برچسب: تغذیه گاو در دوره انتقال

  • تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    میانگین تولید آغوز

    سنتز آغوز در اولین دوشش حدود 4 کیلوگرم (برای اولین شیردهی) تا 8 کیلوگرم (برای گاوهای مسن‌تر) است و در اولین روز 8 تا 14 کیلوگرم برای گاوهای شیری هلشتاین دامنه دارد. این عدد در اولین دوشش در جرسی‌ها حدود 4 کیلوگرم است ولی فصل تاثیر زیادی (حدود 2/5 کیلوگرم در زمستان و 6 کیلوگرم در تابستان) دارد.

    میانگین غلظت برخی مواد مغذی مهم در آغوز در جدول زیر نشان داده شد.

    a مقدار داخل پرانتز مرتبط با گاو جرسی می‌باشد. b مقدار پایین نشان دهنده آغوز در زمان استفاده از سلنیوم غیر آلی و مقدار بالاتر در زمان استفاده از مخمر سلنیوم

    با فرض تولید 10 کیلوگرم آغوز، به طور میانگین یک گاو هلشتاین 14 مگاکالری انرژی بر طبق جدول بالا،  1.35 کیلوگرم پروتئین، 21 گرم کلسیم، 30 میلی‌گرم رتینول و 60 میلی‌گرم توکوفرول را در آغوز اولین روز پس از زایش ترشح می‌کند.

    غلظت مواد مغذی

    ترشح رتینول و توکوفرول به داخل آغوز به روشنی وضعیت ویتامین A و E گاو را تحت تاثیر قرار می‌دهد. غلظت‌های پلاسمایی رتینول و توکوفرول به طور ناگهانی حدود 1 هفته پیش از زایش کاهش پیدا میکند که بخش زیادی از آن کاهش به دلیل انتقال به آغوز است. افزایش ویتامین E مصرفی از 1000 واحد بین المللی در روز به 4000 واحد در روز (طی 2 هفته پایانی ابستنی) از کاهش غلظت توکوفرول پلاسما پیشگیری کرد و ورم پستان درمانگاهی را کاهش داد.

    خوراندن روزانه 2000 واحد بین المللی ویتامین E در هر روز طی 2 هفته پایانی آبستنی از کاهش غلظت توکوفرول پلاسما پیرامون زایش را کم کرد و شمار سلول‌های پیکری را کاهش داد.

    با فرض اینکه تولید آغوز در اولین روز پس از زایش 10 کیلوگرم باشد، یک گاو حدود 100 هزار واحد بین المللی ویتامین A (30 میلی‌گرم) و حدود 135 واحد بین المللی ویتامین E (50 میلی‌گرم آلفاتوکوفرول) از طریق آغوز در اولین روز پس از زایش از دست خواهد داد.

    برگرفته از کتاب نیازهای غذایی گاوهای شیری (ترجمه: دکتر علی نیکخواه و دکتر حمید امانلو)

  • میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    طبق نتایج مطالعات متعددی که صورت گرفته است، میانگین افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری (ADG) تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شیردهی تلیسه‌ها دارد.

    • تحقیقات Cornell در سال 2012 نشان داد که به ازای هر 454 گرم افزایش وزن روزانه بیشتر، 498 کیلوگرم شیر بیشتر در اولین دوره شیردهی و 1034 کیلوگرم شیر بیشتر در سه دوره شیردهی اول انتظار می‌رود. این اثر خطی بود، به این معنی که هر چه ADG در دوره قبل از شیرگیری بیشتر باشد، حیوان بازده بیشتری دارد.
    •  نتایج تحقیقی دیگر در سال 2016، به ازای هر 454 گرم افزایش وزن بیشتر قبل از شیرگیری، 648 کیلوگرم شیر بیشتر در اولین دوره شیردهی نشان داد. جالب اینجاست که این تحقیقات نشان داد که این اثر در مورد تولید کل چربی و پروتئین شیر نیز صادق است.
    • هر 100 گرم ADG پیش از شیرگیری با 85 تا 111.3 کیلوگرم شیر بیشتر در طول اولین شیردهی همراه بود (Soberon et al., 2012).

    نحوه به حداکثر رساندن میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری

    • به طور کلی، استرس گوساله را تا حد امکان محدود و رشد را تحریک کنید.
    • حذف عواملی که باعث می‌شود انرژی از رشد منحرف شود،
    • و استفاده از مکمل‌های ویتامینی پروبیوتیکی جهت بهبود رشد،

    متاآنالیزی توسط گلسینگر و همکاران (2016) نشان داد که ADG قبل از شیرگیری (8 هفتگی) رابطه مثبتی با تولید شیر اولین دوره شیردهی دارد که تحت تاثیر چند عامل کنترل می‌شود.

    مکمل ویتامینی پروبیوتیکی

    مصرف ویتامین‌ها و الکترولیت‌ها برای تقویت سیستم ایمنی، بهبود رشد و افزایش وزن بدن اهمیت دارد. این مکمل‌ها سبب افزایش رشد استخوان ها و بزرگ شدن جثه گوساله می‌شوند. رشد جثه گوساله هرچه زودتر و در سنین کمتر آغاز شود، تلیسه در سن کمتری به وزن مناسب برای تلقیح و آبستنی می‌رسد و نخستین دوره شیردهی خود را آغاز می‌کند.

    مصرف آغوز

    مصرف کافی آغوز و ایمونوگلوبولین‌ها نه تنها بر سلامت گوساله بلکه بر سرعت رشد بعدی و بهره‌وری آینده آن نیز تأثیر می‌گذارد (Nocek و همکاران، 1984؛ DeNise و همکاران، 1989). تاثیرگذارترین عامل در زندگی گوساله‌ها که ADG، سلامت و عملکرد مادام العمر را پیش‌بینی می‌کند، مدیریت آغوز است. تغذیه با مقدار صحیح آغوز با کیفیت (دارای حداقل 50 گرم IgG در هر لیتر) مناسب و در زمان مناسب مهمترین کاری است که می‌توانید برای یک گوساله انجام دهید.

    مصرف استارتر

    مصرف استارتر گوساله قبل از شیرگیری با میزان افزایش وزن روزانه در روزهای پس از شیرگیری ارتباط نزدیکی دارد (Stamey et al., 2012). ماده خشک مصرفی استارتر گوساله در 8 هفته اول نیز عملکرد اولین شیردهی را بهبود بخشید. خوراک مصرفی در زمان از شیرگیری رابطه مثبتی با تولید در اولین دوره شیردهی دارد (Heinrichs and Heinrichs, 2011). با استفاده از برنامه مناسب شیردهی و مصرف استارتر (3 روز متوالی به میزان 1500 گرم) می‌توانید گوساله‌ها را در سن 60 روزگی با وزن مناسب (2 برابر وزن تولد) از شیر گرفته و به دنبال آن بهترین نتایج را در پرورش تلیسه خواهید گرفت.

    جمع بندی

    در کل بهبود ADG قبل از شیرگیری با تولید بیشتر شیر در اولین دوره شیردهی همراه است. از جمله عوامل تاثیرگذار در بهبود افزایش وزن گوساله، می‌توان به مدیریت آغوز، پیش‌گیری و درمان به موقع اسهال و استفاده از استارتر با کیفیت اشاره کرد.

    براساس این مطالعه وزن بدن گوساله و ADG در هفته‌های 6 و 8 اثرات مثبت قابل توجهی بر تولید شیر، چربی و پروتئین کل 305 روز اول شیردهی دارد. روند جلو افتادگی آبستنی و تولید شیر، تا پایان عمر اقتصادی گوساله ادامه دارد و میانگین تولید شیر به ازای هر گاو در گله را افزایش می‌دهد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL نوعی کولین پوشش‌دار است که با استفاده از فناوری اختصاصی انکپسولاسیون انجمادی پاششی توسط شرکت Kemin تولید می‌شود. فرآیند انجماد پاششی منجر به حفظ کولین از تجزیه میکروبی شکمبه می‌شود و در عین حال حداکثر آزادسازی و جذب بهتر (90 درصد) را در روده کوچک تضمین می‌کند. بنابراین، ™CholiPEARL یک منبع مؤثر کولین برای حیوانات نشخوارکننده است.

    نقش کولین در بهبود عملکرد کبد گاوهای شیری

    کولین یک ماده مغذی ضروری است که به سلامت و عملکرد مطلوب حیوانات کمک می‌کند. یکی از نقش‌های اصلی آن سنتز فسفاتیدیل کولین است که جزء ضروری غشای سلولی می‌باشد. در کبد، فسفاتیدیل کولین نیز برای تولید مولکول‌هایی به نام لیپوپروتئین‌های با چگالی بسیار کم (VLDL) مورد نیاز است. VLDL مولکول‌های مهمی هستند که از طریق آن‌ها چربی از کبد خارج می‌شود.

    تجمع چربی در کبد برای گاو شیری تهدید است، زیرا ظرفیت کبد را برای متابولیسم کافی پروتئین (سم‌زدایی آمونیاک)، کربوهیدرات (گلوکونئوژنز) و چربی کاهش می‌دهد.

    کولین همچنین منبع گروه‌های متیل است که در واکنش‌های ترانس متیلاسیون در بافت‌ها مهم هستند. برخی از این واکنش‌ها در متابولیسم انرژی و پروتئین نقش دارند. بنابراین کولین نقش مهمی در متابولیسم انرژی در گاوهای شیری دارد. بنابراین، سطح ناکافی جیره غذایی ممکن است تولید شیر را محدود کرده و بر سلامت گاوهای شیری تأثیر بگذارد. مکمل گاوها با کولین (به شکل عبوری از شکمبه) با بهبود سلامت و عملکرد تولید همراه است. این امر به ویژه در گاوهای شیری در دوره انتقال، زمانی که فراهمی انرژی اغلب محدود است و گاوها به دلیل تعادل منفی انرژی تحت استرس هستند، اهمیت دارد. در این شرایط، چربی‌های بدن به عنوان اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA) بسیج می‌شوند تا انرژی کافی برای بدن تأمین کنند.

    NEFA باید مستقیماً به انرژی متابولیزه شود و یا در کبد به VLDL تبدیل شود. سپس VLDL به عنوان منبع انرژی توسط بافت‌های مختلف بدن استفاده می‌شود یا برای بهبود محتوای چربی شیر در شیر ترشح می‌شود. مکمل کولین می‌تواند به حفظ سلامت کبد کمک کند (شکل 1A). این درصورتی ممکن است که NEFA در گردش به اندازه کافی به انرژی و یا VLDL متابولیزه و از تجمع چربی در کبد جلوگیری شود (شکل 1B). ناتوانی کبد در عملکرد صحیح می‌تواند منجر به کتوز و سایر اختلالات متابولیکی، باروری پایین، تولید کم و کاهش تولید شود.

    کولین عبوری از شکمبه در نشخوارکنندگان

    مطالعات آزمایشگاهی نشان داده‌اند، کولینی که به‌طور طبیعی در خوراک‌ها یا به‌عنوان منابع کولین محافظت‌نشده وجود دارد، به آسانی توسط میکروب‌های شکمبه تجزیه می‌شود (شکل 2).

    در چندین مطالعه مشاهده شده است که مکمل کولین پوشش‌دار تولید شیر را بهبود می‌بخشد و به عملکرد کبد کمک می‌کند. افزایش تأمین کولین در روده‌ تولید شیر را در گاوهای شیرده تقریباً 7 درصد نسبت به گروه شاهد بهبود می‌بخشد.

    یکی از نقش‌های اصلی کولین سنتز فسفاتیدیل کولین است که جزء ضروری غشای سلولی است. علاوه بر این، این فسفاتیدیل کولین برای سنتز و ترشح مولکول‌های معروف به لیپوپروتئین های با چگالی بسیار کم (VLDL) در کبد مورد نیاز است. VLDL مولکول‌های مهمی هستند که برای جلوگیری از تجمع چربی در کبد ضروری هستند. بنابراین وضعیت کولین یک عامل کلیدی در کاهش شدت و بروز کبد چرب است و در گاوهای شیری دوره انتقال کاربرد دارد.

    چه زمانی باید کولین پوشش‌دار استفاده شود؟

    در طول دوره انتقال، گاوهای شیری به دلیل تعادل منفی انرژی تحت استرس هستند. در نتیجه، چربی‌های بدن برای تأمین انرژی کافی به بدن بسیج می‌شوند. چربی‌های بدن باید در کبد به VLDL تبدیل شوند تا به عنوان منبع انرژی توسط بافت‌های مختلف بدن مورد استفاده قرار گیرند.

    با توجه به نقش کولین در ترشح VLDL، دوره مصرف برای استفاده از کولین پوشش‌دار در شکمبه در طول دوره انتقال 3 هفته قبل تا 3 ماه پس از زایمان توصیه می‌شود.

    ™CholiPEARL قبل و بعد از زایمان به ترتیب 50-28 گرم در گاو در روز توصیه می‌شود.

    ™CholiPEARL یک محصول ارزشمند برای تأمین کولین پوشش دار برای نشخوراکنندگان است. این محصول با عیور از شکمبه، کولین را از تجزیه میکروبی حفظ کرده و پس از ورود به روزده، محتویات خود را آزاد می‌کند. ™CholiPEARL با فرایندکپسولاسیون انجمادی پاششی توسط شرکت Kemin تولید شد. حائز اهمیت است که راندمان جذب آن بیش از 90 درصد می‌باشد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مشخصه اصلی دوره انتقال مصرف کم ماده خشک (DMI) که برای تأمین انرژی و نیازهای اسیدآمینه برای جنین و تولید شیر پس از زایمان ناکافی است.

    هنگامی‌که گاو دچار تعادل منفی موادمغذی می‌شود، از ذخایر بافت بدن خود برای غلبه بر این کمبود استفاده می‌کند. گاوهای شیری تقریباً 40 و 20 درصد از ذخایر چربی و عضلانی خود را از زمان زایش تا دو ماه اول شیردهی استفاده می‌کنند. با این‌حال، بین گاوها در مقدار بافت مصرفی بر اساس عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، مدیریت و مقدار بافت موجود تنوع زیادی وجود دارد. در حالی‌که بیشتر تحقیقات بر روی چربی متمرکز شده است، تمرکز مجددی بر روی نقش بافت عضلانی در این دوره وجود دارد.

    مروری بر ذخایر بافت چربی

    نمره‌گذاری وضعیت بدن گاو (مقیاس 1 تا 5) امکان ارزیابی چشمی ذخایر چربی بدن را فراهم می‌کند. به طور کلی، گاوهایی با ذخایر چربی بیشتر از بافت بیشتری برای نیازهای شیردهی استفاده می‌کنند. ذخیره بیش از حد چربی در زمان زایمان منجر به متابولیسم گاو در اوایل شیردهی و ایجاد بیماری‌های متابولیک (به عنوان مثال کتوز و کبد چرب)، کاهش مصرف خوراک و کاهش تولید شیر می‌شود. با این حال، ذخایر چربی ناکافی در زمان زایمان منبع انرژی در دسترس گاو برای استفاده در اوایل شیردهی را محدود می‌کند. بنابراین، ذخایر چربی ایده‌آل برای گاوهای شیری در هنگام زایمان تعریفی است تا ترکیبی از تولید شیر، سلامت حیوانات و مصرف خوراک را به حداکثر برسانند.

    تمرکز بر ذخایر بافت عضلانی

    بافت عضلانی نقش متفاوتی از بافت چربی در بدن ایفا می‌کند، زیرا انرژی کمتری دارد، نقش ساختاری بافتی ایفا می‌کند و می‌تواند اسیدهای آمینه را نیز تأمین کند. مشاهده کردیم که بافت عضلانی قبل از زایمان تا حدود سه تا چهار هفته در شیردهی استفاده می‌شود. آمینو اسیدهای عضلانی هم برای جنین در حال رشد و هم برای تولید شیر پس از زایمان به‌کار می‌روند.

    این اسیدهای آمینه را می‌توان برای تغییرات متابولیسمی که گاوها در گذر از دوره خشکی به شیردهی متحمل می‌شوند، اعمال کرد. این تغییرات، مانند افزایش اندازه کبد، افزایش دستگاه گوارش و تغییرات غدد پستانی، به گاو اجازه دستیابی به سطوح بالایی از تولید شیر می‌دهد. تصور می‌شود که استفاده از بافت چربی برای تعادل انرژی منفی (NEB) در زمان زایمان آغاز می‌شود و حداقل تا پنج هفته در شیردهی ادامه می‌یابد تا به تأمین منبع انرژی برای نیازهای شیردهی کمک کند. بنابراین، بافت عضلانی ممکن است به عنوان یک منبع انرژی و سوخت آمینواسیدی برای شروع انتقال به شیردهی باشد و چربی به عنوان پل بین این شکاف عمل می‌کند تا زمانی که گاوها مواد مغذی کافی از خوراک دریافت کنند.

    ذخایر بافت عضله و چربی در دوره انتقال

    راه‌های مختلفی برای ارزیابی ذخایر ماهیچه‌ای گاو وجود دارد، اما ساده‌ترین راه استفاده از تصاویر اولتراسوند است. یکی از رایج‌ترین مکان‌ها برای سونوگرافی بین دنده 12 و 13 است (شکل 3a).

    ضخامت عضلات پشت با ذخایر عضلانی کل بدن مرتبط است، جایی‌که حیوانات با ضخامت عضلانی بیشتر، عضله کل بدن بیشتری دارند (شکل 3b).

    به طور مشابه، گاوهایی با ضخامت چربی پشتی بیشتر، چربی کل بدنشان بیشتر است. تحقیقات ما بر ردیابی تغییرات این ذخایر از یک ماه قبل از زایمان تا دو ماه اول شیردهی در گاوهایی با ذخایر عضلانی بالا یا کم متمرکز بود.

    گاوهایی که در اواخر بارداری ذخایر عضلانی بیشتری داشتند، در طول دوره خشکی چربی بیشتری به دست آوردند. برعکس، گاوهایی که عضله کمتری داشتند، بافت عضلانی بیشتری به دست آوردند (شکل 1).

    هنگامی‌که حیوانات زایش کردند، گاوهای پر عضله بیشتر از عضلات استفاده کردند و گاوهایی که چربی بیشتری داشتند بیشتر از چربی استفاده کردند. گاوهای پر عضله بیشتر از هر دو ذخایر (عضله و چربی) در طول مطالعات استفاده کردند. با توجه به این مشاهدات، ممکن است رابطه‌ای بین مقدار این دو ذخیره بدن مورد استفاده در گاوهای شیری در طول دوره انتقال وجود داشته باشد. خارج از تغییرات ذخیره بافتی، گاوهایی با ذخایر عضلانی بیشتر، گوساله‌های بزرگتری به دنیا آوردند.

    علاوه بر این، آن‌ها همچنین 5 پوند شیر کمتر در روز تولید کردند (شکل 2). بنابراین، مقدار ذخایر ماهیچه‌ای یک گاو می‌تواند بر جریان مواد مغذی از دوره خشکی تا اوایل شیردهی تأثیر بگذارد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال یکی از چالش بر انگیزترین دوره‌ها در یک دامداری است. در این دوران گاوها 4 چالش اصلی فیزیکی را تجربه می‌کنند: کاهش مصرف ماده‌ی خشک، افزایش نیاز به مواد مغذی، سرکوب سیستم ایمنی و استرس سیستمیک و التهاب به خصوص در زمان زایمان.

    بنابراین بهترین رویکرد برای مدیریت این دسته از گاوها پرداختن به این چالش‌هاست. اگر ما به کاهش مصرف ماده خشک و افزایش نیازهای غدایی بپردازیم، بیشترین اثرات منفی عبارتند از:

    1/ ورود دام به تعادل منفی انرژی (زیرا گاوها بیش از دریافت مواد غذایی که دریافت می‌کنند، مصرف می‌کنند)

    2/ افزایش بروز بیماری‌های متابولیکی مثل کتوز و کبد چرب.

    اگرچه ما نمی‌توانیم میزان نیازهای تغذیه‌ای گاو را در این دوران کاهش دهیم، با این‌حال می‌توانیم با مدیریت صحیح افت مصرف ماده‌ی خشک را کاهش دهیم.

    در دوره انتقال، در صورت عدم مدیریت صحیح، گاوها درجاتی از سرکوب شدن سیستم ایمنی را تجربه خواهند کرد. با این‌حال یک پاسخ استرس‌زا یا التهاب تشدید شده ممکن است این سرکوب سیستم ایمنی را تشدید کرده و خطر ابتلا به بیماری را افزایش دهد.

    تلفات گاوهای شیری مرتبط با بیماری‌ها به خوبی شناخته شده است. اما غیر از این در راس آن بر رفاه گاوها و اقتصاد دامداری تاثیرگذار است. این شرایط تاثیرات طولانی مدت به روی بهره‌وری و باروری گاوها، کاهش تولید شیر و نرخ لقاح و افزایش تلفات دام‌ها حیوانات دارد. با کنترل کردن استرس و التهاب بعد از زایمان، احتمال بروز بیماری‌ها و عملکرد ضعیف در تولید شیر کاهش می‌یابد.

    مدیریت دوره انتقال

    1/ حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب

    اقدامات مدیریتی برای گاوهای انتقالی باید بر حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب متمرکز شود. برای حداکثر کردن مصرف ماده خشک، ترکیب جیره (بخصوص فیبر و انرژی) یکی از مهم‌ترین عوامل است.

    2/ بهترین فرمولاسیون جیره

    اگرچه می‌توان بهترین فرمولاسیون جیره با بهترین مواد اولیه را داشته باشیم؛ ولی اگر گاوها به آن خوراک دسترسی نداشته باشند این فرمولاسیون عملاً بدون استفاده می‌شود.

    3/ دسترسی به خوراک تازه

    در دوران انتقال گاوها بایستی حداقل 23 ساعت در طول شبانه‌روز به خوراک تازه دسترسی داشته باشند. فقط در حین تمیز کردن آخور بین دو وعده‌ی خوراک بایستی آخور خالی شود.

    روش های تحریک گاوها برای رفتن به آخور و غذا خوردن

    1/  Push up

    2/ دفعات بیشتر خوراک‌ریزی.

    Push-up

    توصیه می‌شود در 2 تا 4 ساعت ابتدایی خوراک‌ریزی، Push-up انجام شود. بهتر است در 2 ساعت اولیه‌ی خوراک‌ریزی که خوراک تازه است، هر 30 دقیقه Push-up صورت پذیرد.

    push-up

    push-up2

    روش‌های مختلف Push-up

    تناوب خوراک‌دهی

    تحقیقات نشان داده‌اند در ارتباط با دفعات خوراک‌دهی در حالتی که 4 بار در روز انجام شود،  باعث تحریک گاوها برای رفتن به آخور  و غذا خوردن می‌شود.

    غذا دادن به گاوها، 4 بار در روز از نظر حمل و نقل و کارگری در دامداری کار دشواری است. پیشنهاد می‌شود حداقل 2 بار و به طور ایده‌آل 3 بار غذای تازه برای گاوها در دوران انتقال ریخته شود.

    در صورتی‌که گاو محل خاصی برای خوردن خوراک در آخور نداشته باشد، هیچ‌یک از روش‌های بالا جواب نخواهد داد. بنابراین یه عامل مهم در این مرحله عبارت است از: تراکم مناسب در بهاربند و آخورها.

     دو روش برای مدیریت تراکم دام در بهاربند وجود دارد:

    یکی از این روش‌ها بر اساس مساحت بهاربندها و روش دوم بر اساس مساحت و مدیریت آخورهاست. بهترین‌ترین روش مدیریت آخور است.

    با اندازه گیری آخور بر حسب سانتی‌متر و تقسیم کردن آن به تعداد گاوهای داخل بهاربند فضای مخصوص برای هر گاو محاسبه می‌شود. به طور ایده آل 76 سانتی‌متر برای هر گاو نیاز است.

    روش دیگر که می‌تواند باعث افزایش مصرف ماده خشک شود، حداقل جابجایی گاوها بین بهاربندها است. این روش استرس را کاهش می‌دهد و از برخورد گاوهای شکم اول با گاوهای شکم بالاتر جلوگیری می‌کند.

    پاسخ‌های التهابی و درمان ضد التهابی

    گاوهایی که سخت‌زایی دارند پاسخ التهابی بیشتری در دوران پس از زایمان دارند، در نتیجه با احتمال بیشتری به بیماری‌های مرتبط با التهاب نسبت به گاوهای با زایمان نرمال دارند. در نتیجه تشخیص به موقع و کمک مناسب به گاوهای سخت‌زا برای کاهش التهاب و استرس در این دوران ضروری است. بنابراین آموزش کارکنان دامداری اولین و شاید مهم‌ترین گام برای رسیدن به این هدف است.

    مطالعات نشان داده‌اند گاوهایی که سخت‌زایی را تجربه کرده‌اند و برای آن‌ها ضد التهاب سطح متوسطی تجویز شده، حدود 5 کیلوگرم  شیر بیشتر در 30 روز اول پس از زایمان نسبت به گاوهای سخت‌زایی که درمان دریافت نکرده بودند؛ تولید کردند.

    به طور مشابه گاوهای چند شکم‌زای (شکم 2 به بالا) درگیر با سخت‌زایی که  با داروهای ضد التهاب سطح متوسط درمان شده بودند، در مقایسه با گاوهایی که دارو دریافت نکرده بودند، التهاب سیستمی کمتری داشتند و در 60 روز ابتدای شیردهی، حدود 2 کیلوگرم در روز شیر بیشتری تولید کردند.

    در جدیدترین تحقیقات مشخص شد، در گاوهایی که داروهای ضد التهاب خفیف را دریافت کرده بودند احتمال ابتلا به بیماری‌های رحمی مانند متریت در کاهش یافت و همچنین سبب بهبود آبستنی شد (Barragan et al., 2021).

    می‌توان نتیجه گرفت کنترل یا تعدیل التهاب در دوران پس از زایمان مفید است. اگر دقت کرده باشید از واژه تعدیل استفاده کردیم نه کاهش. دلیل آن این است که گاوها به استرس و پاسخ التهابی برای پروسه‌هایی مثل شروع زایمان و دفع جفت نیاز دارند.

    در تحقیقی که به گاوها در حین و بعد از زایمان یک داروی ضد التهابی قوی تزریق شد، دام‌ها نرخ مرده‌زایی، تب بعد از زایمان، جفت‌ماندگی و متریت بالاتر و تولید شیر پایین‌تری داشتند (Newby et al., 2017).

    نتیجه‌گیری

    مدیریت دوره انتقال گاوها یکی از مهم‌ترین ابعاد و جنبه‌های مدیریت گاوداری است که می‌تواند باعث تضمین تولید گاوهای شیرده در دوران شیردهی می‌شود.

    اهداف اصلی در مدیریت گاوهای دوره انتقال به حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و تعدیل استرس و التهاب می‌باشد. فرمولاسیون عالی و مدیریت آخور موجب حداکثر شدن مصرف ماده خشک می‌شود. با این‌حال اگر گاوها دسترسی کافی به خوراک نداشته باشند تمامی این اقدامات بی اثر خواهد شد. مراقبت از گاو در زمان زایمان و کمک به زایمان در صورت نیاز و همچنین درمان‌های حمایتی با داروهای ضد التهابی متوسط برای تعدیل استرس و التهاب پس از زایمان مطلوب است و به کاهش حذف دام‌ها در این دوران می‌انجامد.

    این مقاله اخیراً در مزرعه لنکستر در تاریخ 4/4/2021 چاپ شده است.

    مترجم: امیر شبدینی

  • تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    مواد و روش‌ها

    هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات افزایش پروتئین خام (CP) خوراک بر عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی طی 21 روز بعد از زایش می‌باشد.

    تعداد 30 رأس گاو شیری هلشتاین چند نوبت زایش که از نظر میزان تولید شیر در دروه شیردهی قبلی، امتیاز وضعیت بدنی (BCS) در زمان زایش و تعداد دفعات زایش نزدیک به هم بودند، از زمان زایش تا 21 روز بعد از زایش به صورت تصادفی در سه گروه جیره غذایی تقسیم شدند.

    جیره‌های غذایی عبارتند از 16% پروتئین خام با 5% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ (RUP) مبتنی بر ماده خشک (16CP)، 18.7% پروتئین خام با 7% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (19CP) و 21.4% پروتئین خام با 9% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (21CP).

    این جیره‌های غذایی از نظر انرژی خالص برای شیردهی (حدود 1.7 مگاکالری در هر کیلوگرم از ماده خشک) یکسان بودند و میزان پروتئین خام با استفاده از کنجاله گلوتن ذرت و پودر ماهی افزایش داده شد.

    نتایج

    ماده خشک مصرفی نیز با افزایش میزان پروتئین خام خوراکی از 16% به 19% ماده خشک افزایش یافت، اما پروتئین خام خوراکی بیشتر از 19% تأثیری بر ماده خشک مصرفی نداشت. در گاوهایی که با رژیم 21CP و 19CP تغذیه شده بودند، در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره 16CP تولید شیر به ترتیب 4.7 و 6.5 کیلوگرم در روز بیشتر بود. در گاوهای تغذیه شده با 21CP در مقایسه با 16CP مقدار شیر تصحیح شده 4% بیشتر بود (36 در مقابل 31.4 کیلوگرم در روز).

    با افزایش پروتئین خام خوراک، درصد و تولید پروتئین شیر، تولید لاکتوز و نیتروژن اوره‌ای شیر نیز افزایش یافت. درصد لاکتوز و تولید چربی شیر در هر سه جیره غذایی یکسان بودند اما با افزایش درصد پروتئین خام، درصد چربی شیر کاهش یافت. سطح بالای پروتئین خام دفع نیتروژن شیر را افزایش داده و در مقابل بازدهی نیتروژن شیر را کاهش داد.

    در جیره‌های 19CP و 21CP در مقایسه با جیره 16CP قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و فیبر شوینده خنثی به طور مشهودی بالاتر بود. امتیاز وضعیت بدنی طی 21 روز بعد از زایش، در گاوهایی که با جیره 19CP و 21CP تغذیه شدند نسبت به گاوهایی که از جیره 16CP استفاده کردند کاهش کمتری داشت.

    سطح بالاتر پروتئین خام موجب افزایش غلظت سرم آلبومین، نیتروژن اوره و همچنین نسبت آلبومین به گلوبولین شده و در مقابل آسپارتات آمینوترانسفراز، اسیدهای چرب غیراستریفه و بتاهیدروکسی‌بوتیریک اسید را کاهش داد؛ اما تأثیری بر گلوبولین، گلوکز، کلسترول یا تری اسيل گليسرول نداشت.

    این یافته‌ها نشان دادند که افزایش پروتئین خام خوراک تا 19 درصد ماده خشک با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌، موجب بهبود ماده خشک مصرفی، عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی از روز زایش تا 21 روز بعد از زایش می‌گردد.

    بحث

    گاوها بعد از زایش با توازن تغذیه‌ای منفی به ویژه انرژی و پروتئین مواجه می‌شوند زیرا مصرف مواد غذایی کمتر از میزانی است که برای شیردهی لازم است. تغذیه گاوها با جیره‌های غذایی سرشار از غلات، یکی از روش‌هایی است که برای کاهش توازن منفی انرژی (NEB) مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما چنین جیره‌هایی به دلیل تولید زیاد پروپیونات، می‌تواند موجب کاهش ماده خشک مصرفی و در نتیجه افزایش خطر اختلالات متابولیکی شود. همچنین، تزریق داخل شیردانی گلوکز برای کاهش توازن منفی انرژی نیز نتوانست تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر بلافاصله بعد از زایش شود.

    توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز (MP) در مقایسه با توازن منفی انرژی توجه پژوهشگران کمتری را به خود جلب کرده است. گاوهایی که دچار کمبود پروتئین می‌شوند، ماهیچه‌های اسکلتی و سایر منابع پروتئینی‌ بدن را مورد استفاده قرار می‌دهند. طی 5 تا 6 هفته اول بعد از زایش، ذخایر پروتئین قابل مصرف 8 تا 12 کیلوگرم است.

    در طول این مدت، مصرف ذخایر پروتئین برای تأمین آمینو اسید و گلوکز مورد نیاز برای غدد شیری ضروری است اما مصرف بیش از حد آن منجر به افزایش احتمال اختلالات متابولیکی، نقص عملکرد سیستم ایمنی و عملکرد ضعیف باروری و شیردهی می‌شود.

    تعدادی از گزارش‌های قبلی نشان می‌دهد که افزایش پروتئین خام در جیره غذایی گاوهای شیری به بیش از 16.7% تأثیری بر تولید شیر یا ترکیبات آن ندارد اما در سایر تحقیقات با افزایش پروتئین خام خوراک از طریق مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه، تأثیرات مثبتی بر تولید شیر مشاهده شده است.

    لاو و همکارانش (2009) گزارش کرده‌اند که افزایش میزان پروتئین خام از روز زایش تا 150 روز بعد از زایش، موجب افزایش ماده خشک مصرفی و تولید شیر و همچنین کاهش غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید شده اما تأثیری بر غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه نداشته است.
    اغلب پژوهش‌های مذکور در اوایل (بعد از روز 21) یا اواسط شیردهی گاوهای شیری انجام شده‌اند. تنها چند پژوهش بر افزایش تأمین پروتئین در گاوهای شکم اول تمرکز کرده‌اند.

    لارسن و همکارانش (2014) تأثیرات تزریق داخل شیردانی کازئین را بر عملکرد گاوها در دوره انتقال از روز زایش تا روز 29 شیردهی، بررسی کرده‌اند. آن‌ها متوجه شدند که ذخایر بیشتر پروتئین قابل سوخت‌وساز بعد از زایش، می‌تواند میزان تولید شیر را به طور چشم‌گیری افزایش دهد و غلظت پروتئین پلاسما و وضعیت ایمنی گاوهای شیری را بهبود بخشد.

    لارسن و همکارانش (2014) دریافتند که ذخیره پروتئین قابل سوخت‌وساز در گاوهای بعد از زایش اهمیت بیشتری نسبت به ذخیره انرژی دارد.
    در یک پژوهش گسترده در زمینه تأثیرات تزریق کازئین بر ماده خشک مصرفی در گاوهایی که تغذیه اختیاری دارند، مارتینو و همکارانش (2016) به این نتیجه رسیدند که ارتباطی بین مقادیر توازن پروتئین قابل سوخت‌وساز و تزریق کازئین وجود دارد. آن‌ها نشان دادند که تزریق کازئین موجب افزایش ماده خشک مصرفی در گاوهایی شده است که با توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز مواجه بودند. اما تزریق کازئین به گاوهایی که توازن پروتئین قابل سوخت‌وسازشان مثبت بود، باعث ایجاد اثرات منفی بر ماده خشک مصرفی گردید.

    این امر ممکن است به دلیل اکسیداسیون بیش از حد نیاز آمینواسید و در نتیجه افزایش اکسیداسیون کبدی آستیل-کوآ و کمک به اشباع رخ دهد. در نتیجه، فرض بر این است که در صورتی‌که توازن پروتئین گاو منفی باشد، تأمین بیشتر پروتئین قابل سوخت‌ساز با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌ در گاوهای شکم اول، می‌تواند باعث افزایش ماده خشک مصرفی طی چندین هفته بعد از زایش ‌گردد.

  • خلاصه ای از سمینار Hoard’s Dairyman با موضوع تغذیه گاو در دوره انتقال

    خلاصه ای از سمینار Hoard’s Dairyman با موضوع تغذیه گاو در دوره انتقال

    خلاصه ای از سمینار Hoard’s Dairyman با موضوع تغذیه گاو در دوره انتقال


    عنوان دقیق سمینار، یا بهتر بگیم وبینار تغذیه گاو در دوره انتقال، «تغذیه گاو برای موفقیت در دوره انتقال» بود که در این بخش به رئوس مطالب مطرح شده اشاره خواهد شد.

    دکتر هاتجنز به 10 نکته کلیدی که منتسب به خود ایشان بود و در واقع “10 شاخص کلیدی عملکرد” که خودشون در بحث تغذیه گاو در دوره انتقال مد نظر قرار می دهند اشاره کرد که به صورت زیر بودند:

    شاخص اول:

    با مراجعه به سیستم ثبت داده دامداری مشخص کنید که تا 60روز پس از زایش چند درصد حذف در گله دارید؟ این رقم باید کمتر از 8 درصد باشد.

    شاخص دوم:

    ماده خشک مصرفی در بهاربند انتظار زایش شما چقدر است؟

    بیش از 13/6 کیلوگرم در بهاربند گاوهای بالغ

    بیش از 12/7 کیلوگرم در بهاربند مخلوط تلیسه و گاوهای بالغ

    بیش از 11/3 کیلوگرم در بهاربند انتظار زایش تلیسه ها

    اگر این مقدار ماده خشک مصرفی ندارید باید به دنبال راه حل باشید. لذا یکی از شاخص های مهم در تغذیه گاو در دوره انتقال است.

    شاخص سوم:

    نرخ بروز ناهنجاری های متابولیکی در گله باید مقادیر زیر باشد

    تب شیر: زیر 3 درصد

    کتوز: زیر 2 درصد

    جابجایی شیردان: زیر 5 درصد

    جفت ماندگی: زیر 8 درصد

    نکته جالب اینجاست که برخی از دامداری های مدرن نیز این داده ها را رصد نمی کنند!! لذا برای موفقیت در تغذیه گاو در دوره انتقال باید این داده های را رصد کرد.

    شاخص چهارم:

    ماده خشک مصرفی پس از زایش چقدر است؟ با جدول زیر همخوانی دارد؟

    هفته

    تلیسه ها (کیلوگرم)

    گاوهای بالغ (کیلوگرم)

    1

    14

    16/6

    2

    15/9

    19/3

    3

    17/3

    21/1

    4

    18/2

    22/3

    5

    18/9

    23/8

     اگر گاوهای شما زیر این مقادیر میخورند، حتما وضعیت بیماری های متابولیکی بایستی بررسی شود.

    شاخص پنجم:

    استفاده استراتژیک از افزدونی های خوراکی

    مخمر

    بله

    پروپیلن گلایکول

    بله

    پروپیونات کلسیم

    بله

    کروم

    بله

    نمک های انیونی

    در صورت نیاز

    کولین محافظت شده

    در صورت نیاز

    نیاسین

    در صورت نیاز

    این فهرست مدنظر دکتر هاتجنز است که ممکن است برخی با آن موافق نباشند.

    شاخص ششم:

    استفاده راهبردی از محلول های نوشیدنی. این روش معمولا در ایران کاربرد ندارد.

    شاخص هفتم:

    برنامه متقن خورانیدن ویتامین ها و مواد معدنی کم مصرف. آیا سطوح بهینه ای از این مواد را به دام های خود می دهید یا خیر؟

    شاخص هشتم:

    حفظ سطوح کلسیم خون و پیش گیری از هیپوکلسیمی. همانطور که در مقالات پیشین هم بحث شده است، خط قرمز هیپوکلسیمی از 8 میلی گرم در دسی لیتر به 8/6 میلی گرم در دسی لیتر افزایش یافته است و این یعنی گاوهای بیشتری در معرض خطر هیپوکلسیمی قرار دارند که زمینه ساز بروز بسیاری از بیماری های متابولیکی پس از زایش است.

    شاخص نهم:

    BHBA یا اجسام کتونی خون گاوها را کاهش دهید! داده های حاصل از مطالعات اخیر از دانشگاه کرنل و ویسکانسین نشان می دهد که بین بروز کتوز در گله و کتوز اندازه گیری شده فاصله بسیاری وجود دارد به این معنا که نرخ وقوع کتوز واقعی حدود 46 درصد برآورد شده است در حالی که میزان بروز آن در حالت مشهود از 4 تا 35 درصد دامنه دارد. یعنی خیلی بیش از آنچه شما تصور میکنید در گله خود گاو کتوزی دارید!

    شاخص دهم:

    نظارت و پایش گاوهای تازه زا. دکتر هاتجنز افزدون سرک 1 تا 2 کیلو علف خشک و نیم تا یک کیلو کاه به جیره گاوهای تاز زه را توصیه کرد.

    موارد مورد پایش عبارتند از خوراک (جدا کردن خوراک، مقدار خوراک مصرفی، خوراک زدگی و…)، حالت دام (سرحالی، بی رمقی، بی میلی در برخواستن و …)، دما (40 درجه در تابستان و 39/4 درجه در زمستان برای 2 روز متوالی)، وضعیت مدفوع (شل بودن و قوام مدفوع)، و ترشحات رحمی (چرک دار بودن و شفافیت و …).

  • DCAD (تفاوت کاتیون-آنیون جیره)

    DCAD (تفاوت کاتیون-آنیون جیره)

    DCAD (تفاوت کاتیون-آنیون جیره)

    این مقاله به زبان ساده به بیان مفهوم DCAD می پردازد.

     به این خاطر که هنوز برخی دوستان و دامداران با مفهوم این موضوع آشنا نیستند و شاید تصوری نادرست از آن داشته باشند این مقاله روی سایت قرار داده شده است.

    به زبان عامیانه، DCAD چه معنایی دارد؟

    DCAD به معنی تفاوت کاتیون-آنیون جیره است. این مفهوم در واقع محاسبه ساده مجموع کاتیون‌ها یا بارهای مثبت جیره (سدیم و پتاسیم) منهای بارهای منفی جیره یا آنیون‌ها (کلر و گوگرد) است.

    (کلر + گوگرد) – (پتاسیم + سدیم)

    این معروفترین معادله محاسبه DCAD است، اما معادلات دیگری هم هستند که گوگرد را در نظر نمی‌گیرند. به همین خاطر مهم است بدانیم که از چه معادله‌ای برای محاسبه DCAD استفاده کرده‌ایم.

    چگونه اندازه گیری می‌شود؟

    DCAD جیره‌ای صحیح، درست و مستمر تنها به وسیله آنالیز مواد خوراکی موجود در گله از مواد معدنی موجود در آن‌ها انجام می‌گیرد.

    چه اثری بر جیره دارد؟

    DCAD ضرورتا جیره را به صورت مستقیم تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، اما به شدت بر روی گاو اثرگذار است. DCAD هرچه قدر منفی‌تر باشد، گاو مجبور می‌شود تا اسیدوز ملایمی را تجربه کند، که در مراحل معینی از زندگی آن‌ها مطلوب است (مثل 3 هفته پیش از زایش).

    هرچه قدر DCAD مثبت‌تر شود، ظرفیت بافری خون گاو بیشتر می‌شود، که در گاوهای تازه زا و پرتولید مطلوب است.

    DCAD چه کاری در جیره انجام می‌دهد؟

    DCAD منفی باعث اسیدوز ملایم در گاو می‌شود که در دوره انتظار زایش مطلوب است. از این بابت که به دام کمک می‌کند کلسیم را از استخوان‌ها برداشت کند و از تب شیر بالینی و تحت بالینی و نیز افت سیستم ایمنی جلوگیری کند. DCAD منفی 8 تا منفی 12 به ازای هر 100 گرم از جیره برای این گروه از گاوها توصیه می‌شود.

    DCAD مثبت بافرهای خون را افزایش می‌دهد و برای گاوهای پس از زایش و وقتی که که گاو مقادیر زیادی اسید در شکمبه تولید می‌کند مورد نیاز است. هر چه شیر بیشتری انتظار دارید، DCAD باید بالاتر باشد.

    توصیه‌های موجود برای گاوهای پر تولید بین 35+ تا 45+ میل اکی والان به ازای هر 100 گرم از جیره است. برای گاوهای اواسط دوره شیردهی تولیدکننده کمتر از 38/6 کیلوگرم بین 30+ تا 35+ و برای گاوهای کم تولید بین 25+ تا 30+ می‌باشد. تحقیقات نشان می‌دهد که DCAD بالاتر همچنین تولید ترکیبات شیر را همراه با بازده خوراک بهبود می‌دهد.