برچسب: گاو شیری

  • کربنات پتاسیم به عنوان یک منبع کاتیونی جهت دوره شیردهی بعد از زایمان

    کربنات پتاسیم به عنوان یک منبع کاتیونی جهت دوره شیردهی بعد از زایمان

    کربنات پتاسیم به عنوان یک منبع کاتیونی جهت دوره شیردهی بعد از زایمان

     

    هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی اثرات K2CO3، قابلیت بافری مواد معدنی، DCAD و منابع کاتیونی در تولید شیر و ترکیب آنها بر روی اوایل شیرواری می باشد.

    به طور معمول گاوهای شیری در دوره بعد از زایمان وارد یک دوره بالانس منفی انرژی می شوند که این بالانس منفی در فصل گرما و در دمای بالا سریعتر و بیشتر خود را نشان می دهد، که در نتیجه موجب کاهش DMI و همچنین افزایش نیاز دام به انرژی جهت تولید شیر می باشد.

    به جهت جبران این کاهش انرژی، گاوهای شیری را با جیره حاوی غلظت بالای کنستانتره تغذیه می کنند.

    اگرچه، کربوهیدرات با قابلیت هضم بالا در جیره غذایی می تواند باعث کاهش pH شکمبه و در نتیجه اسیدوز شود.

    تحت این شرایط الگوی تخمیر شکمبه تغییر کرده و فرآیند بیوهیدروژناسیون شکمبه افزایش میابد.

    این موضوع می تواند یکی از دلایل ایجاد سندروم شیر کم چرب شود که نتیجه یک جیره با کربوهیدرات بالا می باشد که بر روی هضم فیبر نیز تاثیرگذار است و موجب ایجاد شرایط نامساعد در شکمبه می شود.

    بر اساس این مشاهدات انواع مختلف مواد معدنی برای کمک به تثبیت pH شکمبه پیشنهاد شده است که در نتیجه از کاهش چربی شیر جلوگیری می کند.

    در تحقیقات اخیر نشان داده شده است که افزایش کاتیون و آنیون خوراکی (DCAD) به جیره از طریق مکمل های معدنی در جیره غذایی حاوی 20 تا 40 درصد (DM) از کنستانتره موجب افزایش سنتز و چربی شیر می شود.

    طی بررسی محققان اعلام کردند که پاسخ دام متناسب با ظرفیت نگهداری pH خون از طریق افزایش HCO3 خون و همچنین اثر بافری شکمبه می باشد.

    مطالعات در شرایط آزمایشگاهی نشان دادند که افزودن K2CO3 از افت چربی ناشی از مصرف کنستانتره بالا جیره پیشگیری می کند.

    محققان گزارش کردند که ممکن است K2CO3 با اثرات منفی کنستانتره بالای جیره بر روی چربی شیر مقابله کند.

    فرض بر این است که اثرات مشاهده شده بر روی سنتز چربی شیر هنگامی که K2CO3 در جیره گاوهای شیری قرار داده می شود می تواند از تغییرات و اسیدی شدن محیط شکمبه جلوگیری کند. با توجه به اینکه مکمل گاوهای شیری همراه با K2CO3 موجب افزایش غلظت K، DCAD و قابلیت بافری شکمبه می باشد.

    نتایج این تحقیق نشان دادند که مکمل حاوی K2CO3 در اوایل دوره شیرواری می تواند اثر منفی کنستانتره را بر روی چربی شیر کاهش دهد.

     

    By: A. R. Alfonso-Avila, É. Charbonneau, P. Y. Chouinard, G. F. Tremblay, and R. Gervais, J. Dairy Sci., American Dairy Science Association, 2017

  • ارتباط بالینی دمای فولیکول های پیش تخمک گذار در شرایط استرس گرمایی گاوهای شیری

    ارتباط بالینی دمای فولیکول های پیش تخمک گذار در شرایط استرس گرمایی گاوهای شیری

    ارتباط بالینی دمای فولیکول های پیش تخمک گذار در شرایط استرس گرمایی گاوهای شیری

    استرس گرمایی یکی از عوامل مهم تاثیر گذار و منفی بر روی عملکرد تولید مثلی گاوهای شیری می باشد که میتواند به طور مستقیم بر روی عملکرد رحم، تخمدان و جنین تاثیر گذار باشد.

    اگرچه باران و وزش باد می تواند تا حدی درجه حرارت محیط را برای دام کاهش دهد اما دمای بالای محیط می تواند به شدت باروری دام را کاهش دهد.

    عملکردهای تولید مثلی و تولید بالای گاوهای شیری به درجه حرارت محیط و شرایط استرس گرمایی حساس می باشد و تحت تاثیر قرار می گیرد، از طرف دیگر تولید شیر نیز تحت حرارت متابولیکی بدن قرار دارد.

    استرس گرمایی موجب افزایش درجه حرارت رحم و کاهش نرخ فحلی و آبستنی می شود و در شرایط استرس گرمایی متوسط عمر فولیکول بالغ و میزان باروری کاهش میابد.

    معمولا می توان در شرایط استرس گرمایی از روشهای هورمون درمانی برای زمان ثابت تلقیح مصنوعی و تحریک تخمدان استفاده کرد.

    به عنوان مثال، می توان از درمان بر پایه پنج روز استفاده از پروژسترون جهت بهره بردن از پروتکل های تخمک گذاری و باروری در طی فصول گرم سال استفاده کرد.

    مجموعه ای از شواهد وجود دارد که دمای فولیکول های پیش تخمک گذار ممکن است بیش از یک درجه سانتی گراد خنک تر از دمای تخمدان در گاو، انسان و خوک باشد.

    فیزیولوژی دمای فولیکول های پیش تخمک گذار ممکن است در بلوغ نهایی تخمک و فولیکول بالغ آن تخمک در تخمدان تاثیر گذار باشد.

    علاوه بر این تغییرات دمایی اویداکت شاید جزء کلیدی بلوغ نهایی گامت، لقاح و فرآیندهای توسعه جنین باشد.

    بنابراین تغییرات شیب دمایی همچنین بر روی بافت های تولید مثلی نیز تاثیر گذار است و شاید همین امر نیز بر روی موفقیت پروسه های تخمک گذاری و لقاح تاثیرگذار باشد.

    تجربه نشان داده است که درجه حرارت فولیکول پیش تخمک گذار در گاوهای شیری فقط در یک واحد آزمایشی و در دوران تلیسه گی اندازه گیری می شود.

    هدف از این مطالعه بررسی این موضوع می باشد که آیا فولیکول ها پیش تخمک گذار دارای درجه حرارت کمتری نسبت به بافت رحم و یا درجه حرارت رکتال در شرایط استرس گرمایی می باشند یا خیر.

    تغییرات دمایی در بافت های تولیدمثلی گاوهای شیری به نظر می رسد که بر روی موفقیت لقاح و تخمک گذاری تاثیر گذار می باشد.

    جهت انجام این تحقیق درجه حرارت داخل فولیکول قبل از تخمک گذاری، در سطح رحم و عمق 20 سانتی متری رکتوم 45 دقیقه بعد از طلوع خورشید (سپیده دم) اندازه گیری شده.

    تمامی گاوها جهت انجام این آزمایش از موقعیت یکسان و در شرایط یکسان جهت انجام تلقیح مصنوعی انتخاب شدند و پنج گاو تحت شرایط تابش مستقیم نور آفتاب و 11 گاو در شرایط سایه قرار داشتند.

    نتایج این تحقیق نشان دادند که هیچ یک از گاوهایی که در تابش مستقیم نور خورشید بودند بین 24 ساعت تخمک گذاری نکردند، در حالی که 10 گاو از 11 گاوی که در منطقه سایه بودند تخمک گذاری کرده و چهار گاو آبستن شدند.

    گاوهایی که تخمک گذاری کرده بودند درجه حرارت فولیکول 0/74 و 54 /1 درجه سانتی گراد بود که به طور معنی داری خنک تر از سطح رحم و درجه حرارت رکتال بودند، در حالی که درجه حرارت رحم 0/80 درجه سانتی گراد بود که به طور معنی داری از درجه حرارت رکتوم خنک تر بود.

    دمای محیط در محدوده سایه 6/4 درجه سانتی گراد بود که به طور قابل توجهی از دمای منطقه آفتابی پایین تر بود.

    تفاوت معنی داری بین درجه حرارت گاوهایی که تخمک گذاری کرده بودند و دامهایی که تخمک گذاری نداشتند دیده نشد و اندازه فولیکول در گاوهایی که تخمک گذاری کرده بودند و آنهایی که منجر به تخمک گذاری نشده بود مشاهده نشد.

    نتایج این تحقیق نشان دادند که فولیکول های پیش تخمک گذار دارای دمای پایین تری نسبت به رحم و رکتال می باشند.

     

    By: F López-Gatius, RHF Hunter., Reprod Dom Anim 2017

  • انواع توکسین بایندر و خصوصیات یک توکسین بایندر خوب

    انواع توکسین بایندر و خصوصیات یک توکسین بایندر خوب:

    نویسنده: دکتر مهرداد خدادادیان


    دلیل استفاده از توکسین بایندر چیست؟  مایکوتوکسین  بایندرها به جیره اضافه می شوند تا به مواد سمی متصل شوند و از جذب این مواد در دستگاه گوارش گاو جلوگیری کنند. به این ترتیب گاوها از سموم حفظ می شوند و از آلودگی شیر جلوگیری می شود.

    در این میان توکسین بایندر دارای کارایی بالاتری می باشد که مخلوطی از دو توکسین بایندر باشد و در pH های مختلف کارایی خوبی داشته باشد. از طرف دیگر تمایل به جذب ویتامینها و مواد معدنی در آن کم باشد و بتواند بر روی سموم قارچی با ملکولهای بزرگتر و غیر قطبی از جمله زرالنون، دون و اکراتوکسین تأثیرگذار باشد.

    توكسين بايندر هاي رسي

    توكسيين بايندرهاي رسمي از دسته هاي آلومينيم سيليكات، بنتونيت سديم ، بنتونيت پتاسيم، زئوليت و…. مي باشد.
    بدليل بار دار بودن ساختارهايي كه دارند (قطبي هستند ) در جهت خنثي نمودن بار ساختار خود با عناصر بار دار ايجاد باند نموده و انها را از دسترس بدن خارج مي كنند.
    اين مواد با ايجاد سطح تماس فعال زياد و ايجاد بار الكتريكي ، باعث جذب سموم قارچي شده و بدون جذب از دستگاه گوارش دفع مي گردد، هرچه اين مواد بتوانند سطح فعاليت بيشتري داشته باشند و بار الكتريكي بيشتري توليد كنند كارايي آنها در جذب سموم قارچي افزايش مي يابد.(جذب سموم قارچي در اين توكسين بايندر ها به بار مولكولي و وزن ذرات بستگي دارد).

     

    از مزاياي استفاده از جاذب هاي رسي علاوه بر جذب آفلاتوكسين مي توان به افزايش ضريب جذب خوراك بعلت تاخير در حركت مواد غذايي در دستگاه گوارش اشاره كرد .همچنين بدليل جذب گازهاي سمي آمونياك و… باعث از بين بردن بوي نامطبوع و رطوبت بيشتردر بستر مي گردد.

    تو كسين بايندرهاي الي

    تو كسين بايندرهاي الي بر پايه بتا گلوكاگان(ديواره داخلي مخمر ) مي باشند واز ديواره داخلي مخمر استخراج شده اند داراي ساختار 1و3 بتا گلوكان و1و6 بتا گلوكان بوده و مولكول غير قطبي و بدون بار مي باشند. در نتيجه مواد مغذي جيره و ريز مغذي ها را به خود جذب نمي كنند.

    با توجه به ساختار مارپيچي و فنر مانندي كه دارند ظرفيت جذب بالايي دارند بطوريكه 1 گرم از آنها سطحي برابر 20 متر مربع را پوشش مي دهند . و از طرفي چون بر اساس باندهاي هيدروژني و واندروالسي مايكوتوكسين ها را جذب مي كنند ، ميل تركيبي بالايي براي جذب دارند كه در مقدار كم سم هم موثر واقع مي شوند.
    ديواره سلولي مخمر مي تواند رشد باكتريهاي مصرف كننده لاكتات را براي تثبيت pH شكمبه و رشد ميكربي را افزايش دهد وازاين طريق باعث افزايش مصرف خوراك و بهبود تغذيه و گوارش مي شود.ديواره سلولي مخمر جاذب اكراتوكسين و زيرالنون است .

    در انتخاب توكسين بايندر بايد نكات زير را نمود :

    1-با توجه به كثرت سموم قارچي ، توكسين بايندر بايد بتواند وسيع الطيف باشد و به طیف وسیعی از مایکوتوکسین ها اتصال یابد.

    2-با دز مصرف كم از توكسين بايندر جواب مناسب گرفته شود. زيرا دز بالاي مصرف از توكسين بايندر علاوه بر ضرر اقتصادي سبب اشغال شدن فضاي جيره توسط يك جزء غير مغذي مي شود.

    3-پايداري فعاليت توكسين بايندر و مايكوتوكسين به اندازه كافي قوي نباشد اين امكان وجود دارد كه سموم در قسمتهاي انتهايي دستگاه گوارش از جاذب جدا شوند و مجددا فعاليت خود را آغاز كنند.

    4-بالا بودن ظرفيت جذب سموم قارچي جهت جذب آلودگي هاي بالاي سموم قارچي و بالا بودن ميل تركيبي جهت جذب آلودگي هاي كم سموم قارچي

    5-ارايه اطلاعات توكسين علاوه بر شرايط آزمايشگاه بايد شرايط محيط داخل بدن را نيز داشته باشد.

    6-مايكو توكسين ها طي مدت 30 دقيقه توسط دستگاه گوارش جذب مي شوند و از آنجائيكه بيشترين مقدار جذب سموم از طريق قسمت ابتدايي دستگاه گوارش صورت مي گيرد عمل سريع يك جاذب سموم قارچي بسيار با اهميت است .

    7- با توجه به قطبي بودن توكسين بايندرهای رسی و جذب سمهايی مانند افلاتوكسين و توكسين بايندرهاي حاوي ديواره سلولي مخمر و جذب اكرا توكسين و زرالنون توسط انها و توكسين بايندرهاي ميكروبي و جذب تريكوتسنها توسط آنها، بهترين انتخاب تركيب جاذب هاي سيليكاتي و ديواره مخمري و سم زداهاي بيولوژيكي مي باشد.

    8- یک توکسین بایندر خوب باید تمایل کمی به اتصال به ویتامین ها و مواد معدنی و یا سایر مواد مغذی جیره داشته باشد

    9- همچنین باید پایدار در شرایط انبارداری و مقاوم به گرما در ساخت پلت یا مخلوط کردن در اکسترودر باشد

    توکسین بایندر توکسفین
  • اثرات مضر مایکوتوکسین‌ها (آفلاتوکسین، زیرالنون و دان) بر روی دام

    اثرات مضر مایکوتوکسین‌ها (آفلاتوکسین، زیرالنون و دان) بر روی دام

    اثرات مضر مایکوتوکسین‌ها (آفلاتوکسین، زیرالنون و دان) بر روی دام

    مایکوتوکسین‌ها مواد سمی هستند که در گونه‌هایی خاص از قارچ، در طول متابولیسم اجزای ماده‌ی غذایی ترشح شده و باعث بروز عوارضی در دام می‌گردند.
    حدود 50 گونه از قارچ‌ها تولید مایکوتوکسین می‌نمایند. مایکوتوکسین‌های قارچی مسئول ضررهای مالی زیادی هستند. سم آفلاتوکسین می‌تواند از طریق شیر دام‌ها با نوع آفلاتوکسین M1 به انسان منتقل گردد و باعث جهش در سلول‌های کبدی شده و احتمال بروز سرطان را افزایش دهد.

    آفلاتوکسین‌ها

    در میان 200 نوع مایکوتوکسین شناسایی شده، یکی از مهمترین آن‌ها آفلاتوکسین می‌باشد. این سم توسط آسپرژیلوس پاراسیتیوس ترشح می‌گردد که پس از رسیدن به کبد منجر به تخریب سلول‌های کبدی در گاو شیری می‌شود. آفلاتوكسين‌ها توسط قارچ‌های آسپرژيلوس گونه Flavvous و parasiticus توليد می‌شوند.

    كلمه Aflatoxin شامل حروف A وF به ترتيب نماينده جنس قارچ Aspergilus و گونه‌ی Flavous كه با لغت Toxin تركيب شده است.

    ميزان اين سم در ذرت، كنجاله پنبه دانه و بادام زميني و سويا بيشتر از ساير اجزاي خوراك است. چهار نوع مختلف آفلاتوكسين به نام‌هاي G1 ، G2 ، B1 ، B2 كه قوي‌ترين و متداول‌ترين آن‌ها B1 است در خوراك و محصولات دامی شناخته شده است .
    اين سم در بدن توسط كبد متابوليت شده و تبديل به مايكوتوكسين‌های ديگر شده و از طريق توليدات دامی به مصرف‌كنندگان آن منتقل می‌شود.

    چنانچه گاو شيري از خوراك آلوده به آفلاتوكسين B تغذيه نمايد، آنزيم‌های موجود در كبد آن را به آفلاتوكسین M تبديل كرده كه از طریق شير و ادرار دفع می‌شود.

    هر 65 واحد آفلاتوكسين B1 در خوراك می‌تواند به 1 واحد آفلاتوكسين M1 در شير دام‌ها تبديل شود. ميانگين 1.7 درصد از مقدار آفلاتوكسين B1 در جيره‌ی غذايی دام به شكل متابوليت M1 به داخل شير ترشح می‌شود.

    مقدار مجاز آفلاتوكسين در شير خام  0.5 ppb می‌باشد. چنانچه ميزان آفلاتوكسين شير خام كمتر از ppb 0.3 (قسمت در بيليون) باشد در حد ايده‌آل است.

    اثرات آفلاتوكسين:

    1-تضعيف سيستم ايمنی
    2-اختلال در دستگاه گوارش
    3-پوشش چربی در كبد
    4-انتقال متابولبت‌های آفلاتوكسين در توليدات دام
    5-اثرات سرطان‌زايی
    6-سيروز كبدی

    اثرات مايكوتوكسين‌ها:

    1-ايجاد تداخل در سوخت و ساز و جذب مواد مغذی جيره؛
    2- اثرات منفی بر سيستم غدد درون ريز و برون ريز؛
    3-سركوب سيستم ايمنی.

    اثرات سموم قارچی:

    1-افت مصرف خوراك
    2-افزايش آسيب پذيری در برابر بيماري‌ها با مختل نمودن سيستم ايمنی بدن؛
    3-بالا بردن درصد نازايی و افزايش سقط جنين و افزايش آبستنی كاذب؛
    4-افزايش سلول‌های سوماتيك موجود در شير؛
    5-بيرون زدگی واژن و التهاب مهبل؛
    6-باقي ماندن سموم قارچی در توليدات دامی كه باعث سرطان در انسان می‌شود؛
    7- افزايش مرگ و مير.

    اثرات زيرالنون:

    1-افزايش سقط جنينی؛
    2-افزايش ترشحات واژن؛
    3-افزايش تورم و بيرون زدگی واژن؛
    4-كاهش باروری؛
    5-افزايش حجم پستان در تليسه‌ها؛
    6-افزايش فحلی كاذب؛
    7-افزايش تعداد تلقيح به ازای هر آبستنی؛
    اين سم در مقادير كم باعث بلوغ زودرس و افزايش اندازه پستانی شده و در مقادير بالا منجر به سقط جنين می‌شود.

    اثرات DoN:

    1-افزايش سلول‌های سوماتيك موجود در شير؛
    2-كاهش توليد شير؛
    3-كاهش باروری؛
    4-اثر منفی بر سيستم ايمنی.

    مايكوتوكسين Don از قارچ فوزاريوم گونه گراميناريوم و كواميناتوم توليد می‌شود و رايج‌ترين مايكوتوكسين در سيلو Don می‌باشد. ميزان اين سم در ذرت سيلو شده و همچنين سبوس گندم زيادتر از ساير اجزاي خوراك می‌باشد.
    ميكروارگانیزم‌های شكمبه توانايی خنثی كردن Don را دارند اما خنثی‌سازی به 35% محدود می‌شود و مابقی سموم از شكمبه می‌گذرد و با توجه به اينكه درصد كمی از مايكوتوكسين‌ها توسط ميكروب‌های شكمبه خنثی می‌شود و مقدار عمده‌ی آن‌ها جذب بدن می‌شود. در نتیجه استفاده از توکسین بایندرها ضروری می‌باشد.

  • (BVD (Bovine Viral Diarrhea یک بیماری با اشکال مختلف

    (BVD (Bovine Viral Diarrhea یک بیماری با اشکال مختلف

    (BVD (Bovine Viral Diarrhea یک بیماری با اشکال مختلف

    اسهال ویروسی گاو می تواند در اشکال مختلفی ایجاد شود، که شامل تولید مثل، تنفس و یا روده ای می باشد.

    مدت زمان BVD به خودی خود گمراه کننده است زیرا این اسهال دارای علایم کلینیکی و بالینی نمی باشد. در عوض شامل یک گروه از سندرومهایی می باشد که شامل بیماریهای تولید مثلی، تنفسی و روده ای می باشد که با سه ویروس مختلف همراه می باشد. این بیماری می تواند فقط با یک دام مریض در گله شروع شود.

    کمپلکس طبیعی BVD از ابتدای شروع این بیماری ثبت شده است. مزرعه ای شامل یک گله می باشد که یک گاو قرمز 4 ساله دون در آن بود که دو سال قبل از انگلستان وارد شده بود. این گاو خوراک خوبی نمیخورد و از اسهال رنج میبرد و هم چنین کاهش قابل توجهی در تولید شیر از خود نشان می داد. تشخیص اولیه برای این گاو اسهال خونی کلاسیک زمستانی بود.

    علایم بالینی شروع این بیماری در 5 مزرعه به صورت مخلوطی از این بیماری (3 مدل مختلف آن) روده ای، تولید مثلی و تنفسی مشاهده شد که علایم BVD بودند.

    درصد دامهایی که در آن گله دچار این بیماری شدند از 33 به 88% رسید و 4 تا 8% دامها نیز تلف شدند. درصد از دامها مشکل ذات الریه داشتند در صورتی که بقیه مشکل اسهال آبکی داشتند و سقط جنین 10 روزه تا 3 ماه پس از مشاهده شیوع این بیماری در گله مشاهده میشد.

    در دامهای مریض افت شدید در سلولهای سفید خون جهت مبارزه این بیماری مشاده شد. اگرچه درمان توسط تزریق خون سالم به دام انجام شد. نتایج نشان دادند که ممکن است عفونت به صورت تحت بالینی در طبیعت نیز وجود داشته باشد. در این حیوانات علاوه بر از دست دادن سلولهای سفید خون کاهش شدید سیستم ایمنی نیز رخ داده بود.

    مشاهده شده که عفونت گاو در سه ماه اول بارداری می تواند در هنگام تولد گوساله، مدام آنرا درگیر بیماری کند. همچنین برخی از این گوساله ها نیز مرده به دنیا آمدند. گوساله های بدنیا آمده ضعیف و یا کوچک بودند و در دوران نوزادی مردند. برخی دیگر نیز دز ظاهر طبیعی بودند اما در سال اول زندگی درگیر این بیماری بودند.

    در دامداری های دارای دام با (PI (Persistently Infected نرخ بالاتری از بیماریهای تنفسی و یا رودهای در مقایسه با گله غیر مبتلا مشاهده شد . و همچنین موجب افزایش سلولهای سوماتیک و احتمال عفونت ثانویه مثل متریت و پنومونی افزایش میابد. هم چنین PI در گله های پرواری نیز مشاهده شده است.

    این ویروس اشکال مختلفی دارد. در گذشته تصور می شد که فقط یک سویه دارد اما دارای سه سویه مختلف BVDV1و BVDV2 و hobi می باشد.

    همچنین شیوع این بیماری در موقعیت های مختلف جغرافیایی مختلف متفاوت است. در آمریکا، آسیا و اروپا BVD ممکن است با hobi ایجاد شود.

    واکسن برای BVDV1و BVDV2 در دسترس می باشد اما هیچ واکسنی جهت مدل hobi در دسترس نیست. علاوه بر این می تواند دامهای دیگر مثل گوسفند و بز را نیز درگیر نماید.

    واکسن BVD از سال 1960 در آمریکا موجود بود و واکسیناسیون با درجات مختلف با موفقیت انجام شده است. در شرایطی که یک گاو PI در گله موجود باشد واکسن BVD می تواند در به حداقل رساندن این بیماری در گله بسیار موثر باشد.

    همچنین می توان یک روش درمانی چند جزیی علاوه بر واکسیناسیون انجام داد مثل بالا بردن امنیت زیستی جهت جلوگیری از ورود این بیماری به دامداری.

    برنامه های ویژه ای بر اساس آزمایشات مختلف و حذف حیوان آلوده توسط سازمان دامپزشکی و انجمن دامداران آمریکا موجب کاهش قابل توجهی در این بیماری شده است.

    برنامه های تست آمریکا در کوتاه مدت نشان داد که جهت کنترل BVD واکسیناسیون و امنیت زیستی می تواند سهم بسزایی در پیشگیری از این بیماری داشته باشد.

    بررسی که توسط پروفسور فاکس در دانشگاه کرنل انجام شد نشان داد که این بیماری غیر قابل پیش بینی و چالش برانگیز می باشد و میتواند موجب فاجعه بسیار شدید مالی در دامداری شود.

    در چند سال گذشته تلاشهای زیادی جهت پیشگیری از این بیماری انجام شده است. متاسفانه این بیماری باعث کاهش توانایی دام، ضعف سیستم ایمنی و عفونت ثانویه می گردد. کنترل BVD نیازمند اجرای یک استرتژی سازمان یافته از قبیل بهبود امنیت زیستی و نظارت و واکسیناسیون جهت تقویت مقاومت گله می باشد.

    BVD, A diseas with many faces .Animal Care, 10.Feb.2017. By J. Ridpath and B. Miller

  • بهبود عملکرد تولید مثل گاوهای شیری از طریق تحقیقات انجام شده

    بهبود عملکرد تولید مثل گاوهای شیری از طریق تحقیقات انجام شده

    بهبود عملکرد تولید مثل گاوهای شیری از طریق تحقیقات انجام شده

    نویسنده این تحقیق استاد توسعه و بهبود خدمات گاوهای شیری دانشگاه تگزاس می باشد.
    این تحقیق در تابستان سال گذشته از سرتاسر جهان در مونترال، کبک و کانادا در نشست مشترک انجمن علوم دامی آمریکا و کانادا برگزار شد. در طی این جلسه 810 مقاله و 1086 پوستر مورد بررسی قرار گرفت.

    مقاله حاضر خلاصه ای از عملکرد گاوهای شیری جهت بررسی عملکرد تولید مثل همراه با اطلاعاتی از محققین آن می باشد.

    استراتژی ها:

    در این نشست برنامه همزمان سازی فحلی همراه با افزایش تعداد گاو آبستن در تلقیح اول و هم چنین افزایش تعداد گاو در فاز اول سیکل فحلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آبستنی نشان داد که انتظارات دامداران به صورت کامل برآورده نشد که البته ممکن است بیشتر به تغییرات چرخ فحلی مربوط باشد.

    یک استراتژی جدیدی جهت شناسایی بارداری، به منظور افزایش باروری، بدون افزایش دفعات تلقیح در دو گله گاوهای شیری آریزونا و کالیفرنیا به یکی از سه روش مورد بررسی قرار گرفت.

     

    جهت انجام این آزمایش 32 روز بعد از تلقیح گاوها به صورت رندوم جهت هماهنگ سازی فحلی اختصاص داده شدند. تمام گاوها از طریق تشخیص گاوهای آبستن نشده در حدود روز 39 بعد از تلقیح مورد بررسی قرار گرفتند.

    روشهای بررسی:

    1-گروه کنترل (تعداد 386 گاو شیری): گاوهای آبستن نشده در روز 39 بعد از تلقیح اولین درمان(GnRH) با پروتکل Cosynch-72 را دریافت کردند.

    2-GGPG(GnRH-GnRH-PGF2ɑ-GnRH) (تعداد 357 گاو شیری): در روز 32 بعد از تلقیح به گاوها GnRH داده شد. در روز 39 دامهایی که علایم آبستنی را نشان ندادند پروتکل Cosynch-72 را مشابه گروه کنترل دریافت کردند.

     

    3- CIDR(Controlled Internal Drug Release) (تعداد 316 گاو شیری): حیوانات غیر آبستن در این گروه نیز پروتکل Cosynch-72 را در روز 39 بعد از تلقیح دریافت کردند و علاوه بر آن یک CIDR همراه با GnRH نیز مورد استفاده قرار گرفت.

     

    بیشتر گاوهای آبستن شده در هر دو گروه GGPG (33.6 درصد) و CIDR (31.3 درصد) بودند و سپس گروه کنترل (24.6 درصد) در گله گاوهای غیر آبستن شده در روز 39 بعد از تلقیح. هم چنین این اطلاعات با BCS در تعامل بوده است.

    بیشتر گاوهای لاغر (BCS<2.75) آبستن در گروه CIDR بودند، در حالی که بیشتر گاوهای نسبتا مطلوب (BCS>2.75) آبستن با درمان GGPG بودند.

    نتایج این تحقیق نشان میدهد که تعداد گاوهای آبستن شده بعد از تشخیص (غیر آبستنی) را می توان با اضافه کردن یک دوز تزریق GnRH هفت روز قبل از تشخیص آبستنی (روز 32) و یا با اضافه کردن یک CIDR به برنامه Cosynch-72 به بارداری مطلوب رساند. همچنین جهت موفقیت در این برنامه باید به و ضعیت بدنی BCS نیز توجه نمود.

    بررسی از نظر اقتصادی:

    سه پروتکل مطرح شده از نظر اقتصادی نیز مورد بررسی قرار گرفتندکه کدام برنامه سودمند و یا اقتصادی می باشند (GGPG-CIDR-GnRH).

    هزینه ها: $1.50 پروستوگلاندین، $10 نیروی کار در هر ساعت. GnRH $1.50، CIDR $10 و هزینه بارداری $275 می باشد.

    میانگین هزینه برای کنترل، GGPG و درمان CIDR به ترتیب $5.40، $10.66، $14.85 بود. با بازده متوسط به ازای هر گاو از $55.04, $73.29, and $60.64 بود. جهت میانگین هزینه ها این نتایج تفاوت معنی داری از لحاظ آماری از خود نشان نداد (P=0.17) .

    همچنین در این تحقیق حالات مختلف با تغییرات هزینه ها GnRH (range: $1-$5) و CIDR (range: $5-$15) و ارزش باروری (range: $100-$500) مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین میانگین برگشت در پروتکل GGPG ($36.40) و میانگین CIDR ($33.25) و کمترین در گروه کنترل ($27.50) بود.

    در کل ارزیابی اقتصادی نشان داد که اضافه کردن یا تزریق GnRH به گروه GGPG و یا قراردادن CIDR به گروه Cosynch-72 میتواند به بازگشت گاوها غیر آبستن به چرخه آبستنی کمک کند و از این نظر میتواند اقتصادی نیز باشد.

    سیستم دو بار Ovsynch جهت آبستن شدن:

    این آزمایش جهت هم زمان سازی فحلی در پروتکل Ovsynch مورد استفاده قرار گرفت. گاوها به صورت رندوم در دو گروه قرار گرفتند و درمان دوباره نسبت به تاریخ قبلی را دریافت کردند.

    بر اساس برنامه ریزی دو Ovsynch (تعداد 962 گاوشیری) روز 22و GnRH روز 29 و همچنین گاوهای غیر آبستن توسط سونو تشخیص داده شدند و PG روز 32 و GnRH روز 39( پروتکل Ovsynch-56) روز 46، پروستوگلاندین 56 ساعت بعد از GnRH و 16 ساعت بعد تکرار مجدد گردید.

     

    Ovsynch (تعداد 956 گاو شیری) روز 32 GnRH (شروع Ovsynch-56) روز 39، توشه رکتال و PG برای گاوهای غیر آبستن 56 ساعت بعد GnRH و 16 ساعت بعد تکرار مجدد گردید.

    تمام گاوهای دو گروه در روز 29 بعد از تلقیح سونوگرافی شدند و درصد آبستنی در آنها مورد بررسی قرار گرفت و همچنین 74 روز بعد از تلقیح، آبستنی آنها توسط توشه رکتال بررسی گردید.

    نتایج این تحقیق نشان دادند که درصد آبستنی در گاوهای دو بار Ovsynch (38.5 درصد) در مقایسه با گاوهای با درمان یک بار Ovsynch (30 درصد) بالاتر بوده.

    همچنین درصد کاهش آبستنی بین دو گروه سونوگرافی شده در روز 29 و توشه رکتال شده در روز 74 تفاوت زیادی از خود نشان نداد و در گروه دو بار Ovsynch (13.6 درصد) و در گروه یک بار Ovsynch (17.5 درصد) بود.

    در مجموع با استفاده از پروتکل Ovsynch، همزمان سازی فحلی و درصد آبستنی بهبود یافت با این حال لازم هست هفت روز بعد از آن یک بار دیگردوره درمانی Ovsynch-56 تکرار شود.

    (By Ellen R. Jordan, Texas AgriLife Extension Service)

     

  • اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    مقاله حاضر چکیده ای از اطلاعات بسیار مفید در رابطه با اهمیت مخمر ساکرومایسز سرویزیه در کنفرانس علوم دامی ایالات متحده آمریکا می باشد. در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که، چرا، چگونه، چه زمانی می توان از مخمر زنده در جیره دام استفاده کرد؟ همچنین در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که چرا لازم است در جیره گاو شیری از مخمر زنده استفاده شود.

    گوساله و توسعه شکمبه:

    گوساله در هنگام تولد با شکمبه عاری از میکروب و فاقد عملکرد نشخوار متولد می شود و زندگی خود را با شیر و فرآورده های جانبی آن آغاز می کند. اگرچه گوساله در دوران بعد از شیرگیری. یک نشخوار کننده با قابلیت هضم فیبر در شکمبه میباشد .

    یکی از راهکارهای کلیدی در پرورش گوساله این موضوع می باشد که آب تمیز و گوارا همیشه و در تمام اوقات در دسترس باشد و استارتر خوش خوراک و با قابلیت هضم و جذب بالا به همراه اسیدهای چرب فرار (VFAs) پروپیونات و بوتیرات باشد، به علاوه توجه به نکته الزامی می باشد که توسعه شکمبه تحت شرایط بی هوازی و تخمیر خوب امکان پذیر می باشد.

    طی تحقیقی نشان داده شده است که استفاده از مخمر در استارتر موجب بهبود مصرف اکسیژن در شکمبه می شود. مخمر زنده با مصرف اکسیژن کمک می کند که میکروب های شکمبه در شرایط بی هوازی عملکرد بهتری داشته باشند(شکل 1).

    طی بررسی محققان نتایج بسیار خوبی پس از استفاده از مخمر زنده در خوراک گوساله بر روی توسعه سریعتر شکمبه، انتقال سریعتر گوساله به دوران بعد از شیرگیری بدون کاهش وزن ، بهبود 9% وزن بدن روزانه و بهبود 7% در ضریب تبدیل خوراک دست یافتند.

    مخمر زنده و رابطه آن با PH شکمبه:

    بسته به اینکه جیره پایه بر اساس غلات باشد یا علوفه، هضم در شکمبه بر اساس منابع کربوهیدرات، اسیدهای چرب فرار (VFAs) و لاکتات خواهد بود.

    مقدار VFA و لاکتات با توجه به نوع جیره و الگوی تغذیه ای متفاوت خواهد بود. سایز و اندازه ذرات و دفعات وعده غذایی همچنین می تواند تحت تاثیر استرس و شرایط محیطی قرار بگیرد که می تواند منجر به تغییراتی در نحوه خوراک دهی گردد.

    نتایج بررسی نشان دادند که هنگامی که pH شکمبه زیر5/7 باشد (شرایط اسیدوز تحت حادSARA, sub-acuteruminal-acidosis) استفاده از مخمر زنده موجب بهبود pH شکمبه و افزایش بهروری دام گردید.

    ماندن طولانی مدت دام در شرایط اسیدوز تحت حاد برای دام مضر می باشد و موجب کاهش جمعیت فیبرولیتیک، افزایش شمارش S. bovis و E. coli، کاهش جمعیت پروتوزوآهای مژکدار، کاهش شمارش زئوسپورهای قارچی، افزایش تولید اندوتوکسین شکمبه، ایجاد واکنش های التهابی، تغییر دیواره شکمبه و نفوذپذیری آن، کاهش قابلیت هضم NDF، اختلال در الگوی تغذیه ای و مصرف ماده خشک و در نهایت کاهش تولید شیر میشود. کاهش pH شکمبه در نتیجه تجمع اسید های چرب (استات، بوتیرات و پروپیونات)، و اسید لاکتیک در شکمبه می باشد. همچنین هر زمانی که دوز لاکتات داخل شکمبه افزایش یابد، pH شکمبه بیشتر کاهش می یابد .

     

    در شرایط آزمایشگاهی و طی آزمایش ها نشان داده شده است که مخمر زنده موجب تحریک سوخت و ساز و جذب لاکتات می شود و برخی از کوفاکتورهای تولید شده توسط مخمر زنده موجب تحریک باکتری های مصرف کننده لاکتات شده اند.

    پژوهشگران در سال 2007 گزارش کردند که مصرف مخمر زنده موجب افزایش 5/0 واحدی pH شکمبه به هنگامی که گاوها در شرایط نگهداری در فری استال و pH5/7  بوده اند، شده است.

    علاوه بر این، در این مطالعه الگوی خوراک خوردن دام به طور قابل توجه و مطلوبی به وعده های غذایی کوچکتر و فراوان تر همراه با مخمر زنده تغییر پیدا کرده بود.

    همچنین اثر مخمر زنده بر روی مصرف خوراک و رشد گله گاوهای جوان نیز در هر وعده غذایی مشاهده شده بود.

    الگوی مصرف خوراک کمتر اما با دفعات بیشتر در طی روز منجر به افزایش وزن روزانه دامها شده بود، همچنین با این روش، نرخ رشد همگن تر و ضریب تبدیل خوراک بهبود یافته بود.

    به نظر می رسد که این امر به واسطه تحریک شکمبه توسط مخمر زنده و تبدیل بهتر و بیشتر لاکتات به پروپیونات می باشد و علت دیگر کنترل pH شکمبه توسط مخمر زنده می باشد که این امر موجب جذب بهتر خوراک در شکمبه و بهبود جریان خون شکمبه می باشد.

    تغییرات گلوکونئوژنیک هم در کبد می تواند بر روی خوراک و مصرف ماده خشک به وسیله تئوری اکسیداسیون کبدی تاثیر گذار باشد.

     

    تاثیر مخمر زنده و قابلیت هضم NDF(Neutral Detergent Fiber):

    بخش بزرگی از مصرف انرژی جیره برای نشخوارکنندگان از تخمیر دیواره سلولی گیاهان تامین می شود و حضور اکسیژن در شکمبه موجب عامل محدود کننده باکتری های هضم کننده الیاف و فعالیت میکروبیولوژی آن می باشد، که این باکتری ها حساس به حضور اکسیژن می باشند.

    اکسیژن می تواند به وسیله آب، خوراک و یا اکسیژن جذب شده از طریق جریان مویرگی خون وارد شکمبه شود. حضور اکسیژن تعداد باکترهای سلولاتیک را کاهش می دهد و موجب محدودیت هضم فیبر در شکمبه می شود. همانطور که در بالا اشاره شد مخمر در شکمبه موجب افزایش مصرف اکسیژن شده، بنابراین موجب کاهش تاثیر منفی اکسیژن بر روی میکروب های هضم کننده الیاف می شود. همچنین می توان قابلیت هضم NDF را در شرایط آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل آن بدست آورد.

    از طرفی اثر منفی اسیدوز تحت حاد در کاهش هضم NDF به خوبی مشخص شده است و این موضوع مبنای ارتباط بین نرخ pH و NDFd در بسیاری از فرمولهای جیره نویسی جهت تولید فرآورده های لبنی در ایالات متحده آمریکا می باشد. پژوهشگران کشف کردند که هنگامی که مخمر زنده در جیره استفاده می شود، هضم علوفه بهبود چشم گیری یافته است و موجب کاهش اسیدوز تحت حاد شده است.

    نشخوارکنندگانی که در جیره خود مخمر زنده را دریافت می کنند، جمعیت باکتریایی فیبرولیتیک شکمبه و فعالیت آنزیمی آنها افزایش پیدا می کند. جالب توجه است که مطالعات اخیر نشان داده اند که دامهایی که مشکل اسیدوز تحت حاد داشتند، جیره حاوی مخمر زنده در مقایسه با گروه شاهد بدون مخمر زنده تاثیر بیشتری بر روی تخریب NDF داشت.

    تاثیر مخمر و تولید دام:

    مخمر زنده می تواند عملکرد شکمبه را از طریق (کاهش اکسیژن، بهبود عملکرد pH ، افزایش هضم NDF) افزایش دهد. همانطور که اشاره شد گوساله بازده قابل توجهی در تبدیل خوراک و افزایش سود روزانه را دارند. در یک بررسی، مخمر زنده توانسته بود ضریب تبدیل غذایی گاوهای گوشتی را تا 3% افزایش دهد.

    در یک آنالیز انجام شده بر روی گاوهای شیری که مخمر زنده را مصرف می کردند، مخمر زنده توانسته بود موجب افزایش یک کیلوگرمی شیر برای هر گاو در طی روز بدون افزایش مصرف ماده خشک شود که موجب بهبود ضریب تبدیل غذا شده بود.

    تاثیر مخمر زنده بر روی نشخوارکنندگان متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال سویه ساکرومایسز سرویزیه 1077 به طور مستقیم بر روی میکروب های شکمبه نشخوارکنندگان تاثیر دارد و موجب تولید بالاتر و بهتر و ضریب تبدبل بهتر دام میشود.

    هدف اصلی افزایش تولیدات دامی به ازای هزینه صرف شده برای خوراک می باشد، به همین منظور سرمایه گذاری بر روی شکمبه و استفاده از مخمر زنده در جیره دامها به خصوص دامهای پر تولید بهترین گزینه جهت افزایش سود و بازده خوراک و بهبود تولید دام می باشد.

     

    By Dr. Frederique Chaucheyras-Durand from INRA, France, presented at technical conferences in the U.S

  • تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

     

    استرس گرمایی موجب اخلال در تولید شیر و فرآورده های آن می‌شود و تحت تاثیر مصرف خوراک، نشخوار، قابلیت هضم مواد غذایی و جذب آن، می تواند تولید شیر و کارایی جیره را کاهش دهد. با توجه به یافته های محققان دانشگاه آریزونا، کاهش مصرف خوراک در طی استرس گرمایی موجب کاهش 35% تولید شیر می شود.

    استرس گرمایی همچنین می تواند پاسخ آنزیم های کبدی را به هورمون‌های کلیدی بدن همانند هورمون رشد و انسولین فاکتور 1- رشد که عوامل مهم تولید شیر هستند را کاهش می دهد (Rhoads et al., 2010).

    به نظر می رسد که تنش گرمایی ممکن است ظرفیت کبدی گاو را به گلوکز کاهش دهد که این امر موجب کاهش لاکتوز می شود، لاکتوز عامل کلیدی در تعیین حجم شیر می باشد.

    تقسیم بندی دامها در شرایط استرس گرمایی بر اساس اهمیت:

    1-گاوهای خشک:

    طی تحقیقی (Tao et al., 2011) از دانشگاه فلوریدا گزارش کردند که گاوهای خشکی که در استرس گرمایی هستند و شرایط جایگاه و نگهداری آنها دارای شرایط مناسب و مه پاش و برنامه ریزی مناسبی جهت خنک کردن گاوهای خشک را داشتند، در دوره شیرواری بعد از زایمان توانستند 5 کیلوگرم شیر بیشتری را تولید کنند.

    تنش گرمایی در طول دوره خشکی گاوها موجب به خطر انداختن توسعه پستان ها قبل از زایمان و کاهش تولید شیر بعد از زایمان می شود.

    2-گوساله های تازه متولد شده:

    (O’Brien et al., 2010) از محققان دانشگاه آریزونا در طی تحقیقی گزارش کردند که در شرایط استرس گرمایی (30 to 40 C) خوردن استارتر توسط گوساله 12% در مقایسه با گوساله های گروه کنترل20 C. کاهش میابد.

    طی تحقیقی (Moore et al., 2012) در دانشگاه واشنگتن گزارش کردند که وقتی گوساله ها در هوای گرم قرار دارند، درجه حرارت داخلی باکس سردتر از محیط بیرون می باشد و سطح دی اکسید کربن داخل باکس و نرخ تنفس کمتر از محیط بیرون می باشد.

    3-گاوهای تازه زا:

    استرس حرارتی مصرف خوراک را کاهش می دهد و چون گاوها در شرایط بالانس منفی انرژی می باشد و نیاز به خوراک بیشتر دارند، در نتیجه این موضوع موجب کاهش مصرف انرژی و به خطر انداختن سلامت گاو و عملکرد تولید شیر گاوهای تازه زا می شود.

    در دانشگاه آیووا (Baumgard et al., 2011) طی تحقیقی دو گروه گاو را بررسی کردند، گروه اول گاوهایی بودند که در باکس انفرادی با درجه حرارات 20 C. و گروه دوم گاوهایی که در دمای بین 30 to 40 C. (دمای استرس گرمایی) قرار داشتند.

    استرس حراراتی مصرف ماده خشک را 28% و میزان تولید شیر گاوهای تازه زا را 29% کاهش داده بود و این موضوع برای گاوهای تازه زا که در تعادل منفی انرژی هستند می تواند تا 40 روز اوایل شیرواری ادامه یابد.

    مدیریت تغذیه:

    آب مهمترین ماده غذایی جیره می باشد. در نظر گرفتن حداقل یک مخزن آب آشامیدنی تمیز و عرضه فراوان آن از الزامات می باشد.

    خوراک های ریخته شده قبلی را در طی زمانی که دمایی هوا پایین می باشد تعویض شود.

    افزایش تعداد دفعات تغذیه روزانه (با ذرات کوچکتر) جهت خنک نگه داشتن خوراک.

    اطمینان حاصل کنید که مواد تشکیل دهنده سیلو بخوبی مورد تخمیر قرار گرفته باشد، قبل از تخمیر ثانویه توسط شکمبه.

    استفاده از یک تثبیت کننده خوب در هنگام سیلو سازی مثل پروپیونیک اسید، که سطح دسترسی قارچها و باکتری ها را به سیلو کاهش میدهد و موجب کاهش کپک در سیلو می شود.

    کم کردن مقدار TMR در هر وعده ، افزایش تعداد دفعات، مرتب سازی و ارزیابی اندازه ذرات TMR.

    مدیریت سیلو و به حداقل رساندن قرارگیری آن در معرض اکسیژن.

    سطح سیلو را تمیز نگه دارید و تمام خوراک باقی مانده روز قبل را قبل از ریختن TMR جدید جمع آوری کنید و در شرایط استرس گرمایی، اجتناب استفاده از TMR دارای کمتر از 50% ماده خشک.

    سعی کنید با متخصص جیره نویسی جهت بالانس جیره در شرایط استرس گرمای همکاری داشته باشید.

    تنظیم عناصر جیره:

    افزایش چگالی و انرژی جیره و کاهش گرمای حاصل از تخمیر با جایگزین کردن کربوهیدرات جیره توسط اسید چرب و یا فول فت سویا و یا مکملهای دارای امگا 3 و یا 6 به میزان 5/1 تا 3 درصد ماده خشک جیره که موجب افزایش تولید شیر و محتوای چربی شیر می شود و به کاهش دمای بدن گاو در طی استرس گرمایی کمک می کند (Wan et al., 2010).

    افزایش مواد معدنی کلیدی جیره مثل فسفر و پتاسیم و سدیم، افزایش پتاسیم از 1 به 1/5 % در شرایط استرس گرمایی موجب افزایش تولید شیر در گاوهای منطقه آریزونا شد. همچنین تحقیقات نشان دادند که افزایش تعادل کاتیون آنیون جیره (DCAD) برای گاوهای شیری در زمانی که سدیم بیکربنات و یا پتاسیم بیکربنات به جیره غذایی اضافه شده بود، موجب افزایش تولید شیر گردید.

    اجتناب از غلظت بیش از حد سولفات و یا کلراید در جیره غذایی گوهای شیرده به خصوص در طی شرایط استرس گرمایی.

    در بررسی که (Bruno et al., 2009) انجام دادند، تولید TMR با استفاده از مخمر زنده موجب بهبود تولید شیر روزانه 5/1 کیلوگرمی به ازای هر گاو در طول شرایط استرس گرمایی در منطقه کالیفرنیا شده بود.

    استفاده از مکمل نیاسین و کروم محافظت شده در برابر تخمیر در شکمبه می تواند موجب کاهش دمای بدن گاو در شرایط استرس گرمایی شود.

    By: Noah B. Litherland and Zach Sawall

    مترجم: دکتر مهرداد خدادادیان

     

    (بیشتر…)

  • بودجه زمانی گاو شیری

    بودجه زمانی گاو شیری

    بودجه زمانی یک گاو شیری

    چقدر از بودجه زمانی گاو شیری اطلاع دارید؟ چقدر از وضعیت استراحت دام های خود اطلاع دارید؟ آیا میدانید بر هم خوردن زمان استراحت و سایر فعالیت های آنها نقش بدی در رفتار و تولید شیر آنها دارد؟

    بودجه زمانی گاو شیری در  24 ساعت (جدول 1) نمایانگر پاسخ رفتاری گاو شیری به محیط اجتماعی و فیزیکی اطراف اوست. هرگونه تخطی از این معیارهای رفتاری بازتاب انحراف از رفتار طبیعی است و ممکن است به عنوان مبنایی برای تخمین ماده خشک مصرفی، عملکرد، سلامت و زیان های اقتصادی مرتبط با راهکارهای ناکارآمد مدیریتی باشد.

    جدول 1- بودجه زمانی 24 ساعته یک گاو شیری

    5 ساعت در روز برای خوردن

    12-14 ساعت در روز برای خوابیدن (استراحت کردن)

    2 تا 3 ساعت در روز برای ایستادن، پرسه زدن، راه رفتن و وقت تلف کردن

    نیم ساعت در روز برای آب نوشیدن

    20/5 تا 21/5 ساعت در روز کل زمان مورد نیاز

    2/5 تا 3/5 ساعت در روز شیردوش = 24 ساعت

    گاوهای شیری در فری استایل هایی با تراکم 100 درصد 3 تا 5 ساعت در روز صرف خوردن می کنند، که 9-14 وعده غذایی در روز مصرف می کنند. به علاوه، 7 تا 10 ساعت در روز نشخوار می کنند، تقریبا 30 دقیقه در روز صرف آب نوشیدن می کنند، 2-3 ساعت در روز خارج از بهاربند هستند به منظور شیردوشی و سایر اعمال مدیریتی و تقریبا به 10 تا 12 ساعت در روز برای خوابیدن نیاز دارند.

    3 نکته قابل توجه مدیریتی در مورد بودجه زمانی گاو شیری وجود دارد:

     1- تقریبا 70 درصد از وقت روزانه گاو صرف خورن و/یا استراحت کردن می شود، بنابراین نمی توانیم موجب بر هم زدن آن بشویم.

    2- در یک شبانه روز فقط 24 ساعت زمان وجود دارد!

    3- در نتیجه، گاو به طور میانگین فقط می تواند 2/5 تا 3/5 ساعت در روز خارج از بهاربند و دور از خوراک، آب و استال باشد. اگر گاو را مجبور کنیم که بیش از این مقدار خارج از بهاربند بماند، پس او باید از کارهای دیگر و رفتارهای دیگر خود دست بکشد- عمدتا خوراک خوردن و/یا خوابیدن. هر دامداری باید بداند که گاوهای او چند ساعت در روز خارج از فری استال هستند.

    اخیرا مشخص شده است که زمان سپری شده در بیرون از بهاربند در طول شیردوشی و نیز لنگش در تحت تاثیر قرار دادن بودجه زمانی روزانه گاو با هم اثر متقابل دارند. برای مثال، گاوهای با اسکور لنگش 3 (در مقیاس 1 تا 3) در استال های دارای تشک لاستیکی ممکن است تنها تقریبا 0/5 تا 1/5 ساعت در روز بیرون باشند و هنوز هم بتوانند نیازهای خود به 11-12 ساعت استراحت در روز را مرتفع کنند (بر اساس جدول 1). در مقابل، گاوهای سالم ( با اسکور لنگش 1) می توانند 2 تا بیش از 4 ساعت در روز خارج از بهاربند باشند و نیازهای استراحتی خود را نیز مرتفع کنند. در برخی موارد، تامین نیازها و بودجه های زمانی استراحت در گاوهای لنگ غیر ممکن می گردد. برای مثال، اگر تنها نیم ساعت در روز خارج از بهاربند باشند حقیقتا زمانی برای شیردوشی باقی نمی ماند (حتی با دوبار شیردوشی در روز).

    روش های متداول برهم زدن بودجه زمانی گاو شیری

    روش های متداول برهم زدن بودجه زمانی گاو شیری در دامداری ها به شرح زیر است:

    • بیش از حد ماندن در خارج از بهاربند (مثلا به منظور شیردوشی)
    • مخلوط کردن گاوهای شکم یک و شکم های بالاتر
    • تراکم بیش از حد که منجر به رقابت اضافی گردد
    • بیش از یک ساعت در روز در سربندهای سرآخور مقید شدن (مثلا در گاوهای تازه زا)
    • اقامت کوتاه مدت در بهاربند در طول دوره انتقال – یعنی آشفتگی اجتماعی
    • تحرک ناکافی
    • استال های غیر راحت با آسایش ناکافی
    • فراهمی ناکافی خوراک

    و این فهرست می تواند ادامه پیدا کند!

    درک بودجه زمانی گاو شیری به عنوان یک مفهوم کار ساده ای است. اما، اغلب دامداران سوال می کنند که آیا بیرون ماندن از بهاربند یا محل استراحت واقعا آن قدر برای گاو اهمیت دارد به گونه ای که بتوان آن را اندازه گیری کرد؟

    گاوداری
    بودجه زمانی گاو شیری در 24 ساعت

     

    در یک مطالعه فارمی موردی، اثر 3 در مقابل 6 ساعت در روز بیرون ماندن از بهاربند در گاوها بررسی شد. اندازه بهاربند در مقایسه با اندازه شیردوشی طوری تغییر یافت تا بتوان زمان بیرون ماندن دام برای شیردوشی را دستکاری کرد. مخلوطی از گاوهای شکم یک و چند شکم (به نسبت 30 به 70) و با تراکم 100 به مدت 2 هفته زیر نظر گرفته شدند. مطالعه نشان می دهد که گاوهایی که 3 ساعت در روز بیرون بودند در مقایسه با آنهایی که 6 ساعت در روز بیرون بودند، 2 ساعت در روز بیشتر استراحت کردند و 2/3 کیلوگرم شیر بیشتری در روز تولید کردند. به طور شگفت انگیزی گاوهای شکم یک، 4 ساعت در روز بیشتر استراحت کردند و 3/6 کیلوگرم شیر بیشتری تولید کردند. بنابراین به نظر می رسد که اثرات کوتاه مدتی از بودجه های زمانی بر شیر تولیدی وجود دارد که با تغییر در زمان استراحت مرتبط است.

    ناتوانی در تامین نیازهای زمانی گاو ممکن است اثرات بلند مدتی نیز بر سلامت دام داشته باشد، نظیر لنگش. در حقیقت، پیامدهای بلند مدت اقتصادی بودجه های زمانی آسیب دیده ممکن است خیلی بیشتر از تغییرات کوتاه مدت در شیر تولیدی باشد. به عنوان مثال برخی نشان دادند که شیوع لنگش در 53 بهاربند پرتولید در 50 گله گاو شیری به شدت با زمان بیرون ماندن از بهاربند مرتبط بوده است.

    حداقل کردن زمان بیرون ماندن از بهاربند، عامل کلیدی در بهینه کردن بودجه زمانی گاو شیری است. فراهم کردن نیازهای زمانی برای استراحت ممکن است منجر به تولید شیر بیشتر و وقوع کمتر لنگش گردد.

  • مسائلی پیرامون تب شیر

    مسائل ساده و کاربردی پیرامون تب شیر

     

    تب شیر نمی تواند در یک مرحله برطرف شود، برنامه های پیشگیری باید در زمان مناسب برای کمک به گاو برای انتقال موفق به دوره شیردهی انجام شوند. مطالعه دردانشگاه میشیگان برای کنترل بهتر هیپوکلسیمی تحت بالینی ،تولید کنندگان باید با استفاده از یک آستانه کلسیم خون به شناسایی گاو در معرض خطر اقدام کنند. مدیریت این مشکل با کمک یک جیره غذایی با DCAD منفی می تواند از زیان کاهش تولید شیر، بیماری و تولید مثل جلوگیری کند.

    مطالعات

    مطالعات انجام شده توسط سیستم مانیتورینگ بهداشت حیوانات USDS 2002 برآورد میزان بروز 25% از هیپوکلسیمی تحت بالینی در گاوهای شکم اول را نشان می دهد. میزان شیوع بیش از 50% در گاوهای شکم سوم و بیشتر در ایالات متحده دیده می شود، نسبت بروزهیپوکلسیمی بالینی (تب شیر) با تعداد زایش بالا می رود حدود 1% از تلیسه و بیش از 6% از گاوهای شکم سه و بیشتر درگیر هستند. بطور معمول تلیسه ها پاسخ سریع تر و کارآمدتری به نیازهای کلسیمی در شروع شیردهی ارائه می دهند و در نتیجه تصور می شود به اختلال کمتری مبتلا هستند. نگرانی در این باره که هیپوکلسیمی می تواند تاثیر بیشتری بر موفقیت گله بگذارد بیشتر از آنچه که قبلا تصور می کردند می باشد.

    تعریف یک آستانه جدید برای هیپوکلسیمی : یافته های اخیر نشان می دهند که هیپو کلسیمی تحت بالینی اثر سوء بیشتری بر تولید شیر، سلامت گله و ایمنی دام از آنچه قبلا در نظر گرفته می شد، دارد. متاسفانه مزارع نمی توانند با موفقیت هیپوکلسیمی را مدیریت کنند. برنامه های پیشگیری هیپوکلسیمی باید در جای خود اجرا و به موفقیت انتقال گاو به دوره شیردهی ختم شود و همچنین اطمینان حاصل شود که این گاو پس از آن عملکرد تولید مثلی رضایت بخشی خواهد داشت .

    به طور مرسوم غلظت کلسیم خون زیر mg/dl 8.0 به عنوان هیپوکلسیمی تحت بالینی مبتلا به تب شیر تعریف شده که باعث از دست دادن عملکرد هموستازی در دام می شود. گاو مبتلا به تب شیر با علائم شناخته شده مانند گوش سرد ، موقعیت سر جمع و… می باشد. شواهد اخیر نشان می دهد استفاده از رنج بالاتر در حدود mg/dl 8.5 به عنوان یک الگوی بهتر برای گاو در معرض خطر اختلالات ثانویه است و برای جلوگیری از زیانهای احتمالی در تولید شیر، می شود به آن اعتماد کرد. در طول دوره انتقال یک تغییر چشم گیر در فرآیندهای بیولوژیکی وجود دارد و تقاضا برای کلسیم با شروع شیردهی دو برابر می شود. کلسیم یک سیگنال اصلی سلولی مورد نیاز برای طیف وسیعی از عوامل بیولوژیکی است .و خطر بالای اختلالات ثانویه پس از زایمان در رابطه با عدم تعادل کلسیم در این زمان در ارتباط است. بارزترین کار کلسیم در رابطه با انقباض عضلات است. در گاوی با تجربه هیپوکلسیمی، اغلب کاهش انقباضات دستگاه گوارش ، در نتیجه آن کاهش مصرف خوراک و در کل خطر ابتلا به جابجایی شیردان افزایش می یابد. مصرف پایین خوراک گاو را دریک بالانس منفی انرژی بیشتری قرار می دهد و خطر ابتلا به کتوز را زیاد میکند. انرژی مورد نیاز گاو اغلب توسط اسیدهای چربی تامین می شود که از ذخائر بدن منتشر شده است.این اسیدهای چرب به اجسام کتونی مانند بتا هیدروکسی بوتیرات تبدیل می شوند. در گاوهایی که غلظت کلیسم پایین بود (هیپوکلسیمی) غلظت BHBA خونشان نسبت به گروه شاهد (با سطوح کلسیم طبیعی) بالاتر بود. یکی دیگر از اثرات جانبی مضر غلظت NEFA ، تجمع تری گلیسرید کبدی یا همان کبد چرب است.

    هیپوکلسیمی باعث چه اختلالاتی در آینده می شود ؟؟؟

    زیان‌های اقتصادی از هیپوکلسیمی می تواند در شکلهای مختلف بروز کند. در وزارت کشاورزی ایالات متحده در سال 2007 حدود 26% از گاوها بخاطر عملکرد ضعیف باروری از گله حذف شدند. از طریق کنترل بهتر وضعیت کلسیم، مدیریت تولید مثلی و پس از آن موفقیت در زایمان ممکن است بهبود بیابد. نرخ بارداری ممکن است در صورتیکه گاو بدون هیپوکلسیمی به دوره شیردهی انتقال یابد و NEFA ویا BHBA در حد مطلوب باشند و افزایش کلینیکال نداشته باشند، بهبود یابد. کلسیم به عنوان یک انتقال دهنده مهم در پاسخ های ایمنی است، بر این اساس توانایی گاو برای مبارزه با عفونت با توجه به سطح بروز هیپوکلسیمی کاهش می یابد. هیپو کلسیمی با توجه به سطح کلسیم کافی مورد نیاز برای فعال شدن پاسخ های ایمنی و انقباضات عضلانی برای بسته شدن پستان در ارتباط است. در این مورد بروز متریت نیز نشان داده شده است که افزایش می یابد . برای گاوهایی که هر دو، مشکل تولد و هیپوکلسیمی را باهم دارند افزایش میزان بروز تا چهار برابر گزارش شده است. علاوه براین احتمال حذف از گله افزایش می یابد و سلامت و عملکرد تولید مثلی کاهش می یابد و در نتیجه کاهش تولید شیر را نیز خواهیم داشت . درحالی که هیپوکلسیمی تحت بالینی همیشه بصورت نهفته در اوایل و در طول دوره شیردهی نمی باشد ولی از دست دادن شیر بیش از 5 پوند در هر روز به عنوان یک نتیجه از هیپو کلسیمی تحت بالینی است، این رقم می تواند افزایش یابد و به عنوان یک هیپوکلسیمی بالینی در طول شیردهی و درنهایت به کتوز تبدیل شود و با آثار زیان بارتر بر روی تولید شیر اثر بگذارد.

    رژیم غذایی میتواند کمک کند به DCAD

    بهترین روش برای مدیریت موثر هیپوکلسیمی زایمان استفاده از یک رژیم غذایی با DCAD منفی بوده است. با کاهش سدیم و پتاسیم و اضافه کردن کلرید و سولفات DCAD منفی تر می شود. این جیره کمک می کند تا گاو آماده شود برای زایمان و همچنین برای برداشت کلسیم از منابع کلسیم موجود در بدن آمادگی پیدا کند. در جیره غذایی می توان از طریق استفاده از نمکهای آنیونی و یا از طریق مصولات تجاری ،DCAD منفی را ارائه کرد. البته گروه دوم محبوب تر است به خاطر اینکه ظاهرا طعم مطلوبتری دارد نسبت به نمک ها و محتوای پروتئین بالاتر که دارند. اگرچه سه روز بعد از ارائه، زمان کافی برای آمادگی بیولوژیکی (آداپته شدن) گاو است ولی یک جیره غذایی با DCAD منفی به طور معمول به کل گروه کلوز آپ در طول دوره 3 هفته برای سهولت مدیریت ارائه شده است. دراین زمان هیچ اثر منفی از ارائه جیره با DKAD منفی گزارش نشد. پیشنهاد شده برای ارائه یک DCAD ،meq10- در هر 100 گرم ماده خشک مصرفی در طول این زمان استفاده شود. هیپوکلسیمی بدون شک یک اختلال مضر است که سلامت زایمان و شیردهی و عملکرد تولید مثلی بیش از حد بسیاری از گاوهای شیری را تحت تاثیر قرار می دهد. برنامه های مدیریتی باید در جای خود و در زمان مناسب انجام شوند تا به موفقیت انتقال گاو منجر شود.

    مترجم و نویسنده : مجتبی رجبی