برچسب: تب شیر

  • هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری از مشکلات متابولیکی رایج در دامداری می‌باشد. همانطور که می‌دانیم غلظت کلسیم خون گاوها پس از زایمان غالباً پایین است. هرچند نحوه مدیریت و رفتار با این حیوانات در طول زمان تغییر کرده است.

    Luciano Caixeta، دانشیار دامپزشکی گروه گاوشیری در دانشگاه مینه‌سوتا، از تحقیقات اخیر در مورد هیپوکلسمی صحبت کرد. هایپوکلسمی به عنوان غلظت کم کلسیم خون همراه با علائم بالینی یا بدون علائم بالینی تعریف می‌شود. وی بیان کرد که هایپوکلسمی بالینی حدود 1% گاوها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در حالی‌که اثرات هایپوکلسمی تحت بالینی در مزارع گاو شیری عمدتاً بین 25% تا 73% مشاهده می‌شود.

    مواد و روش

    ایشان پس از بررسی تأثیرات مختلف هایپوکلسمی روی گاوها داده‌های مربوط به مطالعه 300 گاو شیری شکم دوم به بالا را گزارش کردند.

    آن‌ها گاوها را در زمان زایمان به چهار گروه از نظر غلظت کلسیم خون تقسیم کردند:

    1. نورموکلسمی – 41٪. این دسته از گاوها به ندرت زمین‌گیر می‌شوند.
    2. هیپوکلسمی گذرا – 13٪. این دسته از گاوها زمین‌گیر می‌شوند اما به سرعت به حالت عادی برمی‌گردند.
    3. هیپوکلسمی مداوم – 19٪. این دسته از گاوها زمین‌گیر می‌شوند ولی به طور کامل به حالت عادی برنخواهند گشت.
    4. هیپوکلسمی گذرا – 27٪. زمین‌گیر شدن در این دسته از گاوها دیرتر اتفاق خواهد افتاد اما به طور کامل به حالت عادی برنمی‌گردند.

    گاوهای مبتلا به هیپوکلسمی پایدار و گذرا هستند که در دامداری مشکل ایجاد می‌کنند. داده‌ها نشان داد که گاوهایی که صرفاً در روز زایمان کلسیم خون پایینی داشتند نسبت به گاوهایی که تا چند روز پس از زایمان کلسیم خون پایینی داشتند، به بیماری‌های کمتری مبتلا شدند، کمتر از گله حذف شدند و شیر بیشتری تولید کردند.

    هنگامی‌که دامداری هایپوکلسمی بالینی دارد، اولین چیزی که باید ارزیابی شود توان ایستادن گاو است. اگر گاو قادر به ایستادن نیست، باید به تدریج بطری داخل وریدی گلوکونات کلسیم 23% یا CMPK دریافت کند.

    در ادامه Caixeta توضیح داد که غلظت کلسیم خون گاو زمین‌گیر به میزان قابل توجهی پایین است و به افزایش ناگهانی غلظت کلسیم خون نیاز دارد و بطری داخل وریدی در این زمان انتخاب خوبی است. گاوهایی که توان ایستادن دارند سطح کلسیم خون پایینی ندارند و یک بطری داخل وریدی سطح کلسیم را خیلی بالا می‌برد و باعث می‌شود تا چرخه‌های تنظیم کلسیم فعال شود و سطح کلسیم کاهش یابد. تزریق همزمان بطری دوم با بطری اول واکنش مشابهی ایجاد می‌کند و کلسیم بیش از حد نیاز فراهم شده و به دنبال آن سطح کلسیم کاهش می‌یابد. استفاده از ویال دوم به صورت داخل وریدی 12 ساعت بعد یا تزریق زیر جلدی بطری دوم نیز بی اثر است. تنها در صورتی که یک گاو دوباره زمین بخورد باید یک بطری دیگر کلسیم داخل وریدی دریافت کند.

    نتیجه‌گیری

    گاوهای شکم اول به بولوس کلسیم نیاز ندارند، اما گاوهای چندشکم پرتولید، گاوهای لنگ یا هر گاوی که در حین زایمان کاهش مصرف ماده خشک داشته است، مصرف بولوس کلسیمی سودمند خواهد بود. در نتیجه خوراندن کلسیم به گاوهایی که پیرامون زایش لنگش داشتند نسبت به گاوهای سالم، مفیدتر خواهد بود و همچنین برای گاوهایی که در دوره شیردهی قبلی تولید بالاتری داشتند، خوراندن کلسیم سودمندتر خواهد بود. مدیریت سطح کلسیم حول زایش و درمان انتخابی گاوها برای هایپوکلسمی باعث صرفه جویی در هزینه تولید کننده می‌شود. همچنین به گاوها کمک می‌کند تا با موفقیت بیشتری به دوره شیردهی بعدی منتقل شوند.

    Hoard’s Dairyman Intel 2023

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

     

  • تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    گاوهای دوره انتقال

    در این دوره بدن گاو شیری دچار تعادل منفی انرژی شده و برای تأمین انرژی موردنیاز بافت پستانی و بافت ماهیچه‌ای نیازمند انتقال گسترده چربی‌ها از بافت چربی به کبد است. کبد به‌منظور خارج کردن NEFA به شکل VLDL، وابسته به حضور فسفاتیدیل کولین است. در صورت عدم کافی بودن کولین بخش زیادی از چربی‌ها در کبد تجمع می‌یابد. از این‌رو در وهله اول بهبود ماده خشک مصرفی و سپس استفاده از کولین پوشش‌دار و الباقی ملزومات در دوره انتقال و اوایل شیردهی در گاوهای شیری بسیار حائز اهمیت است. هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی به ازای درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایمان بر سلامتی گاوها تأثیر می‌گذارد:

    • افزایش احتمال ابتلا به متریت تا 8 درصد
    • افزایش احتمال ورم پستان بالینی تا 10 درصد
    • افزایش احتمال کتوز تا 8 درصد

    بر اساس مطالعات مورد بررسی، می‌توان نتیجه گرفت که کولین پوشش‌دار (RPC) به‌طور قابل توجهی مصرف ماده خشک و عملکرد تولیدی را در مرحله انتقال و اوایل دوره شیردهی بهبود می‌بخشد.

    CholiPEARL با فرآیند انکپسولاسیون انجمادی پاششی  تولید شده که به افزایش بهره‌وری گاوها با بهبود عملکرد کبد کمک می‌کند که در به حداکثر رساندن سوددهی گله مهم و مؤثر است. راندمان جذب روده ای کولین رهاشده از این محصول بیش از 90 درصد است.

    مشکلات متابولیکی دوره انتقال

    سه هفته قبل و بعد زایش مهمترین و آسیب‌پذیرترین دوره برای گاو شیری است. نیازهای متابولیک او به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد و نحوه همگام شدن با دوره انتقال بر عملکرد دام در بقیه دوره شیردهی تأثیر می‌گذارد. بنابراین، داشتن یک برنامه مدیریت سلامت خوب برای گاوهای انتقالی به‌منظور داشتن عملکرد موفق شیری بسیار مهم است.

    گاوهای دوره انتقال در هفته آخر آبستنی کاهش مصرف ماده خشک را تجربه می‌کنند و اوایل دوره شیردهی معمولاً با افزایش بروز اختلالاتی که تولید و بقا را به خطر می‌اندازند مشخص می‌شود. گاوهایی که انتقال موفقیت آمیزی به مرحله شیردهی ندارند، در برابر مشکلات متعددی (اختلالات متابولیک) که درست پس از زایمان رخ می‌دهد آسیب پذیر هستند. اختلالات اساسی تولید و تولید مثل در دوره گذار به سه محور اصلی تقسیم می‌شوند:

    الف) اختلالات مربوط به متابولیسم انرژی (کتوز، کبد چرب، اسیدوز و جابجایی شیردان)

    ب) اختلالات مربوط به متابولیسم مواد معدنی (هایپوکلسیمی، تب شیر، هایپومنیزیمی، لنگش و ادم پستان)

    ج) مشکلات مربوط به سیستم ایمنی (ورم پستان، متریت/اندومتریت و جفت ماندگی)

    بررسی تحقیقات

    • تحقیقات نشان می‌دهد که 50 تا 60 درصد گاوهای دوره انتقال کبد چرب متوسط تا شدید را تجربه می‌کنند (Bobe et al., 2004).
    • جذب روزانه اسیدهای چرب توسط کبد در زمان زایمان 13 برابر افزایش یافت و از 100 گرم در روز به 1300 گرم در روز رسید (رینولدز و همکاران، 2003).
    • دراکلی (2001) تخمین زد که در طول پیک غلظت NEFA خون، تقریباً 600 گرم چربی در 24 ساعت رسوب می‌کند که مربوط به افزایش 6 تا 7 درصد وزنی در چربی کبد است.

    بهینه سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد.

    در بررسی تحقیقات منتشر شده در مجله علوم دامی (Suthar et. al., 2013)، 5884 گاو از 10 کشور اروپایی از نظر سطح کتوز تحت بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که در اروپا، کتوز تحت بالینی از 11 تا 36 درصد در سطح مزرعه متغیر است که به وضوح می تواند با کاهش سود مرتبط باشد. کتوز با سایر اختلالات متابولیک مرتبط است، به عنوان مثال جفت ماندگی (ROP) و غیره که باعث افزایش ضرر اقتصادی گله می‌شود. در همان مطالعه، مشخص شد که گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی 1.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به متریت، 9.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به کتوز بالینی و 5 برابر احتمال بیشتر در ابتلا به جابجایی شیردان داشتند.

    سلامت بهینه کبد

    تغذیه کولین به دلیل نقش آن در عملکرد بهتر کبد در مدیریت دوره انتقال و اوایل شیردهی، بسیار حائز اهمیت می‌باشد. نقش کولین در بهبود مصرف ماده خشک در مرحله انتقال،افزایش سطح تولید، و سلامتی استدلال قوی برای تامین کولین زیستی فراهم می کند.

    • در طی دوران انتقال، مکمل کولین غلظت NEFA پلاسما را تغییر می‌دهد. این امر خروج و انتقال چربی کبد را افزایش می‌دهد و منجر به کاهش غلظت چربی کبد و کاهش خطر ابتلا به کبد چرب می‌شود. در صورت استفاده از کولین پوشش‌دار قبل و بعد از زایمان، خطر  ابتلا به کتوز بالینی و تحت بالینی و عوارض کلی کاهش می‌یابد.

    ترجمه و گردآوری: سحر کریمی

  • مسائلی پیرامون تب شیر

    مسائل ساده و کاربردی پیرامون تب شیر

     

    تب شیر نمی تواند در یک مرحله برطرف شود، برنامه های پیشگیری باید در زمان مناسب برای کمک به گاو برای انتقال موفق به دوره شیردهی انجام شوند. مطالعه دردانشگاه میشیگان برای کنترل بهتر هیپوکلسیمی تحت بالینی ،تولید کنندگان باید با استفاده از یک آستانه کلسیم خون به شناسایی گاو در معرض خطر اقدام کنند. مدیریت این مشکل با کمک یک جیره غذایی با DCAD منفی می تواند از زیان کاهش تولید شیر، بیماری و تولید مثل جلوگیری کند.

    مطالعات

    مطالعات انجام شده توسط سیستم مانیتورینگ بهداشت حیوانات USDS 2002 برآورد میزان بروز 25% از هیپوکلسیمی تحت بالینی در گاوهای شکم اول را نشان می دهد. میزان شیوع بیش از 50% در گاوهای شکم سوم و بیشتر در ایالات متحده دیده می شود، نسبت بروزهیپوکلسیمی بالینی (تب شیر) با تعداد زایش بالا می رود حدود 1% از تلیسه و بیش از 6% از گاوهای شکم سه و بیشتر درگیر هستند. بطور معمول تلیسه ها پاسخ سریع تر و کارآمدتری به نیازهای کلسیمی در شروع شیردهی ارائه می دهند و در نتیجه تصور می شود به اختلال کمتری مبتلا هستند. نگرانی در این باره که هیپوکلسیمی می تواند تاثیر بیشتری بر موفقیت گله بگذارد بیشتر از آنچه که قبلا تصور می کردند می باشد.

    تعریف یک آستانه جدید برای هیپوکلسیمی : یافته های اخیر نشان می دهند که هیپو کلسیمی تحت بالینی اثر سوء بیشتری بر تولید شیر، سلامت گله و ایمنی دام از آنچه قبلا در نظر گرفته می شد، دارد. متاسفانه مزارع نمی توانند با موفقیت هیپوکلسیمی را مدیریت کنند. برنامه های پیشگیری هیپوکلسیمی باید در جای خود اجرا و به موفقیت انتقال گاو به دوره شیردهی ختم شود و همچنین اطمینان حاصل شود که این گاو پس از آن عملکرد تولید مثلی رضایت بخشی خواهد داشت .

    به طور مرسوم غلظت کلسیم خون زیر mg/dl 8.0 به عنوان هیپوکلسیمی تحت بالینی مبتلا به تب شیر تعریف شده که باعث از دست دادن عملکرد هموستازی در دام می شود. گاو مبتلا به تب شیر با علائم شناخته شده مانند گوش سرد ، موقعیت سر جمع و… می باشد. شواهد اخیر نشان می دهد استفاده از رنج بالاتر در حدود mg/dl 8.5 به عنوان یک الگوی بهتر برای گاو در معرض خطر اختلالات ثانویه است و برای جلوگیری از زیانهای احتمالی در تولید شیر، می شود به آن اعتماد کرد. در طول دوره انتقال یک تغییر چشم گیر در فرآیندهای بیولوژیکی وجود دارد و تقاضا برای کلسیم با شروع شیردهی دو برابر می شود. کلسیم یک سیگنال اصلی سلولی مورد نیاز برای طیف وسیعی از عوامل بیولوژیکی است .و خطر بالای اختلالات ثانویه پس از زایمان در رابطه با عدم تعادل کلسیم در این زمان در ارتباط است. بارزترین کار کلسیم در رابطه با انقباض عضلات است. در گاوی با تجربه هیپوکلسیمی، اغلب کاهش انقباضات دستگاه گوارش ، در نتیجه آن کاهش مصرف خوراک و در کل خطر ابتلا به جابجایی شیردان افزایش می یابد. مصرف پایین خوراک گاو را دریک بالانس منفی انرژی بیشتری قرار می دهد و خطر ابتلا به کتوز را زیاد میکند. انرژی مورد نیاز گاو اغلب توسط اسیدهای چربی تامین می شود که از ذخائر بدن منتشر شده است.این اسیدهای چرب به اجسام کتونی مانند بتا هیدروکسی بوتیرات تبدیل می شوند. در گاوهایی که غلظت کلیسم پایین بود (هیپوکلسیمی) غلظت BHBA خونشان نسبت به گروه شاهد (با سطوح کلسیم طبیعی) بالاتر بود. یکی دیگر از اثرات جانبی مضر غلظت NEFA ، تجمع تری گلیسرید کبدی یا همان کبد چرب است.

    هیپوکلسیمی باعث چه اختلالاتی در آینده می شود ؟؟؟

    زیان‌های اقتصادی از هیپوکلسیمی می تواند در شکلهای مختلف بروز کند. در وزارت کشاورزی ایالات متحده در سال 2007 حدود 26% از گاوها بخاطر عملکرد ضعیف باروری از گله حذف شدند. از طریق کنترل بهتر وضعیت کلسیم، مدیریت تولید مثلی و پس از آن موفقیت در زایمان ممکن است بهبود بیابد. نرخ بارداری ممکن است در صورتیکه گاو بدون هیپوکلسیمی به دوره شیردهی انتقال یابد و NEFA ویا BHBA در حد مطلوب باشند و افزایش کلینیکال نداشته باشند، بهبود یابد. کلسیم به عنوان یک انتقال دهنده مهم در پاسخ های ایمنی است، بر این اساس توانایی گاو برای مبارزه با عفونت با توجه به سطح بروز هیپوکلسیمی کاهش می یابد. هیپو کلسیمی با توجه به سطح کلسیم کافی مورد نیاز برای فعال شدن پاسخ های ایمنی و انقباضات عضلانی برای بسته شدن پستان در ارتباط است. در این مورد بروز متریت نیز نشان داده شده است که افزایش می یابد . برای گاوهایی که هر دو، مشکل تولد و هیپوکلسیمی را باهم دارند افزایش میزان بروز تا چهار برابر گزارش شده است. علاوه براین احتمال حذف از گله افزایش می یابد و سلامت و عملکرد تولید مثلی کاهش می یابد و در نتیجه کاهش تولید شیر را نیز خواهیم داشت . درحالی که هیپوکلسیمی تحت بالینی همیشه بصورت نهفته در اوایل و در طول دوره شیردهی نمی باشد ولی از دست دادن شیر بیش از 5 پوند در هر روز به عنوان یک نتیجه از هیپو کلسیمی تحت بالینی است، این رقم می تواند افزایش یابد و به عنوان یک هیپوکلسیمی بالینی در طول شیردهی و درنهایت به کتوز تبدیل شود و با آثار زیان بارتر بر روی تولید شیر اثر بگذارد.

    رژیم غذایی میتواند کمک کند به DCAD

    بهترین روش برای مدیریت موثر هیپوکلسیمی زایمان استفاده از یک رژیم غذایی با DCAD منفی بوده است. با کاهش سدیم و پتاسیم و اضافه کردن کلرید و سولفات DCAD منفی تر می شود. این جیره کمک می کند تا گاو آماده شود برای زایمان و همچنین برای برداشت کلسیم از منابع کلسیم موجود در بدن آمادگی پیدا کند. در جیره غذایی می توان از طریق استفاده از نمکهای آنیونی و یا از طریق مصولات تجاری ،DCAD منفی را ارائه کرد. البته گروه دوم محبوب تر است به خاطر اینکه ظاهرا طعم مطلوبتری دارد نسبت به نمک ها و محتوای پروتئین بالاتر که دارند. اگرچه سه روز بعد از ارائه، زمان کافی برای آمادگی بیولوژیکی (آداپته شدن) گاو است ولی یک جیره غذایی با DCAD منفی به طور معمول به کل گروه کلوز آپ در طول دوره 3 هفته برای سهولت مدیریت ارائه شده است. دراین زمان هیچ اثر منفی از ارائه جیره با DKAD منفی گزارش نشد. پیشنهاد شده برای ارائه یک DCAD ،meq10- در هر 100 گرم ماده خشک مصرفی در طول این زمان استفاده شود. هیپوکلسیمی بدون شک یک اختلال مضر است که سلامت زایمان و شیردهی و عملکرد تولید مثلی بیش از حد بسیاری از گاوهای شیری را تحت تاثیر قرار می دهد. برنامه های مدیریتی باید در جای خود و در زمان مناسب انجام شوند تا به موفقیت انتقال گاو منجر شود.

    مترجم و نویسنده : مجتبی رجبی