بلاگ

  • جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی (National Academies of Science and Medicine: NASEM) جدیدترین (هشتمین) اطلاعات، مقالات و مطالعات درباره نیازهای تغذیه‌ای گاو شیری را در سال 2021 منتشر کرده است.

    مایکوتوکسین‌ها

    مایکوتوکسین‌ها توکسین‌هایی هستند که توسط قارچ‌ها تولید و به فراوانی در خوراک دام (علی‌الخصوص سیلاژ) دیده می‌شوند. رشد قارچ‌ و گسترش مایکوتوکسین‌ها بستگی به مزرعه و شرایط محیطی، عملیات برداشت و ضایعات احتمالی به گیاه قبل از برداشت است. خوشبختانه وجود قارچ در خوراک به سرعت منجر به تولید مایکوتوکسین نمی‌شود. با این‌حال خوراک‌های آلوده قارچ باید از نظر گونه‌ی قارچ و احتمال تولید مایکوتوکسین مورد بررسی قرار گیرند. مایکوتوکسین‌ها بر عملکرد گاو تاثیر منفی داشته و اثرات آنتی بیوتیکی آن‌ها موجب نابودی باکتری‌های شکمبه می‌گردد. مایکوتوکسین‌های رایج در خوراک دام عبارتند از: آفلاتوکسین، دئوکسی‌نیوالنون، فومونیزین، اوکراتوکسین و زیرالنون.

    آفلاتوکسین‌ها

    آفلاتوکسین‌ها توسط آسپرژیلوس فلاووس(Aspergillus flavus) و آسپرژیلوس پارازیتیکوس(Aspergillus parasiticus) تولید می‌شوند. این سموم اغلب در نهاده‌هایی چون ذرت، سورگوم و تخم پنبه وجود دارند. آفلاتوکسین‌ها در شرایط دمای بالاتر و هوای خشک در زمان رشد گیاه تولید می‌شوند. دام‌هایی که خوراک‌های با آفلاتوکسین بالا مصرف می‌کنند دچار کاهش مصرف خوراک و افت تولید شیر می‌شوند.

    علاوه بر تاثیری که آفلاتوکسین‌ها بر کاهش تولید دارند، وارد شیر هم می‌شوند و از این جنبه هم دارای مضراتی هستند. به همین دلیل سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) سطح مجاز آفلاتوکسین‌ها را در خوراک دام 20 میکروگرم در هر کیلوگرم خوراک دام قرار داده است.

    دئوکسی‌نیوالنون

    این سموم با نام کلی دان (DON) یا وُمیتوکسین شناخته و توسط فوزاریوم‌ها تولید می‌شوند. این سموم در اغلب غلات دیده می‌شوند. اثرات منفی این سموم در کاهش مصرف خوراک و کاهش تولید پروتئین میکروبی در شکمبه می‌باشد. گاوهای شیری با فعالیت میکروبی که دارند قادرند DON را به de-epoxy DON (DOM-1) تغییر داده و اثرات منفی آن را خنثی کنند. از این جهت نسبت به این سموم مقاومت دارند.

    فومونیزین‌ها

    این سموم توسط طیف وسیعی از فوزاریوم‌ها از قبیل فوزاریوم ورتیسیلیوئید (Fusarium verticillioides) و  فوزاریوم پرولیفراتوم (Fusarium proliferatum) تولید و در ذرت و فراورده‌های فرعی آن یافت می‌شوند. آلودگی گیاهان در شرایط گرما و رطوبت و فصل رویش گیاه اتفاق می‌افتد. فومینیزین به سه نوع B3، B2، B1 دسته بندی می‌شود که حد مجاز آن‎‌ها برای گاو شیری 15 میلی‌گرم در کیلوگرم جیره می‌باشد.

    اکراتوکسین

    اکراتوکسین A به دلیل اینکه به میزان زیادی به اکراتوکسین آلفا تجزیه می‌شود مشکل حادی ایجاد نمی‌کند. با این وجود مقدار 12 میلی‌گرم در هر کیلوگرم وزن بدن گاو می‌تواند برای سلامتی دام مشکل ایجاد نماید. این توکسین توسط گونه‌های آسپرژیلوس و پنی‌سیلیوم تولید می‌شود. حدود مجاز در خوراک برای این سموم مشخص نشده است. این سموم در دانه غلات و بخصوص ذرت وجود دارند.

    زیرالنون

    زیرالنون اغلب به همراه دئوکسی‌نیوالنون وجود دارد. هر دو این سموم توسط گونه‌های قارچ فوزاریوم تولید می‌شوند. زیرالنون در دانه‌های غلات، سیلاژ، مراتع لگومینه و گراس به وفور یافت می‌شود. در صورتی که زیرالنون جیره از 20-10 میلی‌گرم بالاتر رود می‌تواند منجر به کاهش عملکرد تولیدمثلی دام گردد.

    پیشگیری و درمان

    از آن‌جایی که مایکوتوکسین‌ها بر عملکرد تولیدی و تولیدمثلی دام اثر منفی دارند، شناسایی نوع مایکوتوکسین و میزان آن امری ضروری است. بهتر است تک تک خوراک‌ها بطور جداگانه برای مایکوتوکسین‌ها آزمایش شوند تا میزان دقیق و منبع آلودگی مشخص گردد.  برای جلوگیری از اثرات مخرب مایکوتوکسین‌ها از توکسین بایندرها استفاده می‌شود. باید توجه داشت که پیشگیری از آلودگی با توکسین‌ها با توکسین بایندر موثر و جاذب توکسین بهتر و کم ضررتر از مدیریت کردن پس از آلودگی می‌باشد.

    برداشت علوفه در شرایط ایده‌آل و انبار کردن در شرایط مطلوب (فاقد رطوبت و دمای مناسب) بهترین روش پیشگیری از آلودگی است.

    همانگونه که در ابتدا بیان کردیم وجود قارچ در خوراک الزاماً به معنی وجود مایکوتوکسین‌ها نمی‌باشد. خوراک‌های مشکوک به مایکوتوکسین بالا بایستی از نظر غلظت سم و نوع سم مورد بررسی قرار گیرند. همواره در دامداری بایستی روش‌های کنترلی مختلفی برای خوراک‌ها و افزودنی‌های مختلف از نظر توکسین‌ها وجود داشته باشد.

    برگرفته از:

    National Academies of Sciences, Engineering, and Medicine. 2021. Nutrient Requirements of Dairy Cattle: Eighth Revised Edition. Washington, DC: The National Academies Press. Doi.org/10.17226/25806.

    مترجم: امیر شبدینی 

  • مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال یکی از چالش بر انگیزترین دوره‌ها در یک دامداری است. در این دوران گاوها 4 چالش اصلی فیزیکی را تجربه می‌کنند: کاهش مصرف ماده‌ی خشک، افزایش نیاز به مواد مغذی، سرکوب سیستم ایمنی و استرس سیستمیک و التهاب به خصوص در زمان زایمان.

    بنابراین بهترین رویکرد برای مدیریت این دسته از گاوها پرداختن به این چالش‌هاست. اگر ما به کاهش مصرف ماده خشک و افزایش نیازهای غدایی بپردازیم، بیشترین اثرات منفی عبارتند از:

    1/ ورود دام به تعادل منفی انرژی (زیرا گاوها بیش از دریافت مواد غذایی که دریافت می‌کنند، مصرف می‌کنند)

    2/ افزایش بروز بیماری‌های متابولیکی مثل کتوز و کبد چرب.

    اگرچه ما نمی‌توانیم میزان نیازهای تغذیه‌ای گاو را در این دوران کاهش دهیم، با این‌حال می‌توانیم با مدیریت صحیح افت مصرف ماده‌ی خشک را کاهش دهیم.

    در دوره انتقال، در صورت عدم مدیریت صحیح، گاوها درجاتی از سرکوب شدن سیستم ایمنی را تجربه خواهند کرد. با این‌حال یک پاسخ استرس‌زا یا التهاب تشدید شده ممکن است این سرکوب سیستم ایمنی را تشدید کرده و خطر ابتلا به بیماری را افزایش دهد.

    تلفات گاوهای شیری مرتبط با بیماری‌ها به خوبی شناخته شده است. اما غیر از این در راس آن بر رفاه گاوها و اقتصاد دامداری تاثیرگذار است. این شرایط تاثیرات طولانی مدت به روی بهره‌وری و باروری گاوها، کاهش تولید شیر و نرخ لقاح و افزایش تلفات دام‌ها حیوانات دارد. با کنترل کردن استرس و التهاب بعد از زایمان، احتمال بروز بیماری‌ها و عملکرد ضعیف در تولید شیر کاهش می‌یابد.

    مدیریت دوره انتقال

    1/ حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب

    اقدامات مدیریتی برای گاوهای انتقالی باید بر حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب متمرکز شود. برای حداکثر کردن مصرف ماده خشک، ترکیب جیره (بخصوص فیبر و انرژی) یکی از مهم‌ترین عوامل است.

    2/ بهترین فرمولاسیون جیره

    اگرچه می‌توان بهترین فرمولاسیون جیره با بهترین مواد اولیه را داشته باشیم؛ ولی اگر گاوها به آن خوراک دسترسی نداشته باشند این فرمولاسیون عملاً بدون استفاده می‌شود.

    3/ دسترسی به خوراک تازه

    در دوران انتقال گاوها بایستی حداقل 23 ساعت در طول شبانه‌روز به خوراک تازه دسترسی داشته باشند. فقط در حین تمیز کردن آخور بین دو وعده‌ی خوراک بایستی آخور خالی شود.

    روش های تحریک گاوها برای رفتن به آخور و غذا خوردن

    1/  Push up

    2/ دفعات بیشتر خوراک‌ریزی.

    Push-up

    توصیه می‌شود در 2 تا 4 ساعت ابتدایی خوراک‌ریزی، Push-up انجام شود. بهتر است در 2 ساعت اولیه‌ی خوراک‌ریزی که خوراک تازه است، هر 30 دقیقه Push-up صورت پذیرد.

    push-up

    push-up2

    روش‌های مختلف Push-up

    تناوب خوراک‌دهی

    تحقیقات نشان داده‌اند در ارتباط با دفعات خوراک‌دهی در حالتی که 4 بار در روز انجام شود،  باعث تحریک گاوها برای رفتن به آخور  و غذا خوردن می‌شود.

    غذا دادن به گاوها، 4 بار در روز از نظر حمل و نقل و کارگری در دامداری کار دشواری است. پیشنهاد می‌شود حداقل 2 بار و به طور ایده‌آل 3 بار غذای تازه برای گاوها در دوران انتقال ریخته شود.

    در صورتی‌که گاو محل خاصی برای خوردن خوراک در آخور نداشته باشد، هیچ‌یک از روش‌های بالا جواب نخواهد داد. بنابراین یه عامل مهم در این مرحله عبارت است از: تراکم مناسب در بهاربند و آخورها.

     دو روش برای مدیریت تراکم دام در بهاربند وجود دارد:

    یکی از این روش‌ها بر اساس مساحت بهاربندها و روش دوم بر اساس مساحت و مدیریت آخورهاست. بهترین‌ترین روش مدیریت آخور است.

    با اندازه گیری آخور بر حسب سانتی‌متر و تقسیم کردن آن به تعداد گاوهای داخل بهاربند فضای مخصوص برای هر گاو محاسبه می‌شود. به طور ایده آل 76 سانتی‌متر برای هر گاو نیاز است.

    روش دیگر که می‌تواند باعث افزایش مصرف ماده خشک شود، حداقل جابجایی گاوها بین بهاربندها است. این روش استرس را کاهش می‌دهد و از برخورد گاوهای شکم اول با گاوهای شکم بالاتر جلوگیری می‌کند.

    پاسخ‌های التهابی و درمان ضد التهابی

    گاوهایی که سخت‌زایی دارند پاسخ التهابی بیشتری در دوران پس از زایمان دارند، در نتیجه با احتمال بیشتری به بیماری‌های مرتبط با التهاب نسبت به گاوهای با زایمان نرمال دارند. در نتیجه تشخیص به موقع و کمک مناسب به گاوهای سخت‌زا برای کاهش التهاب و استرس در این دوران ضروری است. بنابراین آموزش کارکنان دامداری اولین و شاید مهم‌ترین گام برای رسیدن به این هدف است.

    مطالعات نشان داده‌اند گاوهایی که سخت‌زایی را تجربه کرده‌اند و برای آن‌ها ضد التهاب سطح متوسطی تجویز شده، حدود 5 کیلوگرم  شیر بیشتر در 30 روز اول پس از زایمان نسبت به گاوهای سخت‌زایی که درمان دریافت نکرده بودند؛ تولید کردند.

    به طور مشابه گاوهای چند شکم‌زای (شکم 2 به بالا) درگیر با سخت‌زایی که  با داروهای ضد التهاب سطح متوسط درمان شده بودند، در مقایسه با گاوهایی که دارو دریافت نکرده بودند، التهاب سیستمی کمتری داشتند و در 60 روز ابتدای شیردهی، حدود 2 کیلوگرم در روز شیر بیشتری تولید کردند.

    در جدیدترین تحقیقات مشخص شد، در گاوهایی که داروهای ضد التهاب خفیف را دریافت کرده بودند احتمال ابتلا به بیماری‌های رحمی مانند متریت در کاهش یافت و همچنین سبب بهبود آبستنی شد (Barragan et al., 2021).

    می‌توان نتیجه گرفت کنترل یا تعدیل التهاب در دوران پس از زایمان مفید است. اگر دقت کرده باشید از واژه تعدیل استفاده کردیم نه کاهش. دلیل آن این است که گاوها به استرس و پاسخ التهابی برای پروسه‌هایی مثل شروع زایمان و دفع جفت نیاز دارند.

    در تحقیقی که به گاوها در حین و بعد از زایمان یک داروی ضد التهابی قوی تزریق شد، دام‌ها نرخ مرده‌زایی، تب بعد از زایمان، جفت‌ماندگی و متریت بالاتر و تولید شیر پایین‌تری داشتند (Newby et al., 2017).

    نتیجه‌گیری

    مدیریت دوره انتقال گاوها یکی از مهم‌ترین ابعاد و جنبه‌های مدیریت گاوداری است که می‌تواند باعث تضمین تولید گاوهای شیرده در دوران شیردهی می‌شود.

    اهداف اصلی در مدیریت گاوهای دوره انتقال به حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و تعدیل استرس و التهاب می‌باشد. فرمولاسیون عالی و مدیریت آخور موجب حداکثر شدن مصرف ماده خشک می‌شود. با این‌حال اگر گاوها دسترسی کافی به خوراک نداشته باشند تمامی این اقدامات بی اثر خواهد شد. مراقبت از گاو در زمان زایمان و کمک به زایمان در صورت نیاز و همچنین درمان‌های حمایتی با داروهای ضد التهابی متوسط برای تعدیل استرس و التهاب پس از زایمان مطلوب است و به کاهش حذف دام‌ها در این دوران می‌انجامد.

    این مقاله اخیراً در مزرعه لنکستر در تاریخ 4/4/2021 چاپ شده است.

    مترجم: امیر شبدینی

  • رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    دوازده هفته‌ی اول زندگی یک دوره حیاتی برای رشد شکمبه در گوساله شیری است. معرفی زودهنگام علوفه به شکمبه کوچک و بدون عملکرد آن‌ها اجازه می‌دهد تا به محلی با عملکرد مفید برای تجزیه و جذب مواد مغذی در گاو ماده تبدیل شوند.

    خوراکی که به گوساله‌های خود می‌دهید مستقیماً بر رشد شکمبه تأثیر می‌گذارد. بنابراین 12 هفته اول زندگی یک مرحله حیاتی رشد است. در این مرحله گوساله‌ها برای رشد شکمبه به تغذیه کافی و مناسب نیاز دارند. برقراری تعادل مناسب بین غلات و یونجه در جیره گوساله‌ها کمک می‌کند تا از رسیدن به بالاترین حد پتانسیل ژنتیکی گوساله‌ها اطمینان حاصل کنیم.

    رژیم‌های بر پایه‌ی شیر به تنهایی، جذب مواد مغذی را محدود می‌کنند.

    گوساله‌هایی که با رژیم غذایی فقط شیر تغذیه می‌شوند، رشد شکمبه محدودتری دارند. در این حالت مواد مغذی (موجود در شیر) با بسته شدن ناودان مری وارد شکمبه نمی‌شوند. بنابراین با عبور از شکمبه مستقیماً وارد شیردان می‌شوند. این بدان معنی است که اندازه‌ی شیردان افزایش می‌یابد. بنابراین شکمبه با محدود شدن رشد دیواره‌ و پاپیلاها کوچک می‌ماند.

    پاپیلاها برآمدگی‌های انگشت مانندی هستند که داخل شکمبه را می‌پوشانند. پاپیلاها برای عملکرد شکمبه ضروری هستند. آن‌ها  سطح شکمبه را برای افزایش پتانسیل جذب بالا می‌برند.

    برای علوفه دادن عجله نکنید.

    گوساله‌هایی که قبل از شیرگیری با یونجه یا علوفه تغذیه می‌شوند، شروع به نشخوار می‌کنند. در نتیجه جریان بزاق بیشتری به شکمبه وارد شده و رشد عضلانی دیواره شکمبه‌شان بیشتر است. با این‌حال این گوساله‌ها مقادیر کافی از اسیدهای چرب فرار (VFA) بخصوص بوتیرات را که برای رشد پاپیلای شکمبه ضروری است دریافت نمی‌کنند.

    مطالعه‌ای توسط هاینریش و لزمایستر نشان می‌دهد گوساله‌هایی که از جیره‌ای با یونجه با کیفیت بالا و شیر یا جایگزین شیر طی یک دوره 12 هفته‌ای تغذیه می‌شوند، نرخ رشد پاپیلای مطلوبی دارند. اما رشد پاپیلا در مقایسه با گوساله‌هایی که فقط با شیر تغذیه می‌شوند، کمتر است. اگر گوساله‌ها قبل از 12 هفتگی 4 یا 4.5 کیلوگرم استارتر در روز مصرف کنند، از آن زمان به بعد شروع به ارائه‌ی مقدار کمی یونجه کنید. زیرا تا آن زمان نیازی به مصرف یونجه نیست.

    مقایسه سطح جذب در شکمبه

    تغذیه گوساله‌ها با غلات

    دانه‌ها به دلیل داشتن نقش کلیدی در تولید اسیدهای چرب فرار (VFA) که در رشد پاپیلا موثر است، یک عنصر کلیدی در رشد شکمبه گوساله‌ها است. در مطالعه Heinrichs و Lesmeister، گوساله‌هایی که در طی یک دوره 12 هفته‌ای با شیر و دانه بصورت آزاد تغذیه شدند، پاپیلاهای بزرگتر و دیواره شکمبه ضخیم‌تر و توسعه یافته‌تر داشتند. بعلاوه شکمبه‌ی گوساله‌هایی که استارتر مصرف کرده بودند بعلت داشتن عروق زیاد و رشد شبکه مویرگی تیره‌تر شده و همین سبب جذب بالاتر اسیدهای چرب فرار از عروق خونی می‌شود.

    در سه روزگی یک مشت غلات تهیه کنید و مقدار آن را به تدریج افزایش دهید تا زمانی که گوساله‌ها 1.5 کیلوگرم در روز به مدت 3 روز متوالی هنگام از شیر گرفتن غذا بخورند. تامین آب کافی همراه با غلات برای ایجاد محیط مناسب شکمبه بسیار مهم است. این امر از تخمیر و تولید VFA پشتیبانی می‌کند که به نوبه خود رشد شکمبه را تحریک می‌کند. به دنبال یک استارتر باشید که با ترکیب خاصی از مواد به جایگزین شیر شباهت دارد. این قوام در بو و طعم به گوساله‌ها کمک می‌کند تا پس از شیرگیری دچار افت مصرف خوراک نشوند.

    برگرفته از سایت:

    https://www.purinamills.com/dairy-feed/education/detail/rumen-development-in-dairy-calves-101

    ترجمه: امیر شبدینی

  • نحوه نمره‌دهی پر شدگی شکمبه بعنوان شاخصی مفید در ارزیابی مقدار مصرف خوراک

    نحوه نمره‌دهی پر شدگی شکمبه بعنوان شاخصی مفید در ارزیابی مقدار مصرف خوراک

    نمره پر شدگی شکمبه معیاری از مقدار خوراک مصرفی و سرعت عبور مواد در ساعت‌های پیشین می‌باشد

     هنگامی که از پشت به پهلوی سمت چپ گاو نگاه می‌کنید، می‌توانید شکمبه را بررسی و ارزیابی نمایید. پر بودن شکمبه تلفیقی از مقدار خوراک مصرفی، سرعت هضم و سرعت عبور مواد به شیردان و روده‌هاست. سرعت هضم و سرعت عبور تحت تاثیر خصوصیات ترکیبات جیره (یعنی سرعت تجزیه اجزای مواد خوراکی در شکمبه)، اندازه ذرات و نسبت اجزای تشکیل دهنده جیره قرار دارند.

    امتیاز 1

    پهلوی سمت چپ (که به مثلث هانش معروف است) فرو رفتگی عمیقی دارد و پوست زیر زائده مهره کمری به سمت داخل خم شده است. چین پوست روی استخوان هوک در راستای عمودی به داخل مثلث هانش انحنای عمیقی پیدا کرده است. پشت آخرین دنده کوتاه بیشتر از پهنای یک دست فرو رفته و در نمای جانبی، این قسمت حالت چهار گوش دارد. بدیهی است این گاو یا چیزی نخورده یا خوراک کمی مصرف کرده است. علت آن می تواند بیماری ناگهانی، کافی نبودن خوراک یا بد خوراکی باشد.

    امتیاز 2

    پوست زیر زائده‌ی مهره کمری به سمت داخل خم شده است. چین پوست روی استخوان هوک به صورت مورب به سمت آخرین دنده کوتاه متمایل شده و پشت آخرین دنده کوتاه به اندازه پهنای یک کف دست فرورفته است. این قسمت از پهلو ظاهری مثل مثلث دارد. غالبا این امتیاز در هفته اول پس از زایش گاوها دیده می‌شود. در بقیه چرخه شیردهی این امتیاز نشانه خوراک مصرفی ناکافی یا بالا بودن سرعت عبور مواد است.

    امتیاز 3

    پوست زیر مهره‌ی کمری به اندازه پهنای یک کف دست در راستای عمودی پایین رفته و سپس به سمت بیرون بالا می‌آید. چین پوست روی استخوان هوک دیده نمی شود و گودی پشت آخرین دنده کوتاه هنوز قابل مشاهده است. این امتیاز برای گاوهای شیرده‌ای که خوراک مصرفی خوبی داشته‌اند و خوراک به مدت کافی در شکمبه مانده است مناسب می‌باشد.

    امتیاز 4

    پوست زیر مهره کمری به سمت بیرون می‌چرخد. گودی پشت آخرین دنده کوتاه قابل مشاهده نیست. این نمره برای گاوهای اواخر دوره شیردهی و گاوهای خشک مناسب است.

     

    امتیاز 5

    به دلیل پر بودن زیاد شکمبه مهره کمری قابل مشاهده نیست. پوست ، روی کل سطح شکم کاملا کشیده شده است. بین دنده‌ها و پهلو فضای قابل مشاهده وجود ندارد و در واقع مثلث هانش به نوعی ناپدید شده است. این نمره برای گاوهای خشک مناسب است.

    دکتر احسان محجوبی، 92

  • حضور دامدار برتر در نمایشگاه فیداکسپو (FeedExpo)

    حضور دامدار برتر در نمایشگاه فیداکسپو (FeedExpo)

    شرکت دامدار برتر در راستای ماموریت سازمانی خود به منظور همراهی با مشتریان و فعالان صنعت دام کشور و نیز ملاقات حضوری با ایشان، به مانند سال های گذشته، در هفتمین همایش بین المللی و نمایشگاه جانبی خوراک دام، طیور و آبزیان ایران فیداکسپو (FeedExpo) که در بوستان گفتگو برگزار شد، حضور داشت.

    ملاقات با بزرگان این صنعت، رونمایی از محصولات جدید دامدار برتر، معرفی محصولات وارداتی شرکت در حوزه دام از جمله آمینواسیدهای پوشش‌دار و نیز برگزاری سمینار آموزشی در محل همایش‌های نمایشگاه با عنوان جیره‌نویسی اقتصادی با استفاده از اسیدهای آمینه در گاوهای شیری با سخنرانی جناب دکتر فرهاد فرودی از جمله اهداف شرکت دامدار برتر بود.

     رویداد نمایشگاهی فیداکسپو در حالی برگزار شد که هدف خود را بر ایجاد و نمایش شبکه‌ای گسترده از فعالین  و تولیدکنندگان صنایع دام و طیور، برقراری ارتباط و پیوند مناسب بین عرضه کنندگان و متقاضیان خدمات این صنعت، ایجاد بستری مناسب در زمینه های مرتبط با شبکه های کسب و کار، تعامل و همکاری، ارائه راهکارها و نوآوری‌های شرکت‌های ملی و بین المللی حاضر در نمایشگاه متمرکز کرده بود تا نمایشگاهی با اهمیت در این صنعت ارائه نماید.

    طی سنوات گذشته فیداکسپو با حضور شرکت‌های بزرگ و معتبر در زمینه‌های مختلف خوراک اعم از واردکنندگان نهاده، ریز مغذی‌ها، ویتامین‌ها، تولیدکنندگان ماشین آلات و تجهیزات، شرکت‌های توزیع‌کننده، کارخانجات معتبر تولیدکننده خوراک دام، طیور و آبزیان و همچنین تشکل‌های بزرگ بخش دام و طیور و سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی برگزار می‌شود.

    دریافت لوح تقدیر

  • حضور دامدار برتر در بیست و یکمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران

    حضور دامدار برتر در بیست و یکمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران

    بیست‌وچهارمین نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران به‌عنوان بزرگ‌ترین رخداد در صنایع دام، طیور و آبزیان ایران از شنبه 12 شهریور تا سه شنبه 5 شهریور 1401 از ساعت 8 صبح تا 15 عصر در محل دائمی نمایشگاه بین المللی تهران برگزار گردید. این نمایشگاه در فضایی بالغ بر 38 هزار متر مربع و 215 مشارکت کننده‌ی داخلی و خارجی برگزار شد. همچنین بیش از 32 هزار بازدید کننده در آن حضور داشتند.

    دامدار برتر در این نمایشگاه در سالن خلیج فارس (طبقه دوم) حضور داشت.

    نمایشگاه بین المللی دام، طیور و صنایع وابسته تهران فرصت بسیار مهمی برای دامدار برتر است تا دستاوردها و محصولات جدید خود را در معرض بازدید دست اندرکاران و متخصصان این صنعت قرار دهند.

    همچنین از اهداف دیگر دامدار برتر برای شرکت در این نمایشگاه عبارت بود از:

    • ایجاد فرصت جهت برقراری ارتباط و شناسایی شرکت‌های معتبر داخلی و خارجی
    • آشنایی با آخرین دستاوردهاس تخصصی ارائه شده از سوی شرکت کنندگان
    • در اختیار گذاردن فرصت انعقاد قراردادهای همکاری و توسعه فعالیت‌های اقتصادی
    • یافتن نمایندگان فعال
    • شناخت نیازهای مشتری
    • ارزیابی افزایش یا کاهش توان صنعت دام کشور
    • شناخت توانایی‌های علمی، پژوهشی و صنعتی کشور
    • آشنایی و تبادل تجربیات شرکت‌ها با یکدیگر در یک مکان مناسب و زمان کوتاه

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

    دامدار برتر

     

     

     

  • توازن نسبت کلسیم و فسفر در جیره اسب

    توازن نسبت کلسیم و فسفر در جیره اسب

    توازن نسبت کلسیم و فسفر در جیره اسب

    اطمینان از بالانس بودن جیره خوراکی، یکی از مهمترین شاخه‌ها در نگهداری اسب می‌باشد. بطور خاص توازن نسبت کلسیم و فسفر در جیره اسب بسیار حیاتی است. زیرا اسب‌هایی که در جیره خود کمبود یا افزایش کلسیم و فسفر دارند در معرض بیماری‌ها و مشکلات بسیاری قرار دارند.

    کلسیم در اسب به عادی بودن فعالیت مغزی و عملکرد ماهیچه‌ای کمک می‌کند. همچنین به عملکرد ماهیچه‌های اسکلتی و انقباضات روده‌ای کمک می‌نماید. فسفر به تنظیم انقباضات قلب و ماهیچه، فعالیت سلولی و مصرف گلوکز  کمک می‌کند.

    نسبت کلسیم به فسفر

    نسبت کلسیم به فسفر در جیره اسب‌ها از این جهت مهم است که هر دو این عناصر در کنار هم فعالیت نزدیکی دارند. جیره متوازن اسب بایستی  1.5 – 0.15 درصد کلسیم و 0.6 – 0.15 درصد فسفر در ماده خشک خوراک داشته باشد. نسبت کلسیم به فسفر کمتر از 1:1 (یک به یک) می‌تواند عواقب منفی روی اسکلت اسب بگذارد. به زبان ساده بایستی در جیره اسب میزان کلسیم و فسفر به یک میزان تأمین شود و به هیچ میزانی کمتر نباشد.

    کمبود

    بیشتر حیوانات دارای کمبود کلسیم و فسفر علائم بالینی نامحسوسی نشان می‌دهند. عموماً به این خاطر که بیشتر نتایج منفی حاصل از کمبود کلسیم و فسفر بصورت داخلی است. زمانی که فشار خون پایین است بدن اسب کلسیم و فسفر را از استخوان آزاد می‌کند تا عملکرد طبیعی بدن ادامه یابد. این کار ممکن است سبب ایجاد مشکلاتی در بدن شود.

    کمبود مزمن کلسیم باعث ایجاد رشد غیرعادی اسکلتی، لنگش، استخوان‌های ضعیف، شکستگی، رشد ضعیف و عملکرد ضعیف اسب می‌شود و کمبود کلسیم حاد منجر به ایجاد علائم عصبی (مانند حمله ناگهانی)، لرزش عضلانی، کاهش حرکات روده و در مادیان‌های آبستن سخت‌زایی و جفت ماندگی ایجاد می‌کند.

    کمبود فسفر در اسب‌ها اغلب نشانه‌های بالینی از قبیل ضعف و لرزش عضلانی دارد. بعلاوه کمبود فسفر می‌تواند مانع از تنظیم نیاز انرژی به شکل صحیح شود و منجر به افزایش سطح گلوکز و چربی در خون می‌گردد.

    سمیت

    مسمومیت با فسفر بیشتر از مسمومیت با کلسیم در اسب‌ها مشاهده می‌شود. اسب‌هایی که دچار مسمومیت با فسفر شده‌اند اغلب علائم مشابه با کمبود کلسیم نشان می‌دهند. فسفر اضافی در روده به کلسیم متصل می‌شود و جذب کلسیم را کاهش می‌دهد. همچنین بدن اسب برای دفع فسفر اضافی از بدن، کلسیم را از استخوان ها آزاد می‌کند که منجر به ضعیف شدن استخوان‌ها می‌گردد.

    مسمومیت با کلسیم بسیار نادر است و در صورتی که در جیره اسب به میزان کافی فسفر وجود داشته باشد، احتمال بروز اثرات زیان آور مسمومیت با کلسیم وجود نخواهد داشت.

    اغلب اسب‌هایی که جیره متوازن از کلسیم و فسفر را از طریق علوفه با کیفیت و خوراک‌های کنسانتره‌ای دریافت می‌کنند نیازشان به کلسیم و فسفر برطرف می‌شود. باید توجه داشت که برخی علوفه‌ها از نظر فسفر ضعیف هستند و باید از این نظر آزمایش شوند. همچنین کره‌ها، اسب‌های فعالیت سنگین ورزشی، مادیان‌های آبستن و در حال شیردهی نیاز بالاتری از کلسیم و فسفر دارند. مالکین بایستی از خوراک‌های ویژه این گروه‌ها و یا از مکمل‌های معدنی – ویتامینه برای تأمین این نیاز استفاده نمایند.

     نسبت کلسیم به فسفر در یونجه، تیموتی و کاه جو

    یک آزمایش خون ساده می‌تواند کمبود یا سمیت کلسیم و فسفر را در خون نشان دهد. بنابراین بهتر است با متخصص نغذیه یا دامپزشک خود درباره مقدار مورد نیاز این عناصر مشورت نمایید. همچنین بایستی میزان کلسیم و فسفر علوفه مصرفی و کنسانتره را بدانید تا از تأمین نیاز اسب خود اطمینان حاصل کنید. در نهایت توجه داشته باشید دامپزشک یا متخصص تغذیه شما می‌تواند برنامه‌ای برای متوازن نگه داشتن مواد معدنی و ویتامین‌های مورد نیاز اسب شما برایتان تجویز نماید.

    منابع:

    Hiny K. Minerals for Horses: Calcium and Phosphorus. (2017). Oklahoma Cooperative Extension Service.

    Trobio R. E., Disorders of calcium and phosphate metabolism in horses. (2011). Vet Clin North Am Equine Pract.

  • نیازهای تغذیه ای کره شیرخوار

    نیازهای تغذیه ای کره شیرخوار

    نیازهای تغذیه‌ای کره شیرخوار

    برای تولیدکنندگان بزرگ اسب و حتی مالکینی که تنها یک مادیان تولیدی دارند، داشتن یک کره سالم بالاترین اولویت می‌باشد. مدیریت تغذیه مادیان آبستن طی سه ماهه انتهای آبستنی (8 ماه به بعد) تاثیر شگرفی بر کره تازه متولد شده دارد. کره در هنگام تولد حدوداً 10 درصد وزن نهایی بلوغ و 60 درصد از قد بلوغ خود را دارا می‌باشد. بنابراین داشتن اطلاعات در خصوص نیازهای تغذیه‌ای کره شیرخوار اولویت بالایی دارد.

    بنابراین روشن است که بخش عمده و زیادی از رشد و نمو کره در زمان جنینی و آبستنی مادیان صورت می‌گیرد. رشد و نمو جنینی کره از طریق مادیان و بطور عمده شامل پروتئین و مواد معدنی همراه با آب می‌باشد. پس از تولد کره نیز کماکان تغذیه مادیان بر سلامت و رشد کره تاثیر می‌گذارد.

    پس از تولد

    رشد کره با سرعت بالایی ادامه می‌یابد. اغلب کره‌ها تا سن 6 ماهگی نزدیک به 50 درصد وزن بلوغ و 80 درصد قد بلوغ خود می‌رسند. برای چنین شرایط رشد و نمو نیاز به منابع کافی و با کیفیت خوراک و بطور کلی تغذیه مناسب ضروری است.

    طی 3-2 ماه ابتدایی پس از تولد منبع اصلی تغذیه کره شیر مادر است. مادیان‌ها در هر روز 4 – 3 درصد وزن بدن خود شیر تولید می‌کنند که مقدار قابل توجهی می‌باشد. بنابراین تغذیه مادیان با مکمل‌های خوراکی مناسب که پاسخگوی این میزان تولید شیر باشد، برای رشد و نمو کره در ابتدای تولد ضروری است. با اینحال حتی اگر مادیان با مقادیر مناسب خوراک تغذیه شود، شیر مادیان به تنهایی تمامی نیازهای تغذیه‌ای کره در حال رشد را تامین نمی‌کند.

    آیا شیر مادیان به تنهایی کافی است؟

    تولید شیر مادیان تا دو ماه پس از زایمان در بالاترین حد می‌باشد و پس از آن سیر نزولی دارد. نه تنها میزان شیر تولیدی کاهش می‌یابد بلکه مواد مغذی موجود در آن به خصوص مواد معدنی، مانند مس در شیر مادیان بسیار کاهش می‌یابد. در نتیجه زمانی که کره در سن 3 – 2 ماهگی است، شیر مادیان و علوفه (حتی اگر به طور آزاد در اختیار کره و مادیان باشد) نمی‌تواند تمامی نیازهای اساسی کره در حال رشد را تامین نماید. این نیازهای مهم و اساسی شامل پروتئین، انرژی، کلسیم، فسفر، مس، روی و سایر مواد معدنی و ویتامینه می‌باشد.

    بنابراین بسیار مهم است که کره در همان ابتدا به خوراک ویژه کره دسترسی داشته باشد. توصیه می‌شود که برای مصرف مکمل و کنسانتره ویژه کره تا زمان از شیرگیری صبر نکنید. کنسانتره مطلوب برای کره‌ها بایستی دارای مقادیر بالای پروتئین با کیفیت خوب برای تامین اسیدهای آمینه از قبیل لایزین باشد. همچنین کنسانتره کره بایستی مقادیر کافی و بالانس شده از ویتامین‌ها و مواد معدنی داشته باشد.

    تغذیه کره

    کره‌ها در اولین هفته‌های پس از تولد تمایل به خوراک خوردن نشان می‌دهند. کره، مقادیر قابل توجهی از خوراک را مصرف نمی‌کند و صرفا از مادر خود در زمان خوراک خودن تقلید می‌کند. هرچه سن کره بالاتر می‌رود مصرف خوراک هم افزایش می‌یابد. هدف از تغذیه کره شیرخوار با مکمل و کنسانتره تامین کمبودهای تغذیه‌ای موجود در شیر مادر است تا کره به بالاترین سطح پتانسیل ژنتیکی خود برسد. برای تامین این نیازها لازم نیست که خوراک بطور آزادانه در اختیار کره قرار بگیرد. بهترین روش مصرف 1.5 – 0.5 کیلوگرم کنسانتره با کیفیت بالا بصورت روزانه می‌باشد، تا زمانی‌که کره در کنار مادر از شیر تغذیه می‌کند.

    برای مثال یک کره دو ماهه بایستی حدود 1 کیلوگرم خوراک در روز مصرف کند. روش دیگر محاسبه این است که هر کره به اندازه 1 درصد وزن بدن کنسانتره مصرف کند (0/5 کیلوگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن). در شرایطی که خوراک بطور آزاد در اختیار قرار می‌گیرد، کره اغلب بیش از حد نیاز تغذیه می‌کند و افزایش وزن به سرعت اتفاق می‌افتد. در نتیجه فشار رشد بر روی اسکلت در حال رشد به یکباره اتفاق نمی‌افتد. این رشد مطلوب به خصوص زمانی که مادیان دارای تولید شیر ایده آلی است به بهترین نحو اتفاق می‌افتد.

    خوراک‌های تکمیلی کره

    روش‌های متعددی برای تامین نیازهای غذایی تکمیلی کره وجود دارد. انتخاب روش وابسته به شرایط و اهداف پرورش کره می‌باشد. تغذیه انفرادی کره و مادیان بهترین و صحیح ترین روش برای تغذیه خوراک‌های تکمیلی به کره است. در این روش هر کره و مادیان دقیقا به همان میزان نیاز خود خوراک مصرف می‌کند. با این حال بسیاری از باشگاه‌ها و مراکز نگهداری اسب‌ها امکان انجام این کار را ندارند. برخی مراکز پرورش آخورهای ویژه تغذیه کره (Creep feeders) ایجاد می‌کنند که تنها کره‌ها می‌توانند از طریق این بخش‌ها تغذیه کنند و مادیان‌ها قادر به تغذیه از آن نیستند.

    انواع آخور ویژه کره (Creep feeder)

    آخورهای ویژه کره‌ها بایستی دائماً بازدید شوند که مادیان نتواند از خوراک کره استفاده کند. همچنین بایستی مراقب بود این آخورها موجب آسیب رساندن به کره‌ها و مادیان‌ها نشوند. ضمناً کره‌ها باید در گروه‌های سنی دسته‌بندی شوند تا خوراک موردنیاز را به اندازه کافی دریافت کنند. به عنوان مثال اگر کره‌های 4 ماهه را با یک ماهه‌ها در یک گروه قرار دهیم کره‌های بالغ‌تر سهم کره‌های کوچک‌تر را مصرف خواهند کرد.

    مصرف همزمان خوراک توسط کره و مادیان

    زمانی‌که کره‌ها و مادیان‌ها بصورت گروهی و با هم تغذیه می‌شوند خوراک آن‌ها بایستی بر اساس سن کره و امتیاز بدنی (BCS) مادیان دسته‌بندی شود. در غیر اینصورت بعضی مادیان‌ها و کره‌ها بیش از نیاز خود و بعضی کمتر از نیاز خود مواد غذایی دریافت می‎‌کنند. همچنین باید در نظر داشت که محل تغذیه کره‌ها بر اساس قد کره‌ها تنظیم شود و فضای کافی برای تغذیه همزمان مادیان و کره‌ها فراهم باشد. باید توجه کرد که در این روش تغذیه مانند تغذیه انفرادی نمی‌توان میزان مصرف خوراک را کنترل کرد.

    زمانی‌که تغذیه مادیان و کره‌ها بطور همزمان انجام می‌شود باید توجه کرد از خوراکی استفاده شود که کاملا بالانس بوده و کلیه نیازهای تغذیه‌ای کره‌های در حال رشد را تامین نماید. با استفاده از خوراک با کیفیت و متوازن می‌توان علاوه بر از شیر گرفتن کره در سن مناسب خوراکی بهینه برای کره فراهم کرد تا از افت رشد او جلوگیری کرد.

    زمانی‌که کره از شیر گرفته شود تغذیه مادیان می‌تواند به حالت نگهداری برگردانده شود که تقریبا نیمی از نیاز تغذیه‌ای دوران شیردهی می‌باشد. کره بایستی از خوراک ویژه کره در حال رشد استفاده کند. ولی مصرف خوراک (یونجه و کنسانتره) بایستی به 2.5- 1.5 درصد وزن بدن برسد. این میزان خوراک بستگی به نوع خوراک، کیفیت علوفه و اهداف پرورش کره بستگی دارد.

    منبع:

     .Karen E Davidson.2016. Nutritional needs of the suckling foal. Purina Mills

  • مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر در گاوهای شیری که 15 روز قبل از زایش امتیاز وضعیت بدنی‌شان ثابت بوده و گاوهایی که کاهش امتیاز وضعیت بدنی داشته‌اند.

    مقدمه

    تغییر در امتیاز وضعیت بدنی (BCS) معیاری غیرمستقیم برای سنجش توازن انرژی است. توازن انرژی قبل از زایش می‌تواند بر میزان تولید شیر و سلامت دام در دوره شیردهی تأثیرگذار باشد. این احتمال وجود دارد که به دلیل توازن منفی انرژی ، BCS گاوها قبل از زایش کاهش یابد. در مقاله حاضر بررسی می‌کنیم که آیا کاهش امتیاز وضعیت بدنی 15 روز قبل از زایش، بر شیردهی، پروفایل BCS و شرایط متابولیکی در دوره انتقال و اوایل دوره شیردهی تأثیر می‌گذارد یا خیر.

    روش کار

    میزان BCS در 98 گاو هلشتاین فریژن از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش مورد ارزیابی قرار گرفت (امتیاز 1= نحیف و امتیاز 5 = فربه). گاوها به دو گروه تقسیم شدند: گاوهایی که امتیاز وضعیت بدنی‌شان از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش کم نشده بود (ثابت، گاوهای BCS-M، تعداد: 55) و گاوهایی که امتیاز وضعیت بدنی‌شان از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش کاهش یافته بود (کاهش، گاوهای BCS-L، تعداد: 43، میانگین کاهش: 0.29 ±0.11). اثرات ثابت گروه BCS، گوساله‌زایی، هفته (روزی که سوابق تولید شیر تحلیل می‌شوند)، تعامل آنها و نیز اثرات تصادفی گاو با استفاده از رویه PROC MIXED مؤسسه SAS بررسی شد.

    نتایج

    قبل از زایش، غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M، بالاتر بود (0.88 در مقابل 0.78 میلی مول بر لیتر). بعد از زایش نیز غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M ، در هفته اول (0.93 در مقابل 0.71)، هفته دوم (0.84 در مقابل 0.69) و هفته چهارم (0.81 در مقابل 0.63) بالاتر بود. در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M، غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید (BHB) در هفته اول (0.72 در مقابل 0.57 میلی مول بر لیتر)، هفته دوم (0.97 در مقابل 0.70)، و هفته چهارم (0.94 در مقابل 0.67) بیشتر بود. در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M از یک هفته قبل از زایش (2.23 در مقابل 1.37) تا هفته دوم (1.68 در مقابل 0.89) و هفته چهارم (2.21 در مقابل 1.59) کاهش شدید غلظت انسولین مشاهده شد.

    در گاوهای BCS-L در هفته سوم و چهارم که مقدار BHB بیشتر یا مساوی 1.4 میلی مول بر لیتر است و نیز در هفته اول، سوم و چهارم که مقدار BHB بیشتر یا مساوی 1.2 میلی مول بر لیتر است شیوع کتوزیس بدون نشانه افزایش یافته بود. گاوهای BCS-L در هفته اول در مقایسه با گاوهای BCS-M سطح کلسیم پایین‌تری داشتند (2.33 در مقابل 2.27 میلی مول بر لیتر). از نظر تولید شیر و شیر تصحیح شده برای انرژی، تفاوتی میان دو گروه وجود نداشت. گاوهای BCS-L طی 75 روز از دوران شیردهی میزان BCS پایین‎تری داشتند. به طور کلی، امتیاز سلول‌های بدنی در گاوهای BCS-L بالاتر بود به طوریکه این امتیاز در روزهای 45، 60 و 75 بالاترین مقدار را داشت.

    در مجموع در گاوهای BCS-L تولید چربی بیشتر بوده و درصد چربی در طول دوره افزایش چشمگیری داشته است. همچنین، به طور کلی درصد لاکتوز در گاوهای BCS-L کمتر بود به طوریکه در روز 60 به پایین‌ترین مقدار رسید. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که کاهش BCS قبل از زایش در گاوهای شیری می‌تواند تأثیرات مهمی بر وضعیت متابولیکی، ترکیبات شیر، امتیاز سلول‌های بدنی و پروفایل BCS آنها داشته باشد.

    نتیجه‌گیری و بحث

    دوره انتقال در گاوهای شیری دوره‌ای است که از سه هفته قبل از زایش شروع شده و تا هفته سوم بعد از زایش ادامه می‌یابد (گرومر، 1995؛ دارکلی، 1999). این دوره مهم‌ترین دوره در چرخه شیردهی است (گرومر، 1995؛ هازی و همکاران، 2005) زیرا 50 درصد از گاوها در دوره انتقال ممکن است دچار بیماری شوند (لوبلان، 2010). این بیماری‌ها می‌توانند ماهیت متابولیکی، تغذیه‌ای یا عفونی داشته باشند (مولیگان و دوهرتی، 2008). در دوره نزدیک زایش که سه هفته قبل از تاریخ پیش‌بینی شده زایش است (دان و همکاران، 2006)، ممکن است مقدار غذای گاوها کاهش یابد که این امر می‌تواند منجر به توازن منفی انرژی گردد.

    این اصل به صورت عمومی پذیرفته‌شده است که تغییرات زیانبار وضعیت متابولیکی، یکی از نتایج توازن منفی انرژی در دوره قبل و بعد از زایش است. وضعیت نامناسب متابولیکی در این دوره عموماً با سطح پایین سلامتی و کاهش باروری مرتبط است. تحقیقات نشان داده‌اند که در صورت افزایش غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه پیش از زایش به بالاتر از 0.5 میلی مول بر لیتر، خطر جفت‌ماندگی، افزایش مدت بارداری، کاهش تولید شیر و التهاب رحم را افزایش داده (اوسپینا و همکاران، 2010 الف و ب؛ چاپینال و همکاران، 2011، 2012 الف) و همچنین احتمال جابجایی شیردان را بالا می‌برد (لوبلان و همکاران، 2005). غلظت BHB قبل از زایش به میزان بیش از 0.8 میلی مول بر لیتر موجب کاهش تولید شیر و افزایش خطر جابجایی شیردان شد (چاپینال و همکاران، 2012 ب). به نظر می‌رسد وضعیت منفی انرژی در دوره نزدیک زایش نیز ارتباطی با سرکوب شدید سیستم ایمنی به دلیل نقص عملکرد نوتروفیل در دوره قبل از زایش داشته باشد (هامون و همکاران، 2006).
    غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه و بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید که بیانگر توازن منفی انرژی است موجب کمبود کلسیم خون در اوایل دوره شیردهی می‌شود (مارتینز و همکاران، 2012؛ ریبریو و همکاران، 2013). در این راستا باید توجه کرد که راهبردهای تغذیه‌ای برای گاوها در دوره انتقال منجر به تغییر منفی وضعیت کلسیم آنها نشود. بسیاری از پژوهش‌ها نشان داده‌اند که غلظت کلسیم برای سلامت گاو مهم است. غلظت کمتر از 2.0 میلی مول بر لیتر می‌تواند موجب بروز التهاب رحم، جابجایی شیردان، کاهش تولید شیر و کاهش نرخ بارداری در اولین جفت‌گیری شود (چاپینال و همکاران، 2011، 2012 ب؛ مارتینز و همکاران، 2012). به علاوه، مشخص شده است که تغییر منفی وضعیت کلسیم در گاوهای شیری، تأثیرات مخربی بر عملکرد نوتروفیل دارد (مارتینز و همکاران، 2014).

    بسیاری از راهبردهای تغذیه‌ای به منظوربهبود شرایط تغذیه، سلامت و بازدهی گاوها در دوره انتقال، مورد حمایت بین‌المللی قرار گرفته‌اند. یکی از این راهبردهای تغذیه‌ای عبارتست از تغذیه انرژی به صورت کنترل یا محدود شده در دوره خشک (دان و همکاران، 2005؛ کاردوسو و همکاران، 2013؛ روشه و همکاران، 2013). برخی از پژوهش‌ها در خصوص راهبرد تغذیه‌ای کنترل‌شده انرژی برای گاوهای اواخر دوره بارداری بیانگر تغییرات مطلوب در برخی، و نه همه، پارامترهای متابولیکی و تولید در دوره پیش از زایش می‌باشند (کوئگ و همکاران، 2009؛ کاردوسو و همکاران، 2013). اما باید بررسی کنیم که آیا این راهبرد تغذیه‌ای با انرژی محدود شده در دوره خشک برای همه انواع گاوها، سیستم‌های تولید، راهبردهای رژیم غذایی پیش از دوره، BCS گاوهای خشک و مدت دوره خشک مناسب است یا خیر. همچنین، باید ارزیابی کرد که هر گونه کاهش BCS در دوره قبل از زایش که به موجب راهبرد مذکور ایجاد شده است، بر وضعیت متابولیکی گاوها تأثیر مثبت دارد یا منفی. استفاده از راهبرد تغذیه کنترل شده انرژی در دوره نزدیک به زایش، خواه تصادفی باشد یا تعمدی، ممکن است به تنهایی مفید نباشد (کارادوسو و همکاران، 2013).

    علاوه بر مواردی که در آنها جیره کنترل شده انرژی قبل از زایش برنامه‌ریزی شده است، موارد زیاد دیگری نیز وجود دارند که تغییر منفی وضعیت متابولیکی و توازن منفی انرژی قبل از زایش به دلیل تغذیه ناکافی و سوء مدیریت در دامپروری به وجود آمده‌اند. چنین مواردی می‌تواند تأثیر بیشتری بر سلامت و بازدهی گاوها داشته باشند چرا که ممکن است میزان محدودیت شدیدتر باشد. اما کمبود شدید تغذیه قبل از زایش اغلب از طریق پژوهش کنترل‌شده مشخص نمی‌شود بلکه معمولاً با ارزیابی سلامت گله نمایان می‌گردد.

    عواقب ناشی از کاهش BCS و تغییر منفی وضعیت متابولیکی قبل از زایش بر وضعیت متابولیکی و پروفایل BCS گاوهای قبل از زایش معمولاً در تحقیقات گزارش نشده‌اند. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر کاهش BCS بر ترکیبات سرم متابولیکی، ترکیبات معدنی، تولید شیر و ترکیبات شیر 15 روز قبل از زایش است. رژیم غذایی گاوهای مورد استفاده در پژوهش حاضر انرژی مورد نیاز آنها در دوره قبل از زایش را تأمین می‌کرد (انجمن تحقیقات غذا و کشاورزی، 1993).

  • تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    مواد و روش‌ها

    هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات افزایش پروتئین خام (CP) خوراک بر عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی طی 21 روز بعد از زایش می‌باشد.

    تعداد 30 رأس گاو شیری هلشتاین چند نوبت زایش که از نظر میزان تولید شیر در دروه شیردهی قبلی، امتیاز وضعیت بدنی (BCS) در زمان زایش و تعداد دفعات زایش نزدیک به هم بودند، از زمان زایش تا 21 روز بعد از زایش به صورت تصادفی در سه گروه جیره غذایی تقسیم شدند.

    جیره‌های غذایی عبارتند از 16% پروتئین خام با 5% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ (RUP) مبتنی بر ماده خشک (16CP)، 18.7% پروتئین خام با 7% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (19CP) و 21.4% پروتئین خام با 9% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (21CP).

    این جیره‌های غذایی از نظر انرژی خالص برای شیردهی (حدود 1.7 مگاکالری در هر کیلوگرم از ماده خشک) یکسان بودند و میزان پروتئین خام با استفاده از کنجاله گلوتن ذرت و پودر ماهی افزایش داده شد.

    نتایج

    ماده خشک مصرفی نیز با افزایش میزان پروتئین خام خوراکی از 16% به 19% ماده خشک افزایش یافت، اما پروتئین خام خوراکی بیشتر از 19% تأثیری بر ماده خشک مصرفی نداشت. در گاوهایی که با رژیم 21CP و 19CP تغذیه شده بودند، در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره 16CP تولید شیر به ترتیب 4.7 و 6.5 کیلوگرم در روز بیشتر بود. در گاوهای تغذیه شده با 21CP در مقایسه با 16CP مقدار شیر تصحیح شده 4% بیشتر بود (36 در مقابل 31.4 کیلوگرم در روز).

    با افزایش پروتئین خام خوراک، درصد و تولید پروتئین شیر، تولید لاکتوز و نیتروژن اوره‌ای شیر نیز افزایش یافت. درصد لاکتوز و تولید چربی شیر در هر سه جیره غذایی یکسان بودند اما با افزایش درصد پروتئین خام، درصد چربی شیر کاهش یافت. سطح بالای پروتئین خام دفع نیتروژن شیر را افزایش داده و در مقابل بازدهی نیتروژن شیر را کاهش داد.

    در جیره‌های 19CP و 21CP در مقایسه با جیره 16CP قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و فیبر شوینده خنثی به طور مشهودی بالاتر بود. امتیاز وضعیت بدنی طی 21 روز بعد از زایش، در گاوهایی که با جیره 19CP و 21CP تغذیه شدند نسبت به گاوهایی که از جیره 16CP استفاده کردند کاهش کمتری داشت.

    سطح بالاتر پروتئین خام موجب افزایش غلظت سرم آلبومین، نیتروژن اوره و همچنین نسبت آلبومین به گلوبولین شده و در مقابل آسپارتات آمینوترانسفراز، اسیدهای چرب غیراستریفه و بتاهیدروکسی‌بوتیریک اسید را کاهش داد؛ اما تأثیری بر گلوبولین، گلوکز، کلسترول یا تری اسيل گليسرول نداشت.

    این یافته‌ها نشان دادند که افزایش پروتئین خام خوراک تا 19 درصد ماده خشک با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌، موجب بهبود ماده خشک مصرفی، عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی از روز زایش تا 21 روز بعد از زایش می‌گردد.

    بحث

    گاوها بعد از زایش با توازن تغذیه‌ای منفی به ویژه انرژی و پروتئین مواجه می‌شوند زیرا مصرف مواد غذایی کمتر از میزانی است که برای شیردهی لازم است. تغذیه گاوها با جیره‌های غذایی سرشار از غلات، یکی از روش‌هایی است که برای کاهش توازن منفی انرژی (NEB) مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما چنین جیره‌هایی به دلیل تولید زیاد پروپیونات، می‌تواند موجب کاهش ماده خشک مصرفی و در نتیجه افزایش خطر اختلالات متابولیکی شود. همچنین، تزریق داخل شیردانی گلوکز برای کاهش توازن منفی انرژی نیز نتوانست تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر بلافاصله بعد از زایش شود.

    توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز (MP) در مقایسه با توازن منفی انرژی توجه پژوهشگران کمتری را به خود جلب کرده است. گاوهایی که دچار کمبود پروتئین می‌شوند، ماهیچه‌های اسکلتی و سایر منابع پروتئینی‌ بدن را مورد استفاده قرار می‌دهند. طی 5 تا 6 هفته اول بعد از زایش، ذخایر پروتئین قابل مصرف 8 تا 12 کیلوگرم است.

    در طول این مدت، مصرف ذخایر پروتئین برای تأمین آمینو اسید و گلوکز مورد نیاز برای غدد شیری ضروری است اما مصرف بیش از حد آن منجر به افزایش احتمال اختلالات متابولیکی، نقص عملکرد سیستم ایمنی و عملکرد ضعیف باروری و شیردهی می‌شود.

    تعدادی از گزارش‌های قبلی نشان می‌دهد که افزایش پروتئین خام در جیره غذایی گاوهای شیری به بیش از 16.7% تأثیری بر تولید شیر یا ترکیبات آن ندارد اما در سایر تحقیقات با افزایش پروتئین خام خوراک از طریق مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه، تأثیرات مثبتی بر تولید شیر مشاهده شده است.

    لاو و همکارانش (2009) گزارش کرده‌اند که افزایش میزان پروتئین خام از روز زایش تا 150 روز بعد از زایش، موجب افزایش ماده خشک مصرفی و تولید شیر و همچنین کاهش غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید شده اما تأثیری بر غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه نداشته است.
    اغلب پژوهش‌های مذکور در اوایل (بعد از روز 21) یا اواسط شیردهی گاوهای شیری انجام شده‌اند. تنها چند پژوهش بر افزایش تأمین پروتئین در گاوهای شکم اول تمرکز کرده‌اند.

    لارسن و همکارانش (2014) تأثیرات تزریق داخل شیردانی کازئین را بر عملکرد گاوها در دوره انتقال از روز زایش تا روز 29 شیردهی، بررسی کرده‌اند. آن‌ها متوجه شدند که ذخایر بیشتر پروتئین قابل سوخت‌وساز بعد از زایش، می‌تواند میزان تولید شیر را به طور چشم‌گیری افزایش دهد و غلظت پروتئین پلاسما و وضعیت ایمنی گاوهای شیری را بهبود بخشد.

    لارسن و همکارانش (2014) دریافتند که ذخیره پروتئین قابل سوخت‌وساز در گاوهای بعد از زایش اهمیت بیشتری نسبت به ذخیره انرژی دارد.
    در یک پژوهش گسترده در زمینه تأثیرات تزریق کازئین بر ماده خشک مصرفی در گاوهایی که تغذیه اختیاری دارند، مارتینو و همکارانش (2016) به این نتیجه رسیدند که ارتباطی بین مقادیر توازن پروتئین قابل سوخت‌وساز و تزریق کازئین وجود دارد. آن‌ها نشان دادند که تزریق کازئین موجب افزایش ماده خشک مصرفی در گاوهایی شده است که با توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز مواجه بودند. اما تزریق کازئین به گاوهایی که توازن پروتئین قابل سوخت‌وسازشان مثبت بود، باعث ایجاد اثرات منفی بر ماده خشک مصرفی گردید.

    این امر ممکن است به دلیل اکسیداسیون بیش از حد نیاز آمینواسید و در نتیجه افزایش اکسیداسیون کبدی آستیل-کوآ و کمک به اشباع رخ دهد. در نتیجه، فرض بر این است که در صورتی‌که توازن پروتئین گاو منفی باشد، تأمین بیشتر پروتئین قابل سوخت‌ساز با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌ در گاوهای شکم اول، می‌تواند باعث افزایش ماده خشک مصرفی طی چندین هفته بعد از زایش ‌گردد.