بلاگ

  • تأثیرات فراورده های تخمیری ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد گاوهای شیری دوره قبل از زایش

    تأثیرات فراورده های تخمیری ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد گاوهای شیری دوره قبل از زایش

    تأثیرات فراورده های تخمیری ساکارومایسس سرویزیه بر عملکرد گاوهای شیری دوره قبل از زایش

    (بیشتر…)

  • کروم (KemTRACE-Chromium)

    کروم

    مواد معدنی عناصری هستند که وجود آن ها برای حیات و اکثر فعالیت های سوخت و ساز بدن ضروری است. تقریبا 65-60 درصد وزن بدن یک دام را آب، 35-30 درصد کربوهیدرات ها، پروتئین ها و چربی و 5 درصد باقی مانده را مواد معدنی و ویتامین ها تشکیل می دهند. به طور کلی مواد معدنی مورد نیاز دام 14 عدد می باشد؛ که به دو دسته ی پر نیاز از جمله کلسیم، فسفر، سدیم، پتاسیم و… (مقدار نیاز بیش از 100 میلی گرم در کیلوگرم جیره) و کم نیاز مانند مس، روی، کروم، کبالت و… (مقدار نیاز کمتر از 100 میلی گرم در کیلوگرم جیره) تقسیم می شود. پژوهش ها حاکی از آن است که کاهش تولید در حیوانات عمدتا به دلایل مربوط به فاکتورهای تغذیه ای است و از این مقدار حدود 40 درصد در ارتباط با عدم تعادل مواد معدنی در جیره می باشد.

    طی 40 سال اخیر، کروم توسط متخصصین تغذیه به عنوان یک ماده مغذی ضروری برای انسان و حیوانات مورد توجه قرار گرفته است. کروم اغلب به دو فرم سه و شش ظرفیتی وجود دارد. فرم سه ظرفیتی دارای ایمنی بالا بوده و برای فعالیت های آنزیمی خاص و تثبیت پروتئین ها و نوکلئیک اسیدها لازم می باشد، در حالیکه کروم شش ظرفیتی منشا صنعتی داشته و معمولا دارای سمیت است.

    تحقیقات نشان داده اند که نقش اصلی کروم در متابولیسم، افزایش برداشت گلوکز توسط بافت ها است. مکمل کروم، اثرات منفی ناشی از استرس های محیطی را کاهش می دهد. کروم جزئی از فاکتور GTF (فاکتور تحمل گلوگز) نیز می باشد که به کنترل اشتها، هایپوگلایسمی و جذب پروتئین کمک کرده و نقش حفاظتی در برابر بیماری های قلبی و دیابت ایفا می کند. اثرات سودمند کروم تحت شرایط استرس هورمونی، محیطی و تغذیه ای به طور موثرتری دیده می شود.

    مطالعات شواهدی مبنی بر نقش فیزیولوژیک و تغذیه ای کروم به عنوان یک ریزمغذی در تغذیه ی طیور ارائه می کنند. اساسی ترین نقش این ماده در متابولیسم، تقویت اثر انسولین می باشد. کروم از طریق افزایش دسترسی به گلوکز و در نتیجه بهبود مصرف گلوکز، انرژی بیشتر برای تولید مثل، نگهداری، رشد، سیستم ایمنی و… در اختیار سلول ها قرار می دهد.

    کروم و انسولین

    زمانی که دام جیره ی حاوی کربوهیدرات ها را مصرف می کند، طی فرایندهای متابولیسم داخل بدن، کربوهیدرات ها به گلوکز شکسته می شوند. گلوکز وارد جریان خون شده و به ارگان های مختلف منتقل می شود. هنگامی که خون حاوی گلوکز به پانکراس می رسد، سلول های بتای این ارگان سطوح بالای گلوگز خون را تشخیص داده و به منظور پایین آوردن آن شروع به ترشح انسولین می کنند. آن گاه گلوکز و انسولین از جریان خون خارج شده و وارد بافت ها می شوند تا در این صورت سلول های بدن گلوگز مورد نیاز خود را دریافت کنند.

        

    (بیشتر…)

  • سمینار پروفسور رابرت پتن

    سمینار پروفسور رابرت پتن

    [vc_row][vc_column width=”1/4″][vc_column_text][/vc_column_text][/vc_column][vc_column width=”3/4″][vc_column_text]

    کارگاه آموزشـی بیـن المللـی

    برگزار کننده: گروه دامدار برتر

    پروفسور رابرت آرنولد پتن
    نویسنده نرم افزارهای جیره نویسی
    Nittanycow , Aminocow , Spartan

    – جدیدترین مطالب NRC2020
    – آسایش، مدیریت و تغذیه دام
    اهمیت منحنی شیر دهی
    – علل افت تولید
    – گروه بندی دام ها

    چهارشنبه 24مهر98 – ساعت 18 – 8:30
    خیابان طالقانی، ساختمان شماره دو وزارت جهاد کشاورزی، طبقه اول، سالن نعمتی جم[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row]

  • حضور گروه دامدار برتر در هجدهمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران

    حضور گروه دامدار برتر در هجدهمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران

    حضور گروه دامدار برتر در هجدهمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران

    شرکت دامدار برتر در راستای ماموریت سازمانی خود به منظور همراهی با مشتریان و فعالان صنعت دام کشور و نیز ملاقات حضوری با ایشان، به مانند سال های گذشته، در هجدهمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته در سالن 35 حضور داشت.

    ملاقات با بزرگان این صنعت، رونمایی از محصولات جدید گروه دامدار برتر، بررسی محصولات جدید شرکت در حوزه اسب و نیز حوزه زنبور و نیز جلسه با مشتریان و بررسی آخرین شرایط بازار و صنعت دام و طیور کشور از جمله اهداف گروه دامدار برتر بود.

    این رویداد نمایشگاهی در حالی برگزار شد که هدف خود را بر ایجاد و نمایش شبکه ای گسترده از فعالین  و تولید کنندگان صنایع دام و طیور، برقراری ارتباط و پیوند مناسب بین عرضه کنندگان و متقاضیان خدمات این صنعت، ایجاد بستری مناسب در زمینه های مرتبط با شبکه های کسب و کار، تعامل و همکاری، ارائه راهکارها و نوآوری های شرکت های ملی و بین المللی حاضر در نمایشگاه متمرکز کرده بود تا نمایشگاهی با اهمیت در این صنعت ارائه نماید.

     

  • شیوه‌های مدیریتی منطقه‌ای و شیوع بیماری تنفسی گاوی در گوساله‌های شیری پیش از شیرگیری در کالیفرنیا

    شیوه‌های مدیریتی منطقه‌ای و شیوع بیماری تنفسی گاوی در گوساله‌های شیری پیش از شیرگیری در کالیفرنیا

    هدف از این تحلیل مقطعی، ارزیابی میزان شیوع بیماری تنفسی گاوی (BRD) در گوساله‌های شیری پیش از شیرگیری در کالیفرنیا و همچنین شناسایی شیوه‌های مدیریتی مرتبط با این بیماری بوده است. یک گروه تصادفی 100 تایی از دام‌پروری‌ها در سه منطقه دام‌پروری کالیفرنیا مورد بررسی قرار گرفت. مناطق مورد بررسی عبارت بودند از کالیفرنیای شمالی (NCA)، دره سن‌واکین شمالی (NSJV) و کالیفرنیای جنوبی بزرگ (GSCA). طی مصاحبه‌های حضوری در هر یک از دام‌پروری‌ها، پرسشنامه‌هایی در مورد شیوه‌های مدیریتی گوساله‌ها و اطلاعات جمعیتی توزیع شد و در همان روز یک گروه تصادفی از گوساله‌های قبل از شیرگیری با استفاده از سیستم امتیازدهی بیماری تنفسی گاوی کالیفرنیا، مورد ارزیابی قرار گرفت. میزان شیوع بیماری تنفسی گاوی در سه منطقه دام‌پروری متفاوت بود: 9.30% در کالیفرنیای شمالی، 4.51% در دره سن‌واکین شمالی و 7.35% در کالیفرنیای جنوبی بزرگ. نژاد، تأثیری بر شیوع بیماری تنفسی گاوی در سطح ایالت نداشت، اما در سطح منطقه تفاوت‌هایی از نظر میزان شیوع بیماری مشاهده شد به طوریکه در کالیفرنیای شمالی بین گاوهای نژاد جرسی و در کالیفرنیای جنوبی بزرگ بین گاوهای نژاد هلشتاین، شیوع بیماری بیشتر بود. شیوع بیماری تنفسی گاوی در دام‌پروری‌های سنتی و ارگانیک تفاوتی نداشت. شیوه‌های مدیریت آغوز، از جمله مراقبت گرمایی و تغذیه آغوز از گاوهای چند شکم زاییده در هر منطقه متفاوت و موجب کاهش بیماری تنفسی گاوی شده بود. گاوهایی که در آغل‌های گروهی زندگی می‌کردند، که این امر بیشتر در کالیفرنیای شمالی دیده شد، در مقایسه با گاوهایی که در آغل‌های انفرادی بودند بیشتر به بیماری تنفسی گاوی مبتلا می‌شدند. همچنین تغذیه گاوها از شیر قابل فروش در کالیفرنیای شمالی رایج‌تر بوده و موجب کاهش شیوع بیماری تنفسی گاوی شده بود. به علاوه، سطح زمین و جاده در کنار محل پرورش گوساله‌ها نیز در هر منطقه تفاوت داشت به طوریکه سطوح سنگفرش شده میزان ابتلا به بیماری تنفسی گاوی را کاهش داده بود. شیوه‌های مدیریتی مربوط به بیماری تنفسی گاوی در سراسر ایالت متغیر بوده و می‌توان در آینده از آنها برای اتخاذ و اجرای تصمیمات مدیریتی محافظتی در مورد دام‌پروری‌های کالیفرنیا و سیستم‌های دام‌پروری مشابه در سایر مناطق، استفاده کرد.

    بیماری تنفسی گاوی یکی از مهم‌ترین بیماری‌هایی است که بر سلامت گاوهای شیری تأثیر می‌گذارد. بیماری تنفسی گاوی یک بیماری پیچیده است که بر اثر ترکیب‌های متعددی از عوامل عفونی به وجود می‌آید و معمولاً به صورت ذات‌الریه یا عفونت دستگاه تنفسی فوقانی در تمام گاوها به ویژه گوساله‌های جوان بروز می‌کند. طی یک پژوهش ملی در مورد امکانات پرورش گوساله که توسط سیستم ملی نظارت بر سلامت دام (NAHMS) انجام شد، مشخص شد که بالاترین میزان مرگ‌ومیر ناشی از بیماری در میان گاوهای شیری قبل از شیرگیری و از شیر گرفته شده، به دلیل ابتلا به بیماری تنفسی گاوی و به ترتیب 2.3% و 1.3% بود (دپارتمان کشاورزی آمریکا، 2012a). طبق پژوهش «پرورش گوساله شیری» توسط NAHMS در سال 2011، این بیماری 18.1% از گوساله‌های قبل از شیرگیری در سراسر کشور را مبتلا کرده بود (دپارتمان کشاورزی آمریکا، 2012a) که از این میان 16.4% توسط داروهای میکروب‌زدا درمان شدند. ساوانت و همکارانش (2005) طی تحقیقات خود در پنسیلوانیا گزارش دادند که 25% از مصرف آنتی‌بیوتیک در گوساله‌های قبل از شیرگیری، به علت ابتلا به ذات‌الریه بوده است. پیشرفت اندکی در کاهش ابتلا به بیماری تنفسی گاوی در گوساله‌های شیری قبل از شیرگیری، وجود داشته است و از اوایل دهه 1990 تغییرات اندکی در آمار وجود داشته به طوریکه تعداد زیادی از مرگ‌ومیر گوساله‌های قبل از شیرگیری به بیماری تنفسی گاوی مرتبط است (گوردن و پلامر، 2010).

    بیماری تنفسی گاوی عوامل متعددی دارد و عوامل خطر پیچیده و به‌هم پیوسته هستند (گالان و گری، 2002؛ اسنودر، 2009؛ موری و همکاران، 2016b) که این امر تشخیص بیماری را مشکل کرده و در نتیجه منجر به درمان‌های متناقضی می‌گردد. عوامل بیماری‌زای باکتریایی و ویروسی مختلفی موجب بروز بیماری تنفسی گاوی می‌شود (موری و همکاران، 2016a) و به همین دلیلی هیچ اقدام درمانی کاملاً مؤثری برای آن پیدا نشده است (فالتون، 2009؛ موری و همکاران، 2016b). با توجه به دامنه وسیع عوامل تأثیرگذار بر شیوع بیماری تنفسی گاوی، تعدد بیش از حد شیوه‌های مدیریتی نیز نقش مهمی در احتمال ابتلای گوساله‌ها به این بیماری دارد (گوردن و پلامر، 2010؛ ویندیر و همکاران، 2017).

    صنعت لبنیات کالیفرنیا، با 1.7 میلیون گاو شیری در 1392 دام‌پروری، از نظر تنوع منحصربه‌فرد است (دپارتمان غذا و کشاورزی کالیفرنیا، 2017). اندازه گله‌ها در سراسر ایالت بسیار متفاوت و از متوسط 94 گاو در هر دام‌پروری در یکی از شمالی‌ترین استان‌ها (سیسکیو) تا میانگین 3296 گاو دراستان کرن در منطقه کالیفرنیای جنوبی متغیر است (دپارتمان غذا و کشاورزی کالیفرنیا، 2017). شیوه‌های مدیریتی مربوط به اندازه گله‌ها در سطح ملی شناسایی شده‌اند (دپارتمان کشاورزی آمریکا، 2010، 2012a)؛ اما طبقه‌بندی صریح اندازه گله‌ها با دامنه اندازه گله‌ها در سراسر کالیفرنیا هماهنگی ندارد. تحقیقات دپارتمان کشاورزی آمریکا و سیستم ملی نظارت بر سلامت دام، گله‌هایی با بیش از 500 گاو شیرده را به عنوان گله «بزرگ» طبقه‌بندی می‌کند در حالیکه میانگین اندازه گله در دام‌پروری‌های کالیفرنیا 1249 گاو شیرده است (دپارتمان غذا و کشاورزی کالیفرنیا، 2017). پیش از این تفاوت اندازه و شیوه‌های مدیریتی دام‌پروری‌های مناطق مختلف کالیفرنیا مورد بررسی قرار گرفته است (میر و همکاران، 2006؛ استال و همکاران، 2008؛ میر و همکاران، 2011؛ لاو و همکاران، 2016a)، اما مقایسه‌ای در مورد میزان شیوع بیماری تنفسی گاوی با توجه به تفاوت‌های مذکور انجام نشده است. هدف از این پژوهش مقطعی محاسبه میزان شیوع بیماری تنفسی گاوی در گوساله‌های شیری پیش از شیرگیری و نیز شناسایی و تشریح تفاوت‌های شیوه‌های مدیریتی مرتبط با بیماری تنفسی گاوی در کالیفرنیاست. فرضیه ما این است که در مناطق مختلف کالیفرنیا، شیوه‌های مدیریتی دام‌پروری متفاوتی در خصوص پرورش گوساله‌های قبل از شیرگیری وجود دارد که موجب تفاوت‌هایی در میزان شیوع بیماری تنفسی گاوی بین دام‌پروری‌های مختلف می‌گردد.

  • نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    افزایش بازدهی خوراک دام یکی از مسائلی است که به طور مکرر در مورد آن صحبت شده، اما همیشه تفسیر یکسانی از آن ارائه نشده است. به همین ترتیب، اگر از افراد بپرسیم که در دامداری خود چگونه میزان بازدهی خوراک دام را ثابت نگه می‌دارند یا افزایش می‌دهند، چند نفر می‌توانند پاسخ واقعی بدهند؟ این موضوع در عین حال که تا حدودی دشوار و بسیار چند بعدی است، اما شاید تعجب کنید که مدیریت ساده روزانه تا چه حد می‌تواند بر این موضوع تأثیرگذار باشد.

    به خاطر داشته باشید که اساس تولید شیر، تغذیه است. متأسفانه این احتمال وجود دارد که خوراک، بیشتر از حد یا کمتر از حد مصرف شود و یا به درستی مدیریت نشود. در تولید شیر، به ویژه در شرایط پیچیده امروزی، تغذیه دام نخستین حوزه‌ای است که می‌خواهیم از آن بیشترین بهره‌برداری را با کمترین میزان هدررفت داشته باشیم.

    دانشگاه کنتاکی، علمی‌ترین تعریف عددی از بازدهی خوراک دام را ارائه می‌دهد. طبق این تعریف باید میزان تولید شیر اصلاح‌شده 3.5 درصد چربی ، در ازای هر یک کیلو ماده خشک مصرفی محاسبه شود. به طور خاص، بازدهی مطلوب برای گاوهای هلشتاین بین 630 گرم تا 800 گرم شیر به ازای هر 450 گرم خوراک است. در مفهوم گستره‌تر، بازدهی می‌تواند به معنای استفاده حداکثری از مواد مغذی با کمترین میزان هدررفت باشد. هر گاه خوراک دور ریخته شود یا در بدن گاو به درستی تبدیل به مواد مغذی نشود، بازدهی نامناسب است.

    مصرف مواد غذایی

    یکی از مهم‌ترین اقداماتی که می‌توانید برای بهبود بازدهی خوراک دام انجام دهید، ارتقا و نظارت بر مصرف مواد غذایی است. بله می‌توانید کارهایی انجام دهید تا گاوهایتان را بیشتر به سمت آخور هدایت کنید و در عین حال میزان هدررفت مواد غذایی را کاهش دهید.

    هنگامیکه یک گاو در مراحل ابتدایی شیردهی، غذای کافی مصرف می‌کند تا بتواند از گوساله اش مراقبت کند، هر 450گرم از ماده خشک به طور متوسط حدود 900 گرم شیر تولید می‌کند. صرف‌نظر از زیاد بودن مقدار جیره، یک گاو فقط بر اساس میزان مصرف خود می‌تواند مواد غذایی را جذب کند. گاوهای تازه‌زا و تلیسه‌های شکم اول بیشتر مستعد مصرف ماده خشک کمتری هستند و بیشتر در معرض تأثیرات منفی آن قرار دارند.

    گاوهای پر شیر، هم برای نگهداری از گوساله­ شان و هم برای تولید شیر نیاز به دریافت مقدار بیشتری ماده خشک (DMI) دارند. طبق برآوردها، یک گاو هلشتاین پر شیر به صورت روزانه باید معادل 4.0 درصد از وزن خودش ماده خشک مصرف کند. این مقدار برای گاوهای کم شیر فقط 3.0 درصد است.

    اما تنها هدررفت و میزان دریافت ماده خشک، مورد نظر نیست بلکه کیفیت علوفه نیز نقش مهمی در بازدهی خوراک دام ایفا می‌کند. با افزایش درصد (NDF)، میزان بازدهی خوراک دام کاهش می‌یابد. یافته‌ها نشان می‌دهند که افزودنی‌های خوراک دام از جمله تثبیت‌کننده‌ها، یونوفورها، مخمر، مواد میکروبی و غیره تأثیرات مثبتی بر بازدهی خوراک داشته‌اند. ممکن است این افزایش بازدهی چندان چشمگیر نباشد اما در یک گله تولیدمحور، حتی اندکی افزایش در هر یک از دام‌ها می‌تواند در مجموع تأثیرگذار باشد.

    در نهایت به جیره غذایی که در اختیار هر گروه خاص از دام‌ها قرار می‌دهید، توجه کنید. تنظیم یک رژیم غذایی خاص برای گاوهای تازه‌زا و گاوهای نزدیک به زایمان به منظور تأمین نیازهای غذایی آنها، از اهمیت زیادی برخوردار است. به این ترتیب با هر  غذایی که مصرف می‌کنند، نیازهای غذایی آنها در مراحل مختلف شیردهی‌شان تأمین می‌شود. به همین ترتیب، گاوهای خشک نیازی به خوارک با ارزش غذایی بالا ندارند.

    نقش مدیریت خوراک

    عوامل محیطی، دلیل اصلی کاهش خوراک دام‌هاست. تنش گرمایی از دمای 21.1 درجه سانتی­گراد شروع می‌شود و می‌تواند بر اساس شاخص رطوبت، افزایش چشمگیری داشته باشد. هرگاه تنش گرمایی رخ دهد، میزان مصرف خوراک کاهش می‌یابد. نصب مه­پاش و تعداد پنکه کافی در داخل بهاربند و به ویژه در بالای آخور، می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

    فضای کم آخور موجب می‌شود گاوهای ضعیف‌تر نتوانند به قدر کافی غذا بخورند. توصیه کلی در این مورد این است که در آخور برای هر گاو حداقل 70 تا 76.2 سانتی­متر فضا در نظر گرفته شود. اما این فضا در گروه‌های خاص (مانند تازه‌زا، گاوهای قبل از زایمان، گاوهای قرنطینه‌شده) باید 91.5سانتی­متر باشد.

    نحوه ترکیب مجموع جیره ترکیبی (TMR) می‌تواند بر غذای گاوهای شما تأثیر بگذارد. اندازه نامناسب قطعات یا ترکیب نادرست آنها می‌تواند منجر به جدا شدنشان از یکدیگر و هدر رفتنشان شود. همچنین ممکن است موجب بروز مشکلات سلامتی مانند اسیدوز و در نتیجه کاهش بازدهی خوراک گردد. به علاوه، کیفیت پایین علوفه که طعم مطلوبی ندارند، مانع بازگشتن حیوانات برای خوردن منم غذا می‌شود. اگر مجموع جیره ترکیبی رطوبت بسیار بالایی داشته باشد، نه تنها باعث فاسد شدن خوراک می‌شود بلکه میزان دریافت غذا را نیز کاهش می‌دهد. توصیه کلی ما این است که مجموع جیره ترکیبی بین 48 تا 52 درصد حفظ شود.

    مطمئناً دام‌های شما فقط می‌توانند به اندازه‌ای که خوراک در اختیارشان قرار می‌دهید تغذیه کنند. معمولاً پیشنهاد می‌شود که خوراک 22 ساعت از روز در دسترس آنها باشد (با احتساب 2 ساعتی که در بهاربند‌های قرنطینه یا در شیردوشی  هستند). برای کاهش عدم تمایل به تغذیه، می‌توان خوراک را در آخور جلو آورده و هم­زد استفاده کرد. هر قدر غذا دورتر در آخور قرار گیرد، گاو در هنگام گرسنگی باید تلاش بیشتری برای غذا خوردن داشته باشد. در نتیجه ترجیح می‌دهد که غذا را رها کرده و بخوابد. اگر غذا پراکنده شده باشد، سطح وسیع‌تری از علوفه توسط اکسیژن تخریب می‌گردد. اگر غذا برای مدت زیادی بیرون از آخور بماند، احتمال اینکه حتی بعد از بالا آمدن غذا گاوها آنها را بخورند کمتر است. برای نظارت بر استفاده کارآمدتر از غذا، توصیه می‌شود بعد از هر بار تغذیه بیشتر از 3 تا 5 درصد از غذا باقی نماند.

    بازدهی خوراک دام در هر یک از دام‌ها و در نژادهای مختلف بسیار متنوع است. توجه داشته باشید که بیشتر معادلات مربوط به بازدهی بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده روی نژاد هلشتاین به دست آمده‌اند. به همین ترتیب، میزان دریافت ماده خشک و نیازهای غذایی نیز متفاوت است. بهره‌مندی از یک متخصص تغذیه که اهداف شخصی، منابع تغذیه‌ای و ویژگی‌های دام‌های شما را بشناسد، دارایی مهمی است که در رسیدن به حداکثر بازدهی خوراک به شما کمک می‌کند.

    نویسنده: ژاکلین کریموفسکی

  • عملکرد و اثر مس در خوراک اسب ها

    عملکرد و اثر مس در خوراک اسب ها

    عملکرد و اثر مس در خوراک اسب ها

    مس چیست؟

    زمانی که صحبت از مس می شود اول از همه به یاد سیم و لوله های مسی می افتیم. در واقع تصور اینکه اسب ها به طور روزانه به مس نیاز داشته باشند سخت است. اولین باری که دانشمندان مس را در بافت های جانوری یافتند فرض را بر این گذاشتند که در اثر آلودگی به این نتایج دست یافته اند. با اینحال اواخر دهه 1920 میلادی فهمیدند که مس در بافت انسان و جانوران به عنوان یک ماده مغذی ضروری وجود دارد. در این مقاله به عملکرد و اثر مس در خوراک اسب ها پرداخته می شود.

    مس در اسب ها

    مس یک کوفاکتور ضروری برای چندین مسیر متابولیکی حیاتی در بدن اسب ها می باشد. یعنی بدون حضور مس آنزیم ها نمی توانند بطور مطلوب و کامل عمل کنند. برخی فرایندهای خاصی که مس در آن ها نقش دارند عبارتند از: تولید انرژی، متابولیسم آهن، تشکیل بافت پیوندی، عملکرد سیستم اعصاب مرکزی (مغز و نخاع) و تولید ملانین(رنگدانه).

    تولید انرژی

    سلول ها انرژی را با ساختن ATP (آدنوزین تری فسفات) که سوخت تمام سیستم های بدنی می باشد تولید می کنند. سیتوکروم c اکسیداز (آنزیمی که برای انجام فعالیت خود به مس نیاز دارد) در اندامک میتوکندری با ایجاد زنجیره انتقال الکترونی انرژی را در مولکول ATP ذخیره می کند. بنابراین زمانی که کمبود مس در جیره اسب وجود داشته باشد توانایی این آنزیم برای تولید انرژی کاهش می یابد و این مسئله منجر به کاهش عملکرد اسب می گردد.

    متابولیسم آهن

    ما اغلب گمان می کنیم دلیل کم خونی در اسب کمبود آهن می باشد. ولی این امکان وجود دارد که این کم خونی ناشی از کمبود مس باشد. زیرا اغلب جیره های موجود برای اسب ها مقدار آهن بیشتر از حد نیاز را تامین می نماید. از سوی دیگر در جیره هایی که تنها بر پایه علوفه است (و کنسانتره مصرف نمی شود) اغلب کمبود مس وجود دارد.  آنزیم هایی که در ساختار خود مس دارد بطور کلی  فروکسیداز (Ferroxidases)  نام دارند. واکنشی که این آنزیم ها انجام می دهد در زیر نشان داده شده است:

    4 Fe2+ + 4 H+ + O2 = 4 Fe3+ + 2H2O

    عمل این آنزیم ها تبدیل یون آهن II به آهن III و ایجاد ساختمان گلبول های قرمز خون می باشد. بنابراین اسب هایی که از جیره های با مقادیر پایین مس مصرف می کنند به علت نقص در فعالیت این آنزیم دچار کمخونی می گردند.

    ایجاد بافت پیوندی

    لیزیل اکسیداز آنزیمی است که با بهره گیری از مس در بافت پیوندی، بین کلاژن و الاستین پیوند ایجاد می کند. در صورت عدم ایجاد این پیوند انعطاف پذیری و استحکام بافت پیوندی کاهش می یابد. بنابراین مس برای عملکرد بدون نقص بافت پیوندی نظیر تشکیل استخوان ها که نیازمند ماتریکس کلاژنی است ضروری می باشد.

    عملکرد سیستم عصبی

    سیستم اعصاب مرکزی و مغز برای عملکرد طبیعی خود به آنزیم هایی نیاز دارند که برای انجام فعالیت بهینه خود نیاز به مس دارند. فسفولیپیدهایی که دیواره سلول های عصبی را می سازند (همانند میلین اطراف سلول های عصبی) از آنزیم هایی استفاده می کنند که به مس وابسته هستند. همچنین  برای تبدیل دوپامین به نوراپی نفرین نیاز به آنزیمی است که در ساختار خود مس دارد.

    منابع مس در خوراک اسب ها

    NRC منبع معتبر نیازهای خوراکی برای کلیه حیوانات می باشد. طبق توصیه این منبع یک اسب 500 کیلوگرمی در شرایط نگهداری (بدون فعالیت ورزشی، غیرآبستن) 100 میلی گرم مس در روز نیاز دارد. این مقدار بسیار کم می باشد ولی تاثیر چشمگیر و معنی داری در فعالیت اسب خواهد داشت. به همان میزانی که فعالیت اسب افزایش می یابد مقدار نیاز تا نهایتا 125 میلی گرم در روز خواهد رسید.

    علوفه ها مقادیر نسبتاً پایینی ا ز مس را دارا می باشند. اغلب علوفه ها (از جمله یونجه) کمتر از 10 میلی گرم در هر کیلوگرم علوفه، مس دارند. در صورتی که علوفه به اندازه 2 درصد وزن اسب 500 کیلوگرمی (10 کیلوگرم) مصرف شود، تنها نیاز نگهداری اسب را (بر اساس توصیه NRC) تامین می نماید.

    بیشترین میزان مس مصرفی توسط اسب 250 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن اسب می باشد. به عنوان مثال برای اسب 500 کیلوگرمی با مصرف 10 کیلوگرم علوفه می تواند تا 2500 میلی گرم مس در روز (بصورت مکمل) مصرف کند. با توجه به میزان قابل تحمل مصرف مس و توجه به اینکه جذب مس توسط عوامل دیگری کاهش می یابد، در خوراک های کنسانتره ای مقدار این عنصر کمی بالاتر از سطح توصیه شده NRC لحاظ می گردد.

    عناصر دیگر نظیر روی نیز بر جذب مس موثرند و باعث کاهش جذب آن می گردند. به همین منظور استفاده از خوراک های کنسانتره ای که بطور دقیق و کامل فرموله شده باشند توصیه می شود که مقادیر مورد نیاز مس را با توجه به سایر عناصر تامین می کند.

    اطمینان از مصرف مقادیر کامل مس علاوه بر مقادیر توصیه شده در NRC توسط خوراک های کنسانتره ای بهترین راه برای دستیابی به سلامت و دستیابی به بهترین عملکرد سیستم های حیاتی در اسب می باشد.

    مقادیر مس در چند ماده خوراکی بر حسب میلی گرم در کیلوگرم
    مقدار مس (mg/kg)

    ماده خوراکی

    66

    ملاس

    19

    کنجاله کتان

    11

    تفاله چغندر

    9

    یونجه

    7

    جو دوسر

    3

    ذرت

    Young, JK, GD Potter, LW Green, SP Webb, JW Evans and GW Webb. 1987.
    Copper balance in miniature horses fed varying amounts of zinc. Proc.
    .Equine Nutr. Physiol. Soc. Symp. 10:153-157.

    Pearce, SG, ND Grace, EC Firth, JJ Wichtel, SA Holle and PF Fennessy. 1998b.
    Effect of copper supplementation on the copper status of pasture-fed young
    Thoroughbreds. Equine Vet. J., 30:204-210.

    Knight, DA, SE Weisbrode, LM Schmall, SM Reed, AA Gabel, LR Bramlage and
    WI Tyznik. 1990. The effects of copper supplementation on the prevalence
    of cartilage lesions in foals. Equine Vet. J. 22:426-432.

    Hurtig, MB, SL Green, H Dobson, Y Mikuni-Takagaki, and J Choi. 1993. Correlative
    study of defective cartilage and bone growth in foals fed a low-copper diet.
    Equine Vet. J., Suppl. 16:66-73.

    KAVAZIS, A. N., J. KIVIPELTO, E. A. OTT (2002): Supplementation of broodmares with copper,
    zinc, iron, manganese, cobalt, iodine, and selenium. J. Equine Vet. Sci. 22, 460-464.

  • اهمیت دفعات خوراکدهی

    اهمیت دفعات خوراکدهی

    تعداد دفعات خوراکدهی مناسب برای گاوهای شیری


    مقدمه

     چند مرتبه خوراکدهی مفیدتر است؟تعداد دفعات خوراکدهی بالاتر یا کمتر؟

    در آمریکا اکثر گاوداران گاوهایشان را یک بار در روز تغذیه می‌کنند. تا زمانی‌که فیدِر شما به اندازه کافی بزرگ است و ظرفیت دارد، روزانه یک مرتبه خوراکدهی به گاو انتخاب بدیهی به نظر می‌رسد. این کار هزینه‌های کارگری را کاهش می‌دهد، فشردگی کار تجهیزات و تاسیسات را کم می‌کند، و در فارم‌های کوچک‌تر این امکان را فراهم می‌کند تا فرد خوراک‌دهنده در مابقی ساعات روز کارهای دیگر را انجام دهد.

    تاثیر تعداد دفعات خوراکدهی بر تولید و سلامتی گاوهای شیری

    یک گاو شیری پرتولید برای اینکه مجموعاً 3 تا 5 ساعت در روز را پای آخور میگذراند، باید بین 9 تا 14 مرتبه در روز جهت مصرف خوراک به پای آخور بیاید. اقدامات مدیریتی مثل تراکم یا صرف زمان بیشتر از 3 ساعت در روز بیرون از بهاربند (برای شیردوشی) می تواند بودجه‌های زمانی گاوهایتان را به شدت محدود کند. بعلاوه، وقتی بودجه زمانی گاو به مخاطره می‌افتد، او ترجیح می‌دهد تا به‌منظور تکمیل خواب، از زمان لازم برای خوراک خوردن خود بکاهد.

    برای جبران این نقیصه، او سرعت خوردن و جدا کردن ذرات بلند فیبر را افزایش خواهد داد، که هر دو با افزایش خطر اسیدوز شکمبه همراه هستند.

    اقدامات جهت بهبود رفتار مصرف خوراک؟

    در اختیار قرار دادن مکرر خوراک تازه می‌تواند به عنوان یک راه حل ارائه گردد. ثابت شده است که ریختن خوراک تازه حتی بیشتر از هل دادن خوراک (push-up)، گاوها را برای مصرف خوراک تحریک می‌کند. یک مطالعه پژوهشی در مزارع شیری فری استال در اونتاریو کانادا نشان داد مزارعی که دوبار خوراک TMR تازه در برابر یک بار در روز به گاوها می‌دهند، ماده خشک مصرفی را 4/1 کیلو به ازای هر گاو و شیر را تا 2 کیلو به ازای هر گاو افزایش دادند. بعلاوه، دو بار خورک دادن در روز منجر به افزایش بازده خوراک، نشخوار کردن، و زمان خوردن شد.

    مطالعه انجام شده بوسیله دانشگاه کرنل و موسسه ماینر در مزارع شیری صنعتی نشان داد که مزارع فری استال دو بار تغذیه شده در روز 5 برابر نسبت بالای اسیدهای چرب de novo (با منشا داخلی یا سنتز شده در بافت پستان) در تانک شیرشان در مقابل یک بار خوراک دادن داشتند. همچنین آن‌ها مقدار چربی و پروتئین شیر افزایش یافت.

    اسیدهای چرب de novo در حدود یک چهارم چربی شیر گاو سهم دارند که در غده پستان با استفاده از استات و بوتیرات منشأ گرفته از تخمیر علوفه در شکمبه، سنتز می‌شوند. بنابراین به نظر می‌رسد که غلظت اسیدهای چرب de novo، غیرمستقیم منعکس کننده شرایط شکمبه است. بنابراین افزایش تعداد دفعات خوراک دادن در روز، یک بخش مهمی از بهبود دادن سلامت شکمبه است.

    ما می‌دانیم که مرتبه خوراکدهی بیشتر می‌تواند هم به گاو و هم به مزرعه سود برساند، اما آیا حداکثر مجاز دارد؟

    در تحقیقی که دفعات خوراکدهی یک مرتبه را در برابر 4 یا 5 بار در روز در شرایط فری استال مقایسه کرده است، نشان داد که زمان خوابیدن کاهش یافت، حتی اثرات منفی بر روی ماده خشک مصرفی و تولید شیر دارد. اما پژوهش‌ها از دهه 1980 تا 1990 پیشنهاد می‌کند که دفعات خوراک دادن باید در گله‌های تای استال حداکثر بشود، بویژه در مواقعی که اجزای جیره جداگانه تغذیه می‌شوند.

    برای مزارع فری استال، خوراندن دوبار TMR در روز باید رفتار خوردن را بهبود ببخشد، بدون این که رفتار استراحت کردن را به مخاطره بیاندازد.

  • مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله

    مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله

    مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله


    تغذیه گوساله همیشه یکی از موارد بسیار مهم در پرورش گوساله است که دامداران همیشه به آن توجه ویژه ای دارند. گوساله تازه متولد شده نیازهای اساسی زیادی دارد که مهمترین آن، نیاز به داشتن ایمنی در برابر آلودگی های محیطی و تغذیه ای است. در این مقاله، مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله بررسی شده است.

    برای گوساله ­های تازه متولد شده که سیستم ایمنی ضعیفی دارند ما می­ توانیم سلامتی گوساله را با یک کلستروم کیفیت بالا تامین کنیم.

    کلستروم کمپلکسی از مواد مغذی، ایمنوگلبولین­ها، فاکتورهای رشد و هورمونهای ضروری برای گوساله ­های تازه متولد شده است. ایمونوگلبولین­ ها (آنتی بادی ­ها) مولکول­ های پروتئینی بزرگی هستند که گوساله را در برابر بیماری ­های مختلف محافظت می­ کند .

    در پرورش گوساله، لازم است توجه داشته باشیم که بدن گوساله تازه متولد شده فاقد ایمونوگلوبین­ های لازم برای مقابله با عوامل بیماری­زا مختلف می­ باشد که در تغذیه گوساله، باید آن را به سرعت از کلستروم دریافت نماید. می دانیم که مرگ و میر ناشی از بیماری­ ها در گوساله­ هایی بیشتر دیده شده که میزان ایمونوگلوبولین خون آنها پایین است. مطالعات نشان داده که حرارت دهی کلستروم باعث افزایش جذب ایمونوگلوبولین­ های آغوز  و همچنین جذب غیر فعال آنها در روز نخست تولد گوساله شده است. (جذب غیر فعال، یک فرآیند فیزیکی نظیر جذب آب به وسیله یک اسفنج است که یون ها بدون آنکه از نظر متابولیکی درگیر شوند با آب حرکت می کنند).در این مطالعه به صورت مشخصی نشان می­ دهد که پاستوریزه کردن کلستروم مقدار کلی فرم را کاهش می ­دهد .

    جــدول .1 میانگیــن مصــرف آغــوز در دو روز اول و درصد مصرف آن بــه وزن تولد گوساله‌ها در گروه‌های تیماری. (abc) در هر ردیف، میانگین‌های دارای حروف متفاوت از لحاظ آماری اختالاف معنی‌دار دارند :SEM) .p>0/05میانگین خطای استاندارد).

    متغیر شاهد تیمار حرارت دهی SEM
    مصرف آغوز (کیلوگرم)  13/00 a 12/50 a 0/33
    وزن تولد (کیلوگرم) 42/11 40/6 1/28
    مصرف آغوز به وزن تولد (درصد) 30/47a 29/28a 0/71

    نتایج این تحقیق نشــان داد که در تغذیه گوساله، تیمار حرارت­ دهی کنترل شــده آغوز باعث افزایش غلظت ایمونوگلوبولین های خون گوســاله­ ها می­ شود.

    همچنین، بازده ظاهری جذب ایمونوگلوبولین ها نیز با حرارت دهی کنترل شــده آغوز افزایش چشــمگیر داشت.  به طور کلی، جذب ایمونوگلوبولین ها به عواملی مانند زمان، روش و میزان آغوز استفاده شده، نژاد، سن و حضور مادر در کنار گوســاله و همچنین، شــرایط روده گوساله بستگی دارد که در این بین غلظــت ایمونوگلوبولینها و حجم آغوز خورانده شــده مهمترین می­باشــند.

    تحقیقات در زمینه پرورش گوساله نشــان داده که حرارت­ دهــی زیاد آغوز باعث تخریب پروتئین­ های آن­ می­ شــود و باید دمایی انتخاب شود که کمترین صدمه به ایمونوگلوبولین ها وارد شــودکه این موضوع در تغذیه گوساله مهم است. همچنین، باید آغوزی انتخاب شود که حداقل  60 (میلی گرم/ میلی لیتر) ایمونوگلوبولین داشــته باشــد. تحقیقات گودن و همکاران در ســال2006 در خصوص پرورش گوساله نشــان دادند که هرچند حرارت­ دهی ممکن اســت میزان ایمونوگلوبولین­ هــا را در آغوز کم کنــد، اما میزان جذب را افزایش می­ دهد.

    تحقیقــات صورت گرفته روی اثــر حرارت ­دهی و منجمد کردن آغوز در تغذیه گوساله نشان داد که این فرایندها باعث کاهش کازئینها، لاکتوز، چربی و نمک آن شده که می تواند از دلایل افزایش توان رقابت ایمونوگلوبولین ها برای جذب بیشتر باشد . از طرفی، Elizondo-Salazar و Heinrichs در سال2009 بیان کردند که حرارت دهی آغوز باعث تغییر در خصوصیات فیزیکی و غلظت ایمونوگلوبولین های آن نمی شود، بنابراین اثر مثبت حرارت دهی میتواند ناشی از تأثیر آن بر ساختمان پروتئینی ایمونوگلوبولین ها باشد.

    مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله

    مهم ترین چالش تغذیه گوساله در پرورش گوساله

    برخــی مطالعات در خصوص چالش های تغذیه گوساله در پرورش گوساله نشــان دادنــد که حرارت دهــی آغوز میــزان جذب ایمونوگلوبولین هــا را نســبت به آغوز خــام افزایش میدهــد، که دلایلی مختلف برای آن ذکر شــده است. حرارت دهی با افزایش نسبت مواد جامد و کاهــش میزان آب باعث افزایش گرانروی آغوز شــده که فرصت جذب ایمونوگلوبولین هــا را در روده کوچک بیشــتر میکنــد .

    همچنین، حرارت دهی آغوز باعث کاهش جمعیت بیماری زاهای آن می شود که می تواند از اثــر منفی آنهــا بر جذب ایمونوگلوبولین ها بکاهد، زیــرا عوامل بیماریزا با تولید ســموم خود باعث التهاب دیواره روده و بســته شــدن منافذ جذب ایمونوگلوبولین ها در روزهای ابتدایی تولد می شوند. از طرف دیگر، ترکیبات تولیدی عوامل بیماریزای روده اثر رقابتی با ایمونوگلوبولین ها در جذب دارند. جــدول 1، مصرف کمتر آغوز، چــه از نظر مقداری و چه بــه صورت درصدی از وزن بدن، در این گروه میباشــد. با توجه به فرمول بازده جــذب ظاهری ایمونوگلوبولین ها، میزان جــذب آنها تابعی از میزان مصرف آغوز و غلظت ایمونوگلوبولین ها در آغوز مصرفی میباشد.

    افزایــش بازده ظاهری جذب ایمونوگلوبولین هــا در گروه آغوز حرارت دیده مشــابه با نتایج حاصل از برخی تحقیقات گذشته بود از آنجایی که تیمار حرارت دهی کنترل شــده در تحقیق حاضر در زمینه تغذیه گوساله، تغییر معنی دار بــر غلظت ایمونوگلوبولین هــای آغوز ایجاد نکرد، بنابرایــن افزایش بازده ظاهری جذب صرفاً بیانگر افزایش فرایند انتقال غیرفعال ایمونوگلوبولین ها در روده کوچک می­باشــد.

    بازده ظاهــری جذب ایمونوگلوبولینها= وزن گوســاله (kg) ×غلظت IgG خون (mg/ml) × میزانIgG کل مصرفی(mg/ml) 0.092

    به طور کلی نتایج این تحقیق نشــان داد که حرارت دهی کنترل شده آغــوز، به مــدت 30 دقیقه در دمای 60°C می توانــد باعث افزایش جذب ایمونوگلوبولینها در گوساله تازه متولد شده گردد. هرچند حرارت دهی کنترل شــده آغوز تأثیر معنی دار بر شاخصهای عملکردی نداشت، ولی میتواند وقوع اســهال را در تا زمان از شیرگیری کاهش دهد.

    منابع:

    Alali, W.Q., Sargeant, J.M., Nagaraja, T.G., De-Bey, B.M. (2004) Effect of antibiotics in milkreplacer on fecal shedding of Escherichia coli O157:H7 in calves. J Anim Sci. 82: 2148-2152.

    Arikan, O.A., Sikora, L.J., Mulbry, W., Khan,S.U., Foster, G.D. (2007) Composting rapidlyreduces levels of extractable oxytetracyclineinmanure from therapeutically treated beef calves.Bioresour Technol. 98: 169–176.

    Arthington, J.D., Cattell, M.B., Quigley, J.D., 3.McCoy, G.C., Hurley, W.L. (2000) Passive im-            munoglobin transfer in newborn calves fed co-       lostrum or spray-dried serum protein alone or as a supplement to colostrum of varying quality. J Dairy Sci. 83: 2834-2838.

    Chamorro, M. (2009) Environment, dam, man-agement: Factors influencing passive transfer of immunoglobulins to neonatal calves. Vet Quart. 12: 1-7.

    Elizondo-Salazar, J.A., Heinrichs, A.J. 2008. Heat treating bovine colostrum (review). Prof Anim Sci. 24: 530-538.

    Elizondo-Salazar, J.A., Heinrichs, A.J. (2009a) Feeding heat-treated colostrum to neonatal dairy heifers: Effects on growth characteristics and blood parameters. J Dairy Sci. 92: 3265-3273.

    Elizondo-Salazar, J.A., Heinrichs, A.J. (2009b) Feeding heat-treated colostrum or unheated co-lostrum with two different bacterial concentra-tions to neonatal dairy calves. J Dairy Sci. 92: 4565-4571.

    Kirk, J.H. (2007) Pasteurization of Colostrum. Textbook of Extension Veterinarian, University of California, USA.

    Rodríguez, C., Castro, N., Capote, J., Morales-delaNuez, A., Moreno-Indias, I., Sánchez-Macías, D., Argüello, A. (2009) Effect of co-lostrum immunoglobulin concentration on immunity in Majorera goat kid. J Dairy Sci. 92: 1696-1701.

    elsinger, S. L. and A. J. Heinrichs. 2017. Comparison of immune responses in calves fed heat-treated or unheated colostrum. J. Dairy Sci. 100:4090–4101. Johnson, J. L., S. M. Godden, T.

    Kryzer, A. A., S. M. Godden, and R. Schell. 2015. Heat-treated (in single aliquot or batch) colostrum outperforms non-heat-treated colostrum in terms of quality and transfer of immunoglobulin G in neonatal Jersey calves. J. Dairy Sci. 98:1870–1877.