برچسب: آبستنی گاو شیری

  • مقابله با چالش‌های تنش گرمایی در شرایط مختلف با استفاده از مخمر زنده

    مقابله با چالش‌های تنش گرمایی در شرایط مختلف با استفاده از مخمر زنده

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    لهستان و تایوان: دو آب و هوای متفاوت، چالش استرس گرمایی یکسان

    هر ساله در سرتاسر جهان رکوردهای دمایی جدیدی به دست می آید که اوج گرمای قابل توجه و تابستان‌های طولانی را در بر می‌گیرد.

    نشخوارکنندگان به دماهای بالا حساس هستند، زیرا شکمبه آن‌ها در حین تخمیر مقدار زیادی گرما تولید می‌کند. آستانه شاخص دما-رطوبت THI مورد تایید محققین برای گاوهای شیری، 68 است (Burgos and Collier. 2013). بالاتر از آستانه 68 THI (که مربوط به تنش گرمایی متوسط تا شدید است)، افت عملکرد شکمبه و مصرف خوراک دیده شد که با کاهش فراهمی انرژی بر عملکرد گاوهای شیری تأثیر منفی گذاشته و به دنبال آن تولید شیر و ترکیبات شیر کاهش می‌یابد. کاهش شیر هم با شدت استرس گرمایی و هم با مدت قرار گرفتن در معرض آن مرتبط است.

    با این حال، مطالعات نشان می‌دهد که تاثیرات منفی استرس گرمایی بر عملکرد گاوهای شیری از شاخص دما-رطوبت (THI) 62 شروع می‌شود. Bourraoui و همکاران، 2002 کاهش بیشتری در تولید شیر، چربی و پروتئین در مناطق مدیترانه‌ای گزارش کردند.

    مخمر زنده  می‌تواند به مقابله با چالش‌های استرس گرمایی در شرایط مختلف کمک کند.

    نشخوارکنندگان ممکن است در هر منطقه از تنش گرمایی رنج ببرند و صرفاً مختص به مناطق با دمای بسیار بالا نیست. به عنوان مثال، آستانه 68 THI (تنش گرمایی متوسط) می‌تواند با دمای 21.7 درجه سانتی‌گراد و رطوبت 55 درصد ایجاد شود.

    مخمر زنده مخصوص شکمبه Saccharomyces cerevisiae CNCM I-1077 (LEVUCELL SC) می‌تواند به محدود کردن افت تولید در طول دوره‌های تنش گرمایی کمک کند. در سال 2021، دو آزمایش در مورد تاثیر استفاده از مخمر زنده در شرایط تنش گرمایی بر عملکرد گاوشیری انجام شد. در این آزمایش دو گروه گاوهای تغذیه شده با مخمر زنده و گروه‌ کنترل را در دو منطقه مختلف جهان مقایسه کردند: یکی در دو مزرعه لهستان، با یک دوره تنش گرمایی متوسط به مدت 82 روز و دیگری در تایوان، با استرس گرمایی متوسط و شدید مداوم به مدت 48 روز انجام شد.

    بهبود PH شکمبه

    در هر دو آزمایش، زمانی‌که مخمر زنده مختص شکمبه به جیره افزوده شد، pH شکمبه به صورت عددی افزایش یافت.

    برای گاوها در لهستان، میانگین pH نگاری با 0.17+، از 6.06 به 6.23 بهبود یافت.

    در تایوان نیز بهبود با نتیجه 0.06+ از 5.84 به 5.91 گزارش شد.

    گاوهای با pH شکمبه بالاتر، کمتر در معرض اسیدوز تحت حاد شکمبه (SARA) قرار می‌گیرند و بنابراین سلامت شکمبه بهتری دارند و به حفظ مصرف خوراک در دوره‌های استرس کمک می‌کنند.

    حفظ تولید شیر

    لازم به تاکید است در هر دو آزمایش، تولید شیر بهبود یافت.

    بهبود تولید شیر در هر دو مزرعه در لهستان به طور میانگین روزانه 0.65+ کیلوگرم به ازای هر راس و در تایوان 1.17+ کیلوگرم روزانه به ازای هر راس گزارش شد.

    شکل 1: میزان تولید شیر در لهستان و تایوان، 2021

    نشانه‌های قابل مشاهده سلامت در شرایط ثابت استرس گرمایی متوسط و شدید

    در تایوان، تحت شرایط استرس گرمایی، گروه مصرف کننده مخمر زنده سلامت کلی را نشان دادند. شاخص اول، فعالیت نشخوار، نشانه قابل رویت از سلامت و آسایش دام، 40٪ افزایش یافت. شاخص دوم، تعداد گاوهای با امتیاز وضعیت بدنی مناسب به میزان 22% بهبود یافت که در مجموع تأثیر بلندمدت مثبتی بر باروری داشت.

    جمع آوری داده‌های تنش گرمایی در سراسر جهان

    “گله شما تا چه میزان درگیر تاثیرات منفی استرس گرمایی می‌شود؟”

    درگیری با تنش گرمایی صرفاً مختص به مناطق با دمای بسیار بالا نیست و ممکن است بسته به دما و رطوبت شدت متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال، آستانه 68 THI (تنش گرمایی متوسط) می‌تواند با دمای 21.7 درجه سانتی‌گراد و رطوبت 55 درصد ایجاد شود.

    منبع

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

  • تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    تاثیر تولید آغوز بر نیازهای غذایی گاوشیری براساس 2021 NASEM

    میانگین تولید آغوز

    سنتز آغوز در اولین دوشش حدود 4 کیلوگرم (برای اولین شیردهی) تا 8 کیلوگرم (برای گاوهای مسن‌تر) است و در اولین روز 8 تا 14 کیلوگرم برای گاوهای شیری هلشتاین دامنه دارد. این عدد در اولین دوشش در جرسی‌ها حدود 4 کیلوگرم است ولی فصل تاثیر زیادی (حدود 2/5 کیلوگرم در زمستان و 6 کیلوگرم در تابستان) دارد.

    میانگین غلظت برخی مواد مغذی مهم در آغوز در جدول زیر نشان داده شد.

    a مقدار داخل پرانتز مرتبط با گاو جرسی می‌باشد. b مقدار پایین نشان دهنده آغوز در زمان استفاده از سلنیوم غیر آلی و مقدار بالاتر در زمان استفاده از مخمر سلنیوم

    با فرض تولید 10 کیلوگرم آغوز، به طور میانگین یک گاو هلشتاین 14 مگاکالری انرژی بر طبق جدول بالا،  1.35 کیلوگرم پروتئین، 21 گرم کلسیم، 30 میلی‌گرم رتینول و 60 میلی‌گرم توکوفرول را در آغوز اولین روز پس از زایش ترشح می‌کند.

    غلظت مواد مغذی

    ترشح رتینول و توکوفرول به داخل آغوز به روشنی وضعیت ویتامین A و E گاو را تحت تاثیر قرار می‌دهد. غلظت‌های پلاسمایی رتینول و توکوفرول به طور ناگهانی حدود 1 هفته پیش از زایش کاهش پیدا میکند که بخش زیادی از آن کاهش به دلیل انتقال به آغوز است. افزایش ویتامین E مصرفی از 1000 واحد بین المللی در روز به 4000 واحد در روز (طی 2 هفته پایانی ابستنی) از کاهش غلظت توکوفرول پلاسما پیشگیری کرد و ورم پستان درمانگاهی را کاهش داد.

    خوراندن روزانه 2000 واحد بین المللی ویتامین E در هر روز طی 2 هفته پایانی آبستنی از کاهش غلظت توکوفرول پلاسما پیرامون زایش را کم کرد و شمار سلول‌های پیکری را کاهش داد.

    با فرض اینکه تولید آغوز در اولین روز پس از زایش 10 کیلوگرم باشد، یک گاو حدود 100 هزار واحد بین المللی ویتامین A (30 میلی‌گرم) و حدود 135 واحد بین المللی ویتامین E (50 میلی‌گرم آلفاتوکوفرول) از طریق آغوز در اولین روز پس از زایش از دست خواهد داد.

    برگرفته از کتاب نیازهای غذایی گاوهای شیری (ترجمه: دکتر علی نیکخواه و دکتر حمید امانلو)

  • سودمندی استفاده از مخمرها

    سودمندی استفاده از مخمرها

    سودمندی استفاده از مخمرها (ساکارومایسز سرویسه)

    مقدمه

    مخمرها میکروارگانیسم یوکاریوت از خانواده قارچ‌ها هستند. معمولاً اندازه 10 میکرومتر دارند و دارای یک غشاء هسته، دیواره سلولی و محتوای سیتوپلاسمی می‌باشند. مخمرها هتروتروف‌اند یعنی به مواد آلی به عنوان منابع انرژی و مواد مغذی وابسته هستند. همه مخمرها شبیه هم نبوده و تاکنون 60 جنس و 1500 گونه از مخمر شناخته شده‌اند و تنها تعداد محدودی از آن‌ها به صورت تجاری قابل استفاده هستند. با توجه به توانایی ویژه و خصوصیات تغذیه‌ای مخمر ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae)، بهترین گونه برای استفاده برای تغذیه حیوان می‌باشد. برای این گونه هزاران سویه مختلف وجود دارد که با توجه به خواص ژنتیکی دارای فعالیت و متابولیسم متفاوت می‌باشند. بنابراین، محصولی از مخمر برای کاربرد خاص در تغذیه حیوانات استفاده می‌شود که باید به دقت انتخاب گردد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.

    انواع مختلف مخمر و محصولات حاصل از آن در تغذیه دام استفاده می‌شود که شامل:

    مخمر زنده (پروبیوتیک)

    مخمرهای زنده یا پروبیوتیک‌ها به عنوان میکروارگانیسم‌های زنده‌ای شناخته می‌شوند که با مصرف مقادیر کافی، باعث افزایش سودمندی برای سلامت دام می‌شوند. یکی از چالش‌های تولید مخمر، اطمینان از زنده و فعال ماندن آن در طی فرآیند تولید، فرآوری خوراک، انبارداری و تا زمان رسیدن به دستگاه گوارش می‌باشد.

    مخمرهای زنده باعث ایجاد اثرات مثبت بر نشخوارکنندگان ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae CNCM1-1077) و تک معده‌ای‌ها (Saccharomyces Cerevisiae CNCM1-1079) می‌شوند و این وابسته به سویه مخمر مورد استفاده می‌باشد. فوایدی از سویه‌های خاص مخمر برای کنترل pH شکمبه (کاهش خطر اسیدوز) در نشخوارکنندگان وجود دارند که از طریق بهبود شرایط تخمیر شکمبه، بهبود قابلیت هضم فیبر و افزایش استقرار میکروبی شکمبه حاصل می‌شود. در تک معده‌ای‌ها مخمرهای زنده می‌توانند سبب بهبود هضم از طریق اثرات سودمند بر فلورمیکروبی دستگاه گوارش شوند که سبب بهبود راندمان خوراک و عملکرد حیوان می‌شوند. همچنین مخمرها می‌توانند به حفظ سلامت دستگاه گوارش و کاهش بروز علائم اختلالات گوارشی کمک کنند.

    سلول کامل مخمر غیر فعال

     بیشتر مواد مغذی در سیتوپلاسم سلول مخمر قرار دارد و سلول‌های مخمر باید لیز شوند تا این مواد مغذی را رها کنند که برای حیوان قابل جذب باشند. سویه مخمر و فرآیند تولید (مثل شرایط خشک کردن) می‌تواند خصوصیات، ساختار، ترکیب و راندمان محصول نهایی را تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به فرآیند غیر فعال‌سازی (که از فرآوری‌های حرارتی، مکانیکی و شیمیایی استفاده می‌شود) انواع مختلفی از مخمرهای غیر فعال وجود دارند.

    مخمر اتولیز

    اتولیز یک فرآیند خودهضمی می‌باشد که سلول از طریق عمل آنزیم‌های هضمی داخلی (آنزیم‌های اندوژنوس) باعث غیر فعال شدن خودش می‌شود. فرآیند اتولیز نسبت به فرآیندهای هیدرولیز کمتر قابل کنترل و جهت‌دهی است. پروتئین‌ها و نوکلوئوتیدها تنها به مقدار کمی جدا می‌شوند. این مخمرها در جیره حیوانات برای افزایش خوشخوراکی و حمایت از سلامت دستگاه گوارش و هضم غذا استفاده می‌شوند و اثر پری بیوتیکی دارند.

    مخمرهای هیدرولیز

    مخمرهای هیدرولیز از هضم سلول مخمر توسط آنزیم اگزوژنوس تولید می‌شوند. آنزیم‌های انتخابی در طی فرآیند تولید به‌صورتی اضافه می‌شوند که سطح مطلوبی از هیدرولیز حاصل شود. پروتئین‌ها به پپتیدهای با اندازه کوچک و اسیدهای نوکلوئیک تقسیم می‌شوند و فرآیند هیدرولیز کاملاً قابل کنترل و جهت‌دهی است و در نهایت مواد مغذی با قابلیت هضم نسبتاً بالا تولید می‌شوند. مخمرهای هیدرولیز دارای دیواره سلولی و عصاره مخمر هستند و در هیچ مرحله‌ای از فرآیند هیدرولیز از هم جدا نمی‌شوند.

    مخمرهای غنی غیرفعال

    این مخمرها با مواد معدنی یا ویتامین‌ها غنی شده‌اند که نوع خاصی از مخمرهای غیر فعال هستند. همانند انسان‌ها، مخمرها وقتی در معرض تابش نور UV قرار می‌گیرند، می‌توانند به طور طبیعی ویتامین D را تولید کنند.

    در این فرآیند استرول‌های طبیعی درون مخمر (ارگوسترول) به ویتامین D (ارگوکلسیفرول) تبدیل می‌شوند. همچنین مخمرها توانایی گرفتن یا ورود مواد معدنی کمیاب (سلنیوم، کروم، ید، منگنز و …) را به درون سلول خود دارند و این ویژگی برای تولید یک توده مخمر غنی از مواد معدنی ایده‌آل است. مخمر S.Cerevisiae NCYCR397 می‌تواند سلنیم غیر آلی را استفاده کرده و سپس به صورت سلنو-آمینواسید آلی (سلنو-متیونین و سلنو-سیستئین) وارد پروتئین‌های مخمر کند. سلنیوم در فرم آلی دارای قابلیت دسترسی بالاتری است.

    دیواره سلولی مخمر

    دیواره سلولی مخمر در حقیقت بخش نامحلول مخمر هیدرولیز و یا اتولیز است که بعد از جداسازی از محتوای عصاره مخمر حاصل می‌شود، 40-30 درصد وزن خشک سلول مخمر را تشکیل می‌دهد و شامل دو لایه است. لایه خارجی غنی از مانان اولیگوساکاریدها (MOS) است، 30-20 درصد وزن دیواره سلولی را تشکیل می‌دهد که وابسته به شرایط فرآوری می‌باشد. MOS مسئول جلوگیری از اتصال باکتری‌های نامطلوب به سطح مخمر، تبادلات غشائی، تخلخل یا نفوذپذیری و به طور گسترده‌تر حفاظت از مخمر در برابر عوامل محیطی است.

     لایه داخلی غنی از بتا 1 و 3-گلوکان و بتا 1 و 6-گلوکان و 35-20 درصد وزن دیواره سلولی مخمر را تشکیل می‌دهد که سبب حالت استحکام و انعطاف‌پذیری در دیواره سلولی می‌شود. همچنین این لایه حاوی کیتین (حدود 2 درصد دیواره سلولی) است که نقش اصلی در تکمیل دیواره سلولی (انسجام دیواره) دارد. ساختار و ترکیب دیواره سلولی مخمر تأثیر مستقیم روی خصوصیات بیولوژیکی دیواره سلولی و فعالیت آن دارد. هر محصول دیواره سلولی مخمر ویژگی منحصر به فرد دارد که عملکرد و کاربرد آن را در تغذیه دام مشخص می‌کند.

    دیواره سلولی مخمر به طور ویژه در همه گونه‌های حیوانات می‌تواند:

    1)       به حفظ سلامت دستگاه گوارش کمک کند.

    2)       باعث حمایت از استفاده از خوراک و عملکرد رشد حیوانات شود.

    3)       باعث تقویت سیستم ایمنی و سیستم طبیعی دفاعی بدن شود.

    4)       مایکوتوکسین‌های خاص را جذب می‌کند.

     عصاره مخمر

    عصاره‌های مخمر بخش محلول در آب هستند و عمدتاً از طریق سانتریفیوژ مخمرهای هیدرولیز تولید می‌شوند و وابسته به فرآیند پس از تخمیر هستند. عصاره مخمر به عنوان منبع مواد مغذی و یا طعم دهنده استفاده می‌شوند که غنی از پروتئین (بیش از 60 درصد) و پپتیدها بوده و همچنین حاوی میزان زیادی از ویتامین‌های گروه B می‌باشند. حدود 50 درصد نیتروژن عصاره مخمر به صورت اسیدهای آمینه آزاد می‌باشند و به عنوان سوبسترا برای فلور طبیعی دستگاه گوارش حیوانات استفاده می‌شوند. عصاره مخمر حاوی اسید نوکلوئیک (از جمله آدنین) و نوکلئوتیدها هستند. همچنین غنی از مواد معدنی است و به هر دو فرم خشک و مایع قابل استفاده هستند. نوع عصاره مخمر تولیدی به شدت وابسته به ماهیت آنزیم‌های مورد استفاده و همچنین شرایط فرآوری (مدت هیدرولیز، دما و …) دارد.

    تفاوت عملکرد مخمر زنده و کشت مخمر

    مخمر زنده

    مصرف اکسیژن، کاهش تولید لاکتات، افزایش مصرف لاکتات، بهبود محیط برای رشد باکتری‌های سلولایتیک و قارچ‌ها، بهبود هضم فیبر، تغذیه باکتری‌های مفید، بعد از مرگ چسبیدن به توکسین‌ها، تنظیم اسیدیته شکمبه

    کشت مخمر

    بهبود محیط برای رشد باکتری‌های سلولایتیک و قارچ‌ها، بهبود هضم فیبر، تغذیه باکتری‌های مفید، بعد از مرگ چسبیدن به توکسین‌ها، تنظیم اسیدیته شکمبه

    جمع بندی

    مخمرها یک منبع با ارزش از ترکیبات دارای ارزش غذایی برای تغذیه حیوان هستند. هر محصول مخمر ویژگی‌های خاص خودش را دارد و دارای اثرات سودمندی روی سلامت و عملکرد رشد حیوان به خصوص در طی دوره‌های استرس‌زا و پرچالش مثل دوران از شیرگیری، اختلالات بیماری، استرس گرمایی و.. می‌باشد. تعداد زیادی از محصولات خالص مخمر شامل مخمرهای زنده و مشتقات آن در بازار تغذیه دام قابل دسترس هستند.  بهترین گونه برای استفاده در تغذیه حیوان مخمر ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae) می‌باشد که برای این گونه هزاران سویه مختلف وجود دارد. با توجه به تحقیقات صورت گرفته و تأیید انستیتو تحقیقات بین المللی اینرا (INRAE) با بیش از 3500 کارمند در اتحادیه اروپا و انجام آزمایشات متعدد در ایالت متحده مناسب‌ترین سویه برای محیط شکمبه در نشخوارکنندگان CNCM1-1077 Saccharomyces Cerevisiae  (LEVUCELL) می‌باشد. ضمناً شمار میکروبی کل واقعی (CFU) و میزان مصرف اهمیت ویژه‌ای در انتخاب مخمر دارد.

    www.lallemandanimalnutrition.com

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    در مطالعه حاضر نشان داده شد که سم‌چینی در اواخر دوره آبستنی، احتمال سقط جنین را در گاوهای شیری افزایش می‌دهد. تحقیقات در دانشگاه Aarhus، دانمارک نشان داد که کوتاه کردن سم حدوداً در اوایل دوره خشک شدن (Far off) منجر به بروز کمتر درماتیک کف سم در شیردهی بعدی می‌شود. با این‌حال، به‌خاطر داشته باشید که کوتاه کردن سم می‌تواند برای گاو استرس‌زا باشد. همانطور که می‌دانید هنگام سم‌چینی، تسمه‌هایی از زیر سینه و شکم گاو می‌بندند. این ممکن است باعث فشار بر اندام‌های داخلی گاو، از جمله رحم شود.

    Peter T. Thomsen، دانشمند ارشد از گروه علوم دامی دانشگاه Aarhus بیان کرد: ترکیب استرس و فشار خارجی روی رحم ممکن است خطر سقط جنین را در گاوهایی که در اواخر بارداری سم‌چینی شده‌اند، افزایش دهد.

    بنابراین، او و همکارانش از دانشگاه AU و دانشگاه Copenhagen به منظور بررسی کوتاه کردن سم در اواخر بارداری به‌عنوان عامل خطر در رابطه با سقط جنین در گاوهای شیری مطالعه‌ای در مقیاس بزرگ انجام دادند.

    خلاصه تحقیق

    محققان داده‌های پایگاه اطلاعات دام دانمارک در مورد همه گاوهای آبستن از سال 2012 تا 2018 را بررسی کردند.

    نتیجه آبستنی: سقط جنین یا زایمان (به ‌دنیا آمدن گوساله زنده یا مرده)

    گاوهایی که در 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده‌اند، 2.4 برابر بیشتر احتمال سقط جنین داشتند.

    حجم وسیعی از اطلاعات پایگاه داده در دسترس بود، زیرا دامداران دانمارکی موظفند نتیجه آبستنی را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دانمارک گزارش دهند. علاوه بر این، بیش از نیمی از کل گله‌های شیری، ثبت سم‌چینی برای هر گاو را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دام دانمارک گزارش می‌دهند. این مطالعه شامل 1,476,013 آبستنی بود که در طی آن حداقل یک بار در طول آبستنی سم‌چینی انجام شده بود.

    لنگش: نگاهی به باروری، تولید و کنترل شیر

    لنگش یکی از بیماری‌های کلیدی است که باعث مشکلات بهداشتی، رفاهی و زیان تولید می‌شود.

    افزایش احتمال سقط

    نتایج نشان داد که 1.24 درصد تمام آبستنی‌ها منجر به سقط جنین در یک سوم آخر آبستنی شد. احتمال سقط جنین در آبستنی‌های دوقلو در مقایسه با تک قلو بیشتر بود. علاوه بر این، گاوهای جرسی نسبت به سایر نژادها به طور قابل توجهی ریسک سقط جنین کمتری داشتند. تقریباً 29 درصد از کل گاوهایی که در این مطالعه شرکت داشتند در 8 هفته آخر قبل از زایمان یا سقط سم‌چینی داشتند.

    در نهایت، تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که احتمال سقط جنین در گاوهایی که در اواخر آبستنی سم‌چینی شدند به طور قابل توجهی بالاتر بود. تامسن می‌گوید: احتمال سقط جنین در گاوهایی که 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده بودند، 2.4 برابر بیشتر از گاوهایی بود که بیش از 8 هفته قبل از پایان آبستنی سم‌چینی داشتند.

    نظر کارشناس: لنگش و مراقبت از سم: ایده‌ها و تغییرات جدید مورد بررسی

    سارا پدرسن، متخصص RCVS در بهداشت و تولید گاو نگاه عمیق‌تری دارد.

    حتی با وجود اینکه با این طرح نمی‌توان صد در صد نتیجه گرفت که کوتاه کردن سم علت مستقیم این سقط‌ها است، Peter T. Thomsen، براساس داده‌های وسیع و جامع، بیان کرد که هنگام سم‌چینی در اواخر آبستنی احتیاط شود. بنابراین در زمان آبستنی این نکته را در نظر بگیرید و قبل از تصمیم‌گیری در مورد سم‌چینی گاو آبستن مزایا و معایب را به طور کامل در نظر بگیرید.

    علاوه براین Thomsen بیان کرد: “البته، شرایطی وجود دارد که لازم است گاو را در اواخر بارداری سم‌چینی کرد. در این مواقع، با گاو باید تا حد امکان به آرامی رفتار کرد و توصیه می‌کنیم که هر بار فقط یک پا را بلند کنید تا فشار فیزیکی روی رحم در حین سم‌چینی محدود شود”.

    منبع

    Linda Søndergaard Sørensen, Aarhus University

    گردآوری و ترجمه: سحر کریمی

  • بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بازده تولیدمثل مستقیماً با سودآوری گله مرتبط است. گاوهایی که به‌درستی تشخیص آبستنی شده‌اند باید بررسی شوند تا در صورت آبستنی از دست‌رفته (PL) به‌موقع آن‌ها را دوباره تلقیح کنید.

    جمع آوری داده‌ها و نتایج تولید مثل

    نتایج حاضر از متاآنالیز 46 مطالعه به‌دست آمده است:

    19723 پرونده تشخیص بارداری برای گاوهای شیری استفاده شد.

    سونوگرافی ترانس رکتال روش غالب در مطالعات بود (چند مطالعه همچنین دارای لمس رکتوم، اندازه گیری گلیکوپروتئین خاص بارداری، یا ژن 15 تحریک شده با اینترفرون بودند).

    4 دوره خطر برای PL تعیین شد: اوایل (19 تا 32 روز) و اواخر (30 تا 45 روز) دوره‌های رویانی و اوایل (45 تا 60 روز) و اواخر (60 تا 90 روز) دوره‌های جنینی

    نتایج PL

    در مراحل اولیه رویانی (19 تا 32 روز) به طور متوسط 27٪ (95٪ فاصله اطمینان = 21 تا 33٪) بود.

    برای اواخر مرحله رویان (30 تا 45 روز) به طور متوسط 13% (95% فاصله اطمینان = 10 تا 16%) بود.

    در مراحل اولیه جنین (45 تا 60 روز) به طور متوسط 7٪ (1 تا 4٪) بود.

    برای اواخر مرحله جنینی (60 تا 90 روز) به طور متوسط 2٪ (1 تا 3٪) بود.

    بین 28 تا 110 روز آبستنی 12.3 درصد بود.

    بین 29 تا 90 روز آبستنی 12.7 درصد بود.

    مطالعه مروری حاضر بر PL در 90 روز اول آبستنی در گاوهای شیری بوده است که نتایج تاکیدی بر تنوع قابل توجه در نرخ PL در مراحل اولیه رویانی می‌باشد.

  • تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    مواد و روش‌ها

    هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات افزایش پروتئین خام (CP) خوراک بر عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی طی 21 روز بعد از زایش می‌باشد.

    تعداد 30 رأس گاو شیری هلشتاین چند نوبت زایش که از نظر میزان تولید شیر در دروه شیردهی قبلی، امتیاز وضعیت بدنی (BCS) در زمان زایش و تعداد دفعات زایش نزدیک به هم بودند، از زمان زایش تا 21 روز بعد از زایش به صورت تصادفی در سه گروه جیره غذایی تقسیم شدند.

    جیره‌های غذایی عبارتند از 16% پروتئین خام با 5% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ (RUP) مبتنی بر ماده خشک (16CP)، 18.7% پروتئین خام با 7% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (19CP) و 21.4% پروتئین خام با 9% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (21CP).

    این جیره‌های غذایی از نظر انرژی خالص برای شیردهی (حدود 1.7 مگاکالری در هر کیلوگرم از ماده خشک) یکسان بودند و میزان پروتئین خام با استفاده از کنجاله گلوتن ذرت و پودر ماهی افزایش داده شد.

    نتایج

    ماده خشک مصرفی نیز با افزایش میزان پروتئین خام خوراکی از 16% به 19% ماده خشک افزایش یافت، اما پروتئین خام خوراکی بیشتر از 19% تأثیری بر ماده خشک مصرفی نداشت. در گاوهایی که با رژیم 21CP و 19CP تغذیه شده بودند، در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره 16CP تولید شیر به ترتیب 4.7 و 6.5 کیلوگرم در روز بیشتر بود. در گاوهای تغذیه شده با 21CP در مقایسه با 16CP مقدار شیر تصحیح شده 4% بیشتر بود (36 در مقابل 31.4 کیلوگرم در روز).

    با افزایش پروتئین خام خوراک، درصد و تولید پروتئین شیر، تولید لاکتوز و نیتروژن اوره‌ای شیر نیز افزایش یافت. درصد لاکتوز و تولید چربی شیر در هر سه جیره غذایی یکسان بودند اما با افزایش درصد پروتئین خام، درصد چربی شیر کاهش یافت. سطح بالای پروتئین خام دفع نیتروژن شیر را افزایش داده و در مقابل بازدهی نیتروژن شیر را کاهش داد.

    در جیره‌های 19CP و 21CP در مقایسه با جیره 16CP قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و فیبر شوینده خنثی به طور مشهودی بالاتر بود. امتیاز وضعیت بدنی طی 21 روز بعد از زایش، در گاوهایی که با جیره 19CP و 21CP تغذیه شدند نسبت به گاوهایی که از جیره 16CP استفاده کردند کاهش کمتری داشت.

    سطح بالاتر پروتئین خام موجب افزایش غلظت سرم آلبومین، نیتروژن اوره و همچنین نسبت آلبومین به گلوبولین شده و در مقابل آسپارتات آمینوترانسفراز، اسیدهای چرب غیراستریفه و بتاهیدروکسی‌بوتیریک اسید را کاهش داد؛ اما تأثیری بر گلوبولین، گلوکز، کلسترول یا تری اسيل گليسرول نداشت.

    این یافته‌ها نشان دادند که افزایش پروتئین خام خوراک تا 19 درصد ماده خشک با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌، موجب بهبود ماده خشک مصرفی، عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی از روز زایش تا 21 روز بعد از زایش می‌گردد.

    بحث

    گاوها بعد از زایش با توازن تغذیه‌ای منفی به ویژه انرژی و پروتئین مواجه می‌شوند زیرا مصرف مواد غذایی کمتر از میزانی است که برای شیردهی لازم است. تغذیه گاوها با جیره‌های غذایی سرشار از غلات، یکی از روش‌هایی است که برای کاهش توازن منفی انرژی (NEB) مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما چنین جیره‌هایی به دلیل تولید زیاد پروپیونات، می‌تواند موجب کاهش ماده خشک مصرفی و در نتیجه افزایش خطر اختلالات متابولیکی شود. همچنین، تزریق داخل شیردانی گلوکز برای کاهش توازن منفی انرژی نیز نتوانست تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر بلافاصله بعد از زایش شود.

    توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز (MP) در مقایسه با توازن منفی انرژی توجه پژوهشگران کمتری را به خود جلب کرده است. گاوهایی که دچار کمبود پروتئین می‌شوند، ماهیچه‌های اسکلتی و سایر منابع پروتئینی‌ بدن را مورد استفاده قرار می‌دهند. طی 5 تا 6 هفته اول بعد از زایش، ذخایر پروتئین قابل مصرف 8 تا 12 کیلوگرم است.

    در طول این مدت، مصرف ذخایر پروتئین برای تأمین آمینو اسید و گلوکز مورد نیاز برای غدد شیری ضروری است اما مصرف بیش از حد آن منجر به افزایش احتمال اختلالات متابولیکی، نقص عملکرد سیستم ایمنی و عملکرد ضعیف باروری و شیردهی می‌شود.

    تعدادی از گزارش‌های قبلی نشان می‌دهد که افزایش پروتئین خام در جیره غذایی گاوهای شیری به بیش از 16.7% تأثیری بر تولید شیر یا ترکیبات آن ندارد اما در سایر تحقیقات با افزایش پروتئین خام خوراک از طریق مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه، تأثیرات مثبتی بر تولید شیر مشاهده شده است.

    لاو و همکارانش (2009) گزارش کرده‌اند که افزایش میزان پروتئین خام از روز زایش تا 150 روز بعد از زایش، موجب افزایش ماده خشک مصرفی و تولید شیر و همچنین کاهش غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید شده اما تأثیری بر غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه نداشته است.
    اغلب پژوهش‌های مذکور در اوایل (بعد از روز 21) یا اواسط شیردهی گاوهای شیری انجام شده‌اند. تنها چند پژوهش بر افزایش تأمین پروتئین در گاوهای شکم اول تمرکز کرده‌اند.

    لارسن و همکارانش (2014) تأثیرات تزریق داخل شیردانی کازئین را بر عملکرد گاوها در دوره انتقال از روز زایش تا روز 29 شیردهی، بررسی کرده‌اند. آن‌ها متوجه شدند که ذخایر بیشتر پروتئین قابل سوخت‌وساز بعد از زایش، می‌تواند میزان تولید شیر را به طور چشم‌گیری افزایش دهد و غلظت پروتئین پلاسما و وضعیت ایمنی گاوهای شیری را بهبود بخشد.

    لارسن و همکارانش (2014) دریافتند که ذخیره پروتئین قابل سوخت‌وساز در گاوهای بعد از زایش اهمیت بیشتری نسبت به ذخیره انرژی دارد.
    در یک پژوهش گسترده در زمینه تأثیرات تزریق کازئین بر ماده خشک مصرفی در گاوهایی که تغذیه اختیاری دارند، مارتینو و همکارانش (2016) به این نتیجه رسیدند که ارتباطی بین مقادیر توازن پروتئین قابل سوخت‌وساز و تزریق کازئین وجود دارد. آن‌ها نشان دادند که تزریق کازئین موجب افزایش ماده خشک مصرفی در گاوهایی شده است که با توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز مواجه بودند. اما تزریق کازئین به گاوهایی که توازن پروتئین قابل سوخت‌وسازشان مثبت بود، باعث ایجاد اثرات منفی بر ماده خشک مصرفی گردید.

    این امر ممکن است به دلیل اکسیداسیون بیش از حد نیاز آمینواسید و در نتیجه افزایش اکسیداسیون کبدی آستیل-کوآ و کمک به اشباع رخ دهد. در نتیجه، فرض بر این است که در صورتی‌که توازن پروتئین گاو منفی باشد، تأمین بیشتر پروتئین قابل سوخت‌ساز با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌ در گاوهای شکم اول، می‌تواند باعث افزایش ماده خشک مصرفی طی چندین هفته بعد از زایش ‌گردد.

  • تولید و ترکیب شیر، عملکرد تخمدان و ترشح پروستوگلاندین در گاوهای شیری با استفاده از مکمل امگا 3

    تولید و ترکیب شیر، عملکرد تخمدان و ترشح پروستوگلاندین در گاوهای شیری با استفاده از مکمل امگا 3

    تولید و ترکیب شیر، عملکرد تخمدان و ترشح پروستوگلاندین در گاوهای شیری با استفاده از مکمل امگا 3

     

    راندمان تولید شیر در جهان به طور چشمگیری افزایش یافته است که علت آن برتری ژنهای دامها طی 25 سال گذشته می باشد.

    اگر چه این موضوع با میزان خطای 1% در اولین سرویس باروری همخوانی دارد. برخی از این خطاها و یا کاهش ها می تواند به طور مستقیم بر روی افزایش تولید شیر و تعادل منفی انرژی در اوایل شیردهی تاثیرگذار باشد.

    با این حال، تغییرات قابل توجهی نیز در جیره غذایی دامها صورت گرفته است، به ویژه افزایش تمایل به استفاده از چربی جهت افزایش غلظت انرژی کنستانتره.

    مطالعه حاضر به منظور تاثیر امگا 3 بر روی ترکیب اسید چرب و طعم گوشت گاو صورت پذیرفت.

    استفاده از مکمل چربی می تواند بر روی باروری تاثیرگذار باشد، زیرا اسید چرب (FA) از طریق کلسترول و هورمونهای استروئیدی پیش نیاز ساخت پروستوگلاندین می باشد و همچنین اسید چرب می تواند عملکرد تخمدان را تحریک کند.

    دو نوع اصلی اسیدهای چرب ضروری به نام امگا 3 و امگا 6 می باشند که می تواند باروری را تحت تاثیر خود قرار دهد و آنرا بهبود بخشید.

    منبع اصلی امگا 6 اسید لینولئیک (C18:2n-6) می باشد، که به آراشیدونیک اسید (C20:4n-6) تبدیل می شود که پیش ساز پروستوگلاندین می باشد مثل PGF3α می باشد.

    رقابت بین امگا 3 و امگا 6 جهت سنتز پروستوگلاندین می باشد، این بدان معنا است که افزایش امگا 3 می تواند موجب تحریک پرستوگلاندین گردد.

    در بسیاری از موارد پروستوگلاندین تریونیک دارای فعالیت بیولوژیکی پایین تری نسبت به پروستوگلاندین دیونیک می باشد، که این موضوع می تواند به صورت مستقیم بر روی باروری تاثیرگذار باشد.

    درمان هایی که موجب تخریب تخمدان و اندومتریوم می شوند، استفاده از PGF3α میتواند به کاهش مرگ و میر جنین کمک کند.

    شواهدی وجود دارد که تفاوت اثر آلفا لینولنیک اسید و امگا 3 روغن ماهی (EPA, DHA, C22:6n-3) بر روی سنتز ایکوزونوئیک اسید می تواند به دلیل اختلاف در نحوه استفاده از این فاکتورها در غشاء سلولی می باشد.

    چربی های اضافی همچنین می تواند کل سنتز پروستوگلاندین را از طریق تاثیر بر روی فعالیت پروستوگلاندین سنتتاز کاهش دهد.

    افزایش علاقه مندی به ارتقاء سطح امگا 3 در گوشت و شیر دام به دلیل منفعت و سود رسانی آن بر روی سلامت انسان می باشد.

    روغن و یا بذر کتان را می توان به عنوان منبع عالی تامین کننده امگا 3 استفاده کرد که غنی از آلفالینولنیک اسید( C18:3n-3) می باشد.

    فرضیه این آزمایش این بود که تغییر جیره با یک منبع عالی از امگا 3 بر روی توسعه فولیکول تاثیر گذار می باشد، همچنین اثرات تغذیه امگا 3 و 6 بر میزان مصرف خوراک، تولید شیر، هضم و همچنین ترکیب آن تعیین شد.

    ما همچنین سطح کلسترول پلاسما را کنترل کردیم، زیرا این مورد می تواند توسط مکمل چربی تاثیر پذیر باشد و آنها پیش سازهای استروئیدوژنز تخمدان می باشد.

    مصرف خوراک و عملکرد شیرواری در بین گروهها مشابه بود، اما در دامهایی که جیره آنها شامل روغن ماهی بود کاهش چربی شیر و درصد پروتئین شیر مشاهده شد.

    در گروه دامهایی که جیره آنها حاوی بذر کتان بود درصد آلفا لینولنیک به صورت چشمگیری افزایش یافته بود، این امر نشان می دهد که پتانسیل بالایی برای آلفالینولنیک اسید بر روی شیر وجود دارد، همچنین افزایش ارائه آلفالینولنیک به دام ها موجب افزایش ایکوزاپنتانوئیک در شیر می شود.

    نتایج ما نشان می دهد که هنگامی که دامها سطح بالای آلفالینولنیک اسید را دریافت کردند میزان باروری آنها بهبود چشمگیری یافت.

    By: H. V. Petit, R. J. Dewhurst, N. D. Scollan, J. G. Proulx, M. Khalid, W. Haresign, H. Twagiramungu, and G. E. Mann, J. Dairy Sci

  • شیوه های مدیریت باروری و عملکرد گله های گاوهای شیری کانادا با استفاده از سیستم خودکار (مانیتورینگ)

    شیوه های مدیریت باروری و عملکرد گله های گاوهای شیری کانادا با استفاده از سیستم خودکار (مانیتورینگ)

    شیوه های مدیریت باروری و عملکرد گله های گاوهای شیری کانادا با استفاده از سیستم خودکار (مانیتورینگ)

    هدف این تحقیق توصیف ویژگی های استفاده از سیستم خودکار automated activity-monitoring (AAM) و مقایسه عملکرد آن با سیستم تولید مثلی بر اساس تلقیح با برنامه قبلی timed artificial insemination (TAI) می باشد.

    پیداکردن دقیق و شناخت استروس و فحلی در گله های گاوهای شیری یک چالش طولانی مدت می باشد.

    اگر میزان تشخیص بالایی از شناخت فاز استروس به دست آید، برنامه های تولید مثلی بر اساس فاز استروس می تواند منجر به یک تلقیح مصنوعی عالی و با سطح مناسب گردد که کاملا با پروتکل ها منطبق می باشد.

    راندمان تشخیص فاز استروس یا فحلی در بیشتر گله های گاوهای شیری شمال آمریکا مطلوب نیست و با مشکل روبرو می باشد.

    بیشتر تمرکز ها بر روی برنامه هایی می باشد که فرآیند پیش بینی فحلی و تلقیح مصنوعی دام را تسهیل می کند، به عنوان مثال فرآیند بهینه سازی تخمک گذاری بدون تشخیص فحلی.

    جالب توجه است که با وجود کارایی برنامه های زمان تلقیح، تعداد زیادی از گله های گاوهای آمریکای شمالی به عنوان بخشی از برنامه های مدیریت تولید مثل خود، از جمله استفاده از تشخیص فاز استروس و ترکیب آن با برنامه تلقیح، از طریق تشخیص فحلی به صورت دیدن و یا استفاده از برنامه تلقیح استفاده می کنند.

    تکنولوژی مدرن و دقیقی شامل سیستم مانیتورینگ خودکار automated activity- Monitoring (AAM) وجود دارد که می تواند به صورت موثر و معقول به تشخیص فاز استروس گاوهای شیری کمک کند.

    مطالعات نشان می دهند که استفاده از سیستم AAM موجب موفقیت و بهبود باروری گله های گاوهای شیری می شود، اما عوامل فردی و انفرادی می تواند حساسیت سیستم AAM را برای تشخیص فاز استروس تحت تاثیر خود قرار دهد.

    جهت انجام این آزمایش گله های گاوهای شیری در شرایط فری استال و واقع در منطقه انتاریو غرب کانادا و در بین ماهای آوریل و جولای بودند.

    در اولین بررسی که عملکرد باروری را در یک گروه با سیستم AAM و یک گروه به صورت تصادفی همراه با برنامه تلقیح مصنوعی در آمریکای شمالی را بررسی کردیم که تفاوتی را در زمان بارداری مشاهده نشد.

    اما عملکرد مشابهی در یک آزمایش در 2 مزرعه گاوهای شیری گزارش شد و در مطالعه ای که 3 گروه با همدیگر مقایسه شدند که ترکیبی از پروتکل AAM و برنامه تلقیح برای اولین بار در مزرعه گاوهای شیری در ایالات متحده آمریکا بود.

    به طور متوسط عملکرد رحم در روز 21، تلقیح و لقاح مورد بررسی قرار گرفت، که تفاوتی در بین گروهها مشاهده نشد، که در گروه با سیستم مانیتورینگ 39/18 و 50% و در گروه با برنامه تلقیح 38/17 و 49% بود.

    اما در گله ای که دارای سیستم مانیتورینگ بودند درصد خطای باروری 15 تا 17% و در گروه با برنامه تلقیح 42 تا 50% گزارش شده بود.

    گاوها دو بار در روز تلقیح شدند که در گروه با سیستم مانیتورینگ گاوها دارای هشدار دهنده فحلی بودند که اغلب بین 7 تا 12 ساعت بعد از فحلی هشدار میداد. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از سیستم AAM می تواند عملکرد باروری و تولیدمثلی را در گله های گاوهای شیری نسبت به تلقیح با برنامه قبلی بهبود دهد و موجب افزایش آن شود.

    اولین هدف این مطالعه، توصیف ویژگی ها و خصوصیات سیستم های مانیتورینگ تشخیص فحلی بود.

    هدف دوم مقایسه عملکرد باروری سالانه قبل و بعد از استفاده از سیستم مانیتورینگ می باشد.

    هدف نهایی این مطالعه توصیف عملکرد باروری گاوهای شیری کانادا در زمینه تولیدمثل با استفاده از سیستم مانیتورینگ و مقایسه آنها با گروهی که از سیستم تلقیح بدون مانیتورینگ استفاده کردند بود.

     

    By: R. C. Neves and S. J. LeBlanc, J. Dairy Sci

  • خصوصیات تغذیه ای و زمان نشخوار گاوهای شیری در حوالی فاز استروس

    خصوصیات تغذیه ای و زمان نشخوار گاوهای شیری در حوالی فاز استروس

    خصوصیات تغذیه ای و زمان نشخوار گاوهای شیری در حوالی فاز استروس

    عدم کارایی و تشخیص فاز استروس یا فحلی گاو می تواند یکی از مهم ترین دلایل کاهش بازدهی تولید مثلی گله های گاوهای شیری باشد.

    جهت انجام این تحقیق ویژگی های تغذیه ای با استفاده از وزن کشی و فرآیند نشخوار توسط حسگرهای صوتی ثبت شد.

    آزمایشات و تجزیه و تحلیل داده های 62 گاو شیری با موفقیت انجام پذیرفت. در فاز استروس زمان تغذیه و نشخوار از خود کاهش نشان داد، همچنین مصرف خوراک و نرخ تغذیه نیز در روز تلقیح مصنوعی دارای بیشترین کاهش بود.

    تغییرات تمام ویژگی ها همچنین زمان نشخوار در حوالی فاز استروس مورد ارزیابی قرار گرفت، که نشان دهنده پتانسیل تشخیص فحلی زودرس می باشد.

    تحقیقات نشان داده اند که مدیریت موثر تولید مثل تاثیر فوری و موثری بر روی افزایش تولید شیر دارد.

    با وجود تمام پیشرفت های مدیریت تولید مثل، تشخیص فحلی و زمان مناسب تلقیح هنوز به عنوان یک مشکل اساسی دامداری ها در نظر گرفته می شود.

    در نتیجه، امروزه مانیتورینگ اتوماتیک تشخیص فحلی برای گاوهای شیری یک امر ضروری می باشد، اما هنوز هم غالبا روشهای سنتی جهت تشخیص فحلی مورد استفاده قرار می گیرند.

    تشخیص فحلی:

    کارایی تشخیص فحلی و فاز استروس بر اساس مشاهدات بین 50% تا 90% متفاوت می باشد.

    در گذشته چندین دستگاه مختلف جهت مشاهده فاز استروس در گاوها مورد استفاده قرار می گرفت که کارایی چندانی نداشت و موجب افزایش زمان مشاهده فاز استروس در گاو می شدند.

    ترکیبی از دو یا چند پارامتر فیزیولوژیکی موجب بهبود در میزان تشخیص فحلی شد و انتظار می رود که میزان خطا کاهش یابد.

    همانطور که توسط فریک و همکاران در سال 2002 گفته شد، استفاده از دستگاههای اتوماتیک تشخیص فحلی بسیار آسانتر و استفاده آن ضروری می باشد.

    از طرف دیگر رفتارهای گاو شیری در مرحله فاز استروس با ویژگی های خاصی مشخص می شود.

    ایستای فحلی یکی از روشهای مهم تشخیص فاز استروس گاو شیری می باشد.

    به علاوه برخی ویژگی های رفتاری مشخصی که در اثر فحلی به وجود می آیند عبارتند از:

    بیقراری، لیسیدن و یا با چانه فشار آوردن به پشت گاوهای دیگر، فرج قرمز همراه با لیزابه، سوار شدن بر روی گاوهای دیگر، سواری دادن به گاوهای دیگر، کاهش خوراک مصرفی.

    الگوهای رفتاری گاوها در فاز استروس تغییرات مشخصی دارد و همچنین تغییر در تغذیه و زمان نشخوار کاملا مشهود می باشد.

    آزمایشات قبلی نتایج متفاوتی را در الگوهای تغذیه ای و رفتاری دامها در فاز استروس را نشان دادند، به عنوان مثال لوکاس و همکاران افزایش DMI را در طی دوران استروس مشاهده کردند، اما مالتز و همکاران همچنین رایت و هکاران کاهش DMI را مشاهده کردند و دی سیلوا و همکاران تغییری را بر روی DMI مشاهده نکردند.

    علاوه بر این کاهش شدید زمان نشخوار در فاز استروس توسط رایت و همکاران گزارش شد.

    زمان خوراک خوردن و نشخوار توسط جداول توصیه شده مورد بررسی قرار گرفت. در حالی که مطالعه حاضر به طور همزمان زمان نشخوار را در طی فاز استروس مورد بررسی قرار داد که بتواند به افزایش دانش در مورد هماهنگی این دو الگوی رفتاری کمک کند.

    هدف از مطالعه حاضر ارزیابی ویژگی های تغذیه ای، رفتاری و زمان نشخوار گاوهای شیری در طی روز و ساعات فاز استروس گاوها می باشد.

     

    By: C. Pahl , E. Hartung , K. Mahlkow-Nerge , and A. Haeussermann, american Dairy Science association