دسته: گوساله

  • میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری موثر بر عملکرد

    طبق نتایج مطالعات متعددی که صورت گرفته است، میانگین افزایش وزن روزانه قبل از شیرگیری (ADG) تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شیردهی تلیسه‌ها دارد.

    • تحقیقات Cornell در سال 2012 نشان داد که به ازای هر 454 گرم افزایش وزن روزانه بیشتر، 498 کیلوگرم شیر بیشتر در اولین دوره شیردهی و 1034 کیلوگرم شیر بیشتر در سه دوره شیردهی اول انتظار می‌رود. این اثر خطی بود، به این معنی که هر چه ADG در دوره قبل از شیرگیری بیشتر باشد، حیوان بازده بیشتری دارد.
    •  نتایج تحقیقی دیگر در سال 2016، به ازای هر 454 گرم افزایش وزن بیشتر قبل از شیرگیری، 648 کیلوگرم شیر بیشتر در اولین دوره شیردهی نشان داد. جالب اینجاست که این تحقیقات نشان داد که این اثر در مورد تولید کل چربی و پروتئین شیر نیز صادق است.
    • هر 100 گرم ADG پیش از شیرگیری با 85 تا 111.3 کیلوگرم شیر بیشتر در طول اولین شیردهی همراه بود (Soberon et al., 2012).

    نحوه به حداکثر رساندن میانگین افزایش وزن روزانه گوساله قبل از شیرگیری

    • به طور کلی، استرس گوساله را تا حد امکان محدود و رشد را تحریک کنید.
    • حذف عواملی که باعث می‌شود انرژی از رشد منحرف شود،
    • و استفاده از مکمل‌های ویتامینی پروبیوتیکی جهت بهبود رشد،

    متاآنالیزی توسط گلسینگر و همکاران (2016) نشان داد که ADG قبل از شیرگیری (8 هفتگی) رابطه مثبتی با تولید شیر اولین دوره شیردهی دارد که تحت تاثیر چند عامل کنترل می‌شود.

    مکمل ویتامینی پروبیوتیکی

    مصرف ویتامین‌ها و الکترولیت‌ها برای تقویت سیستم ایمنی، بهبود رشد و افزایش وزن بدن اهمیت دارد. این مکمل‌ها سبب افزایش رشد استخوان ها و بزرگ شدن جثه گوساله می‌شوند. رشد جثه گوساله هرچه زودتر و در سنین کمتر آغاز شود، تلیسه در سن کمتری به وزن مناسب برای تلقیح و آبستنی می‌رسد و نخستین دوره شیردهی خود را آغاز می‌کند.

    مصرف آغوز

    مصرف کافی آغوز و ایمونوگلوبولین‌ها نه تنها بر سلامت گوساله بلکه بر سرعت رشد بعدی و بهره‌وری آینده آن نیز تأثیر می‌گذارد (Nocek و همکاران، 1984؛ DeNise و همکاران، 1989). تاثیرگذارترین عامل در زندگی گوساله‌ها که ADG، سلامت و عملکرد مادام العمر را پیش‌بینی می‌کند، مدیریت آغوز است. تغذیه با مقدار صحیح آغوز با کیفیت (دارای حداقل 50 گرم IgG در هر لیتر) مناسب و در زمان مناسب مهمترین کاری است که می‌توانید برای یک گوساله انجام دهید.

    مصرف استارتر

    مصرف استارتر گوساله قبل از شیرگیری با میزان افزایش وزن روزانه در روزهای پس از شیرگیری ارتباط نزدیکی دارد (Stamey et al., 2012). ماده خشک مصرفی استارتر گوساله در 8 هفته اول نیز عملکرد اولین شیردهی را بهبود بخشید. خوراک مصرفی در زمان از شیرگیری رابطه مثبتی با تولید در اولین دوره شیردهی دارد (Heinrichs and Heinrichs, 2011). با استفاده از برنامه مناسب شیردهی و مصرف استارتر (3 روز متوالی به میزان 1500 گرم) می‌توانید گوساله‌ها را در سن 60 روزگی با وزن مناسب (2 برابر وزن تولد) از شیر گرفته و به دنبال آن بهترین نتایج را در پرورش تلیسه خواهید گرفت.

    جمع بندی

    در کل بهبود ADG قبل از شیرگیری با تولید بیشتر شیر در اولین دوره شیردهی همراه است. از جمله عوامل تاثیرگذار در بهبود افزایش وزن گوساله، می‌توان به مدیریت آغوز، پیش‌گیری و درمان به موقع اسهال و استفاده از استارتر با کیفیت اشاره کرد.

    براساس این مطالعه وزن بدن گوساله و ADG در هفته‌های 6 و 8 اثرات مثبت قابل توجهی بر تولید شیر، چربی و پروتئین کل 305 روز اول شیردهی دارد. روند جلو افتادگی آبستنی و تولید شیر، تا پایان عمر اقتصادی گوساله ادامه دارد و میانگین تولید شیر به ازای هر گاو در گله را افزایش می‌دهد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • بيماری­‌های تنفسی در گوساله

    بيماری­‌های تنفسی در گوساله

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    اسکور بيماری­‌های تنفسی در گوساله

    چه در هنگام تولد و چه پس‌ از آن، اسهال و مشکلات تنفسی، دو بيماری اصلی هستند که منجر به مرگ‌ومیر گوساله‌­ها می‌­شوند. اسهال معمولاً در 30 روز نخست پس از تولد، و مشکلات تنفسی در گوساله‌­های با سن بيش از 30 روز رخ می‌­دهد؛ هرچند امکان بروز آن­‌ها در هر سنی امکان­پذير است. بر پايه‌ی گزارش­‌های مربوط به سال 2023، در ایالات‌متحده آمریکا، بیماری‌های تنفسی مسئول 21.3 درصد مرگ‌ومیر در گوساله‌های شیری پيش از شیرگیری، و 50.4 درصد در گوساله‌های از شیر گرفته می­‌باشند. افزون بر مرگ‌ومیر، ديگر پيامدهای منفی ناشی از بیماری‌های تنفسی، عبارت­ند از: هزینه‌ها و نیروی کار صرف شده برای درمان، کاهش شديد رشد و اُفت باروری.

    شناسایی بیماری تنفسی گاو (BRD)

    شناسایی زودهنگام بيماری­‌های تنفسی ممکن است احتمال موفقیت درمان را افزایش دهد و به جلوگیری از کاربرد ناموجه و نامناسب از داروهای ضد میکروب (به­‌ویژه آنتی‌­بیوتیک‌­ها) کمک کند. روش­‌های استانداردِ مرجع برای شناسایی بیماری تنفسی گاو (BRD) در دام‌­های مرده، عبارتند از: کالبدگشایی همراه با آزمون­‌های هیستوپاتولوژیکی، میکروبیولوژیکی، مولکولی و بیوشیمیایی.

    برای شناسایی BRD در گاوهای زنده می‌توان از سونوگرافی و رادیوگرافی قفسه‌ی سینه استفاده کرد. همه‌­ی این موارد، نیازمند استفاده از دستگاه‌­های گران­‌قیمت و نیروی انسانی آموزش­‌دیده هستند.

    با توجه به موارد اشاره‌شده در بالا، برتری عمده­‌ی سیستم‌های رتبه‌­بندی بالینی در آن است که به دستگاه‌­ها یا آزمون‌­های شناسایی گران­‌قیمت نیاز ندارند. نخستین رتبه‌بندی BRD در سال 1977 به‌عنوان ابزاری برای دسته‌­بندیِ شدت BRD در گوساله‌های آلوده به ویروس سینسیتیال تنفسی گاوی (BRSV) انجام شد.

    در سال 2014، برخی پژوهشگران، سیستم­‌های رتبه­‌بندی گوناگونی را برای ارزیابی BRD در گوساله‌های از شیر گرفته، پیشنهاد کردند. هیچ­‌یک از این سیستم­‌های رتبه‌­بندی BRD نتوانست ارزیابی دقیق و قابل‌­اعتمادی را برای BRD ارایه دهد. در سال 2019 پژوهشگران دانشکده‌­ی کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه کالیفرنیا، موفق به پیشنهاد یک سیستم رتبه­‌بندی دقیق برای BRD در گوساله‌های شیرخوار و از شیرگرفته شدند. این سیستم را سیستم اسکور بندی BRD کالیفرنیا یا CA BRD نامیدند. برای گوساله­‌های شیرخوار، بر پایه­‌ی 6 نشانه‌­ی بالینی، و برای گوساله­‌های از شیرگرفته، بر پایه­‌ی 5 نشانه­‌ی بالینی پایه­‌گذاری شد.

    اسکور کل

    همه‌­ی رتبه‌­های مربوط به این فراسنجه­‌ها با هم جمع می­‌شوند تا اسکور کُل به دست آید.

    • برای گوساله­‌های شیرخوار، رتبه‌­ی کُلِ برابر 5 یا بیشتر، نشان­‌دهنده‌­ی احتمال ابتلای گوساله به BRD می­‌باشد.
    • یکی از 5 فراسنجه‌­های مورد ارزیابی برای گوساله‌­های از شیرگرفته، نوسان­‌های شبانه­‌روزی دمای مقعد است. اگر گوساله، فاقد نوسان‌­های دمایی مقعدی باشد، رتبه­‌ی کُلِ 1 یا بیش­تر، نشان­‌دهنده‌­ی احتمال ابتلای گوساله به BRD می‌­باشد. اگر گوساله، دارای نوسان­‌های دمایی مقعدی 15 (سلسیوس) یا بیش­تر باشد، در این شرایط رتبه­‌ی کُلِ 2 یا بیش­تر، نشان­‌دهنده‌­ی احتمال ابتلای گوساله به BRD می‌­باشد.

    گردآوری و تدوین: دکتر محمد چمنی[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_btn label=”دانلود فایل PDF” link=”%7B%22url%22%3A%22https%3A%2F%2Fdamdarbartardairyfarm.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F01%2F%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C.pdf%22%2C%22target%22%3A%22_blank%22%7D”][/vc_column][/vc_row]

  • اسکور اسهال گوساله­‌ی نوزاد (Neonatal Calf Diarrhea Score = NCDS)

    اسکور اسهال گوساله­‌ی نوزاد (Neonatal Calf Diarrhea Score = NCDS)

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    اسکور اسهال گوساله­‌ی نوزاد (Neonatal Calf Diarrhea Score = NCDS)

    مقدمه

    اسهال گوساله‌­ی نوزاد (NCD) یکی از شایع‌ترین بیماری‌های چندعاملی است که دامداران همواره با آن روبرو هستند. داده‌­های منتشرشده در مورد میزان بروز و اهمیت این بیماری بر پایه‌­ی کشور، نوع سیستم پرورش، نوع تولید، سال و عوامل دیگر متفاوت است. میزان بروز این بیماری که توسط پژوهشگران گوناگون مشاهده و گزارش شده است، از پایین‌ترین سطح در سوئد و دانمارک (9.8% و 10.3%) تا میانگین 24 – 30% در اروپا و ایالات‌متحده‌ی آمریکا متغیر است. مرگ‌ومیر گوساله‌هایی که از اسهال رنج می‌برند، در اروپا بین 15 تا 30 درصد و در ایالات‌متحده‌ی آمریکا بیش از 50 درصد است. پیامدهای منفی اسهال نوزادی نه‌تنها از ضررهای مستقیم آن (مرگ‌ومیر و هزینه­‌ی درمان)، بلکه از تأثیرات آن بر سودآوری گله نیز ناشی می‌شود. حتی گوساله­‌هایی که بر اسهال غلبه کرده و زنده می­مانند، بازهم دچار پیامدهای منفی بلندمدت بر رشد خود هستند. همچنین، این گوساله‌­ها دچار ضعف سیستم ایمنی بوده و احتمال بروز دیگر بیماری‌­ها (به­‌ویژه بیماری‌های تنفسی) در آن‌­ها بالاست. مدیریت مناسب و دقیق پرورش و نیز مراقبت از گوساله­‌ها می‌تواند عوارض و مرگ‌ومیر ناشی از شیوع اسهال نوزادی را به حداقل برساند.

    شناسایی و رتبه‌بندی

    اسهال گوساله­‌ی نوزاد معمولاً با کم‌­آبی بدن (دِهیدراسیون)، اسیدمی (اسیدی شدن خون) و عدم تعادل الکترولیتی مایعات بدن (به­‌ویژه فشار اُنکوتیک) همراه است. آنالیز گازهای خون به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان آزمونی استاندارد برای ارزیابی شدت اسیدوز متابولیکی، DCAD و اختلالات الکترولیتی در گوساله‌های اسهالی مورد استفاده قرار می‌­گیرد. بااین‌وجود، انجام آزمون‌­های آزمایشگاهی در مزرعه کاری دشوار است.

    معاینه‌­­های بالینی، نخستین گامِ اجتناب‌ناپذیر برای شناسایی و رتبه‌­بندی اسهال گوساله­‌ی نوزاد (به‌­ویژه در مراحل نخست آغاز بیماری) است. در بسیاری از پژوهش‌­ها، همبستگی زیادی میان نشانه­‌های بالینی بیماری و فراسنجه­‌های خونی همچون pH، گازها، بی‌کربنات (HCO3)، باز مازاد (BE) دیده شده است. یک سیستم رتبه‌­بندی ایده‌­آل برای اسهال گوساله­‌ی نوزاد، سیستمی است که بیش­ترین همبستگی را با فراسنجه­‌های خونی داشته و بتواند به‌آسانی توسط پرسنل آموزش ندیده نیز مورد استفاده قرار گیرد.

    انواع رتبه‌بندی

    رایج­‌ترین روش برای بررسی و رتبه­‌بندی اسهال گوساله، استفاده از قوام مدفوع (Fecal consistency) برای شناسایی بروز و ارزیابی درجه‌­ی شدت اسهال است. این رتبه‌­بندی برای نخستین بار در سال 1977 توسط لارسون و همکاران ارایه شد. این رتبه­‌بندی بر پایه‌­ی سیالیت مدفوع پیشنهاد شد. در این رتبه‌­بندی، اسکورها به‌صورت زیر بیان می‌­شوند:

    اسکور 1: مدفوع نرمال. مدفوعی که سِفت است، اما نه سخت. مدفوع پس از افتادن به زمین، کمی پخش می‌­شود؛

    اسکور 2: مدفوع نرم (Soft). مدفوع نرم است و شکل خود را حفظ نمی­‌کند؛ انباشته می‌شود، اما کمی پخش می‌شود؛

    اسکور 3: مدفوع روان (Runny). به‌آسانی تا عمق حدود 6 میلی‌متر پخش می‌شود؛

    اسکور 4: مدفوع آبکی (watery). مدفوعی مایع و پاششی است.

    مَک­گویرک (2008) رتبه­‌بندی دیگری را برای بیان اسکور مدفوع ارایه داد. این رتبه­‌بندی دارای یک مقیاس 0 تا 3 است:

    0 : مدفوع نرمال با قوام طبیعی؛

    1 : نیمه شکل­یافته یا خمیری (Semiformed or pasty

    2 : مدفوع شُل است، اما قوام کافی برای باقی ماندن روی بستر را دارد؛

    3 : مدفوع آبکی و پاششی.

    در این رتبه‌­بندی، در صورت وجود خون در مدفوع از حرف B در کنار اسکور مربوطه استفاده می­شود؛ به‌عنوان نمونه، اسکور 3B به معنای مدفوع آبکی همراه با خون است.

    کلام آخر

    صرف‌نظر از سیستم رتبه‌­بندی اسهال، در بیش­تر پژوهش‌­های انجام شده روی اسهال گوساله، از سیستم رتبه­‌بندی قوام مدفوع استفاده می‌­شود. برای هدفمند کردن این معیار، بلوسا و همکاران (2011)، رتبه‌­بندی قوام مدفوع را به‌عنوان ابزاری برای پیش‌بینی درصد ماده‌­ی خشک مدفوع (Fecal DM) مورد ارزیابی قرار دادند. آن­‌ها دریافتند که هر چه اسکور قوام مدفوع بالاتر (مدفوع شُل­تر) باشد، درصد DM مدفوع کم­تر است. رناد و همکاران (2020) نشان دادند که اسکور قوام مدفوع می‌تواند کاهش DM مدفوع را پیش‌بینی کند؛ بدین ترتیب اسکور قوام مدفوع بالاتر ممکن است نشان‌دهنده‌ی افزایش شدت اسهال باشد.

    رتبه­‌بندی مدفوع معمولاً توسط دامداران برای تصمیم‌­گیری­‌های بالینی (مانند زمان و ضرورت سِرم­‌درمانی) مورد استفاده قرار می­‌گیرد؛ به‌عنوان نمونه، اسکور مدفوعی 3 معمولاً دامدار را ترغیب به سِرم­‌درمانی می­‌کند تا از دِهیدراسیون شدید و بروز عدم تعادل الکترولیتی در گوساله‌­ی مبتلا به اسهال جلوگیری کند. در سال 1998، کانستبل و همکاران استفاده از فاکتورهای بالقوه سودمندِ بالینی را برای ارزیابی وضعیت دِهیدراتاسیون ناشی از اسهال، مورد بررسی قرار دادند. این فاکتورها عبارت بودند از: میزان انوفتالموس (گودرفتگی چشم)، مدت‌زمان برگشت پوست گردن، سینه و پلک‌های بالایی و پایینی، ضربان قلب، میانگین فشار سیاهرگ مرکزی، دمای محیطی و مرکزی بدن و … . آن­‌ها به این نتیجه رسیدند که بهترین پیش‌­بینی­‌کننده­‌ی درجه­‌ی دِهیدراسیون بدن، شدت گودرفتگی چشم (انوفتالموس) و ویژگی ارتجاعی پوست در ناحیه­‌ی گردن و سینه است.

    گردآوری و تدوین: دکتر محمد چمنی[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_btn label=”دانلود فایل PDF” link=”%7B%22url%22%3A%22https%3A%2F%2Fdamdarbartardairyfarm.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F01%2F%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C.pdf%22%2C%22target%22%3A%22_blank%22%7D”][/vc_column][/vc_row]

  • سیستم‌های اسکوربندی بالینی در گوساله‌های نوزاد (اسکور آپگار)

    سیستم‌های اسکوربندی بالینی در گوساله‌های نوزاد (اسکور آپگار)

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    سیستم‌های اسکوربندی بالینی در گوساله‌های نوزاد (اسکور آپگار)

    رتبه‌بندی آپگار برای خوک، اسب، سگ، گربه، گوسفند، الاغ و گونه‌های گاو ایجاد شده است که دارای پنج فراسنجه با رتبه­‌های صفر، 1، و 2 تشکیل شده‌اند.

     در مورد گونه‌های گاو، پنج فراسنجه‌ی مورد ارزيابی رتبه‌بندی آپگار به شرح زیر هستند:

    • (A) رنگ غشاهای مخاطی (Mucous membranes color) و ظاهر پوشش بدن:

      • رنگ غشاهای مخاطی:

    یک فراسنجه­‌ی استاندارد در رتبه­‌بندی سنتی آپگار بوده و مربوط به اکسیژن‌رسانی خون و نيز پِرفیوژن يا خون­‌رسانی بافت‌­های محیطی (Peripheral perfusion) می­‌باشد. سیانوز (کبودی) غشای مخاطی باکال و زبانی نشان‌دهنده­‌ی سخت‌­زايی بلندمدت و هایپوکسمی (کم­‌اکسيژنی خونی) ناشی از آن است. مخاط باکال، مخاط پوشاننده­ی بخش درونی گونه­‌ها و لب­ها در دهان می­‌باشد. بايد توجه داشت که سیانوز (کبودی) غشای مخاطی باکال و زبانی ممکن است به دليل کاهش هماتوکريت گوساله­‌ی تازه متولد شده نيز باشد و ارتباطی به سخت­‌زايی نداشته باشد.

      • ظاهر پوشش بدن:

    به‌طورمعمول، گوساله‌ها پوشیده از مایع کيسه­‌ی جنينی متولد می‌شوند. وجود رنگ مِکونیوم نيز يکی از نشانه‌­های بروز تنش (مانند سخت‌­زايی) در گوساله به هنگام زايش است. مکونیوم ماده­‌ی مدفوعی است که گوساله با آن متولد می‌شود. گوساله‌هایی که به هنگام زايمان دچار تنش می‌شوند، در درون مايع آمنيوتيک مدفوع می‌کنند. اين کار سبب می‌شود که مایع آمنیوتیک، رنگی مایل به زرد تا سبز داشته باشد (زیرا مِکونیوم دارای مقدار زیادی از ترکیبات صفراوی است). دليل دفع مکونيوم در مايع آمنيوتيک، شُل شدن اسفنکتر مقعدی گوساله در اثر هايپوکسی درون­‌رحمی (معمولاً ناشی از سخت­‌زايی) است. بدين ترتيب، بخش­‌هايی از بدن گوساله که دارای موهای سفید هستند، به رنگ زرد مايل به سبز ديده می‌­شوند (شکل 1).

    افزون بر این، همبستگی مثبتی ميان غلظت L-لاکتيت خونِ ناف و رنگ مِکونیوم ديده شد که دليل آن همان هايپوکسی درون‌­رحمی است. طولانی شدن زمان زايمان سبب کاهش اکسيژن خون و بروز تنفس بی­‌هوازی (تخمير) در سلول­‌ها و توليد مقدار زيادی لاکتيت در بدن می‌شود. ورود لاکتيت به خون، موجب افزايش غلظت پلاسمايی آن شده که نشانه­‌ای از هايپوکسی درون­‌رحمی گوساله است؛

    شکل 1: A: رنگ مِکونيوم (Meconium staining) شديد (0) در گوساله‌ای که به دليل سخت‌زايی، مرده به دنيا آمده است. B: رنگ مِکونيوم شديد (0) در گوساله‌ای که دچار سخت‌زايی شده، ولی زنده به دنيا آمده است.
    • (P) ضربان قلب (Heart rate, HR):         

      HR نشانگر سَرزندگی کُلی (Overall vitality) گوساله است. بي­‌درنگ پس از زایمان، HR بالا (bpm در حدود 100-150) به‌عنوان شرايط فیزیولوژیک نرمال در نظر گرفته می‌شود. پس از چند ساعت، HR کاهش خواهد يافت. در گوساله‌های در معرض خطر، یک تاکی­کاردی اولیه (HR > 150 bpm) و به دنبال آن برادی­کاردی (HR < 80 bpm) مشاهده می‌شود؛

    • (G) پاسخ گریمِس (Grimace response) يا تحريک‌­پذيری رفلکسی (انعکاسی):

    آزمون‌­های زیادی برای ارزیابی تحریک­‌پذیری رفلکسی پیشنهاد شده است. پژوهشگری به نام جي. اف. می در سال 2008 پیشنهاد کرد که پاسخ‌­های رفلکسی را می‌توان با روش­‌های زير مورد ارزيابی قرار داد:

    الف- تکان سَر (Head shake):

    تکان سَر را می‌­توان با گذاشتن انگشت یا تکه­‌ای از کاه در سوراخ بینی ارزيابی کرد؛

    ب- رفلکس قرنیه (Corneal reflex):

    رفلکس قرنیه را می‌­توان با فشار ملایم پلک، ارزيابی کرد؛

    ج- رفلکس مکیدن (Suckling reflex = SR):

    رفلکس مکیدن را می‌­توان با قرار دادن انگشت در حفره­‌ی دهان، ارزيابی کرد؛

    د- رفلکس پَس­‌کشيدن زبان (Tongue withdrawal reflex):

    رفلکس پَس‌­کشيدن زبان را می‌­توان با کشیدن زبان به سمت بيرون و بررسی مقاومت گوساله در برابر اين کشيدگی و تلاش گوساله برای پَس کشيدن دوباره‌­ی زبان به داخل دهان، مورد ارزيابی قرار داد؛

    ھ- رفلکس پدال (Pedal reflex):

    رفلکس پدال را می‌­توان با نیشگون گرفتن فاصله­ يا شکاف ميان­‌سُمی (Interdigital cleft) پای جلويی، مورد ارزیابی قرار داد (شکل 2). در آزمونِ رفلکس پدال، اگر گوساله به‌شدت پای خود را پَس بکشد، به معنای پاسخ بسيار مثبت به اين تحريک رفلکسی است. اگر گوساله به‌آرامی پای خود را پَس بکشد، به معنای پاسخ نسبتاً مثبت به اين تحريک رفلکسی است، و اگر گوساله پای خود را پَس نکشد، به معنای عدم پاسخ به اين تحريک رفلکسی است.

    برخی پژوهشگران توصیه می‌کنند که برای ارزیابی سرزندگی گوساله‌های تازه متولدشده، استفاده از آزمون رفلکس مکیدن (SR) به‌تنهایی کافی است. به‌طورمعمول، گوساله دارای فرکانس مکيدن 80 يا بيش از 80 بار مکيدن در دقيقه است. این آزمون دارای بیشترین ارتباط را با pH خون است. در واقع، هایپوکسیِ بلندمدت، باعث کاهش سطح O2 مغزی و به دنبال آن اُفت کارکرد سیستم عصبی مرکزی (CNS) می‌شود. اُفت کارکرد سیستم عصبی مرکزی سبب اختلال در انواع رفلکس‌های عصبی می‌­شود.

    افزون بر این، رفلکس مکیدن (SR) و رفلکس پَس کشيدن زبان، دارای همبستگی زيادی با اسيدوز متابوليکی (کاهش pH خون و مايعات بدن) هستند. اين دو رفلکس، ارتباط زيادی با غلظت يون بي­کربنات و لاکتيت در خون دارند. رفلکس مکیدن، با اسیدوز ناشی از اسهال مرتبط است. رفلکس پَس کشيدن زبان (چه کامل و چه ناقص) ارتباط چشم­گيری با غلظت L-لاکتات در خون دارد. افزايش لاکتيت در خون، موجب اُفت رفلکس پَس کشيدن زبان می‌­شود.

    شکل 2: شکاف ميان‌سُمی (Interdigital cleft).
    • (A) فعاليت و تونوس ماهيچه­‌ای (Muscle tone and activity):

    این فراسنجه به‌طور مستقیم با پاسخ به تحريک‌­پذيری رفلکسی ارتباط دارد. فعاليت و تونوس ماهيچه‌­ای را می‌توان به‌طور غیرمستقیم از راه بررسيی رفتارهای نوزادی مانند راست نگه‌داشتن سَر (Head-righting) و تلاش برای ایستادن ارزیابی کرد. در رفتار راست نگه‌داشتن سَر، دامدار بايد سَر گوساله را به سمت عقب، جلو و يا چپ و راست خم کند، گوساله­‌ی سالم تلاش می­‌کند که به‌سرعت سَر خود را راست نگه دارد.

    • (R) تنفس:

    شمار يا تعداد تنفس (Respiratory rate) و ریتم تنفسی (Respiratory rhythm) شاخص‌های مشخصی از سَرزندگی کُلی گوساله هستند. تُندنفسی گذرا نوعی شرايط فيزيولوژيکی طبيعی در گوساله­‌ها (بي­درنگ پس از تولد) است. در گوساله‌های در معرض خطر، توقف تنفسی (آپنه) اولیه یا ثانویه و یا تنگی نفس (ديس­پنه) قابل مشاهده است. در آپنه­‌ی اوليه، گوساله­‌ای که دچار توقف تنفس شده است، پس از تحريک (مانند ضربه به بدن) دوباره تنفس را آغاز می‌­کند و در آپنه‌­ی ثانويه، گوساله­‌ای که دچار توقف تنفس شده است، تلاش‌های تنفسی نامنظمی را آغاز کرده و سپس به‌آرامی تعداد دفعات آن کاهش می‌یابد و در نهایت متوقف می‌شود.

    سایر شاخص‌ها

    افزون بر رتبه‌­بندی آپگار برای گوساله­‌های نوزادِ تازه متولدشده، شاخص­‌های ديگری را نيز می­‌توان در چند ساعت نخست پس از زايمان، مورد بررسی قرار داد؛ از جمله:

    دمای رکتوم (Rectal temperature):

    به‌طورمعمول، پس از زایمان، گوساله‌ها دمای بدن بالاتری (39 تا 40 درجه­‌ی سلسيوس) نسبت به دمای فیزیولوژیکی دارند که البته در عرض 3 تا 5 ساعت، به حالت طبیعی (37.7 تا 39 درجه­‌ی سلسيوس) بازمی‌گردد. گوساله‌­هايی که طی يک سخت­‌زايی بلندمدت متولد شده‌­اند، دچار يک هايپرترمی (بيش از 39.5 درجه­‌ی سلسيوس) و به دنبال آن، يک هايپوترمی شدید (کم­تر از 37 درجه­‌ی سلسيوس) می‌­شوند. در اين گوساله­‌ها، بازگشت دمای رکتوم به حد نرمال، آهسته‌­تر و بلندمدت­‌تر است. در کُل، بازگشت آهسته‌­تر و بلندمدت­‌تر دمای رکتوم به حد نرمال، از نشانه­‌های کم بودن توانايی زنده‌­مانی در گوساله‌­های نوزاد است.

    زمان درازکش جناغی (Time to attain sternal recumbency, T-SR):

    فاصله­‎‌ی زمانی ميان تولد گوساله تا هنگام رسیدن به حالت درازکش روی جناغ را زمان درازکش جناغی (T-SR) می­‌گويند. گاوها در حالت عادی، براي استراحت کردن و خوابيدن، بدن خود را روی زمين به پهلو و حالت درازکش جناغی قرار می­‌دهند (شکل 3). در اين حالت، بیشتر وزن بدن روی پاهای جلویی قرار می‌گیرد. زمان رسیدن به حالت درازکش جناغی يا همان T-SR به‌عنوان شاخصی مهم برای ارزيابی زنده‌­مانی گوساله­‌ی نوزاد در نظر می‌گرفتند. در شرايط عادي، گوساله‌های تازه متولدشده در عرض چند دقیقه به حالت درازکش جناغی می‌رسند (معمولاً در يک بازه­ی زمانی 15 دقيقه­‌ای). T-SR درواقع نشان­‌دهنده­ي کارکرد ترکیبی سیستم­‌های قلبی-رگی، حرکتی و عصبی است. سخت­‌زايی سبب افزايش قابل­‌توجهی در T-SR گوساله‌های تازه متولدشده می‌­شود. برخی پژوهش­‌ها نشان داده‌­اند، درصورتی‌که رسيدن به حالت درازکش جناغی بيش از 15 دقيقه به درازا بکشد، احتمال اُفت جذب ايميونوگلوبولين­‌ها از آغوز و بيماری و مرگ ناشی از آن بالا مي­رود.

    شکل 3: گوساله در حالت درازکش جناغي (T-SR).
    تلاش برای بلند شدن و زمان برای ایستادن:

    گوساله‌های سَرزنده، 15 دقيقه پس از تولد، تلاش خود را برای ايستادن آغاز کرده و معمولاً طی 1 ساعت به حالت ایستاده مي­رسند. همانند T-SR، این رفتار ذاتی نيز نشان­‌دهنده­‌ی کارکرد خوب سیستم­هاي قلبی-رگي، حرکتی و عصبی است. برعکس، گوساله‌های باقابلیت زنده ماندن ضعیف، یا این رفتار ذاتی را نشان نمی‌دهند و یا با تأخیر زياد اين کار را انجام می‌­دهند.

    اسکور آپگار مولینگ

    کاربرد رتبه‌­بندی آپگار برای گوساله‌­های تازه متولدشده، نخستين بار توسط مولينگ در سال 1977 آغاز شد. در آن هنگام از اصطلاح اسکور آپگار مولينگ برای اين ارزيابی­‌ها استفاده می­‌شد. پس از مدتی مشخص شد که اسکور آپگار مولينگ در مورد گوساله­‌ها، فاقد دقت لازم و کافی می­‌باشد و به همين دليل کاربرد اين رتبه­‌بندی منسوخ شد. از آن هنگام به بعد، پژوهشگران تلاش­‌های فراوانی را برای ارايه­‌ی رتبه­‌بندی توانايی زنده‌­مانی گوساله­‌های تازه متولدشده (بر پايه­‌ی رتبه‌­بندی آپگار) انجام دادند.

    رتبه‌بندی می

    مجموعه­‌ی اين تلاش­‌ها سبب شد که پژوهشگری به نام جی. اف. می در سال 2008 نخستين رتبه­‌بندی قابل‌اطمینان در اين مورد را ارايه دهد. این رتبه­‌بندی از معیارهای ديداری و فیزیکی استفاده می‌کرد که به‌آسانی قابل ثبت و رکورد برداری بودند. می پیشنهاد کرد که توانايی زنده­‌مانی گوساله­ را بی‌­درنگ پس از زایمان، با آزمون­‌های رفلکسی زير مورد ارزيابی قرار داد:

    • رفلکس زمان راست نگه­داشتن سَر (Head-righting). اين زمان بايد زير 3 دقيقه باشد؛
    • زمان درازکش جناغی (T-SR). اين زمان بايد زير 5 دقيقه باشد؛
    • زمان رفلکس مکيدن (SR). اين زمان بايد زير 15 دقيقه باشد؛
    • زمان تلاش برای بلند شدن و ايستادن. اين زمان بايد زير 20 دقيقه باشد؛
    • زمان برای ایستادن. اين زمان بايد زير 60 دقيقه باشد؛

    اگر گوساله تنفس شکمی سطحی داشته باشد و یا رفلکس‌­های ضعیفی از خود نشان دهد (به‌عنوان نمونه، زمان رفلکس مکيدن بيش از ‌15 دقيقه باشد)، می‌توان اين موارد را به توانايی کمِ زنده‌­مانی نسبت داد. گفتنی است که این فراسنجه­‌ها، همگی “نشانگرهای کلیدی” پروفایلِ رفتاری-فيزيولوژيکی (اِتوفیزیولوژیکی) پری­ناتال بوده و با تعادل اسید-باز گوساله‌­ی تازه متولدشده در ارتباط هستند. اخیراً، لانگ و همکاران (2018) یک سیستم رتبه­‌بندی آپگارِ اصلاح‌شده را پیشنهاد کرده‌اند که در آن، گوساله‌هایی که دارای رتبه­‌ی 0 – 3 هستند، در دسته­‌ی گوساله‌­های به‌شدت در معرض خطر مرگ، گوساله‌هایی که دارای رتبه­‌ی 4 – 6 هستند، در دسته­‌ی گوساله­‌های در معرض خطر مرگ، و آن‌­هايی که دارای رتبه­‌ی 7 – 10 هستند، در دسته­‌ی گوساله­‌های سَرزنده قرار دارند.

    گردآوری و تدوین: دکتر محمد چمنی[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_btn label=”دانلود فایل PDF” link=”%7B%22url%22%3A%22https%3A%2F%2Fdamdarbartardairyfarm.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F01%2F%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C.pdf%22%2C%22target%22%3A%22_blank%22%7D”][/vc_column][/vc_row]

  • سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    • مقدمه‌

    اسکور بالینی (Clinical scores) يکی از موارد مهم در مدیریت پرورش گوساله‌­ی نوزاد (در آغاز تولد و هفته‌های نخست پس از تولد) است. اسکورهای بالینی برای ارزیابی زنده‌­مانی گوساله­‌ی نوزاد و تشخیص و نظارت بر اسهال و بیماری‌های تنفسی گوساله استفاده می‌شود. اين اسکورها به دامپزشکان و دامپروران کمک می‌کند تا گوساله‌هایی را که نیاز به کمک دامپزشکی دارند، به‌سرعت شناسايی کنند. اسکورهای بالینی درواقع اعدادی هستند که به يک گوساله داده می‌شوند تا همبستگی ميان احتمال بروز بيماری (اسهال يا بيماری­‌های تنفسی) و ويژگي­های ظاهری گوساله را برقرار نمايند و به دامپزشک کمک می‌کند تا گوساله‌هایی را که نیاز به کمک دامپزشکی دارند، شناسایی کند.

    نرخ گزارش شده­‌ی مرگ‌ومیر گوساله در کشورهای اروپایی از 3.87 تا 7 درصد متغیر است و بیشترین خطر مرگ در طول 4 هفته‌­ی نخست زندگی رخ می‌دهد.

    مرگ و میر گوساله

    مرگ‌ومیر گوساله در این دوره را می‌توان به دو بخش دسته‌­بندی کرد:

    • مرگ‌ومیر پری­ناتال (Perinatal): مرده زایی پس از 260 روز بارداری تا 48 ساعت پس از تولد؛
    • مرگ‌ومیر نوزادان (Neonatal mortality): مرگ گوساله­ بین 3 تا 30 روزگی پس از تولد.

    گزارش‌­ها نشان داده‌­اند که دلايل اصلي مرگ‌ومیر پري­ناتال (يا مرده­‌زايی) در درجه­‌ی نخست، سخت­‌زايی و آسيب‌­های ناشی از آن (کمبود اکسیژن و ترومای حاصل از سخت‌­زايی)، و تا حد بسیار کمتری، مرگ درون­‌رحمی و خروج زودرس جفت (Placental expulsion) مي­‌باشد. اين در حالی است که اسهال و ذات‌الریه شایع‌ترین علل مرگ نوزادان پس از تولد هستند. بااین‌حال، در بیش­تر موارد، فاکتورهای چندعاملی (Multifactorial) سبب مرگ‌ومیر گوساله‌ها می‌­شوند. منظور از فاکتورهای چندعاملی، ترکیبی از عوامل مادری (Dam factors)، عوامل عفونی و مدیریت غیر بهینه است.

    خطر بروز مرگ‌ومیر پری­ناتال، طی سال­‌های اخیر افزایش یافته است. افزایش مرگ‌ومیر پری­ناتال در کشورهای پيشرفته موجب مشکلات زير شده است:

    • کاهش شمار گوساله‌ها به‌عنوان جایگزینی برای دام­‌های حذف شده (برای کشتار يا فروش)؛
    • کاهش کارايی توليد؛
    • به تأخیر انداختن پيشرفت ژنتيکی.

    درنتیجه، برنامه‌های مديريتی که مرگ‌ومیر در گوساله‌های نوزاد را به حداقل برسانند، برای دامپروران بسيار ارزشمند خواهند بود. يک ابزار ارزشمند برای این منظور، کاربرد سیستم‌های رتبه‌­بندی (Scoring system) است که دامداران و دامپزشکان را قادر می‌سازد تا یک رویکرد سیستماتیک در این زمینه درپیش گیرند. سیستم‌های رتبه‌­بندی، ابزاری برای ارزیابی عینی و بیان وضعیت بالینی و دسته‌­بندی گوساله­‌های بیمار هستند.

    • اسکورهای زنده­‌مانی (Viability Scores)

    2-1- اسکور آپگار (APGAR Score)

    در کشورهای پيشرفته، برنامه‌های مراقبت‌های پيش و پس از زایمان منجر به موفقیت بسیار بالایی برای پیش­گیری از مشکلات در نوزادان تازه متولدشده‌ی انسان شده است. بخشی از این موفقیت به دلیل الزام انجام روش­‌های استاندارد برای بررسی سلامت و زنده­‌مانی (با استفاده از رتبه‌­دهی یا اسکور) در عرض چند دقیقه‌­ی نخست پس از تولد نوزاد انسان است. در سال 1953 نخستين روش رتبه‌­دهی زنده­‌مانی نوزاد انسان، توسط پزشکی آمريکايی به نام ویرجینیا آپگار (Virginia Apgar) باهدف امکان ارزیابی همه­‌ی نوزادان انسان در سراسر جهان و تحت تمام شرایط بالینی ممکن، پيشنهاد و اجرا شد. این رتبه­‌بندی شامل پنج فراسنجه­‌ی زير بود:

    • ضربان قلب (Heart rate
    • تلاش تنفسی (Respiratory effort
    • تحریک‌پذیری انعکاسی يا رفلکسی (Reflex irritability
    • تونوس ماهيچه­‌ای (Muscle tone
    • رنگ (Color).

    هدف این رتبه­‌بندی، ارزیابی اختلالات يا ناپايداري‌­های هِمودینامیکی (Hemodynamic compromise or instability) در نوزاد انسان بود. دانش هِمودینامیک به دانشی گفته می­‌شود که در آن به بررسی دینامیک جریان خون (حرکت­‌شناسی خون) یعنی کاهش، افزایش یا توقف جریان خون در بافت‌­های گوناگون بدن پرداخته می­‌شود. دینامیک جریان خون ارتباط مستقیمی با سیستم قلبی – رگی، سیستم عصبی، سیستم ماهیچه‌­ای، سیستم تنفسی، سیستم هورمونی و … دارد؛ ازجمله ارزیابی­‌های هِمودینامیکی نوزاد می­‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • سیانوز (Cyanosis): کبودي پوست به دليل کمبود اکسيژن خون؛
    • هایپوپِرفیوژن (Hypoperfusion): کاهش يا اُفت جريان خون به يک بافت يا اندام؛
    • بردی­کاردی (Bradycardia): کاهش شمار ضربان قلب به زير حدِ بهنجار؛
    • هایپوتونی (Hypotonia): کاهش تونوس ماهيچه­‌هاي اسکلتی؛
    • توقف تنفسی یا آپنه (Respiratory depression, or apnea).
    • تدوین و گردآوری: دکتر محمد چمنی

    [/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_btn label=”دانلود فایل پی دی اف” link=”%7B%22url%22%3A%22https%3A%2F%2Fdamdarbartardairyfarm.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F01%2F%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C.pdf%22%2C%22target%22%3A%22_blank%22%7D” align=”center”][/vc_column][/vc_row]

  • ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    مقدمه

    به دنبال بررسی اتحادیه ایمنی مواد غذایی اتحادیه اروپا (EFSA) در مورد مواد افزودنی و یا مواد مورد استفاده در خوراک دام (FEEDAP) جهت بررسی علمی در مورد ایمنی و اثربخشی Levucell® SC برای گاوهای شیری، گاو پرواری، دام سبک و شتر نتایج زیر حاصل گردید.

    مواد و روش

    پایداری 9 بچ SC20 هنگام مخلوط شدن با پیش مخلوط ویتامین و مواد معدنی برای گوسفند، پیش مخلوط معدنی برای گاو و پیش مخلوط معدنی برای گاو و بز آزمایش شد و مقدار 0.3-1٪ گنجانده شد. نمونه‌ها در کیسه‌های آلومینیومی در دمای 20 درجه سانتیگراد به مدت 6 ماه (سطوح مورد انتظارCFU/kg 1010-1011) نگهداری شدند. بیان شد که میزان افت زنده‌مانی در طول این زمان بسیار کم (log0.5>) بود.

    پایداری سه بچ SC20 هنگام مخلوط شدن با خوراک مش (آردی) برای نشخوارکنندگان (غلظت مورد انتظار 109CFU/kg)، نگهداری در کیسه‌های آلومینیومی و در دمای 20 درجه سانتی‌گراد به مدت 3 ماه آزمایش شد. میزان افت زنده‌مانی در این مطالعه قابل اغماض است.

    سه دسته از محصول لووسل (SC10 ME) و سه دسته از محصول لووسل با قابلیت پلت (SC Titan) با خوراک نشخوارکنندگان شیری (غلظت مورد انتظار 109 ×  5- 1010×  1 CFU در کیلوگرم)، در معرض پلت کردن (در 50-65 درجه سانتی‌گراد)، مخلوط شدند. در کیسه‌های آلومینیومی بسته‌بندی و در دمای 20 درجه سانتی‌گراد به مدت 3 ماه نگهداری شد.

    برای تعیین میزان زنده‌مانی در طول پلت کردن شمارش مخمر قبل و بعد فرآیند اندازه گیری شد. در هیچ کدام از آزمایش‌ها افت در شمار میکروبی پس از پلت کردن و پس از 3 ماه نگهداری مشاهده نشد. این گزارش نشان‌دهنده پایداری در برابر پلت شدن و ذخیره‌سازی بود.

    جمع‌بندی

    این مطالعه به خوبی نتایج واقعی استفاده از محصول لووسل در انواع خوراک و میکس با ویتامین و مواد معدنی را نشان می‌دهد که پس از 3 تا 6 ماه از مقدار زنده‌مانی لووسل SC20 کاسته نشده است و این محصول توانایی زنده‌مانی خود را حفظ کرده است و با موارد ذکر شده تقابل ندارد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    مقدمه

    اسهال یک بیماری گوارشی است و دلیل اصلی آن (صرف نظر از عوامل عفونی و غیرعفونی) بروز اختلال در تعادل میکروبی دستگاه گوارش است. اسهال همراه با مجموعه ای از ناهنجاری‌های متابولیکی، ایمیونولوژیکی و تغذیه ای رخ می‌دهد. در نتیجه این عوامل، ضعف و ناکارآمدی سیستم ایمنی و بروز نمونیا را خواهیم داشت. بیماری‌های تنفسی مسئول 21 درصد مرگ و میرها تا پیش از شیرگیری هستند.

    شایع‌ترین علل مرگ و میر گوساله

    درصد مرگ و میر ناشی از اسهال در نوزادان دام‌های مختلف از 20 تا 100 درصد متغیر است و بیشترین خطر مرگ در طول 4 هفته اول زندگی تخمین زده شد. مرگ و میر گوساله در این دوره را می‌توان بین مرگ و میر پری‌ناتال (مرده‌زایی پس از 270 روز بارداری – 24 ساعت پس از تولد) و مرگ و میر نئوناتال (مرگ بین 1 تا 28 روزگی) دسته‌بندی کرد. سخت‌زایی به ‍‎‌‌عنوان مهم‌ترین علت مرگ و میر پری‌ناتال همراه با کمبود اکسیژنی و تروما به‌دنبال سخت‌زایی و تا حد بسیار کمتری، مرگ داخل رحمی و دفع زودرس جفت گزارش شده است، در حالی‌که ذات الریه و اسهال شایع‌ترین علل مرگ و میر نئوناتال هستند. با این حال، در بیشتر موارد، علت مرگ و میر گوساله‌ها چند عاملی است که اغلب به دلیل ترکیبی از عوامل عفونی و مدیریت غیربهینه است.

    فلور میکروبی پس از تولد

    دوران ابتدایی تولد به‌عنوان یک دوره حیاتی برای رشد و توسعه دستگاه گوارش در گاو شناخته شده است.پس از تولد، نخستین چالش هجوم حجم گسترده ای از انواع میکروارگانیسم‌ها از محیط پیرامون به دستگاه گوارش است. تنظیم به موقع فلور دستگاه گوارش می‌تواند – تا حد معینی – خطر اسهال و مرگ را در گوساله‌ها کاهش دهد. در این مرحله با وارد کردن و جایگزین کردن تعداد زیادی از میکروارگانیسم‌های مفید به دستگاه گوارش می‌توان جمعیت میکروبی توانمندی برای مقابله با میکروب‌های بیماری‌زا به‌وجود آورد. با این حال، مطالعات نشان داده‌اند که گوساله‌ها بیشترین احتمال ابتلا به اسهال را بین 1 تا 15 روزگی دارند.

    بررسی تحقیقات

    در مطالعه‌ای گوساله ها به  4 گروه دریافت کننده باکتری‌های اسیدلاکتیک  (Lactococcus lactis subsp. lactisPediococcus pentosaceus, and Lactobacillus plantarum)، مخمر ( Saccharomyces cerevisiae)، باکتری‌های اسیدلاکتیک  + مخمر و گروه کنترل تقسیم شدند. افزایش وزن گروه‌های دریافت‌کننده باکتری‌های اسیدلاکتیک  + مخمر، باکتری‌های اسیدلاکتیک و گروه مخمر (به ترتیب 0.6، 0.6 و 0.61) بیشتر از گروه کنترل (0.47) بود. گروه کنترل (39%) دارای بالاترین میزان اسهال در بین تمام تیمارها (باکتری‌های اسیدلاکتیک + مخمر: 22%، باکتری‌های اسیدلاکتیک  : 28% و مخمر: 26%) بود.

    پروبیوتیک‌ها می‌توانند به تعادل ساختار جمعیت فلور روده در حیوانات، تولید مواد فعال بیولوژیکی در روده‌ها، افزایش فراوانی باکتری‌های مفید و کاهش فراوانی باکتری‌های بیماری‌زا کمک کنند. در این مطالعه، اثر ترکیبی باکتری‌های اسید لاکتیک و مخمر به‌طور قابل توجهی باعث افزایش فراوانی باکتری‌های مفید در روده گوساله شد. این نشان می‌دهد که پروبیوتیک‌های ترکیبی در گروه مخمر+ اسید لاکتیک نسبت به اسید لاکتیک یا مخمر تأثیر بهتری بر فلور روده گوساله‌ها داشتند. مداخلات پروبیوتیکی بلوغ جمعیت میکروبی روده را از طریق افزایش تنوع میکروبی افزایش می‌دهد، که می‌تواند توسعه سیستم گوارشی و ایمنی را افزایش داده و مقاومت به بیماری را ایجاد کند. نشان داده شد که پروبیوتیک‌ها فراوانی میکروفلور روده گوساله‌های مبتلا به اسهال را تنظیم می‌کنند که برای کاهش خطر اسهال گوساله‌ها مفید است.

    میکروبیولوژی

    در این مطالعه، باکتری‌های اصلی در میکروبیوم روده Firmicutes، Actinobacteria و Bacteroidetes بودند. تحقیقات قبلی نشان دادند که Firmicutes و Bacteroidetes برخی از گروه‌های میکروبی اصلی در فلور روده گوساله‌های سالم هستند. اکتینوباکتری‌ها در حفظ هموستاز روده، در تجزیه کربوهیدرات‌های مشتق شده از علوفه، التهاب و پاسخ‌های خود ایمنی بدن نش ایفا می‌کنند. در این تحقیق فراوانی اکتینوباکتری‌ها در گروه‌های باکتری‌های اسیدلاکتیک  و مخمر + باکتری‌های اسیدلاکتیک به طور معنی‌داری بیشتر از گروه های کنترل و مخمر بود. افزودن باکتری‌های ترکیبی اسید لاکتیک + مخمر و باکتری‌های اسید لاکتیک به تنهایی به طور معنی‌داری فراوانی اکتینوباکتری‌ها را در دستگاه روده افزایش داد.

    چهار جنس نسبتاً فراوان در میکروبیوتای روده Faecalibacterium، Collinsella، Blautia و Bifidobacterium بودند. بیفیدوباکتریوم یک سویه مفید است که به سطح مخاط روده می‌چسبد و به طور مؤثر ساختار فلور روده را بهبود می‌بخشد. در مطالعه‌ای دیگر خوکچه‌های مبتلا به اسهال به‌میزان قابل توجهی بیفیدوباکتریوم کمتری در مدفوع خود داشتند. در این مطالعه ثابت شد که مصرف پروبیوتیک‌ها تکثیر بیفیدوباکتریوم را تحریک می‌کند. به دلیل تهاجم و تخریب مخاط روده توسط باکتری‌های بیماری‌زا، گوساله‌های اسهالی قادر به جذب مؤثر مواد مغذی از طریق روده نیستند. این مواد مغذی به شکل اسهال دفع می‌شوند و رشد فکالی‌باکتریوم را در تعداد زیادی افزایش می‌دهند، که ممکن است توضیح دهنده مقدار زیاد فکالی‌باکتریوم در مدفوع گوساله‌های گروه کنترل باشد. در نهایت، Blautia یک باکتری ضد التهابی است که پروتئین باکتریواستاتیک تولید می‌کند و کلونیزاسیون توسط باکتری‌های بیماری‌زا را مهار می‌کند.

    Liu B, Wang C, Huasai S, Han A, Zhang J, He L, Aorigele C. Compound Probiotics Improve the Diarrhea Rate and Intestinal Microbiota of Newborn Calves. Animals (Basel). 2022 Jan 28;12(3):322. doi: 10.3390/ani12030322. PMID: 35158646; PMCID: PMC8833761.

    Probo M, Veronesi MC. Clinical Scoring Systems in the Newborn Calf: An Overview. Animals (Basel). 2022 Nov 3;12(21):3013.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    کتاب NASEM که در پایان سال *2021* منتشر شد، دانش روز در مورد مواد مغذی برای گاوهای شیرده و خشک، تلیسه‌های در حال رشد و گوساله‌های جوان را بیان کرد. نویسندگان مدل ریاضی برای تخمین نیاز موادمغذی و همچنین تأمین موادمغذی ایجاد کردند. اصطلاح گوساله برای متمایزکردن گوساله از تلیسه‌ در NASEM جدید با سه ویژگی تعریف شد: گوساله‌ها کمتر یا مساوی 18٪ وزن بلوغ دارند، از شیر گرفته نشده و کمتر از 12 هفته سن دارند. برای گوساله‌های هلشتاین، این حدود 125 کیلوگرم یا 275 پوند است.

    معادلات جدید NASEM برای پیش‌بینی مصرف خوراک خشک در گوساله‌ها

     این تغییر بزرگی نسبت به نسخه 2001 می‌باشد که پیش‌بینی از خوراک خشک ارائه نمی‌کرد. در مدیریت تغذیه گوساله‌ها با افزایش سن نیاز به انتقال از خوراک مایع به جامد می‌باشد.

    بنابراین، چه عاملی باعث مصرف غذای خشک می‌شود، استارتر، علوفه یا هر دو؟

    متغیرهایی که NASEM در مدل خود مهم در نظر گرفت: وزن بدن گوساله، دریافت انرژی (به عنوان انرژی قابل سوخت و ساز) از خوراک مایع و زمانی‌که برای اولین بار به گوساله غذای استارتر داده می‌شود. آن‌ها همچنین دما را در مدل خود در نظر گرفتند و در نهایت دو معادله طراحی کردند: یکی برای آب و هوای معتدل‌تر و دیگری برای آب و هوای گرم‌تر و نیمه گرمسیری، جایی‌که میزان مصرف خوراک به‌طور مداوم کمتر است.

    مصرف ماده خشک گوساله‌ها در حدود 40 روزگی به 1 کیلو و در 68 روزگی به 2 کیلو می‌رسد. هر دو معادله پیش‌بینی می‌کند که وقتی به گوساله‌ها شیر بیشتری داده شود، گوساله‌ها دیرتر مصرف غذای جامد را شروع می‌کنند. بنابراین زمان بیشتری طول می‌کشد تا به هدف مصرف 1 و 2 کیلو خوراک جامد برسند. پس وقتی به گوساله‌ها شیر بیشتری می‌دهیم، سن مصرف خوراک جامد گوساله‌ها و سرعت افزایش مصرف به تأخیر می‌افتد. این مدت پیامدهای مهمی دارد، به‌ویژه هنگامی‌که به زمان از شیرگرفتن گوساله فکر می‌کنیم.

    محرک اصلی رشد در مدل جدید NASEM چیست؟ مصرف ماده خشک، مصرف پروتئین، یا مصرف ME؟

    نیازهای انرژی برپایه نیاز انرژی نگهدای و نیاز رشد است. انرژی نگهداری مقدار انرژی است که گوساله برای حفظ وزن بدن، انجام وظایف بدن و حفظ دمای بدن (گرم کردن یا خنک‌کردن) استفاده می‌کند. عوامل دیگری که بر نحوه محاسبه ME تأثیر می‌گذارند، از جمله میزان رشد شکمبه و رژیم غذایی.

    نیاز نگهداری براساس وزن بدن گوساله و تصحیحات مربوط به محیط، میزان بلوغ و جیره غذایی می‌باشد. انرژی خالص مورد نیاز برای رشد، ارزش کالری بافت‌های رسوب شده می‌باشد. هنگامی‌که ما انرژی خالص موردنیاز برای نگهداری و رشد را برآورد کردیم، می‌توانیم مقادیر انرژی قابل متابولیسم را براساس بازدهی استفاده از نیاز نگهداری برای انرژی خالص محاسبه کنیم.

    سمینار Jim Quigley

    ترجمه: سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • ویتامین C در جیره‌ی گوساله

    ویتامین C در جیره‌ی گوساله

    ویتامین C در جیره‌ی گوساله

    مقدمه

    ویتامین C (اسید اسکوربیک) یک ویتامین محلول در آب است که نقش مهمی در بدن ایفا می‌کند. شاید هیچ کدام به اندازه خصوصیت آنتی اکسیدانی آن برای محافظت از سلول‌ها در برابر آسیب اکسیداتیو مهم نباشد. صدها ماده وجود دارد که به عنوان آنتی اکسیدان در بدن عمل می‌کنند. آشناترین آن‌ها ویتامین C، ویتامین E، بتاکاروتن و سایر کاروتنوئیدهای مرتبط به همراه مواد معدنی سلنیوم و منگنز هستند.

    گلوتاتیون، کوآنزیم Q10، اسید لیپوئیک، فلاونوئیدها، فنل‌ها، پلی فنول‌ها، فیتواستروژن‌ها و بسیاری دیگر به آن‌ها می‌پیوندند. بیشتر آن‌ها به طور طبیعی وجود دارند و حضور آن‌ها در مواد خوراکی احتمالاً از اکسیداسیون جلوگیری می‌کند یا به عنوان یک دفاع طبیعی در برابر محیط محلی عمل می‌کند.

    ویتامین C از D-گلوکز یا D-گالاکتوز از طریق مسیر اسید گلوکورونیک در کبد سنتز می‌شود. ال اسکوربیک اسید موجود در جیره‌ی گاو توسط میکروارگانیسم‌های شکمبه از بین می‌رود و آن‌ها را به سنتز اندوژنوس وابسته می‌کند. فرض بر اینست که سنتز اندوژنوس برای برآوردن نیاز فیزیولوژیکی گاو کافی است.

    نقش ویتامین C در عملکرد و سلامت گوساله سال‌ها مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مثال، لوندکوئیست و فیلیپس در سال 1943 گزارش دادند که غلظت پلاسمایی ویتامین C در گوساله تازه متولد شده حدود 2 برابر غلظت طبیعی است اما با گذشت زمان پس از تولد کاهش می‌یابد (شکل 1). سنتز ویتامین C در گوساله در حدود هفته 2 یا 3 شروع می‌شود.

    ویتامین سی در گوساله

     

    نتیجه تحقیقات

    ماتسویی (2012) مطالعات موجود در مورد ویتامین C را در گوساله‌های جوان تا حدود 30 روزگی خلاصه کرد و نتیجه گرفت که مکمل ویتامین C به طور کلی مقاومت در برابر بیماری را بهبود می‌بخشد و پیشنهاد کرد که ویتامین C به طور مشروط به ویژه در دوره های استرس ضروری است. غلظت ویتامین C در آغوز تقریباً دو برابر بیشتر از شیر است و گوساله‌هایی که با آغوز تغذیه می‌شوند معمولاً غلظت ویتامین C در گردش بالاتری دارند، اگرچه این غلظت‌ها پس از تولد تا حدود 21 روزگی به سرعت کاهش می‌یابد.

    گزارش شده است که مکمل ویتامین C از اسهال در گوساله‌ها جلوگیری می‌کند، از آنجایی که ویتامین C (حداقل در بسیاری از موارد) وضعیت ایمنی در گوساله‌ها را به ویژه قبل از 3 هفتگی بهبود می‌بخشد، استفاده از آن در جایگزین شیر گوساله‌ها که برای گوساله‌های تحت استرس در نظر گرفته شده است یا در مکمل‌هایی برای افزایش ایمنی در اوایل زندگی توصیه می‌شود.

    دزهای دریافتی مورد ارزیابی در تحقیقات شامل: 1000 میلی‌گرم 3 بار در روز، برای هفته اول. 1000 میلی‌گرم 2 بار در روز، برای هفته دوم؛ و 1000 میلی‌گرم 1 بار در روز برای هفته سوم پس از تولد و 1000 میلی‌گرم 3 بار در روز در هفته اول. 500 میلی‌گرم 3 بار در روز در هفته دوم؛ و 250 میلی‌گرم 3 بار در روز در طول هفته سوم بود. همینگوی (1991) درمان موفقیت آمیز اسهال زمان تولد را در گوساله‌های تحت درمان با اسید اسکوربیک گزارش کرد که با تحقیقات سیفی و همکاران 1996 موافق بود، با این تفاوت که روزانه 1000 میلی­‌گرم تا زمان تغییر وضعیت حیوان به نشخوارکننده ادامه یافت.

    تحقیقاتی که بر مکمل ویتامین C انجام دادند، معمولاً 3000 میلی‌گرم در روز در هفته 1، 1500 تا 2000 میلی‌گرم در روز در هفته 2 و 750 تا 1000 میلی‌گرم در روز در طول هفته 3 استفاده کردند.

    در نتیجه،

    به نظر می‌رسد مصرف مکمل ویتامین C به میزان 2-1 گرم در روز برای گنجاندن در جایگزین شیر گوساله یا در مکمل‌های محلول در شیر مناسب است.

    Jim Quigley

    منابع

    Matsui, T. 2012. Vitamin C nutrition in cattle. Asian Austral. J. Anim. Sci. 25:597-605. https://doi.org/10.5713/ajas.2012.r.01.

    National Academies of Sciences, Engineering, and Medicine. 2021. Nutrient Requirements of Dairy Cattle: Eighth Revised Edition. Washington, DC: The National Academies Press.

  • رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    رشد شکمبه در گوساله‌های شیری

    دوازده هفته‌ی اول زندگی یک دوره حیاتی برای رشد شکمبه در گوساله شیری است. معرفی زودهنگام علوفه به شکمبه کوچک و بدون عملکرد آن‌ها اجازه می‌دهد تا به محلی با عملکرد مفید برای تجزیه و جذب مواد مغذی در گاو ماده تبدیل شوند.

    خوراکی که به گوساله‌های خود می‌دهید مستقیماً بر رشد شکمبه تأثیر می‌گذارد. بنابراین 12 هفته اول زندگی یک مرحله حیاتی رشد است. در این مرحله گوساله‌ها برای رشد شکمبه به تغذیه کافی و مناسب نیاز دارند. برقراری تعادل مناسب بین غلات و یونجه در جیره گوساله‌ها کمک می‌کند تا از رسیدن به بالاترین حد پتانسیل ژنتیکی گوساله‌ها اطمینان حاصل کنیم.

    رژیم‌های بر پایه‌ی شیر به تنهایی، جذب مواد مغذی را محدود می‌کنند.

    گوساله‌هایی که با رژیم غذایی فقط شیر تغذیه می‌شوند، رشد شکمبه محدودتری دارند. در این حالت مواد مغذی (موجود در شیر) با بسته شدن ناودان مری وارد شکمبه نمی‌شوند. بنابراین با عبور از شکمبه مستقیماً وارد شیردان می‌شوند. این بدان معنی است که اندازه‌ی شیردان افزایش می‌یابد. بنابراین شکمبه با محدود شدن رشد دیواره‌ و پاپیلاها کوچک می‌ماند.

    پاپیلاها برآمدگی‌های انگشت مانندی هستند که داخل شکمبه را می‌پوشانند. پاپیلاها برای عملکرد شکمبه ضروری هستند. آن‌ها  سطح شکمبه را برای افزایش پتانسیل جذب بالا می‌برند.

    برای علوفه دادن عجله نکنید.

    گوساله‌هایی که قبل از شیرگیری با یونجه یا علوفه تغذیه می‌شوند، شروع به نشخوار می‌کنند. در نتیجه جریان بزاق بیشتری به شکمبه وارد شده و رشد عضلانی دیواره شکمبه‌شان بیشتر است. با این‌حال این گوساله‌ها مقادیر کافی از اسیدهای چرب فرار (VFA) بخصوص بوتیرات را که برای رشد پاپیلای شکمبه ضروری است دریافت نمی‌کنند.

    مطالعه‌ای توسط هاینریش و لزمایستر نشان می‌دهد گوساله‌هایی که از جیره‌ای با یونجه با کیفیت بالا و شیر یا جایگزین شیر طی یک دوره 12 هفته‌ای تغذیه می‌شوند، نرخ رشد پاپیلای مطلوبی دارند. اما رشد پاپیلا در مقایسه با گوساله‌هایی که فقط با شیر تغذیه می‌شوند، کمتر است. اگر گوساله‌ها قبل از 12 هفتگی 4 یا 4.5 کیلوگرم استارتر در روز مصرف کنند، از آن زمان به بعد شروع به ارائه‌ی مقدار کمی یونجه کنید. زیرا تا آن زمان نیازی به مصرف یونجه نیست.

    مقایسه سطح جذب در شکمبه

    تغذیه گوساله‌ها با غلات

    دانه‌ها به دلیل داشتن نقش کلیدی در تولید اسیدهای چرب فرار (VFA) که در رشد پاپیلا موثر است، یک عنصر کلیدی در رشد شکمبه گوساله‌ها است. در مطالعه Heinrichs و Lesmeister، گوساله‌هایی که در طی یک دوره 12 هفته‌ای با شیر و دانه بصورت آزاد تغذیه شدند، پاپیلاهای بزرگتر و دیواره شکمبه ضخیم‌تر و توسعه یافته‌تر داشتند. بعلاوه شکمبه‌ی گوساله‌هایی که استارتر مصرف کرده بودند بعلت داشتن عروق زیاد و رشد شبکه مویرگی تیره‌تر شده و همین سبب جذب بالاتر اسیدهای چرب فرار از عروق خونی می‌شود.

    در سه روزگی یک مشت غلات تهیه کنید و مقدار آن را به تدریج افزایش دهید تا زمانی که گوساله‌ها 1.5 کیلوگرم در روز به مدت 3 روز متوالی هنگام از شیر گرفتن غذا بخورند. تامین آب کافی همراه با غلات برای ایجاد محیط مناسب شکمبه بسیار مهم است. این امر از تخمیر و تولید VFA پشتیبانی می‌کند که به نوبه خود رشد شکمبه را تحریک می‌کند. به دنبال یک استارتر باشید که با ترکیب خاصی از مواد به جایگزین شیر شباهت دارد. این قوام در بو و طعم به گوساله‌ها کمک می‌کند تا پس از شیرگیری دچار افت مصرف خوراک نشوند.

    برگرفته از سایت:

    https://www.purinamills.com/dairy-feed/education/detail/rumen-development-in-dairy-calves-101

    ترجمه: امیر شبدینی