برچسب: پرورش گاو شیری

  • تاثیر مخمر ساکرومایسز سرویزیه سویه (CNCM-1077, Levucell SC20 (r) SC, Lallemand ) بر روی PH شکمبه و تخمیر میکروبی در گاوهای شیری

    تاثیر مخمر ساکرومایسز سرویزیه سویه (CNCM-1077, Levucell SC20 (r) SC, Lallemand ) بر روی PH شکمبه و تخمیر میکروبی در گاوهای شیری

    تاثیر مخمر ساکرومایسز سرویزیه سویه (CNCM-1077, Levucell SC20 (r) SC, Lallemand ) بر روی PH شکمبه و تخمیر میکروبی در گاوهای شیری

     

    این آزمایش با تعداد 8 راس گاو شیری که در شکمبه فیستوله گذاری شده بودند در دو گروه آزمایشی (گروه کنترل و تغذیه شده با مخمر ساکرومایسز سرویزیه) بر روی تخمیر شکمبه انجام شد.

    گاوهای هلشتاین گروه آزمایشی با مخمر ساکرومایسز سرویزیه به مقدار 0.5 g/hd/d تغذیه شدند و گروه دیگر حاوی جیره گروه شاهد بدون مکمل بودند.

    جیره دامها متشکل از 60 درصد علوفه و 40 درصد کنسانتره (بر اساس ماده خشک) بود که یک بار در روز به دو گروه گاوهای شیری در سراسر آزمایش داده شد.

    pH شکمبه به طور مداوم در هر 22 دقیقه با استفاده از یک نمونه pH که در کیسه ای در شکمبه به مدت 6 روز قرار داده شده بود اندازه گیری شد و اطلاعات آن با استفاده از آنالیز و با اندازه گیری های مکرر انجام شد.

    میانگین pH شکمبه (P < 0.05) افزایش داشت در گروه مکمل مخمری (6.53 ± 0.07) در مقایسه با گروه کنترل (6.32 ± 0.07).

    میانگین حداکثر و حداقل pH شکمبه نیز بیشتر بود (P < 0.05) در گروه استفاده کننده مخمر (7.01 ± 0.09 and 5.97 ± 0.08, respectively) در مقایسه با گروه غیر مخمری (7.01 ± 0.09 and 5.97 ± 0.08, respectively)

    زمان اسیدوز تحت حاد ( pH کمتر از 5.6 ) کمتر شده بود (P < 0.05) با استفاده از جیره حاوی مخمر زنده در مقایسه با گروه شاهد. تفاوتی در غلظت آمونیاک در گروههای درمانی مشاهده نشد (mean = 14.0 ± 1.2 mg/dL).

    مقدار خوراک گاوهای شیری با مخمر خشک فعال در این آزمایش افزایش یافته بود در مقدار PH پایین، متوسط و بالا ( از طریق متابولیسم باکتریهای مصرف کننده اسید لاکتیک و کاهش سطح اسید لاکتیک شکمبه)، همچنین زمان اسیدوز تحت حاد با استفاده از مخمر زنده از خود کاهش نشان داد در مقایسه با گروه کنترل.

     

    Authors: M. Thrune, A. Bach, M. Ruiz-Moreno, M.D. Stern, J.G. Linn

  • اثر تراکم انرژی جیره در دوره کلوزآپ و جیره حاوی فول فت سویا بر روی عملکرد شیرواری و متابولیسم وضعیت هورمونی گاوهای شیری

    اثر تراکم انرژی جیره در دوره کلوزآپ و جیره حاوی فول فت سویا بر روی عملکرد شیرواری و متابولیسم وضعیت هورمونی گاوهای شیری

    اثر تراکم انرژی جیره در دوره کلوزآپ و جیره حاوی فول فت سویا بر روی عملکرد شیرواری و متابولیسم وضعیت هورمونی گاوهای شیری

    این تحقیق به منظور بررسی جیره متراکم در دوره کلوز آپ و جیره حاوی فول فت سویا در طی 4 هفته اول بعد از زایمان بر روی مصرف خوراک، وزن بدن، وضعیت سوخت و سازی بدن و عملکرد گاو شیری انجام شد.

    تعداد 57 گاو هلشتاین در شرایط برابر و مشابه و دوره خشکی 60 روزه و جیره استاندارد گاوهای خشک تا 21 روز بعد از زایمان در این پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    جیره های متراکم شامل جیره با انرژی کم (LED, 1.25 Mcal/kg) ، با انرژی متوسط (MED, 1.41 Mcal/kg) و با انرژی زیاد (HED, 1.55 Mcal/kg) بودند و سطوح مختلف فول فت سویا در جیره دوره کلوز آپ و بعد از زایمان از0 kg/d (control, CON) or 1.5(TRT) kg/d .

    تمام گاوها جیره غذایی گروه کنترل را از هفته 5 تا هفته 8 دریافت کردند. انرژی متراکم در جیره گاوهای دوره کلوز آپ از خود افزایش نشان داد، همچنین مصرف ماده خشک، وزن بدن و BCS نیز افزایش داشتند و در نتیجه بالانس انرژی در طی دوره بعد از زایمان بهبود یافته بود.

    در مقایسه با گاوهای با جیره دارای تراکم انرژی کم گاوهای با تراکم بالا غلظت خون بالاتری در انسولین و گلوکز خون و کاهش NEFA را داشتند.

    تولید شیر در دوره قبل از زایمان تحت تاثیر جیره های متراکم قرار نگرفت، اگرچه گاوهای دارای جیره با تراکم بالا حدود 2 Kg/d تولید شیرشان در مقایسه با گاوهای با جیره تراکم بالا و متوسط کمتر بود.

    در دوره بعد از زایمان جیره حاوی فول فت سویا غلظت گلوکاگن خون را در طی 4 هفته اول شیرواری افزایش داد.

    اثرات متقابل بین جیره متراکم قبل از زایمان و جیره حاوی فول فت سویا در دوره بعد از زایمان جهت بررسی غلظت انسولین خون، NEFA، بیلی روبین و آلبومین، گلوبولین و پروتئین کل بررسی شد.

    در طی دوره اوایل شیرواری غلظت گلوبولین در گاوهای با جیره با تراکم متوسط و همچنین غلظت NEFA و بیلی روبین در گاوهای با جیره تراکم بالا از خود کاهش داشتند.

    در مقایسه با گروه کنترل گروه TRT (حاوی جیره فول فت سویا) تولید شیر بالاتری داشتند همچنین (34.32 vs. 36.53 kg/d) و لاکتوز شیر (1.63 vs. 1.74 kg/d) و مواد جامد بدون چربی (2.98 vs. 3.18 kg/d) که وابسته به افزایش پروتئین شیر (1.11 vs. 1.17 kg/d) در طی 4 هفته اول شیرواری می باشد.

    در مجموع در مقایسه با جیره غذایی حاوی تراکم انرژی بالا، تغذیه با جیره حاوی تراکم کم در طی دوره کلوز آپ و اوایل شیرواری تاثیر مثبت بر روی متابولیسم و تولید شیر در مقایسه با جیره حاوی تراکم پایین را داشتند.

    همچنین جیره حاوی فول فت سویا در طول 4 هفته اول شیردهی اثرات مثبتی بر روی وضعیت متابولیک به ویژه در گروه با جیره حاوی تراکم متوسط و زیاد را داشتند و نتایج نشان دادند که تولید شیر با جیره حاوی فول فت سویا در دوره اوایل شیرواری افزایش داشت.

     

     

    State Key Laboratory of Animal Nutrition, College of Animal Science and Technology, China Agricultural University, Beijing 100193, Chin By: Qian Zhang, Huawei Su, Fuwei Wang, Zhijun Cao, and Shengli LiJ. Dairy Sci

  • اثر دانه تخم کتان حرارت دیده بر روی عملکرد تولید مثلی و چربی شیر گاوهای شیری

    اثر دانه تخم کتان حرارت دیده بر روی عملکرد تولید مثلی و چربی شیر گاوهای شیری

    اثر دانه تخم کتان حرارت دیده بر روی عملکرد تولید مثلی و چربی شیر گاوهای شیری

    اهداف این مطالعه استفاده از دانه تخم کتان حرارت دیده و اثرات آن بر روی تولید و چربی شیر و عملکرد تولید مثلی اجزای تشکیل دهنده آن می باشد.

    شروع شیردهی منجر به تغییرات فیزیولوژیکی مشخص شده که همراه با یک تعادل منفی انرژی می باشد. افزایش محتوای انرژی می تواند در زمان بالانس منفی انرژی و کوتاه کردن آن و حفظ تولید شیر بالاتر گاوهای شیری کمک کند.

    در واقع مصرف چربی در جیره گاوهای شیری می تواند چگالی انرژی جیره را بدون افزایش محتوای نشاسته و کاهش فیبر جیره افزایش دهد(Palmquist and Jenkins, 1980)
    طبق یافته های جدید (Rabiee et al., 2012) افزودن چربی به جیره غذایی بر روی ماده خشک مصرفی و محتوای چربی شیر اثر سوء دارد.

    به نظر می رسد این اثرات وابسته به نوع چربی مصرفی و فرآیندهای آن، مقدار چربی و طبیعت علوفه در جیره غذایی می باشد1997 Jenkins, .

    Palmquist and Jenkins (1980) اظهار داشتند به منظور جلوگیری از اثرات منفی چربی بر روی عملکرد شکمبه در جیره های همراه با چربی بالا، چربی جیره نباید بیشتر از 6 تا 8 درصد از ماده خشک مصرفی باشد.

    افزایش دانش در مورد مزایای آلفالینولنیک اسید (ALA,α-linolenic acid ) اسیدهای چرب زنجیر بلند (FA), n-3 و کاهش نرخ امگا6 به امگا3 بر روی سلامتی انسان، موارد مهمی جهت تقاضا برای افزایش کیفیت بهتر چربی جیره در فرآورده های لبنی می باشد.

    شواهدی وجود دارد که ترکیب اسید چرب شیر را می توان به سرعت و به صورت گسترده با افزودن دانه تخم کتان به رژیم غذایی گاوهای شیری افزایش داد.

    با این حال، در نشخوارکنندگان اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه (PUFA) عمدتا در فرآیندهای بیوهیدروژنه شدن چربی در شکمبه، قبل از اینکه در روده کوچک جذب شوند شرکت می کنند.

    Glasser et al. (2008) طی آنالیزی برآورد کردند که 87% آلفالینولنیک اسید در شکمبه نشخوارکنندگان بیوهیدروژنه می شود.

    اضافه کردن PUFA به جیره غذایی منجر به شکل گیری بسیاری از واسطه های بیوهیدروژناسیون در شکمبه می شود، که در تعامل با میکروارگانیسم های شکمبه می باشد.

    تاثیر آلفالینولنیک اسید وارد شده به دوازدهه بستگی به درجه محافظت آن در شکمبه نشخوارکنندگان دارد.

    حرارت دادن دانه کتان فرآیندی است که میتواند اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه را در برابر بیوهیدروژناز شکمبه محافظت کند و محیط شکمبه را در برابر عوارض جانبی اسید های چرب غیر اشباع با چند پیوند دوگانه محافظت کند (Sterk et al., 2012).

    در تحقیقیKennelly (1996)بیان کرد که فرآیند حرارتی موجب دناتوره کردن ماتریکس پروتئین اطراف ذرات چربی می شود، بنابراین موجب کاهش قابلیت دسترسی اسیدهای چرب غیر اشباع جهت میکروارگانیسمهای شکمبه می شود. با این حال، اثرات فرآیند حرارت دادن در تجزیه پذیری دانه های روغنی متناقض می باشد.

    آنالیز اثرات محافظتی حرارت دادن دانه روغنی بر روی اسیدهای چرب غیر اشباع وابسته به فرم های دانه های روغنی و روش ارزیابی اسیدهای چرب غیر اشباع می باشد.

    فرضیه دیگر مکانیسم اثر حفاظتی حرارت دادن اسیدهای چرب غیر اشباع این موضوع می باشد که حرارت دادن دانه های روغنی موجب افزایش میزان روغن در شکمبه می شود و همچنین نقش محافظتی برای PUFA در شکمبه دارد و آنرا به سمت دوازده سوق می دهد.

    در تحقیقی Glasser et al. (2008a) اظهار داشتند که حرارت دادن دانه های روغنی موجب مسیل شدن چربی می شود که در نتیجه موجب افزایش انتشار چربی و جذب شدن آن بعد از محیط شکمبه در مقایسه با دانه خام می شود.

    استفاده از دانه کتان حرارت دیده در جیره غذایی دام می تواند به دو منظور استفاده شود، هم می تواند چگالی انرژی جیره را افزایش دهد و هم موجب بهبود تولید و چربی شیر گردد در حالی که محدود بودن دانه کتان اثرات منفی بر روی PUFA شکمبه نشخوارکنندگان دارد.

     

     

  • اثر روغن تخم کتان بر روی اسیدهای چرب شیر در گاوهای شیری

    اثر روغن تخم کتان بر روی اسیدهای چرب شیر در گاوهای شیری

    اثر روغن تخم کتان بر روی اسیدهای چرب شیر در گاوهای شیری

    دانه کتان در بین دانه های روغنی حاوی بیشترین مقدار اسید لینولنیک می باشد، که وجود دو اسید چرب (امگا3 و امگا 6) در دوره انتقال ضروری می باشد. امگا 3 به دلیل حاوی بودن فاکتورهای ضد التهابی و امگا 6 به دلیل حاوی بودن فاکتورهای پیش التهابی و تولید مثلی و پیش ساز سنتز PGF2α بودن، در این دوره مهم می باشند.

    برخی مطالعات نشان داده اند که تغذیه با مقدار بالای منابع روغنی در جیره نشخوارکنندگان می تواند از علل عوارض اثرات آن بر روی مصرف خوراک و قابلیت هضم مواد مغذی و میزان نگهداری آنها و در نتیجه موجب کاهش عملکرد و بازده حیوان و کاهش تولید و چربی شیر شود.

    در بیشتر مواقع مقدار چربی کل بین 6 تا 7% ماده خشک جیره می باشد، چربی بیشتر موجب کاهش ماده خشک مصرفی می شود. با این حال این نتایج در میان مطالعات انجام شده متغیر است.

    به عنوان مثال (Ueda et al. 2003) گزارش کردند که هیچ اثر منفی توسط 3% دانه کتان اضافه شده به ماده خشک جیره بر روی مصرف خوراک و قابلیت هضم مواد مغذی مشاهده نگردید، بلکه موجه بهبود ضریب تبدیل خوراک و قابلیت هضم شده است.

    بنابراین مطالعه حاضر نشان داد که افزایش α-linolenic و کاهش نسبت n-6 to n-3 از طریق استفاده از تخم کتان به جیره ممکن می باشد.

    اضافه کردن چربی های اشباع saturated fats (SF) به رژیم غذایی انسان ممکن است خطر ابتلا به بیماری های قلبی و عروقی را افزایش دهد.

    برآورد شده است که محصولات لبنی تا 60% از اسیدهای چرب اشباع saturated fatty acids (SFA) رژیم غذایی انسان را تامین میکند.

    در مقابل مصرف اسید چرب n-3 fatty acids (n-3 FA) برای انسان مفید می باشد و اسید لینولئیک conjugated linoleic acid (CLA) از چربی نشخوارکنندکان نشان داده شده است که جهت کاربردهای ضد سرطانی انسانی مفید می باشد.

    این موضوع احتمالا مربوط به سطح n-3 FA و CLAدر تولیدات نشخوارکنندگان می باشد و هنگامی که جیره دام از نظر دانه های روغنی α-linolenic acid تامین شده باشد، می توان افزایش اسیدهای چرب غیر اشباع را در تولیدات دامی مشاهده نمود به خصوص n-3 FA و CLA در شیر.

    تبدیل UFA به SFA یا بیوهیدروژناسیون (BH) در نشخوارکنندگان نشان دهنده اهمیت به سلامت مصرف کنندگان می باشد، اما به دلیل فعالیت میکروبی و متابولیکی روند بیوهیدروژناسیون در شکمبه طولانی می باشد که این فرآیند سطح UFA را در شیر و محصولات دامی محدود می کند.

     

    By: Wisitiporn SUKSOMBAT, Lam Phuoc THANH, Chayapol MEEPROM and Rattakorn MIRATTANAPHRAI, Animal Science Journal (2016)

  • اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    مقاله حاضر چکیده ای از اطلاعات بسیار مفید در رابطه با اهمیت مخمر ساکرومایسز سرویزیه در کنفرانس علوم دامی ایالات متحده آمریکا می باشد. در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که، چرا، چگونه، چه زمانی می توان از مخمر زنده در جیره دام استفاده کرد؟ همچنین در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که چرا لازم است در جیره گاو شیری از مخمر زنده استفاده شود.

    گوساله و توسعه شکمبه:

    گوساله در هنگام تولد با شکمبه عاری از میکروب و فاقد عملکرد نشخوار متولد می شود و زندگی خود را با شیر و فرآورده های جانبی آن آغاز می کند. اگرچه گوساله در دوران بعد از شیرگیری. یک نشخوار کننده با قابلیت هضم فیبر در شکمبه میباشد .

    یکی از راهکارهای کلیدی در پرورش گوساله این موضوع می باشد که آب تمیز و گوارا همیشه و در تمام اوقات در دسترس باشد و استارتر خوش خوراک و با قابلیت هضم و جذب بالا به همراه اسیدهای چرب فرار (VFAs) پروپیونات و بوتیرات باشد، به علاوه توجه به نکته الزامی می باشد که توسعه شکمبه تحت شرایط بی هوازی و تخمیر خوب امکان پذیر می باشد.

    طی تحقیقی نشان داده شده است که استفاده از مخمر در استارتر موجب بهبود مصرف اکسیژن در شکمبه می شود. مخمر زنده با مصرف اکسیژن کمک می کند که میکروب های شکمبه در شرایط بی هوازی عملکرد بهتری داشته باشند(شکل 1).

    طی بررسی محققان نتایج بسیار خوبی پس از استفاده از مخمر زنده در خوراک گوساله بر روی توسعه سریعتر شکمبه، انتقال سریعتر گوساله به دوران بعد از شیرگیری بدون کاهش وزن ، بهبود 9% وزن بدن روزانه و بهبود 7% در ضریب تبدیل خوراک دست یافتند.

    مخمر زنده و رابطه آن با PH شکمبه:

    بسته به اینکه جیره پایه بر اساس غلات باشد یا علوفه، هضم در شکمبه بر اساس منابع کربوهیدرات، اسیدهای چرب فرار (VFAs) و لاکتات خواهد بود.

    مقدار VFA و لاکتات با توجه به نوع جیره و الگوی تغذیه ای متفاوت خواهد بود. سایز و اندازه ذرات و دفعات وعده غذایی همچنین می تواند تحت تاثیر استرس و شرایط محیطی قرار بگیرد که می تواند منجر به تغییراتی در نحوه خوراک دهی گردد.

    نتایج بررسی نشان دادند که هنگامی که pH شکمبه زیر5/7 باشد (شرایط اسیدوز تحت حادSARA, sub-acuteruminal-acidosis) استفاده از مخمر زنده موجب بهبود pH شکمبه و افزایش بهروری دام گردید.

    ماندن طولانی مدت دام در شرایط اسیدوز تحت حاد برای دام مضر می باشد و موجب کاهش جمعیت فیبرولیتیک، افزایش شمارش S. bovis و E. coli، کاهش جمعیت پروتوزوآهای مژکدار، کاهش شمارش زئوسپورهای قارچی، افزایش تولید اندوتوکسین شکمبه، ایجاد واکنش های التهابی، تغییر دیواره شکمبه و نفوذپذیری آن، کاهش قابلیت هضم NDF، اختلال در الگوی تغذیه ای و مصرف ماده خشک و در نهایت کاهش تولید شیر میشود. کاهش pH شکمبه در نتیجه تجمع اسید های چرب (استات، بوتیرات و پروپیونات)، و اسید لاکتیک در شکمبه می باشد. همچنین هر زمانی که دوز لاکتات داخل شکمبه افزایش یابد، pH شکمبه بیشتر کاهش می یابد .

     

    در شرایط آزمایشگاهی و طی آزمایش ها نشان داده شده است که مخمر زنده موجب تحریک سوخت و ساز و جذب لاکتات می شود و برخی از کوفاکتورهای تولید شده توسط مخمر زنده موجب تحریک باکتری های مصرف کننده لاکتات شده اند.

    پژوهشگران در سال 2007 گزارش کردند که مصرف مخمر زنده موجب افزایش 5/0 واحدی pH شکمبه به هنگامی که گاوها در شرایط نگهداری در فری استال و pH5/7  بوده اند، شده است.

    علاوه بر این، در این مطالعه الگوی خوراک خوردن دام به طور قابل توجه و مطلوبی به وعده های غذایی کوچکتر و فراوان تر همراه با مخمر زنده تغییر پیدا کرده بود.

    همچنین اثر مخمر زنده بر روی مصرف خوراک و رشد گله گاوهای جوان نیز در هر وعده غذایی مشاهده شده بود.

    الگوی مصرف خوراک کمتر اما با دفعات بیشتر در طی روز منجر به افزایش وزن روزانه دامها شده بود، همچنین با این روش، نرخ رشد همگن تر و ضریب تبدیل خوراک بهبود یافته بود.

    به نظر می رسد که این امر به واسطه تحریک شکمبه توسط مخمر زنده و تبدیل بهتر و بیشتر لاکتات به پروپیونات می باشد و علت دیگر کنترل pH شکمبه توسط مخمر زنده می باشد که این امر موجب جذب بهتر خوراک در شکمبه و بهبود جریان خون شکمبه می باشد.

    تغییرات گلوکونئوژنیک هم در کبد می تواند بر روی خوراک و مصرف ماده خشک به وسیله تئوری اکسیداسیون کبدی تاثیر گذار باشد.

     

    تاثیر مخمر زنده و قابلیت هضم NDF(Neutral Detergent Fiber):

    بخش بزرگی از مصرف انرژی جیره برای نشخوارکنندگان از تخمیر دیواره سلولی گیاهان تامین می شود و حضور اکسیژن در شکمبه موجب عامل محدود کننده باکتری های هضم کننده الیاف و فعالیت میکروبیولوژی آن می باشد، که این باکتری ها حساس به حضور اکسیژن می باشند.

    اکسیژن می تواند به وسیله آب، خوراک و یا اکسیژن جذب شده از طریق جریان مویرگی خون وارد شکمبه شود. حضور اکسیژن تعداد باکترهای سلولاتیک را کاهش می دهد و موجب محدودیت هضم فیبر در شکمبه می شود. همانطور که در بالا اشاره شد مخمر در شکمبه موجب افزایش مصرف اکسیژن شده، بنابراین موجب کاهش تاثیر منفی اکسیژن بر روی میکروب های هضم کننده الیاف می شود. همچنین می توان قابلیت هضم NDF را در شرایط آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل آن بدست آورد.

    از طرفی اثر منفی اسیدوز تحت حاد در کاهش هضم NDF به خوبی مشخص شده است و این موضوع مبنای ارتباط بین نرخ pH و NDFd در بسیاری از فرمولهای جیره نویسی جهت تولید فرآورده های لبنی در ایالات متحده آمریکا می باشد. پژوهشگران کشف کردند که هنگامی که مخمر زنده در جیره استفاده می شود، هضم علوفه بهبود چشم گیری یافته است و موجب کاهش اسیدوز تحت حاد شده است.

    نشخوارکنندگانی که در جیره خود مخمر زنده را دریافت می کنند، جمعیت باکتریایی فیبرولیتیک شکمبه و فعالیت آنزیمی آنها افزایش پیدا می کند. جالب توجه است که مطالعات اخیر نشان داده اند که دامهایی که مشکل اسیدوز تحت حاد داشتند، جیره حاوی مخمر زنده در مقایسه با گروه شاهد بدون مخمر زنده تاثیر بیشتری بر روی تخریب NDF داشت.

    تاثیر مخمر و تولید دام:

    مخمر زنده می تواند عملکرد شکمبه را از طریق (کاهش اکسیژن، بهبود عملکرد pH ، افزایش هضم NDF) افزایش دهد. همانطور که اشاره شد گوساله بازده قابل توجهی در تبدیل خوراک و افزایش سود روزانه را دارند. در یک بررسی، مخمر زنده توانسته بود ضریب تبدیل غذایی گاوهای گوشتی را تا 3% افزایش دهد.

    در یک آنالیز انجام شده بر روی گاوهای شیری که مخمر زنده را مصرف می کردند، مخمر زنده توانسته بود موجب افزایش یک کیلوگرمی شیر برای هر گاو در طی روز بدون افزایش مصرف ماده خشک شود که موجب بهبود ضریب تبدیل غذا شده بود.

    تاثیر مخمر زنده بر روی نشخوارکنندگان متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال سویه ساکرومایسز سرویزیه 1077 به طور مستقیم بر روی میکروب های شکمبه نشخوارکنندگان تاثیر دارد و موجب تولید بالاتر و بهتر و ضریب تبدبل بهتر دام میشود.

    هدف اصلی افزایش تولیدات دامی به ازای هزینه صرف شده برای خوراک می باشد، به همین منظور سرمایه گذاری بر روی شکمبه و استفاده از مخمر زنده در جیره دامها به خصوص دامهای پر تولید بهترین گزینه جهت افزایش سود و بازده خوراک و بهبود تولید دام می باشد.

     

    By Dr. Frederique Chaucheyras-Durand from INRA, France, presented at technical conferences in the U.S

  • تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

     

    استرس گرمایی موجب اخلال در تولید شیر و فرآورده های آن می‌شود و تحت تاثیر مصرف خوراک، نشخوار، قابلیت هضم مواد غذایی و جذب آن، می تواند تولید شیر و کارایی جیره را کاهش دهد. با توجه به یافته های محققان دانشگاه آریزونا، کاهش مصرف خوراک در طی استرس گرمایی موجب کاهش 35% تولید شیر می شود.

    استرس گرمایی همچنین می تواند پاسخ آنزیم های کبدی را به هورمون‌های کلیدی بدن همانند هورمون رشد و انسولین فاکتور 1- رشد که عوامل مهم تولید شیر هستند را کاهش می دهد (Rhoads et al., 2010).

    به نظر می رسد که تنش گرمایی ممکن است ظرفیت کبدی گاو را به گلوکز کاهش دهد که این امر موجب کاهش لاکتوز می شود، لاکتوز عامل کلیدی در تعیین حجم شیر می باشد.

    تقسیم بندی دامها در شرایط استرس گرمایی بر اساس اهمیت:

    1-گاوهای خشک:

    طی تحقیقی (Tao et al., 2011) از دانشگاه فلوریدا گزارش کردند که گاوهای خشکی که در استرس گرمایی هستند و شرایط جایگاه و نگهداری آنها دارای شرایط مناسب و مه پاش و برنامه ریزی مناسبی جهت خنک کردن گاوهای خشک را داشتند، در دوره شیرواری بعد از زایمان توانستند 5 کیلوگرم شیر بیشتری را تولید کنند.

    تنش گرمایی در طول دوره خشکی گاوها موجب به خطر انداختن توسعه پستان ها قبل از زایمان و کاهش تولید شیر بعد از زایمان می شود.

    2-گوساله های تازه متولد شده:

    (O’Brien et al., 2010) از محققان دانشگاه آریزونا در طی تحقیقی گزارش کردند که در شرایط استرس گرمایی (30 to 40 C) خوردن استارتر توسط گوساله 12% در مقایسه با گوساله های گروه کنترل20 C. کاهش میابد.

    طی تحقیقی (Moore et al., 2012) در دانشگاه واشنگتن گزارش کردند که وقتی گوساله ها در هوای گرم قرار دارند، درجه حرارت داخلی باکس سردتر از محیط بیرون می باشد و سطح دی اکسید کربن داخل باکس و نرخ تنفس کمتر از محیط بیرون می باشد.

    3-گاوهای تازه زا:

    استرس حرارتی مصرف خوراک را کاهش می دهد و چون گاوها در شرایط بالانس منفی انرژی می باشد و نیاز به خوراک بیشتر دارند، در نتیجه این موضوع موجب کاهش مصرف انرژی و به خطر انداختن سلامت گاو و عملکرد تولید شیر گاوهای تازه زا می شود.

    در دانشگاه آیووا (Baumgard et al., 2011) طی تحقیقی دو گروه گاو را بررسی کردند، گروه اول گاوهایی بودند که در باکس انفرادی با درجه حرارات 20 C. و گروه دوم گاوهایی که در دمای بین 30 to 40 C. (دمای استرس گرمایی) قرار داشتند.

    استرس حراراتی مصرف ماده خشک را 28% و میزان تولید شیر گاوهای تازه زا را 29% کاهش داده بود و این موضوع برای گاوهای تازه زا که در تعادل منفی انرژی هستند می تواند تا 40 روز اوایل شیرواری ادامه یابد.

    مدیریت تغذیه:

    آب مهمترین ماده غذایی جیره می باشد. در نظر گرفتن حداقل یک مخزن آب آشامیدنی تمیز و عرضه فراوان آن از الزامات می باشد.

    خوراک های ریخته شده قبلی را در طی زمانی که دمایی هوا پایین می باشد تعویض شود.

    افزایش تعداد دفعات تغذیه روزانه (با ذرات کوچکتر) جهت خنک نگه داشتن خوراک.

    اطمینان حاصل کنید که مواد تشکیل دهنده سیلو بخوبی مورد تخمیر قرار گرفته باشد، قبل از تخمیر ثانویه توسط شکمبه.

    استفاده از یک تثبیت کننده خوب در هنگام سیلو سازی مثل پروپیونیک اسید، که سطح دسترسی قارچها و باکتری ها را به سیلو کاهش میدهد و موجب کاهش کپک در سیلو می شود.

    کم کردن مقدار TMR در هر وعده ، افزایش تعداد دفعات، مرتب سازی و ارزیابی اندازه ذرات TMR.

    مدیریت سیلو و به حداقل رساندن قرارگیری آن در معرض اکسیژن.

    سطح سیلو را تمیز نگه دارید و تمام خوراک باقی مانده روز قبل را قبل از ریختن TMR جدید جمع آوری کنید و در شرایط استرس گرمایی، اجتناب استفاده از TMR دارای کمتر از 50% ماده خشک.

    سعی کنید با متخصص جیره نویسی جهت بالانس جیره در شرایط استرس گرمای همکاری داشته باشید.

    تنظیم عناصر جیره:

    افزایش چگالی و انرژی جیره و کاهش گرمای حاصل از تخمیر با جایگزین کردن کربوهیدرات جیره توسط اسید چرب و یا فول فت سویا و یا مکملهای دارای امگا 3 و یا 6 به میزان 5/1 تا 3 درصد ماده خشک جیره که موجب افزایش تولید شیر و محتوای چربی شیر می شود و به کاهش دمای بدن گاو در طی استرس گرمایی کمک می کند (Wan et al., 2010).

    افزایش مواد معدنی کلیدی جیره مثل فسفر و پتاسیم و سدیم، افزایش پتاسیم از 1 به 1/5 % در شرایط استرس گرمایی موجب افزایش تولید شیر در گاوهای منطقه آریزونا شد. همچنین تحقیقات نشان دادند که افزایش تعادل کاتیون آنیون جیره (DCAD) برای گاوهای شیری در زمانی که سدیم بیکربنات و یا پتاسیم بیکربنات به جیره غذایی اضافه شده بود، موجب افزایش تولید شیر گردید.

    اجتناب از غلظت بیش از حد سولفات و یا کلراید در جیره غذایی گوهای شیرده به خصوص در طی شرایط استرس گرمایی.

    در بررسی که (Bruno et al., 2009) انجام دادند، تولید TMR با استفاده از مخمر زنده موجب بهبود تولید شیر روزانه 5/1 کیلوگرمی به ازای هر گاو در طول شرایط استرس گرمایی در منطقه کالیفرنیا شده بود.

    استفاده از مکمل نیاسین و کروم محافظت شده در برابر تخمیر در شکمبه می تواند موجب کاهش دمای بدن گاو در شرایط استرس گرمایی شود.

    By: Noah B. Litherland and Zach Sawall

    مترجم: دکتر مهرداد خدادادیان

     

    (بیشتر…)

  • مدیریت گله برای بهبود بازده خوراک و سودآوری

    مدیریت گله برای بهبود بازده خوراک و سودآوری

    متاسفانه در 50 سال اخیر ما هلشتاین هایی را انتخاب کرده ایم که جثه بدنی بزرگتری داشته اند. حال زمان آن است که دست از طرفداری از آن ها بر داریم. آنها صنعت گاو شیری را کم بازده تر می کنند.

    بازده تبدیل خوراک به شیر در بسیاری از مزارع اهمیت دارد چرا که اثر عمده ای روی سود آوری و حفاظت از محیط زیست در صنایع لبنی دارد. بازده خوراک در گاوهای شیری در امریکای شمالی در 50 سال گذشته دو برابر شده است، که عمدتا در نتیجه انتخاب و مدیریت گاوها در جهت افزایش سطح تولید صورت گرفته است.

    افزایش سطح تولید منجر به استفاده درصد بیشتری از خوراک برای تولید شیر (به جای نگهداری دام) می گردد. گاوهای ممتاز شیری امروزی در حال حاضر انرژی خوراک را 3 برابر بیشتر به سمت تولید شیر (به جای نگهداری) تفکیک می کنند.

    بعید است که دیگر بتوان پیشرفت خیلی بزرگی را در بازده خوراک از طریق افزایش تولید شیر هر گاو ایجاد کرد. در واقع، باید روی این امر متمرکز شویم که چگونه می توان شیر بیشتری به ازای هر واحد خوراک دریافتی تولید کنیم.

    ساده ترین تعریف بازده خوراک “شیر تولیدی به ازای هر واحد خوراک مصرفی است”، ولی این تعریف نه توجهی به چگالی انرژی خوراک های مختلف در یک جیره و ترکیب شیر دارد، و نه توجهی به افزایش یا کاهش وزن می کند.

    بنابراین، بهتر است در مورد بازده تبدیل انرژی خوراک به انرژی شیر و بافت های بدن بحث کنیم.

    انرژی خوراک در دو مسیر اصلی مصرف می شود. انرژی خوراک به صورت ترکیبات شیمیایی خوراک که به انرژی خالص (NE) تبدیل می شوند و بخشی به صورت انرژی موجود در مدفوع، ادرار، حرارت و گازها ازاد می شود، در می آید.

    بخشی از انرژی خالص خوراک به صورت بافت های بدن و شیر در می آید، ولی بخشی از آن به حرارت لازم برای نگهداری تبدیل می شود که برای بقای دام مورد نیاز است. بازده انرژتیک در واقع انرژی ذخیره شده در فرآورده ها تقسیم بر انرژی مصرف شده است.

    بازده خوراک باید در سطح فارم مورد بررسی قرار بگیرد و باید اتلاف خوراک و قابلیت فروش محصولات، و نیز ارزش اقتصادی خوراک و ترکیبات شیر در طول دوره زندگی گاو را در نظر بگیرد.

    مهمترین عواملی که بازده خوراک را در سطح فارم تحت تاثیر قرار می دهند شامل انرژی شیر تولیدی به ازای هر گاو، وزن بدن (که با نیاز نگهداری آن گاو مرتبط است)، طول عمر و درصدی از آن که گاو در حالت شیرده بسر می برد، صحت برنامه تغذیه ای در هنگام خوراک دادن و بازده تبدیل انرژی خوراک به انرژی خالص می باشد.

    انرژی نگهداری دام ثابت در نظر گرفته می شود و متناسب با وزن بدن اوست. انرژی نگهداری در یک گاو هلشتاین معمولی حدود 10 مگاکالری انرژی خالص در روز است. اگر یک گاو در سطح نگهداری تغذیه شود و شیری تولید نکند بازده خوراک صفر درصد خواهد بود. به تدریج که خوراک بیشتری بخورد و شیر تولید کند، انرژی بیشتری در شیر وارد می شود.

    اما، افزایش حاشیه در بازده با هر واحد افزایش در شیر تولیدی کاهش می یابد (بازده نزولی)؛ بنابراین افزایش بازده در افزایش تولید شیر از 20 به 30 کیلو کمتر از افزایش بازده از 10 به 20 کیلو شیر خواهد بود.

    به علاوه، با افزایش سطح مصرف خوراک قابلیت هضم کاهش پیدا می کند و در نهایت بازده خوراک به حد ثابتی می رسد یا حتی با افزایش مصرف کمتر می شود. واقعا اطلاعاتی در مورد سطح بهینه تولید نسبت به وزن بدن وجود ندارد، ولی گاوهای ممتاز (بیش از 15 تن شیر در 305 روز) ممکن است در حد بهینه تولید به منظور حداکثر بهره وری باشند.

    مدیریت به منظور بهبود بازده خوراک

    در سطح فارم، می توان بازده را با افزایش شیر تولیدی به ازای هر روز از زندگی افزایش داد. افزایش ماندگاری گاو از سه شکم به 4 شکم، کاهش سن زایش از 26 به 22 ماهگی یا کاهش فاصله زایش از 14 به 5/12 ماه می تواند بهبودهای مشابهی را در بازده به صورت 10 درصد افزایش در شیر تولیدی روزانه به همراه داشته باشد.

    یکی از جنبه های اغلب نادیده گرفته شده در بازده خوراک همان مدیریت خوراک است. حداقل کردن اتلاف خوراک نیازمند ارزیابی سالانه روش های برداشت، انتقال و انبار کردن موراد خوراکی، مخلوط کردن جیره ها و مدیریت آخورها است.

    اما، هنگام ارزیابی مدیریت آخور، باید بخاطر داشته باشیم که افزایش خوراک مصرفی در گاوهای شیرده معمولا شیر به ازای هر گاو و بازده را افزایش خواهد داد. خوراک دادن به منظور حداکثر کردن مصرف و حداقل کردن اتلاف خوراک کاری است که نیازمند تعهد است.

    تغذیه دام به منظور بازده خوراک بیشتر

    در مراحل مختلف دوره شیردهی نیازهای تغذیه ای متفاوت خواهد بود و جیره بهینه برای حداکثر بازده خوراک و سودمندی نیز تغییر خواهد کرد. متاسفانه بیشتر فارمها (در امریکا) از یک TMR در کل دوره شیردهی استفاده می کنند. راهکار تک TMR معمولا نشاسته و پروتئین کمتری نسبت به سطح بهینه برای گاوهای پر تولید دارد ولی در همان زمان برای گاوهای ته شیر پروتئین و نشاسته زیادی دارد.

     گاوهای تازه زا باید برای سالم ماندن تغذیه شوند و استفاده از مکمل های گران قیمت در جیره آنها توصیه می شود. گاوها در پیک تولید باید برای حداکثر شیر تولیدی تغذیه شوند؛ از آنجایی که خوراک مصرفی در آنها با پر شدگی شکمبه محدود می شود، باید با حداقل الیاف در جیره همراه با مقدار زیادی نشاسته قابل هضم برای افزایش انرژی مصرفی تغذیه شوند.

    گاوهای ته شیر با BCS بالای 3 باید با نشاسته کمتر قابل تخمیر و الیاف قابل تخمیر بیشتر تغذیه شوند تا انرژی بیشتری را به سمت شیر بجای بافت های بدن تفکیک کنند و بنابراین کمتر چاق شوند.

    گروه بندی تغذیه ای یا خوراک دهنده های کامپیوتری می تواند تولید شیر و سودآوری گاوهای سوپر را افزایش دهد و هزینه خوراک را در گاوهای ته شیر کم کند.

    انتخاب گاوها در جهت بازده خوراک بالاتر

    درگذشته انتخاب ژنتیکی به شدت بر روی تعریف فنوتیپ در دخترهای یک گاو نر تکیه کرده است. علم ژنومیک این مورد را تغییر داده است. حالا قادریم که صفات جدیدی مثل بازده خوراک را انتخاب کنیم که اطلاعات دختران آن در دسترس نیست. یک راه در انتخاب برای بازده خوراک این است که مبنای انتخاب را بر اساس تولید بالاتر قرار دهیم در حالی که خوراک مصرفی در کمترین مقدار باشد.

    مصرف خوراک باقیمانده (RFI) معیاری است از خوراک مصرفی واقعی در برابر پیش بینی شده برای یک دام یا به عبارت دیگر RFI خوراکی است که دام مصرف می کند و برا اساس سطح تولید آن دام قابل توجیه نیست. انتخاب برای این صفت در استرالیا شروع شده است و به زودی در امریکا هم شروع خواهد شد ولی تا آن زمان انتخاب بر ضد جثه بدنی راه دیگری در رسیدن به بازده بیشتر است.

    متاسفانه در 50 سال اخیر ما هلشتاین هایی را انتخاب کرده ایم که جثه بدنی بزرگتری داشته اند. حال زمان آن است که دست از طرفداری از آن ها بر داریم. آنها صنعت گاو شیری را کم بازده تر می کنند.

    این جثه بزرگتر ممکن است قابل پذیرش باشد مادامیکه که منجر به شیر تولید بیشتری شود. اما، محققان میشیگان رابطه ژنتیکی بین وزن بدن و خروجی انرژی در شیر پیدا نکردد و در واقع یک رابطه ژنتیکی منفی بین وزن بدن و بازده خوراک پیدا کردند.

    بنابراین، همگام با پژوهش های انجام شده در سال 2000 میلای و بر پایه افزایش بازده خوراک، سودآوری، آسایش دام و بقای دام، ایالات متحده باید انتخاب برای گاوهای بزرگتر را متوقف کند و به جای آن از شاخصی دیگر که شیر و ترکیبات شیر، گاو جثه کوچکتر و RFI منفی را دارد استفاده نماید.

    نتیجه گیری و مفاهیم

    در نتیجه انتخاب، تغذیه و مدیریت گاوها به منظور افزایش تولید شیر پیشرفت های عمده ای در زمینه بازده خوراک در 50 سال گذشته صورت گرفته است. از طریق افزایش بازده، سودآوری و بقای محیط زیست را افزایش داده ایم.

    روزی خواهد رسید که گاوها را بر خلاف خوراک مصرفی (یعنی آنهایی که کمتر خوراک مصرف می کنند) انتخاب خواهیم کرد. ضمنا، انتخاب برای تولید شیر بیشتر معقول به نظر میرسد، ولی باید گاوهایی که اندکی جثه کوچکتری هم دارند را انتخاب کنیم.

    به علاوه، باید وظیفه خود را در مورد تغذیه گاوها مطابق با نیاز های تغذیه ای آنها بهبود ببخشیم که اینکار از طریق گروه بندی یا خوراک دهنده های کامپیوتری انجام می پذیرد. اینکار بازده و سودآوری را بهبود خواهد داد.

  • 15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»

    15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»

    15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»


    یکی از راه های افزایش تولید شیر، کاهش سوماتیک سل کانت گله یا شمار سلولهای بدنی است. در این مقاله به روش های کاهش آن اشاره می گردد.

    بیشتر دامداری ها در حال حاضر در حال کم کردن شمار سلولهای بدنی (SCC) در مخزن شیر خود هستند، ولی همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد، حتی در بهترین دامداری ها.

    تیم ترویجی گاو شیری دانشگاه مینسوتا راهکارهایی ارائه میدهد که بوسیله آن دامداران قادر خواهند بود SCC گله خود را کاهش دهند. این راهکارها عبارتند از:

    1- همیشه گاوها را تمیز و خشک نگه دارید. این امر تضمین کننده سلامت سطوح سر پستان است و از ورود باکتری از انتهای سرپستان جلوگیری می کند.

    2- از افراد حرفه ای در این صنعت مشاوره و کمک بگیرید (متخصصین تغذیه، دامپزشکان و …).

    3- به طور ماهانه آزمون SCC را برای تک تک گاوها انجام دهید تا روند بروز عفونت را در گله بررسی و گاوهای مورد دار را شناسایی کنید.

    4- به طور ماهانه و از طریق یک آزمایشگاه معتبر کشت میکروبی را انجام دهید تا بفهمید کدام گونه باکتریایی در حال ایجاد عفونت های پستانی هستند.

    5- اگر نتایج کشت میکروبی نشان دهنده سطوح بالایی از پاتوژن های مسری ورم پستان باشد (استافیلوکوکوس اورئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه یا مایکوپلاسما)، باید گاوهای بیمار را با استفاده از کشت انفرادی شناسایی کنید. شیوع گاو-به-گاو را کاهش دهید و شیر کارتیه هایی که SCC بالایی دارند را حذف کنید.

    6- اگر نتایج کشت میکروبی نشان دهنده سطوح بالایی از پاتوژن های محیطی باشد (استرپ های غیر آگالاکتیه، کلی فرم ها، یا گونه های استاف)، مدیریت بستر و آماده سازی پیش از دوشش دام ها را بهبود دهید. هر هفته بسترهای آلی موجود در استال ها را با بسترهای تمیز جایگزین نمایید. هر روز، بستر موجود در نیمه عقبی استال را با بستر تازه و تمیز جایگزین کنید. اگر از شن استفاده می کنید، حداقل هفته ای یکبار آن را تمیز کنید. سطح شن را در استال ها به صورت هموار نگه دارید و روزانه شن های گلوله شده را جمع کنید.

    7- یکنواختی در فرآیند شیردوشی را بهبود دهید. پیش- و پس دوشی را به اجرا در بیاورید، 10-20 ثانیه تمیز کردن، حداقل 30 ثانیه فرصت تماس سرپستان با ماده شمیایی مورد نظر، و پاک کردن کل سرپستان قبل از اتصال خرچنگی. طوری برنامه ریزی کنید که به هدف 60 تا 120 ثانیه وقفه پیش از شیردوشی برسید.

    8- رگ زدن را در کارهای روتین خود قرار دهید (اصطلاحا ارزیابی 3-5 جریان اولیه از هر کارتیه به منظور بررسی کیفیت و وجود بیماری) تا دام های با SCC بالا را شناسایی و از ورود شیر آنها به تانک شیر جلوگیری نمایید.

    9- گاوهایی که به طور مزمن SCC بالایی دارند و به درمان پاسخ نمی دهند را از گله حذف کنید.

    10- همه کارتیه های گاوها را در زمان خشک کردن با پمادهای داخل پستانی مناسب درمان نمایید.

    11- از مسدود کننده های انتهای سرپستان (در صورت وجود) استفاده نمایید.

    12-  برای گاوهای خشک فضای کافی، تهویه مناسب و بستر خوب فراهم کنید. داده های مینسوتا نشان می دهد که 35 درصد از گاوها و تلیسه ها با SCC بالا زایمان می کنند.

    13- در فصول گرم سال تا حد ممکن گاوها را خنک و در رفاه کامل نگه دارید.

    14- مگس را کنترل کنید!

    15- در حفظ ادوات شیردوشی در وضعیت مناسب تلاش کنید. یک برنامه بررسی و نگهداری منظم و روتین طراحی کنید. قسمت های لاستیکی دستگاه را در فواصل توصیه شده تعویض کنید. مطمئن شوید که سیستم تمیز سازی به طور مناسب و صحیحی انجام شود.

  • فیبر در جیره گاوها

    فیبر در جیره گاوها

    نقش علوفه و فیبر و قابلیت هضم آن NDF در جیره گاوهای شیری

    پیشرفت های اخیر تغذیه و نقش علوفه و فیبر در جیره گاوهای شیری نشان می‌دهد که: وقتی گاوها علوفه باکیفیت بهتری می‌خورند، تولید ترکیبات شیر بیشتر خواهد شد. ناهنجاری‌های متابولیکی کمتری تجربه می کنند. با مشکلات سم کمتری روبرو می شوند. از طرفی، گاو تغذیه شده با علوفه باکیفیت، عمر تولیدی آنها را افزایش می‌دهد. ضمنا موجب می‌شود غلات کمتری بایدبخریم و نسبت در آمد به هزینه به اندازه 30 درصد افزایش می‌یابد.

    تولید شیر

    به ازای هر یک واحد افزایش در قابلیت هضم NDF، تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4% چربی به اندازه 300 گرم و ماده خشک مصرفی به اندازه 200 گرم افزایش می‌یابد.

    باید به هر سطح از تولید، مقدار علوفه خاصی اختصاص داده شود. برای مثال برای گاوهای شیرده، علوفه ای با قابلیت هضم بسیار بالای NDF موجب افت تولید شیر و افزایش BCS می شود.

    الیاف مصرفی

    برای تولید شیر، ما باید از الیاف و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن اطلاع کافی داشته باشیم: اندازه ذرات، شکنندگی و تردی الیاف تماما به خردن، نشخوارکردن، پر شدن شکمبه و خالی شدن آن، ماده خشک مصرفی و در نهایت تولید شیر مربوط می شوند.

    جیره نویسی

    باید معیارها و اندازه گیری‌‌های مرتبط با قابلیت هضم NDF را در جیره نویسی لحاظ کنیم. چرا که نقش بسزایی در پیش‌بینی ارزش خوراک، انرژی خوراک و سطح مصرف دام دارد.

    لیگنین

    در مورد لیگنین یا نسبت لیگنین به NDF باید به شدت محتاط بود. چرا که همیشه حامل یک پیام یکسان نیستند. در دو نوع ماده خوراکی با مشخصات یکسان، ویژگی های هضم در شکمبه‌ای لیگنین  لزوما یکسان نیست. به جای اندازه‌گیری لیگنین، باید قابلیت هضم NDF را اندازه گیری کرد.

    NDF

    NDF غیر قابل هضم، که بر عکس NDF قابل هضم است. ماهیتی است که به شدت لیگنینی شده و غیر قابل هضم است. در یک گیاه iNDF به شدت متغیر و به مرحله بلوغ گیاه و ژنتیک بستگی دارد.

    NDF هضم نشده یا uNDF مولفه دیگری است که پس از 240 ساعت هضم در محیط in vitro به دست می‌آید و ارزش زیادی در پیش‌بینی ماده خشک مصرفی و الیاف بالقوه قابل هضم دارد.

    uNDF دامنه بسیار زیادی در مواد خوراکی دارد که باید در جیره نویسی لحاظ شود. مثلا در مورد ذرت سیلو شده از 2 تا 25% دامنه دارد که اهمیت اندازه‌گیری آن را نشان می‌دهد.

    بر این اساس مدل 3 مخزنی هضم الیاف در شکمبه ممکن است کارایی بیشتری در توصیف وقایع شکمبه در مدل‌های تغذیه آینده بازی کند.

    علوفه‌ای با قابلیت هضم بالای NDF:

    تمامی علوفه‌ها دارای 2 بخش NDF به سرعت قابل هضم و NDF به آرامی قابل هضم هستند.

    قسمت به سرعت قابل هضم، بیشتر و بخش به آرامی قابل تجزیه کمتری دارد، uNDF کمتر در 240 ساعت دارد، زمان خوردن و نشخوار کردن به ازای هر کیلوگرم NDF کمتری دارد، ترآن آور شکمبه را بیشتر می‌کند و اجاز خوردن خوراک بیشتری می‌دهد.

    توصیه‌های کنونی در مورد uNDF در حاضر این گونه است هر چند تحقیقات در این دامنه ادامه دارد: مقدار آن 0/25 تا 0/45 درصد وزن بدن است، زیر این دامنه نشان دهنده پرشدن ناکافی شکمبه است، بالای این دامنه نشان دهنده پر شدن بیش از حد شکمبه و محدودیت فیزیکی است، نسبت uNDF موجود در شکمبه به uNDF مصرفی 1/6 است.

    داده‌ها حاکی از آن است که 1/25 درصد وزن بدن نقطه ایده آل برای NDF مصرفی در جهت بیشینه کردن تولید شیر است. اما باید به نوع علوفه و ویژگی‌های الیاف توجه بیشتری کرد. داده‌های اخیر نشان می‌دهد ما پتانسیل بالقوه مصرف الیاف با قابلیت هضم بالا را کمتر از حد برآورد کرده‌ایم.

    هر چقدر سهم الیاف در جیره بیشتر شود: زمان بیشتری صرف خوردن می‌گردد، وعده‌های غذایی طولانی‌تر می‌گردد، و جدا کردن خوراک نیز بیشتر اتفاق می‌افتد.

    10-30 از انرژی مصرفی می‌تواند صرف جویدن خوراک پر الیاف و دارای قابلیت هضم پایین NDF شود که معمولا از چشم ما دور می‌ماند.

    با توجه به تفاوت‌های ذاتی موجود بین گرامینه (ذرت سیلوشده) و لگومینه (یونجه) در هضم الیاف، به نظر می‌رسد مادامی که گرامینه پرکیفیت نداریم، بهتر است از یونجه در جیره دام‌های سوپرتولید بهره بیشتری ببریم. اما به دقت و با رعایت تمامی جوانب با ید اینکار صورت بگیرد.

    دکتر احسان محجوبی، 20 مرداد 94

  • استانداردهای ترکیب گله

    استانداردهای ترکیب گله

    استانداردهای ترکیب گله

    این سوال بسیار مطرح می‌شود که در یک گله در حالت عادی چه توزیعی باید بین گروه‌های مختلف شیری، خشک، گوساله و تلیسه بر قرار باشد. به همین منظور برای پاسخ به این سوال اطلاعاتی از منابع مختلف جمع‌آوری شده و تقدیم می‌گردد.

    تعریف واژه‌ها:

    نرخ حذف:

    درصد گاوهای حذف شده به ازای هر سال را می‌گویند. معمولاً بین 25 تا 30 درصد است. یعنی از یک گله 100 راسی فقط 70 تا 75 راس سال بعد در گله حضور خواهند داشت. وقتی نرخ حذف 25 درصد باشد یعنی میانگین شکم شیردهی در گله حدود 4 خواهد بود.

    نرخ جایگزینی:

    درصد گاوهای وارد شده به گله به ازای هر سال که به صورت درصدی از تعداد گاوهای گله در ابتدای سال بیان می‌گردد.

    نرخ افزایش:

    نرخ جایگزینی منهای نرخ حذف برابر است با نرخ افزایش. برای مثال اگر 100 راس گاو در ابتدای سال وجود داشته باشد، 25 گاو حذف شود و 33 تلیسه وارد گله شود آنگاه:

     نرخ حذف

    =

    25%

    نرخ جایگزینی

    =

    33%

    نرخ افزایش

    =

    33-25 = 8%

     

    ترکیب مناسب گله

    ساختار سنی مورد انتظار در گله‌های در حال رشد و ثابت در جدول 1 نشان داده شده است. تعداد تلیسه‌ها به سن در اولین زایش و سنی که در آن تلیسه‌های اضافی فروخته می‌شوند بستگی دارد. جدول 2 ساختار یک گله کامل را به تفکیک تمام گروه‌ها مشخص می‌نماید.

    جدول 1- ساختار متداول گله‌های شیری در حال رشد و بدون رشد

    شکم زایش

    درصد گاوها در گله در هر شیردهی

    گله در حال رشد

    گله پایدار

    1

    2

    3

    4

    5

    6

    7

    8

    9

    10

    25

    20

    15

    12

    9

    6

    5

    4

    3

    1

    33

    22

    16

    11

    8

    5

    4

    0

    1

    0

    میانگین شیردهی

    2,8

    3,4

    جدول 2- درصد کل دام‌های موجود در یک گله طبیعی به تفکیک گروه‌ها

    نوع دام

    ترکيب استاندارد در گله

    گاو دوشا شکم اول

    12

    گاو دوشای شکم دوم

    8

    گاو دوشای شکم سوم و بالاتر

    19

    گاو خشک

    7

    تليسه بالاى يکسال پای کل

    4

    تليسه بالاى يکسال آبستن

    12

    گوساله ماده زير يکسال

    18

    گوساله نر زير يکسال

    18

    گاو نر بالغ

    2

    جمع

    100

    به طور کلی در آمریکا در هر دامداری با وضعیت خوب پرورش گوساله، یک تلیسه جایگزین به ازای هر گاو وجود دارد. در شرایط بسیار عالی 1.1 تا 1.2 تلیسه جایگزین به ازای هر گاو وجود دارد که نیمی از آن‌ها زیر یک سال و نیم دیگر بالای یکسال سن دارند. یعنی در یک دامداری با 1200 راس دام دوشا و خشک انتظار داریم 600 تلیسه زیر یکسال و 600 تلیسه بالای یک سال وجود داشته باشد. همچنین به طور نرمال انتظار داریم که 16 تا 18 درصد گله مولد گاو خشک باشد.

    درصد مرده‌زایی: هدف کمتر از 5%، نرخ فعلی بین 10 تا 12% می‌باشد.

    درصد سقط: هدف کمتر از 3%. بین 3 تا 5%می‌تواند قابل قبول باشد.

    درصد حذف باید بین 20 تا 30% باشد ولی نرخ فعلی حذف ایالات متحده 35% است. برخی منابع آن را بین 28 تا 33% برآورد کرده‌اند. البته این به این معنی است که برای نگه داشتن یک گله 100 راسی، 20 تا 30 تلیسه جایگزین باید هر ساله زایمان کنند و به گله وارد شوند.

    درصد افزایش گله در سال حدود 1 تا 3% است.

    در گله مولد 84 تا 86 % گاوهای شیری و 14 تا 16 % گاو خشک می‌باشد.

    30% گله شیری را گاوهای شکم یک تشکیل می‌دهند.

    در حالت طبیعی 48% گوساله‌های ماده و 52% گوساله‌های نر در گله وجود دارند.

    نرخ حذف تلیسه‌ها از شیرگیری تا زایش حدود 2% می‌باشد و نرخ مرگ و میر گوساله‌ها پیش از شیرگیری 8.7% می‌باشد.

    همینطور نرخ مرگ گاوها 7 تا 8% می‌باشد (از آنجایی که در آمریکا گاوهایی که زمین‌گیر هستند نباید وارد زنجیره غذایی شوند این عدد 1 تا 2% افزایش می‌یابد).

    جدول 3 تعداد تلیسه‌های جایگزین موجود در گله‌هایی با تعداد راس متفاوت را نشان می‌دهد که از گله 100 راسی به عنوان پایه‌ای برای محاسبه درصدی گله‌های دیگر می‌توان بهره برد.

    جدول 3 – راهنمایی تعداد تلیسه‌های جایگزین در گله

    اندازه گله

    (مجموع گاوهای بالغ ٬خشک و دوشا)

    ۷۵ راسی

    ۱۰۰ راسی

    ۲۵۰ راسی

    ۴۰۰ راسی

    ۸۰۰ راسی

    گوساله‌های ۰ تا ۲ ماهه

    ۶

    ۸

    ۲۰

    ۳۲

    ۶۴

    تلیسه‌ها

    ۳ تا ۵ ماهه

    ۹

    ۱۲

    ۳۱

    ۴۸

    ۹۶

    ۶تا ۸ ماهه

    ۱۰

    ۱۲

    ۳۱

    ۴۸

    ۹۶

    ۹ تا ۱۲  ماهه

    ۱۳

    ۱۸

    ۴۳

    ۷۲

    ۱۴۴

    ۱۳ تا ۱۵ ماهه

    ۹

    ۱۲

    ۳۰

    ۴۸

    ۹۶

    ۱۶ تا ۲۴ ماهه

    ۲۸

    ۳۸

    ۹۵

    ۱۵۲

    ۳۰۴

    مجموع جایگزین شونده‌ها

    ۷۵

    ۱۰۰

    ۲۵۰

    ۴۰۰

    ۸۰۰