برچسب: تغذیه گاو شیری

  • اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    اهمیت و نقش مخمر زنده بر روی دام

    مقاله حاضر چکیده ای از اطلاعات بسیار مفید در رابطه با اهمیت مخمر ساکرومایسز سرویزیه در کنفرانس علوم دامی ایالات متحده آمریکا می باشد. در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که، چرا، چگونه، چه زمانی می توان از مخمر زنده در جیره دام استفاده کرد؟ همچنین در این مقاله به این سوال پاسخ داده می شود که چرا لازم است در جیره گاو شیری از مخمر زنده استفاده شود.

    گوساله و توسعه شکمبه:

    گوساله در هنگام تولد با شکمبه عاری از میکروب و فاقد عملکرد نشخوار متولد می شود و زندگی خود را با شیر و فرآورده های جانبی آن آغاز می کند. اگرچه گوساله در دوران بعد از شیرگیری. یک نشخوار کننده با قابلیت هضم فیبر در شکمبه میباشد .

    یکی از راهکارهای کلیدی در پرورش گوساله این موضوع می باشد که آب تمیز و گوارا همیشه و در تمام اوقات در دسترس باشد و استارتر خوش خوراک و با قابلیت هضم و جذب بالا به همراه اسیدهای چرب فرار (VFAs) پروپیونات و بوتیرات باشد، به علاوه توجه به نکته الزامی می باشد که توسعه شکمبه تحت شرایط بی هوازی و تخمیر خوب امکان پذیر می باشد.

    طی تحقیقی نشان داده شده است که استفاده از مخمر در استارتر موجب بهبود مصرف اکسیژن در شکمبه می شود. مخمر زنده با مصرف اکسیژن کمک می کند که میکروب های شکمبه در شرایط بی هوازی عملکرد بهتری داشته باشند(شکل 1).

    طی بررسی محققان نتایج بسیار خوبی پس از استفاده از مخمر زنده در خوراک گوساله بر روی توسعه سریعتر شکمبه، انتقال سریعتر گوساله به دوران بعد از شیرگیری بدون کاهش وزن ، بهبود 9% وزن بدن روزانه و بهبود 7% در ضریب تبدیل خوراک دست یافتند.

    مخمر زنده و رابطه آن با PH شکمبه:

    بسته به اینکه جیره پایه بر اساس غلات باشد یا علوفه، هضم در شکمبه بر اساس منابع کربوهیدرات، اسیدهای چرب فرار (VFAs) و لاکتات خواهد بود.

    مقدار VFA و لاکتات با توجه به نوع جیره و الگوی تغذیه ای متفاوت خواهد بود. سایز و اندازه ذرات و دفعات وعده غذایی همچنین می تواند تحت تاثیر استرس و شرایط محیطی قرار بگیرد که می تواند منجر به تغییراتی در نحوه خوراک دهی گردد.

    نتایج بررسی نشان دادند که هنگامی که pH شکمبه زیر5/7 باشد (شرایط اسیدوز تحت حادSARA, sub-acuteruminal-acidosis) استفاده از مخمر زنده موجب بهبود pH شکمبه و افزایش بهروری دام گردید.

    ماندن طولانی مدت دام در شرایط اسیدوز تحت حاد برای دام مضر می باشد و موجب کاهش جمعیت فیبرولیتیک، افزایش شمارش S. bovis و E. coli، کاهش جمعیت پروتوزوآهای مژکدار، کاهش شمارش زئوسپورهای قارچی، افزایش تولید اندوتوکسین شکمبه، ایجاد واکنش های التهابی، تغییر دیواره شکمبه و نفوذپذیری آن، کاهش قابلیت هضم NDF، اختلال در الگوی تغذیه ای و مصرف ماده خشک و در نهایت کاهش تولید شیر میشود. کاهش pH شکمبه در نتیجه تجمع اسید های چرب (استات، بوتیرات و پروپیونات)، و اسید لاکتیک در شکمبه می باشد. همچنین هر زمانی که دوز لاکتات داخل شکمبه افزایش یابد، pH شکمبه بیشتر کاهش می یابد .

     

    در شرایط آزمایشگاهی و طی آزمایش ها نشان داده شده است که مخمر زنده موجب تحریک سوخت و ساز و جذب لاکتات می شود و برخی از کوفاکتورهای تولید شده توسط مخمر زنده موجب تحریک باکتری های مصرف کننده لاکتات شده اند.

    پژوهشگران در سال 2007 گزارش کردند که مصرف مخمر زنده موجب افزایش 5/0 واحدی pH شکمبه به هنگامی که گاوها در شرایط نگهداری در فری استال و pH5/7  بوده اند، شده است.

    علاوه بر این، در این مطالعه الگوی خوراک خوردن دام به طور قابل توجه و مطلوبی به وعده های غذایی کوچکتر و فراوان تر همراه با مخمر زنده تغییر پیدا کرده بود.

    همچنین اثر مخمر زنده بر روی مصرف خوراک و رشد گله گاوهای جوان نیز در هر وعده غذایی مشاهده شده بود.

    الگوی مصرف خوراک کمتر اما با دفعات بیشتر در طی روز منجر به افزایش وزن روزانه دامها شده بود، همچنین با این روش، نرخ رشد همگن تر و ضریب تبدیل خوراک بهبود یافته بود.

    به نظر می رسد که این امر به واسطه تحریک شکمبه توسط مخمر زنده و تبدیل بهتر و بیشتر لاکتات به پروپیونات می باشد و علت دیگر کنترل pH شکمبه توسط مخمر زنده می باشد که این امر موجب جذب بهتر خوراک در شکمبه و بهبود جریان خون شکمبه می باشد.

    تغییرات گلوکونئوژنیک هم در کبد می تواند بر روی خوراک و مصرف ماده خشک به وسیله تئوری اکسیداسیون کبدی تاثیر گذار باشد.

     

    تاثیر مخمر زنده و قابلیت هضم NDF(Neutral Detergent Fiber):

    بخش بزرگی از مصرف انرژی جیره برای نشخوارکنندگان از تخمیر دیواره سلولی گیاهان تامین می شود و حضور اکسیژن در شکمبه موجب عامل محدود کننده باکتری های هضم کننده الیاف و فعالیت میکروبیولوژی آن می باشد، که این باکتری ها حساس به حضور اکسیژن می باشند.

    اکسیژن می تواند به وسیله آب، خوراک و یا اکسیژن جذب شده از طریق جریان مویرگی خون وارد شکمبه شود. حضور اکسیژن تعداد باکترهای سلولاتیک را کاهش می دهد و موجب محدودیت هضم فیبر در شکمبه می شود. همانطور که در بالا اشاره شد مخمر در شکمبه موجب افزایش مصرف اکسیژن شده، بنابراین موجب کاهش تاثیر منفی اکسیژن بر روی میکروب های هضم کننده الیاف می شود. همچنین می توان قابلیت هضم NDF را در شرایط آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل آن بدست آورد.

    از طرفی اثر منفی اسیدوز تحت حاد در کاهش هضم NDF به خوبی مشخص شده است و این موضوع مبنای ارتباط بین نرخ pH و NDFd در بسیاری از فرمولهای جیره نویسی جهت تولید فرآورده های لبنی در ایالات متحده آمریکا می باشد. پژوهشگران کشف کردند که هنگامی که مخمر زنده در جیره استفاده می شود، هضم علوفه بهبود چشم گیری یافته است و موجب کاهش اسیدوز تحت حاد شده است.

    نشخوارکنندگانی که در جیره خود مخمر زنده را دریافت می کنند، جمعیت باکتریایی فیبرولیتیک شکمبه و فعالیت آنزیمی آنها افزایش پیدا می کند. جالب توجه است که مطالعات اخیر نشان داده اند که دامهایی که مشکل اسیدوز تحت حاد داشتند، جیره حاوی مخمر زنده در مقایسه با گروه شاهد بدون مخمر زنده تاثیر بیشتری بر روی تخریب NDF داشت.

    تاثیر مخمر و تولید دام:

    مخمر زنده می تواند عملکرد شکمبه را از طریق (کاهش اکسیژن، بهبود عملکرد pH ، افزایش هضم NDF) افزایش دهد. همانطور که اشاره شد گوساله بازده قابل توجهی در تبدیل خوراک و افزایش سود روزانه را دارند. در یک بررسی، مخمر زنده توانسته بود ضریب تبدیل غذایی گاوهای گوشتی را تا 3% افزایش دهد.

    در یک آنالیز انجام شده بر روی گاوهای شیری که مخمر زنده را مصرف می کردند، مخمر زنده توانسته بود موجب افزایش یک کیلوگرمی شیر برای هر گاو در طی روز بدون افزایش مصرف ماده خشک شود که موجب بهبود ضریب تبدیل غذا شده بود.

    تاثیر مخمر زنده بر روی نشخوارکنندگان متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال سویه ساکرومایسز سرویزیه 1077 به طور مستقیم بر روی میکروب های شکمبه نشخوارکنندگان تاثیر دارد و موجب تولید بالاتر و بهتر و ضریب تبدبل بهتر دام میشود.

    هدف اصلی افزایش تولیدات دامی به ازای هزینه صرف شده برای خوراک می باشد، به همین منظور سرمایه گذاری بر روی شکمبه و استفاده از مخمر زنده در جیره دامها به خصوص دامهای پر تولید بهترین گزینه جهت افزایش سود و بازده خوراک و بهبود تولید دام می باشد.

     

    By Dr. Frederique Chaucheyras-Durand from INRA, France, presented at technical conferences in the U.S

  • تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

    تنظیمات تغذیه ای در دوره گرما و استرس گرمایی برای گاوهای شیری

     

    استرس گرمایی موجب اخلال در تولید شیر و فرآورده های آن می‌شود و تحت تاثیر مصرف خوراک، نشخوار، قابلیت هضم مواد غذایی و جذب آن، می تواند تولید شیر و کارایی جیره را کاهش دهد. با توجه به یافته های محققان دانشگاه آریزونا، کاهش مصرف خوراک در طی استرس گرمایی موجب کاهش 35% تولید شیر می شود.

    استرس گرمایی همچنین می تواند پاسخ آنزیم های کبدی را به هورمون‌های کلیدی بدن همانند هورمون رشد و انسولین فاکتور 1- رشد که عوامل مهم تولید شیر هستند را کاهش می دهد (Rhoads et al., 2010).

    به نظر می رسد که تنش گرمایی ممکن است ظرفیت کبدی گاو را به گلوکز کاهش دهد که این امر موجب کاهش لاکتوز می شود، لاکتوز عامل کلیدی در تعیین حجم شیر می باشد.

    تقسیم بندی دامها در شرایط استرس گرمایی بر اساس اهمیت:

    1-گاوهای خشک:

    طی تحقیقی (Tao et al., 2011) از دانشگاه فلوریدا گزارش کردند که گاوهای خشکی که در استرس گرمایی هستند و شرایط جایگاه و نگهداری آنها دارای شرایط مناسب و مه پاش و برنامه ریزی مناسبی جهت خنک کردن گاوهای خشک را داشتند، در دوره شیرواری بعد از زایمان توانستند 5 کیلوگرم شیر بیشتری را تولید کنند.

    تنش گرمایی در طول دوره خشکی گاوها موجب به خطر انداختن توسعه پستان ها قبل از زایمان و کاهش تولید شیر بعد از زایمان می شود.

    2-گوساله های تازه متولد شده:

    (O’Brien et al., 2010) از محققان دانشگاه آریزونا در طی تحقیقی گزارش کردند که در شرایط استرس گرمایی (30 to 40 C) خوردن استارتر توسط گوساله 12% در مقایسه با گوساله های گروه کنترل20 C. کاهش میابد.

    طی تحقیقی (Moore et al., 2012) در دانشگاه واشنگتن گزارش کردند که وقتی گوساله ها در هوای گرم قرار دارند، درجه حرارت داخلی باکس سردتر از محیط بیرون می باشد و سطح دی اکسید کربن داخل باکس و نرخ تنفس کمتر از محیط بیرون می باشد.

    3-گاوهای تازه زا:

    استرس حرارتی مصرف خوراک را کاهش می دهد و چون گاوها در شرایط بالانس منفی انرژی می باشد و نیاز به خوراک بیشتر دارند، در نتیجه این موضوع موجب کاهش مصرف انرژی و به خطر انداختن سلامت گاو و عملکرد تولید شیر گاوهای تازه زا می شود.

    در دانشگاه آیووا (Baumgard et al., 2011) طی تحقیقی دو گروه گاو را بررسی کردند، گروه اول گاوهایی بودند که در باکس انفرادی با درجه حرارات 20 C. و گروه دوم گاوهایی که در دمای بین 30 to 40 C. (دمای استرس گرمایی) قرار داشتند.

    استرس حراراتی مصرف ماده خشک را 28% و میزان تولید شیر گاوهای تازه زا را 29% کاهش داده بود و این موضوع برای گاوهای تازه زا که در تعادل منفی انرژی هستند می تواند تا 40 روز اوایل شیرواری ادامه یابد.

    مدیریت تغذیه:

    آب مهمترین ماده غذایی جیره می باشد. در نظر گرفتن حداقل یک مخزن آب آشامیدنی تمیز و عرضه فراوان آن از الزامات می باشد.

    خوراک های ریخته شده قبلی را در طی زمانی که دمایی هوا پایین می باشد تعویض شود.

    افزایش تعداد دفعات تغذیه روزانه (با ذرات کوچکتر) جهت خنک نگه داشتن خوراک.

    اطمینان حاصل کنید که مواد تشکیل دهنده سیلو بخوبی مورد تخمیر قرار گرفته باشد، قبل از تخمیر ثانویه توسط شکمبه.

    استفاده از یک تثبیت کننده خوب در هنگام سیلو سازی مثل پروپیونیک اسید، که سطح دسترسی قارچها و باکتری ها را به سیلو کاهش میدهد و موجب کاهش کپک در سیلو می شود.

    کم کردن مقدار TMR در هر وعده ، افزایش تعداد دفعات، مرتب سازی و ارزیابی اندازه ذرات TMR.

    مدیریت سیلو و به حداقل رساندن قرارگیری آن در معرض اکسیژن.

    سطح سیلو را تمیز نگه دارید و تمام خوراک باقی مانده روز قبل را قبل از ریختن TMR جدید جمع آوری کنید و در شرایط استرس گرمایی، اجتناب استفاده از TMR دارای کمتر از 50% ماده خشک.

    سعی کنید با متخصص جیره نویسی جهت بالانس جیره در شرایط استرس گرمای همکاری داشته باشید.

    تنظیم عناصر جیره:

    افزایش چگالی و انرژی جیره و کاهش گرمای حاصل از تخمیر با جایگزین کردن کربوهیدرات جیره توسط اسید چرب و یا فول فت سویا و یا مکملهای دارای امگا 3 و یا 6 به میزان 5/1 تا 3 درصد ماده خشک جیره که موجب افزایش تولید شیر و محتوای چربی شیر می شود و به کاهش دمای بدن گاو در طی استرس گرمایی کمک می کند (Wan et al., 2010).

    افزایش مواد معدنی کلیدی جیره مثل فسفر و پتاسیم و سدیم، افزایش پتاسیم از 1 به 1/5 % در شرایط استرس گرمایی موجب افزایش تولید شیر در گاوهای منطقه آریزونا شد. همچنین تحقیقات نشان دادند که افزایش تعادل کاتیون آنیون جیره (DCAD) برای گاوهای شیری در زمانی که سدیم بیکربنات و یا پتاسیم بیکربنات به جیره غذایی اضافه شده بود، موجب افزایش تولید شیر گردید.

    اجتناب از غلظت بیش از حد سولفات و یا کلراید در جیره غذایی گوهای شیرده به خصوص در طی شرایط استرس گرمایی.

    در بررسی که (Bruno et al., 2009) انجام دادند، تولید TMR با استفاده از مخمر زنده موجب بهبود تولید شیر روزانه 5/1 کیلوگرمی به ازای هر گاو در طول شرایط استرس گرمایی در منطقه کالیفرنیا شده بود.

    استفاده از مکمل نیاسین و کروم محافظت شده در برابر تخمیر در شکمبه می تواند موجب کاهش دمای بدن گاو در شرایط استرس گرمایی شود.

    By: Noah B. Litherland and Zach Sawall

    مترجم: دکتر مهرداد خدادادیان

     

    (بیشتر…)

  • مدیریت گله برای بهبود بازده خوراک و سودآوری

    مدیریت گله برای بهبود بازده خوراک و سودآوری

    متاسفانه در 50 سال اخیر ما هلشتاین هایی را انتخاب کرده ایم که جثه بدنی بزرگتری داشته اند. حال زمان آن است که دست از طرفداری از آن ها بر داریم. آنها صنعت گاو شیری را کم بازده تر می کنند.

    بازده تبدیل خوراک به شیر در بسیاری از مزارع اهمیت دارد چرا که اثر عمده ای روی سود آوری و حفاظت از محیط زیست در صنایع لبنی دارد. بازده خوراک در گاوهای شیری در امریکای شمالی در 50 سال گذشته دو برابر شده است، که عمدتا در نتیجه انتخاب و مدیریت گاوها در جهت افزایش سطح تولید صورت گرفته است.

    افزایش سطح تولید منجر به استفاده درصد بیشتری از خوراک برای تولید شیر (به جای نگهداری دام) می گردد. گاوهای ممتاز شیری امروزی در حال حاضر انرژی خوراک را 3 برابر بیشتر به سمت تولید شیر (به جای نگهداری) تفکیک می کنند.

    بعید است که دیگر بتوان پیشرفت خیلی بزرگی را در بازده خوراک از طریق افزایش تولید شیر هر گاو ایجاد کرد. در واقع، باید روی این امر متمرکز شویم که چگونه می توان شیر بیشتری به ازای هر واحد خوراک دریافتی تولید کنیم.

    ساده ترین تعریف بازده خوراک “شیر تولیدی به ازای هر واحد خوراک مصرفی است”، ولی این تعریف نه توجهی به چگالی انرژی خوراک های مختلف در یک جیره و ترکیب شیر دارد، و نه توجهی به افزایش یا کاهش وزن می کند.

    بنابراین، بهتر است در مورد بازده تبدیل انرژی خوراک به انرژی شیر و بافت های بدن بحث کنیم.

    انرژی خوراک در دو مسیر اصلی مصرف می شود. انرژی خوراک به صورت ترکیبات شیمیایی خوراک که به انرژی خالص (NE) تبدیل می شوند و بخشی به صورت انرژی موجود در مدفوع، ادرار، حرارت و گازها ازاد می شود، در می آید.

    بخشی از انرژی خالص خوراک به صورت بافت های بدن و شیر در می آید، ولی بخشی از آن به حرارت لازم برای نگهداری تبدیل می شود که برای بقای دام مورد نیاز است. بازده انرژتیک در واقع انرژی ذخیره شده در فرآورده ها تقسیم بر انرژی مصرف شده است.

    بازده خوراک باید در سطح فارم مورد بررسی قرار بگیرد و باید اتلاف خوراک و قابلیت فروش محصولات، و نیز ارزش اقتصادی خوراک و ترکیبات شیر در طول دوره زندگی گاو را در نظر بگیرد.

    مهمترین عواملی که بازده خوراک را در سطح فارم تحت تاثیر قرار می دهند شامل انرژی شیر تولیدی به ازای هر گاو، وزن بدن (که با نیاز نگهداری آن گاو مرتبط است)، طول عمر و درصدی از آن که گاو در حالت شیرده بسر می برد، صحت برنامه تغذیه ای در هنگام خوراک دادن و بازده تبدیل انرژی خوراک به انرژی خالص می باشد.

    انرژی نگهداری دام ثابت در نظر گرفته می شود و متناسب با وزن بدن اوست. انرژی نگهداری در یک گاو هلشتاین معمولی حدود 10 مگاکالری انرژی خالص در روز است. اگر یک گاو در سطح نگهداری تغذیه شود و شیری تولید نکند بازده خوراک صفر درصد خواهد بود. به تدریج که خوراک بیشتری بخورد و شیر تولید کند، انرژی بیشتری در شیر وارد می شود.

    اما، افزایش حاشیه در بازده با هر واحد افزایش در شیر تولیدی کاهش می یابد (بازده نزولی)؛ بنابراین افزایش بازده در افزایش تولید شیر از 20 به 30 کیلو کمتر از افزایش بازده از 10 به 20 کیلو شیر خواهد بود.

    به علاوه، با افزایش سطح مصرف خوراک قابلیت هضم کاهش پیدا می کند و در نهایت بازده خوراک به حد ثابتی می رسد یا حتی با افزایش مصرف کمتر می شود. واقعا اطلاعاتی در مورد سطح بهینه تولید نسبت به وزن بدن وجود ندارد، ولی گاوهای ممتاز (بیش از 15 تن شیر در 305 روز) ممکن است در حد بهینه تولید به منظور حداکثر بهره وری باشند.

    مدیریت به منظور بهبود بازده خوراک

    در سطح فارم، می توان بازده را با افزایش شیر تولیدی به ازای هر روز از زندگی افزایش داد. افزایش ماندگاری گاو از سه شکم به 4 شکم، کاهش سن زایش از 26 به 22 ماهگی یا کاهش فاصله زایش از 14 به 5/12 ماه می تواند بهبودهای مشابهی را در بازده به صورت 10 درصد افزایش در شیر تولیدی روزانه به همراه داشته باشد.

    یکی از جنبه های اغلب نادیده گرفته شده در بازده خوراک همان مدیریت خوراک است. حداقل کردن اتلاف خوراک نیازمند ارزیابی سالانه روش های برداشت، انتقال و انبار کردن موراد خوراکی، مخلوط کردن جیره ها و مدیریت آخورها است.

    اما، هنگام ارزیابی مدیریت آخور، باید بخاطر داشته باشیم که افزایش خوراک مصرفی در گاوهای شیرده معمولا شیر به ازای هر گاو و بازده را افزایش خواهد داد. خوراک دادن به منظور حداکثر کردن مصرف و حداقل کردن اتلاف خوراک کاری است که نیازمند تعهد است.

    تغذیه دام به منظور بازده خوراک بیشتر

    در مراحل مختلف دوره شیردهی نیازهای تغذیه ای متفاوت خواهد بود و جیره بهینه برای حداکثر بازده خوراک و سودمندی نیز تغییر خواهد کرد. متاسفانه بیشتر فارمها (در امریکا) از یک TMR در کل دوره شیردهی استفاده می کنند. راهکار تک TMR معمولا نشاسته و پروتئین کمتری نسبت به سطح بهینه برای گاوهای پر تولید دارد ولی در همان زمان برای گاوهای ته شیر پروتئین و نشاسته زیادی دارد.

     گاوهای تازه زا باید برای سالم ماندن تغذیه شوند و استفاده از مکمل های گران قیمت در جیره آنها توصیه می شود. گاوها در پیک تولید باید برای حداکثر شیر تولیدی تغذیه شوند؛ از آنجایی که خوراک مصرفی در آنها با پر شدگی شکمبه محدود می شود، باید با حداقل الیاف در جیره همراه با مقدار زیادی نشاسته قابل هضم برای افزایش انرژی مصرفی تغذیه شوند.

    گاوهای ته شیر با BCS بالای 3 باید با نشاسته کمتر قابل تخمیر و الیاف قابل تخمیر بیشتر تغذیه شوند تا انرژی بیشتری را به سمت شیر بجای بافت های بدن تفکیک کنند و بنابراین کمتر چاق شوند.

    گروه بندی تغذیه ای یا خوراک دهنده های کامپیوتری می تواند تولید شیر و سودآوری گاوهای سوپر را افزایش دهد و هزینه خوراک را در گاوهای ته شیر کم کند.

    انتخاب گاوها در جهت بازده خوراک بالاتر

    درگذشته انتخاب ژنتیکی به شدت بر روی تعریف فنوتیپ در دخترهای یک گاو نر تکیه کرده است. علم ژنومیک این مورد را تغییر داده است. حالا قادریم که صفات جدیدی مثل بازده خوراک را انتخاب کنیم که اطلاعات دختران آن در دسترس نیست. یک راه در انتخاب برای بازده خوراک این است که مبنای انتخاب را بر اساس تولید بالاتر قرار دهیم در حالی که خوراک مصرفی در کمترین مقدار باشد.

    مصرف خوراک باقیمانده (RFI) معیاری است از خوراک مصرفی واقعی در برابر پیش بینی شده برای یک دام یا به عبارت دیگر RFI خوراکی است که دام مصرف می کند و برا اساس سطح تولید آن دام قابل توجیه نیست. انتخاب برای این صفت در استرالیا شروع شده است و به زودی در امریکا هم شروع خواهد شد ولی تا آن زمان انتخاب بر ضد جثه بدنی راه دیگری در رسیدن به بازده بیشتر است.

    متاسفانه در 50 سال اخیر ما هلشتاین هایی را انتخاب کرده ایم که جثه بدنی بزرگتری داشته اند. حال زمان آن است که دست از طرفداری از آن ها بر داریم. آنها صنعت گاو شیری را کم بازده تر می کنند.

    این جثه بزرگتر ممکن است قابل پذیرش باشد مادامیکه که منجر به شیر تولید بیشتری شود. اما، محققان میشیگان رابطه ژنتیکی بین وزن بدن و خروجی انرژی در شیر پیدا نکردد و در واقع یک رابطه ژنتیکی منفی بین وزن بدن و بازده خوراک پیدا کردند.

    بنابراین، همگام با پژوهش های انجام شده در سال 2000 میلای و بر پایه افزایش بازده خوراک، سودآوری، آسایش دام و بقای دام، ایالات متحده باید انتخاب برای گاوهای بزرگتر را متوقف کند و به جای آن از شاخصی دیگر که شیر و ترکیبات شیر، گاو جثه کوچکتر و RFI منفی را دارد استفاده نماید.

    نتیجه گیری و مفاهیم

    در نتیجه انتخاب، تغذیه و مدیریت گاوها به منظور افزایش تولید شیر پیشرفت های عمده ای در زمینه بازده خوراک در 50 سال گذشته صورت گرفته است. از طریق افزایش بازده، سودآوری و بقای محیط زیست را افزایش داده ایم.

    روزی خواهد رسید که گاوها را بر خلاف خوراک مصرفی (یعنی آنهایی که کمتر خوراک مصرف می کنند) انتخاب خواهیم کرد. ضمنا، انتخاب برای تولید شیر بیشتر معقول به نظر میرسد، ولی باید گاوهایی که اندکی جثه کوچکتری هم دارند را انتخاب کنیم.

    به علاوه، باید وظیفه خود را در مورد تغذیه گاوها مطابق با نیاز های تغذیه ای آنها بهبود ببخشیم که اینکار از طریق گروه بندی یا خوراک دهنده های کامپیوتری انجام می پذیرد. اینکار بازده و سودآوری را بهبود خواهد داد.

  • 15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»

    15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»

    15 روش کاهش «شمار سلول های بدنی»


    یکی از راه های افزایش تولید شیر، کاهش سوماتیک سل کانت گله یا شمار سلولهای بدنی است. در این مقاله به روش های کاهش آن اشاره می گردد.

    بیشتر دامداری ها در حال حاضر در حال کم کردن شمار سلولهای بدنی (SCC) در مخزن شیر خود هستند، ولی همیشه جا برای پیشرفت وجود دارد، حتی در بهترین دامداری ها.

    تیم ترویجی گاو شیری دانشگاه مینسوتا راهکارهایی ارائه میدهد که بوسیله آن دامداران قادر خواهند بود SCC گله خود را کاهش دهند. این راهکارها عبارتند از:

    1- همیشه گاوها را تمیز و خشک نگه دارید. این امر تضمین کننده سلامت سطوح سر پستان است و از ورود باکتری از انتهای سرپستان جلوگیری می کند.

    2- از افراد حرفه ای در این صنعت مشاوره و کمک بگیرید (متخصصین تغذیه، دامپزشکان و …).

    3- به طور ماهانه آزمون SCC را برای تک تک گاوها انجام دهید تا روند بروز عفونت را در گله بررسی و گاوهای مورد دار را شناسایی کنید.

    4- به طور ماهانه و از طریق یک آزمایشگاه معتبر کشت میکروبی را انجام دهید تا بفهمید کدام گونه باکتریایی در حال ایجاد عفونت های پستانی هستند.

    5- اگر نتایج کشت میکروبی نشان دهنده سطوح بالایی از پاتوژن های مسری ورم پستان باشد (استافیلوکوکوس اورئوس، استرپتوکوکوس آگالاکتیه یا مایکوپلاسما)، باید گاوهای بیمار را با استفاده از کشت انفرادی شناسایی کنید. شیوع گاو-به-گاو را کاهش دهید و شیر کارتیه هایی که SCC بالایی دارند را حذف کنید.

    6- اگر نتایج کشت میکروبی نشان دهنده سطوح بالایی از پاتوژن های محیطی باشد (استرپ های غیر آگالاکتیه، کلی فرم ها، یا گونه های استاف)، مدیریت بستر و آماده سازی پیش از دوشش دام ها را بهبود دهید. هر هفته بسترهای آلی موجود در استال ها را با بسترهای تمیز جایگزین نمایید. هر روز، بستر موجود در نیمه عقبی استال را با بستر تازه و تمیز جایگزین کنید. اگر از شن استفاده می کنید، حداقل هفته ای یکبار آن را تمیز کنید. سطح شن را در استال ها به صورت هموار نگه دارید و روزانه شن های گلوله شده را جمع کنید.

    7- یکنواختی در فرآیند شیردوشی را بهبود دهید. پیش- و پس دوشی را به اجرا در بیاورید، 10-20 ثانیه تمیز کردن، حداقل 30 ثانیه فرصت تماس سرپستان با ماده شمیایی مورد نظر، و پاک کردن کل سرپستان قبل از اتصال خرچنگی. طوری برنامه ریزی کنید که به هدف 60 تا 120 ثانیه وقفه پیش از شیردوشی برسید.

    8- رگ زدن را در کارهای روتین خود قرار دهید (اصطلاحا ارزیابی 3-5 جریان اولیه از هر کارتیه به منظور بررسی کیفیت و وجود بیماری) تا دام های با SCC بالا را شناسایی و از ورود شیر آنها به تانک شیر جلوگیری نمایید.

    9- گاوهایی که به طور مزمن SCC بالایی دارند و به درمان پاسخ نمی دهند را از گله حذف کنید.

    10- همه کارتیه های گاوها را در زمان خشک کردن با پمادهای داخل پستانی مناسب درمان نمایید.

    11- از مسدود کننده های انتهای سرپستان (در صورت وجود) استفاده نمایید.

    12-  برای گاوهای خشک فضای کافی، تهویه مناسب و بستر خوب فراهم کنید. داده های مینسوتا نشان می دهد که 35 درصد از گاوها و تلیسه ها با SCC بالا زایمان می کنند.

    13- در فصول گرم سال تا حد ممکن گاوها را خنک و در رفاه کامل نگه دارید.

    14- مگس را کنترل کنید!

    15- در حفظ ادوات شیردوشی در وضعیت مناسب تلاش کنید. یک برنامه بررسی و نگهداری منظم و روتین طراحی کنید. قسمت های لاستیکی دستگاه را در فواصل توصیه شده تعویض کنید. مطمئن شوید که سیستم تمیز سازی به طور مناسب و صحیحی انجام شود.

  • تاثیر ویتامین A بر گاو شیری

    تاثیر ویتامین A بر گاو شیری

    تأثیر ویتامین A بر گاو شیری


    تاثیر ویتامین A بر گاو شیری در تحقیقات امری اثبات شده است. زیرا کمبود ویتامین A در جیره گاو شیری موجب کاهش نرخ آبستنی، زایش زودرس و جفت ماندگی می شود. همچنین کمبود ویتامین A در جیره گوساله‌ها موجب کم تعادلی و کاهش دید و کوری در شب می‌شود. بعلاوه هنگامی که گوساله‌ها با مقادیر زیادی کنسانتره تغذیه شده باشند، این امر موجب کاهش دید گوساله ها می‌گردد.

    تامین ویتامین A، در جیره معمولاً به صورت کاروتن تأمین می‌شود و مقدار آن در علوفه مرتعی و سیلاژ و علوفه خشک زیاد می‌باشد.

    بهترین منبع کاروتن و ویتامین A، علوفه سبز و مرغوب می‌باشد. اگر سیلاژ ذرت در هنگام سیلو کردن بسیار سبز باشد مقدار کاروتن آن بسیار بالاتر می‌باشد. همچنین افزودن کاروتن و ویتامین A به جیره موجب افزایش کاروتن در شیر می شود.

    تاثیر ویتامین A بر روی گاو شیری هنگامی احساس می‌شود که علوفه تغذیه شده کم و یا کیفیت آن پایین باشد. بدین منظور استفاده از مکمل ویتامین A در جیره گاوهای شیری و گوساله ها از اهمیت بسزایی برخوردار می‌باشد.

    در مورد ویتامین A توجه به این نکته الزامی می‌باشد که نیترات زیاد خوراک، از تبدیل کاروتن به ویتامین A جلوگیری می‌کند. اگر مشکوک به وجود نیترات در علوفه هستیم، بهتر هست از مکمل ویتامین A در جیره استفاده شود.

    کمبود ویتامین A همچنین بر روی گوساله‌ها نیز تأثیر گذار می‌باشد، اگر گوساله با مقدار کمی آغوز یا شیر تغذیه شده باشد دچار کمبود ویتامین A می‌شود.

  • تأثیر کمبود ویتامین A و بتاکاروتن بر روی گاوهای مبتلا به جفت ماندگی

    تأثیر کمبود ویتامین A و بتاکاروتن بر روی گاوهای مبتلا به جفت ماندگی

    تأثیر کمبود ویتامین A و بتاکاروتن بر گاوهای مبتلا به جفت ماندگی

    یکی از علائم مهم کمبود ویتامین A و بتاکاروتن جفت‌ماندگی می‌باشد. جهت بررسی این موضوع مقادیر ویتامین A و بتا کاروتن سرم گاوهای مبتلا به جفت‌ماندگی مورد سنجش قرار گرفت.

    جهت این مطالعه از 30 راس گاو مبتلا به جفت‌ماندگی (11 راس یکبار زایش و 19 راس چند بار زایش) و همچنین از 60 راس گاو سالم (25 راس یکبار زایش و 35 راس چند بار زایش) بعنوان کنترل خون‌گیری بعمل آمد.

    پس از جدا کردن سرم و اندازه‌گیری ویتامین A و بتاکاروتن گاوهای مبتلا و کنترل، مقادیر این دو ماده در هر گروه (سالم و مبتلا) مورد مقایسه قرار گرفت.

    نتایج بدست آمده از این بررسی از این قرار بود. میانگین ویتامین A سرم در گاوهای مبتلا به جفت‌ماندگی (40/81+-14/96) میکروگرم بر دسی لیتر و در گروه کنترل (43/98+-13/97) میکروگرم بر دسی‌لیتر بود. در نتیجه از لحاظ آماری اختلاف معنی‌دار نیست.

    همچنین میانگین میزان بتاکاروتن سرم گاوهای مبتلا به جفت‌ماندگی (67/56+-51/17) میکروگرم بر دسی‌لیتر در گاوهای کنترل (124/95+-6/052) میکروگرم بر دسی‌لیتر بود. این مقدار از لحاظ آماری اختلاف بسیار معنی‌دار است .

    لذا می‌توان اظهار کرد که کمبود ویتامین A و بتاکاروتن در گاوهای مبتلا به جفت‌ماندگی بسیار با اهمیت است. بنابراین جهت کنترل و پیشگیری جفت‌ماندگی باید مورد توجه قرار گیرد.

    لذا توصیه می‌شود مصرف مکمل‌های ویتامینی در جیره دام‌های آبستن قرار گیرد.

    نویسنده: دکتر مهرداد خدادادیان

  • چند نکته‌ی عملی در جیره نویسی

    چند نکته‌ی عملی در جیره نویسی

    چند نکته‌ی عملی در جیره نویسی

    به نظر می‌رسد که برخی نکات فنی و کاربردی در زمینه جیره نویسی در سطح عملی وجود دارد که جمع شدن آن‌ها در یک مقاله معمولاً در دسترس نیست. لذا در این مقاله سعی شده است تا نکاتی عملی در زمینه جیره نویسی و در نظر گرفتن شرایط اقتصادی آورده شود که امیدوارم برای بالا بردن اطلاعات دانش جویان و متخصصان جیره نویسی مفید باشد.

    معمولاً اولین سوالاتی که از یک دانشجوی تغذیه می شود این است که «آیا می‌­توانی یک جیره‌ی عملی بنویسی یا خیر؟». این جیره عملی مسلماً باید از قیمت مناسب و معقولی نیز برخوردار باشد. وانگهی اطلاع از نحوه و نوع گروه‌بندی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.

    ارزش اقتصادی ماده غذایی و ترکیب گله

    در جیره نویسی توجه به سودآورترین ماده خوراکی الزامی است. باید به خاطر داشت که اقتصادی بودن مواد خوراکی، به معنی کم کیفیت بودن نیست. پس از پیدا کردن بهترین مواد خوراکی از لحاظ اقتصادی و تغذیه‌ای اکنون زمان آن رسیده است با دانستن میانگین شیر تولیدی و آگاهی از ساختار گله به جیره نویسی اقدام نماییم. مطالعات نشان داده‌اند که بهترین ساختار گله این است که به ازای هر 100 راس گاو ما 53 راس تلیسه داشته باشیم (که در 22 ماهگی زایمان کنند) و درصد Turn Over گاو در گله نیز چیزی حدود 26 درصد باشد (برای اطلاعات بیشتر می توانید به مقاله استانداردهای ترکیب گله مراجعه کنید). این ساختار بهترین سودآوری را برای گله در پی خواهد داشت. ساختار گله، به ویژه تعداد گاو خشک و تلیسه جایگزین (دام‌های غیرتولیدی) نقش ویژه‌ای در هزینه‌ی خوراک دارند.

    نیازمندی گاو

    نیازمندی بیشتر مواد مغذی به خوبی برآورد شده است. برای بیشتر مواد خوراکی استفاده از ضرایب اطمینان بالاتر امری ضروری برای رسیدن به حداکثر تولید است. معمولاً در جیره نویسی تعیین «ضریب حد اطمینان» کاری مشکل است و به قیمت شیر، قیمت خوراک، اجزای خوراکی به کار رفته، سیستم گروه‌بندی، مدیریت فارم/خوراک بستگی دارد و برای مواد مغذی مختلف فرق می‌کند.

    هرچه اجزای خوراکی بیشتر باشد، اطمینان شما از اینکه جیره‌ای که تغذیه می‌شود واقعاً همانی باشد که فرموله شده است، کمتر می‌شود. برای روشن شدن موضوع باید گفت که تحقیقات انجام شده در ویرجینیا نشان داده است که درصد پروتئین در جیره گاوهای پرتولید در حدود 12 درصد واریانس دارد (نمونه های گرفته شده از TMR)!!! به طور میانگین نیمی از زمان‌ها جیره فراتر از اهداف فرمولاسیون شما خواهد و در نیمی از مواقع پایین‌تر!! یعنی هر چه تنوع بیشتر باشد توقع بالقوه مورد انتظار در کاهش شیر بیشتر است.

    برای جلوگیری از عوامل به وجود آورنده این اشتباهات در جیره نویسی چندین راهکار وجود دارد که در بیشتر دامداری‌های کشور رعایت نمی شود.

    اندازه‌گیری ماده خشک

    اندازه‌گیری ماده خشک خوراک به طور مرتب امری حیاتی است. این مسئله وقتی خود را نشان می‌دهد که بدانیم انرژی نسبت داده شده به مواد خوراکی بر اساس ماده خشک است. این کار را می توان به راحتی در بیشتر دامداری‌ها انجام داد.

    نظارت در امر مخلوط کردن و توزیع اندازه ذرات

    این کار نیز در بیشتر دامداری‌های کشور انجام نمی‌شود. بهترین روش برای تعیین اندازه ذرات استفاده از الک دانشگاه پنسیلوانیا است. خریداری این الک برای دامداری‌های بزرگ هزینه ای در مقایسه با خدماتی که می‌شود از این الک گرفت نخواهد داشت. همچنین آموزش افراد واحد خوراک‌سازی و استفاده صحیح از فیدر (ترتیب پر کردن، زمان مخلوط کردن و …) نیز از جمله مواردی است که می‌توان به راحتی در دامداری‌ها انجام داد و تنوع خوراک را کاهش داد. این موارد به جرات در بیش از 70 درصد دامداری‌های صنعتی کشور رعایت نمی‌­شود (!!!!!).

    همیشه باید توجه کنیم که صحت (Accuracy) با دقت (Precision) فرق دارد. بر پایه‌ی تغذیه‌ای، صحت به معنای رسیدن به نزدیک‌ترین مشخصات مواد مغذی جیره با مشخصات مطلوب مواد مغذی جیره‌ای که توسط متخصص جیره نویسی نوشته شده است، می‌باشد. اما دقت رسیدن به همان نتایج به طور مکرر است. پس نایل شدن به صحت در جیره نویسی به دقت ارجحیت دارد.

     

    الک پنسیلوانیا

    شکل 1.  یک نمونه الک پنسیلوانیا (Penn State Particle Separator; PSPS)

    نحوه جیره نویسی هر بهاربند

    ما همواره گروهی از گاوها را تغذیه می‌کنیم نه تک تک گاوها را. به همین خاطر مشکلاتی در تغذیه‌ی گروهی وجود دارد که عمده آن‌ها روزهای شیردهی (Days In Milk) و تعداد زایش است. لذا تنوع در DIM در داخل یک بهاربند مهم‌تر از تنوع در تولید شیر است. حال چه تولید شیری را باید مد نظر قرار دهیم؟

    اگر همه‌ی گاوهای آن بهاربند اوج (پیک) ماده خشک مصرفی را رد کرده باشند، جیره‌ای که بر اساس میانگین واقعی بهاربند نوشته شود (مثلاً میانگین واقعی بهاربند 34 کیلوگرم است) برای حمایت از تولید شیر گاوهایی که 20 درصد از میانگین واقعی بهاربند بیشتر شیر تولید می‌کنند  نیز کافی است (یعنی 40/8 کیلوگرم). این جیره نیازمندی بیش از 75 درصد از گاوهای گروه را مرتفع خواهد نمود؛

    ولی اگر میانگین واقعی را در 1.15 ضرب کنیم (39.1=1.15×34) و برای آن تولید جیره بنویسیم، این جیره برای حمایت از تولید شیر 46.9 کیلوگرم در روز کافی است و نیاز بیش از 98 درصد گاوهای حاضر در گروه را برآورده خواهد نمود. یعنی 15 درصد به میانگین واقعی اضافه کنیم و برای آن جیره بنویسیم. اما در اینجا باید به BCS توجه کنید چرا که مسلماً در این گروه گاوهایی بیش از حد تغذیه خواهند شد. برخی از متخصصین می‌گویند 1.5 کیلوگرم به میانگین واقعی اضافه کنیم و سپس جیره بنویسیم.

    دکتر هاتجنز (2009) در کنفرانس تغذیه وستِرن اشاره کرد که می‌توان میانگین گروه را گرفت و انحراف معیار شیر تولیدی را به آن اضافه کرد و برای آن تولید جیره نوشت. با وارد کردن رکوردهای گاوهای یک گروه در برنامه‌ی اکسل به راحتی می‌توان انحراف معیار را محاسبه نمود. در هر صورت این راهنمایی‌ها وجود دارد و بسته به شرایط گله‌های مختلف ممکن است متفاوت باشد.

    RDP و RUP

    برای RDP در همه گروه‌ها باید مقدار آن 10.5 تا 11 درصد ماده خشک باشد. ضریب حد اطمینان برای RDP در واقع 5 درصد است. یعنی 5 درصد بیش از توصیه های NRC (2001).

    در مورد RUP وضعیت متفاوت خواهد بود چرا که منبع پروتئینی گرانی است. اگر در یک گروه همه گاوهای شیرده گله وجود دارند (در برخی دامداری‌ها چنین شرایطی به علت محدود بودن امکانات و فضا وجود دارد) مقدار RUP مورد نیاز برابر خواهد بود با: 1.25 ضربدر RUP مورد نیاز برای میانگین واقعی تولید شیر بهاربند. برای مثال اگر میانگین تولید گاوها در بهاربندی 29.5 کیلوگرم است و میانگین روزهای شیردهی 150 روز است، انتظار می رود که چنین گاوهایی 22.6 کیلوگرم در روز ماده خشک مصرف کنند.

    پس شما باید برای RUP مورد نیاز برای 9.36 کیلوگرم (29.5 × 1.25) جیره را تنظیم کنید (در همان 22.6 کیلوگرم ماده خشک). اگر گاوها دارای گروه‌بندی مشخصی هستند (یعنی گاوهای تازه زا، پرشیر و کم شیر از هم جدا هستند) ضریب اطمینان در مورد RUP را می‌توانید تغییر دهید. برای گاوهایی که اوج تولید ماده خشک مصرفی را طی کرده‌اند می‌توانیم از ضریب 1.15 استفاده نماییم. ولی برای گاوهای تازه‌زا و اوایل دوره شیردهی باید از ضریب 1.3- 1.25 در مورد RUP استفاده نماییم. جالب است که در مورد NEL ضریب اطمینان وجود ندارد. بهترین کار برای تعیین ضریب اطمینان، نظارت و مدیریت BCS است.

    مواد معدنی و ویتامین‌ها

    در مورد مواد معدنی و ویتامین‌ها به گونه ای دیگر عمل می کنیم: برای عناصر پر مصرف (K، Na، Cl، Ca) برآوردهای NRC (2001) مقعول است و ضریب اطمینانی در حد شاید 10 درصد کافی باشد. اما در مورد فسفر برآوردهای NRC بیش از نیازهاست و لذا هیچ ضریب اطمینانی لازم نیست. برای Mg ضریب اطمینانی در حدود 20 درصد توصیه‌ها مورد نیاز است به دلیل وجود K بالا در جیره‌ها که از جذب Mg جلوگیری می‌نماید. در مورد Mn داده‌های جدید پیشنهاد می‌کند که برآوردهای NRC درست نیست و باید 2 برابر مقادیر توصیه شده در NRC را تامین نمود.

    در مورد ویتامین‌ها (A، E، D) ده درصد (10%) بیش از توصیه‌های NRC مورد نیاز است. در مورد ویتامین E توصیه‌های دکتر هاتجنز تامین حداقل 1000 تا 1500 واحد بین المللی در روز برای تمام گروه‌های گاو شیری است (خشک و شیرده). البته در مورد دوره انتقال برخی متخصصین تا 2500 واحد بین‌المللی نیز توصیه نموده‌اند.

    حال به برخی از محدودیت های مواد خوراکی در جیره اشاره می شود که در جیره نویسی از اهمیت زیادی برخوردار است:

    1- چربی حیوانی:

    حداکثر 2 درصد ماده خشک.

    2- دانه جو:

    حداکثر 40 درصد ماده خشک جیره. اگر جو بسیار ریز شده باشد، نباید بیش از 50 درصد غلات را در جیره تشکیل دهد.

    3- پنبه دانه:

    حداکثر 15 درصد ماده خشک جیره. مقدار استفاده از پنبه دانه (کامل)، حداکثر 3.2 کیلوگرم در روز می‌باشد.

    4- پودر ماهی:

    حداکثر 2 درصد ماده خشک جیره.

    5- اوره:

    بالاترین میزان استفاده از اوره، 180 گرم به ازای هر راس در روز است.

    6-تفاله چغندرقند:

    حداکثر مقدار استفاده از تفاله چغندر قند در جیره 30 درصد از ماده خشک جیره است (برخی دیگر مقدار آن را از 5.3 تا 5.6 کیلوگرم از ماده خشک جیره بیان کرده‌اند).

    7-سبوس:

    حداکثر مقدار استفاده از سبوس بین 2.2 تا 4.5 کیلوگرم است.

    8-کنجاله کانولا (کلزا):

    حداکثر مقدار استفاده از کنجاله کانولا بین 2.2 تا 3.6 کیلوگرم است.

    9-ملاس:

    مقدار استفاده از ملاس باید حداکثر 5 تا 7 درصد مخلوط کنسانتره باشد.

    10-کنجاله تخم پنبه:

    کنجاله تخم پنبه می‌تواند تا حداکثر 3.2 کیلوگرم به ازای هر راس در روز به کار رود.

    11-گندم:

    مقدار گندم نیز در جیره ها نباید بیش از 50 درصد غلات باشد.

     باید توجه داشت که تمامی این توصیه‌ها می­‌تواند در شرایط مختلف متفاوت باشد. برای مثال در حال حاضر دامداری در ورامین وجود دارد که بیش از 70 درصد غلات جیره را جو آسیاب شده تشکیل می‌دهد ولی هیچ مشکلی از لحاظ هضمی در بین گاوها مشاهده نمی‌شود و مدفوع نیز از قوام بسیار خوبی برخوردار است. این توصیه‌ها راهنمایی‌های کلی را در زمان جیره نویسی فراهم می‌آورد.

  • تبدیل برخی واحدهای اندازه‌گیری رایج در تغذیه دام

    تبدیل برخی واحدهای اندازه‌گیری رایج در تغذیه دام

    جداول زیر تبدیل برخی واحدهای اندازه‌گیری را به خصوص در مورد عناصر کم نیاز و توکسین‌ها در تغذیه دام بیان و مقایسه می‌کند.

    ug/g

    =

    ppm

    ppm

    =

    mg/kg

    1000 ppb

    =

    1 ppm

    100 ppb

    =

    0.1 ppm

    10 ppb

    =

    0.01 ppm

    1 ppb

    =

    0.001 ppm

    1000 ppt

    =

    0.001 ppm

    100 ppt

    =

    0.0001 ppm

    10 ppt

    =

    0.00001 ppm

    1 ppt

    =

    0.000001 ppm
     

    1000 ppt

    =

    1 ppb

    100 ppt

    =

    0.1 ppb

    10 ppt

    =

    0.01 ppb

    1 ppt

    =

    0.001 ppb

     

  • جایگاه یا محل هضم بهینه نشاسته کجاست؟

    جایگاه یا محل هضم بهینه نشاسته کجاست؟

    جایگاه یا محل هضم بهینه نشاسته کجاست؟

    محل ایده‌آل هضم نشاسته کجاست؟ شکمبه یا روده کوچک؟ دیرزمانی است که مشخص شده که کربوهیدرات های قابل تخمیر در شکمبه هنگامی که با پروتئین قابل تجزیه در شکمبه متوازن باشند موجب تولید پروتئین میکروبی می‌گردند. علاوه بر آن، نشاسته عمدتا در شکمبه به اسید پروپیونیک تخمیر می‌شود که پیش ساز اصلی گلوکز و لاکتوز شیر است. به طور معمول 55 تا 75 درصد از نشاسته جیره در شکمبه تخمیر می‌شود. اما مقادیر زیاد نشاسته تخمیر شده در شکمبه می‌تواند منجر به اسیدوز شود که در نهایت آبسه‌های کبدی و عملکرد ضعیف تولیدی و تولیدمثلی را به دنبال خواهد داشت. به علاوه، انتقال هضم نشاسته از شکمبه به روده از لحاظ انرژتیکی بازده بالاتری دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که به خاطر تولید کمتر متان و حرارت، هضم نشاسته در روده نسبت به تخمیر در شکمبه 42% بازده بیشتری دارد.

    اگرچه نشاسته هضم شده در روده کوچک از لحاظ انرژی بازده بالاتری دارد، مرور مطالعاتی که در آن‌ها نشاسته یا گلوکز مستقیما به شیردان یا ابتدای روده کوچک تزریق شده بود در مقایسه با گاوهایی که همان مقدار نشاسته به شکمبه وارد شده بود تفاوتی را در شیر تولیدی نشان نداد. اغلب حتی افزایشی در عرضه گلوکز جذب شده به کبد نیز مشاهده نمی‌شود. این مسئله نشان می‌دهد گلوکز به عنوان منبع انرژی برای سلول‌های روده مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    نشاسته اضافی

    پیشنهاد شده است که عرضه اضافی انرژی حاصل از نشاسته هضم شده در روده به تجمع چربی در بافت‌های احشایی منجر می‌شود به جای آنکه به مصرف تولید شیر برسد. انتقال هضم نشاسته از شکمبه به روده معمولا با کاهش فرآیند فیزیکی غلات (دانه‌های درشت‌تر) اتفاق می‌افتد که منجر به کاهش تخمیر شکمبه‌ای نشاسته می شود. روده کوچک تا حدی می‌تواند کاهش هضم نشاسته در شکمبه را جبران کند. اما، اگر مقدار زیادی نشاسته به روده برسد، بخشی از آن هضم نشده و دفع و تلف می‌گردد که منجر به کاهش قابلیت هضم نشاسته در کل دستگاه گوارش می شود.

    مزیت هضم در روده باریک

    یکی از مزایای بالقوه انتقال هضم نشاسته به روده کوچک ممکن است افزایش عرضه اسیدهای آمینه قابل متابولیسم باشد که برای تولید شیر یا بافت مورد استفاده قرار می گیرد. اسیدهای آمینه گلوکوژنیک به خاطر عرضه محدود گلوکز به سلول های روده کوچک در نشخوارکنندگان اغلب به عنوان منبع انرژی به وسیله روده کوچک مورد استفاده قرار می گیرند. اگر عرضه گلوکز از نشاسته افزایش یابد، اسیدهای آمینه گلوکوژنیک می توانند ذخیره گردند و در نهایت برای سنتز پروتئین مورد استفاده قرار گیرند (نه برای انرژی). متاسفانه، این امر اتفاق نمی افتد، چون محققان دریافته اند که افزایش عرضه گلوکز یا نشاسته به روده کوچک منجر به افزایش عرضه اسیدآمینه قابل تابولیسم نمی‌شود.

    خب پس جایگاه ایده آل هضم نشاسته کجاست؟ بیشتر نشاسته باید برای هضم شکمبه ای فرآیند گردد. انتقال محل نشاسته به روده تولید شیر یا عرضه اسیدهای آمینه قابل متابولیسم را افزایش نمی‌دهد. به علاوه، هضم شکمبه‌ای نشاسته سنتز پروتئین میکروبی را افزایش خواهد داد، عرضه پروپیونات برای تولید لاکتوز شیر را بیشتر خواهد کرد، و افزایش قابلیت هضم نشاسته در دستگاه گوارش را امکان پذیر می سازد.

    دکتر احسان محجوبی، 22 دی 94

  • راهنمایی‌های کلی در مورد افزودنی‌های دام

    راهنمایی‌های کلی در مورد افزودنی‌های دام

    راهنمایی‌های کلی در مورد افزودنی‌های دام

    علاقه به استفاده از افزودنی‌های دام رو به افزایش است و این امر به وسیله نتایج تحقیقات جدید، تبلیغات و حاشیه سود تحت تاثیر قرار می‌گیرد. در این مقاله به بررسی عوامل موثر در انتخاب یک افزودنی مناسب و مقایسه افزودنی‌های دام مختلف خواهیم پرداخت.

    افزودنی‌های دام 

    تغذیه گاوهای پرتولید برای دامداران و متخصصان پرورش گاو شیری به چالشی بدل شده است. هزینه‌های خوراک بزرگترین هزینه‌های تولید شیر هستند افزودنی‌های دام گروهی از اجزای خوراک هستند که می‌توانند موجب پاسخ مطلوب حیوان در یک نقش غیرتغذیه‌ای نظیر تغییر pH، رشد یا تغییردهنده متابولیکی شوند. برخی افزودنی‌های دام حاوی مواد مغذی هستند نظیر سدیم در جوش شیرین یا پروتیئن در کشت‌های مخمر. افزودنی‌های خوراک دام  نه نیازمندی هستند و نه تضمینی برای تولید یا سودآوری بالا.

    ارزیابی افزودنی‌های خوراک دام در سطح دامداری

    چهار عامل هنگام استفاده از افزودنی‌ها باید مورد توجه قرار بگیرد: پاسخ مورد انتظار، برگشت سود، تحقیقات انجام شده، و پاسخ‌های مزرعه‌ای. پاسخ به تغییرات عملکردی مورد انتظار که دامدار می‌تواند از یک افزودنی انتظار داشته باشد اشاره دارد. چندین مثال از عملکرد مورد انتظار در زیر آمده است:

    • تولید شیر بیشتر (پیک تولید و/یا تدوام شیر)؛
    • افزایش در اجزای شیر (پروتئین و/یا چربی)؛
    • ماده خشک مصرفی بیشتر؛
    • تحریک سنتز بیشتر پروتئین میکروبی و/یا تولید بیشتر اسیدهای چرب فرار در شکمبه؛
    • افزایش هضم در کل دستگاه گوارش؛
    • پایدار نمودن محیط شکمبه و pH؛
    • بهبود رشد (افزایش وزن و/یا بازده خوراک)؛
    • کاهش اثرات تنش حرارتی؛
    • بهبود سلامت (نظیر کاهش کتوز، اسیدوز و یا بهبود پاسخ ایمنی).
    برگشت سود

    بازتابی از سودمندی استفاده از یک افزودنی است. اگر بهبود در تولید شیر یک پاسخ قابل اندازه‌گیری باشد، نقطه سر به سر می‌تواند محاسبه شود.

    نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اغلب مواقع، همه گاوها یک نوع از افزودنی را دریافت می‌کنند و این درحالی است که فقط گاوهای تازه‌زا یا گاوهای زیر 100 روز شیردهی به آن پاسخ می‌دهند. در این وضعیت، گاوهای پاسخ دهنده باید تمام هزینه‌ها را پوشش دهند. به عنوان یک راهنمایی باید گفت افزدونی‌های دام باید برای هر 1000 تومان سرمایه گذاری،  2000 تومان یا بیشتر برگشت داشته باشد تا هزینه دام‌های غیر پاسخ‌دهنده و هزینه‌های مزرعه را پوشش دهد که این می‌تواند پاسخ مورد انتظار را حداقل نماید.

    برای تعیین اینکه آیا پاسخ‌های اندازه‌گیری شده در آزمایشات می‌تواند در مزرعه قابل انتظار باشد یا خیر، انجام تحقیقات ضروری است. آزمایشات باید تحت شرایط کنترل شده انجام شوند، نتایج آماری معقول ارائه دهند و تحت طرح‌های آزمایشی انجام بگیرند که مشابه شرایط دامداری باشد.

    نتایج به دست آمده در تک تک دامداری ها نتیجه اقتصادی می‌باشند. مدیران دامداری و متخصصان تغذیه باید داده‌هایی برای مقایسه و اندازه‌گیری پاسخ‌ها داشته باشند. این معیارها می‌تواند شامل موراد زیر باشد:

    رکوردهای شیر گاوداری یا جهاد کشاورزی (پیک تولید، تدوام شیردهی، ترکیبات شیر)، گزارش‌های تولیدمثلی، داده‌های سلول‌های بدنی شیر، ماده خشک مصرفی، جداول رشد تلیسه، پروفایل آزمایشات سلامت گله و …

    راهنمایی‌هایی برای استفاده از افزودنی‌های دام در جیره  

     جدول زیر سرفصل افزودنی‌های خوراکی را در 6 گروه همراه با اطلاعات مربوط به آن‌ها خلاصه کرده است که به دامداران، متخصصان تغذیه، کارخانه‌های خوراک و دامپزشکان در اینکه بایستی از یک افزودنی در جیره استفاده شود یا خیر کمک می‌نماید. وضعیت فعلی هر افزودنی به صورت زیر طبقه‌بندی می‌شود:

    توصیه شده: تا جایی که نیاز است در جیره گنجانده شود.

    آزمایشی: مطالعات و تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.

    ارزیابانه: تحت شرایط انفرادی و ویژه نظارت شود.

    توصیه نمی‌شود: فاقد پاسخ‌های اقتصادی برای استفاده.

    جدول: راهنمایی‌های استفاده از  افزودنی‌های خوراکی در جیره گاوهای شیری

    فرآورده‌ها و نمک‌های آنیونی

    وظیفه

    اسیدی تر شدن جیره، افزایش سطح کلسیم خون با تحریک موبیلیزاسیون کلسیم از استخوان و جذب کلسیم از روده کوچک

    سطح

    کاهش DCAD جیره به 50- میلی اکی والان/کیلوگرم با استفاده از منابع کلرید (کلرید کلسیم، کلرید آمونیوم و خوراک‌های فرآیند شده با اسید هیدروکلریک)

    نسبت سود به هزینه

    10 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    آسپرژیلوس اورایزا

    وظیفه

    تحریک باکتری‌های هضم کننده الیاف، پایدار کردن pH شکمبه و کاهش تنش حرارتی

    سطح

    3 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    6 به 1

    وضعیت

    ارزیابانه

    بیوتین 

    وظیفه

    بهبود سم با کاهش زگیل‌های پاشنه، زخم‌های سُم، جدایی خط سفید، ترک‌های شنی، زخم‌های کف سم و افزایش شیر از طریق یک مسیر متابولیکی

    سطح

    10 تا 20 میلی گرم به ازای هر راس برای 6 ماه تا یکسال

    نسبت سود به هزینه

    4 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    پروپیونات کلسیم

    وظیفه

    افزایش سطح گلوکز و کلسیم خون

    سطح

    120 تا 225 گرم

    نسبت سود به هزینه

    موجود نیست

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    بتا کاروتن

    وظیفه

    بهبود عملکرد تولید مثلی، پاسخ ایمنی و کنترل ورم پستان

    سطح

    200 تا 300 میلی گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    در دسترس نیست

    وضعیت

    توصیه نمی‌شود

    کولین پوشش دار

    وظیفه

    یک دهنده متیل به کار رفته برای حداقل کردن تشکیل کبد چرب و بهبود موبیلیزاسیون چربی

    سطح

    15 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    2 به 1 (وقتی پوشش دار و محافظت شده باشد)

    وضعیت

    شکل پوشش‌دار آن توصیه می‌شود

    آنزیم‌ها

    وظیفه

    افزایش قابلیت هضم الیاف با کم کردن الیاف (آنزیم‌های سلولاز و زایلاناز) و خوراک مصرفی

    سطح

    به روشنی مشخص نشده است

    نسبت سود به هزینه

    2 به 1 (داده‌های کانادایی)

    وضعیت

    آزمایشی

    اکسید منیزیم

    وظیفه

    قلیایی کننده (افزایش pH شکمبه) و افزایش برداشت متابولیت های خون به وسیله بافت پستان که تست چربی شیر را بالا می برد.

    سطح

    45 تا 90 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    در دسترس نیست

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    آنالوگ هیدروکسی متیونین

    وظیفه

    کاهش کبد چرب، کنترل کتوز، و بهبود چربی شیر

    سطح

    30 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    2 به 1

    وضعیت

    ارزیابانه

    موننسین

    وظیفه

    بهبود بازده خوراک برای گاوهای شیرده، کاهش کتوز و جابجایی شیردان در دوره انتقال با تغییر تخمیر در شکمبه و انتخاب جمعیت میکروبی

    سطح

    11 تا 22 گرم در  تن از کل خوراک مصرفی (250 تا 400 میلی گرم راس در روز)

    نسبت سود به هزینه

    5 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    نیاسین

    وظیفه

    سیستم‌های کوآنزیمی در واکنش‌های بیولوژیکی، بهبود توازن انرژی در گاوهای اوایل دوره شیردهی، کنترل کتوز و تحریک پروتوزوآی شکمبه

    سطح

    6 گرم در روز (پیشگیرانه و پیش از زایش) و 12 گرم در روز (درمانی و پس از زایش)

    نسبت سود به هزینه

    6 به 1 (در سطح 6 گرم)

    وضعیت

    ارزیابانه

    پروبیوتیک‌ها

    وظیفه

    ترکیبات متابولیکی تولید می‌کنند که ارگانیسم‌های نامطلوب را ازبین می‌برد، آنزیم‌هایی تولید می‌کنند که فراهمی مواد را بهبود می‌دهد یا متابولیت‌های خطرناک را سم زدایی می‌کند.

    سطح

    به طور مشخص تعریف نشده است

    نسبت سود به هزینه

    مشخص نیست

    وضعیت

    ارزیابانه برای گاوهای شیری؛ برای گوساله‌های شیرخوار توصیه می‌شود

    پروپیلن گلیکول

    وظیفه

    منبع گلوکز خون، تحریک پاسخ انسولین، و کاهش موبلیزاسیون چربی

    سطح

    225 تا 454 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    در دسترس نیست

    وضعیت

    توصیه می شود

    افزودنی سیلو

    وظیفه

    تحریک تخمیر در سیلو، کاهش اتلاف ماده خشک، کاهش حرارت ذخیره‌سازی، افزایش قابلیت هضم، افزایش تولید VFA (لاکتات)

    سطح

    100000 واحد تشکیل کلون(CFU) به ازای هر گرم سیلوی مرطوب

    نسبت سود به هزینه

    3 به 1 (بازیافت خوراک) تا 7 به 1 (بهبود تولید شیر)

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    بنتونیت سدیم

    وظیفه

    یک گونه خاک رس به کار رفته به عنوان یک بایندر، تغییر الکوی تولید VFA، کاهش سرعت عبور مواد از شکمبه، تبادل یونی. ادعاهایی مبنی بر باند کردن مایکوتوکسین‌ها نیز وجود دارد.

    سطح

    450 تا 700 گرم در روز (اثر شکمبه‌ای)، 110 گرم برای اثر بر مایکوتوکسین‌ها

    نسبت سود به هزینه

    در دسترس نیست

    وضعیت

    ارزیابانه

    جوش شیرین

    وظیفه

    افزایش ماده خشک مصرفی و  پایدار نمودن pH شکمبه

    سطح

    0.75 % از ماده خشک جیره

    نسبت سود به هزینه

    4 به 1 تا 12 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    کشت مخمر و مخمر

    وظیفه

    تحریک باکتری‌های هضم کننده فیبر، پایدار نمودن محیط شکمبه، و استفاده از اسید لاکتیک

    سطح

    10 تا 120 گرم در روز بسته به غلظت کشت مخمر

    نسبت سود به هزینه

    4 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    متیونین روی

    وظیفه

    بهبود پاسخ ایمنی، استحکام سم‌ها، و کاهش سلول‌های بدنی

    سطح

    9 گرم در روز

    نسبت سود به هزینه

    14 به 1

    وضعیت

    توصیه می‌شود

    دکتر احسان محجوبی