دسته: گاو شیری

  • نیازها و جذب ویتامین و مواد معدنی NASEM 2021

    نیازها و جذب ویتامین و مواد معدنی NASEM 2021

    نیازها و جذب ویتامین و مواد معدنی NASEM 2021

    آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی (National Academies of Science and Medicine: NASEM) جدیدترین (هشتمین) اطلاعات، مقالات و مطالعات درباره نیازهای تغذیه‌ای گاو شیری را در سال 2021 منتشر کرده است. در این ویرایش نیازهای جذب شده یا دریافت کافی (AI) برای مواد معدنی و ویتامین‌­ها و ضرایب جذب (AC) برای چندین ماده مغذی به روز شد.

    ماکرومینرال­‌ها

    کلسیم

    نیازهای نگهداری و شیردهی با تأثیر عمده AC تغییر کرده است. به طور کلی، نیازهای موادمغذی تغییر بسیار کمی داشت.

    فسفر

    نیازها برای مقادیر فسفر تغییرات خیلی کمی داشت ولی AC مکمل تغییری نکرد.

    منیزیم

    نیاز جذب منیزیم نسبت به قبل افزایش یافت (2 برابر برای گاو خشک و 1/8 برابر برای گاو شیرده). توجه داشته باشید که شامل مزایای بالقوه منیزیم بالا در هیپوکلسیمی نمی­‌شود.

    پتاسیم

    پتاسیم برای گاوهای آبستن و شیرده تغییر نکرد و صرفاً نیاز به رشد افزایش پیدا کرد. AC خوراک‌­ها نیز کمی افزایش داشت.

    سدیم

    نیازهای نگهداری برای سدیم در گاوهای شیرده افزایش، در رشد و بارداری کاهش و نیازهای شیردهی بدون تغییر بود. AC خوراک‌­ها کمی افزایش یافت.

    کلر

    نیازهای نگهداری در گاوهای شیرده افزایش یافت و نیازهای شیردهی بدون تغییر در رشد و بارداری کاهش یافت.

    میکرومینرال

    برای مواد معدنی در NASEM 2021 دو رویکرد در نظر گرفته شد:

    نیاز: نیاز روزانه با استفاده از رویکرد فاکتوریل تعریف می­‌شود. این رویکرد برای مس (Cu) و روی (Zn) استفاده می‌شود. نیاز مس برای شیردهی به طور قابل توجهی کاهش یافت. این تغییر مهم به نظر می­‌رسد، زیرا موارد متعددی از مسمومیت مس در برخی از کشورها در چند سال گذشته گزارش شده است، بنابراین به روز رسانی این ارزش‌ها باید مناسب باشد.

    مصرف کافی (AI): به معنی میانگین دریافت روزانه مواد مغذی است. مصرف کافی (AI) زمانی استفاده می‌شود که نیازها قابل شناسایی نباشد. این رویکرد برای کبالت (Co)، آهن (Fe)، منگنز (Mn)، سلنیوم (Se)، کروم (Cr) و ید (I) در نظرگرفته می‌شود.

    در مقایسه با NRC Dairy 2001، توصیه­ مصرف مس، منگنز و روی به‌‌طور گسترده تغییر کرد. توصیه‌‌های مصرف برای Cr، I و Co به صورت جزیی تغییر کردند، در حالی­‌که توصیه‌‌ها برای Fe و Se یکسان باقی ماندند.

    ویتامین‌­ها

    مصرف کافی (AI) و نیاز برای ویتامین‌­ها تعریف نشده است. این رویکرد برای ویتامین­‌های A، D و E ایجاد شده است، در حالی‌­که هیچ AI برای ویتامین­‌های محلول در آب تعریف نشده است.

    ویتامین A: مصرف کافی برای گاوهای پرتولید بدون تغییر بود. میزان توصیه شده ویتامین A برای سایر دسته‌­ها (تولید بیش از 35 کیلوگرم در روز) افزایش یافته است.

    ویتامین D: در NASEM 2021 میزان مصرف کافی ویتامین D برای گاوهای شیرده را بالاتر گزارش شد. این مقدار برای تلیسه‌ها و گاوهای خشک تغییری نکرده است.

    ویتامین E: مقدار توصیه شده ویتامین E برای گاوهای آماده زایش (2-3 هفته قبل از زایمان) بالاتر گرفته می‌شود. این مقدار برای تلیسه­‌ها، گاوهای خشک و شیرده بدون تغییر بود.

     Nutritional dynamic systems 2022

    ترجمه و گردآوری: سحر کریمی

  • چالش‌های مدیریت سیلوی ذرت

    چالش‌های مدیریت سیلوی ذرت

    چالش‌های مدیریت سیلوی ذرت

    کیفیت پایین سیلو باعث افزایش نیتروژن محلول می‌شود

    هدف از نگهدارنده سیلو حفظ ارزش غذایی سیلوی ذرت در نزدیکترین سطح به ارزش غذایی علوفه تازه در سطح مزرعه هست، اگرچه امکان تغییر ارزش غذایی اولیه در طی پروسه تخمیر وجود دارد. از زمان برداشت تا تثبیت سیلو هر مرحله احتمال تأثیر مثبت یا منفی بر ماده خشک، بازیابی انرژی و همچنین کیفیت و دسترسی پروتئین دارد. در واقع با توجه به ارزش غذایی پروتئین، پروسه سیلو کردن سطح پروتئین خام* را تغییر نمی‌دهد، اما امکان تأثیر چشم‌گیر بر ماهیت نیتروژنی با تولید محصولات نهایی از تخریب پروتئین وجود دارد (پروتئین تنها مولکول حاوی نیتروژن است) و این ناشی از تولید آمونیاک (NH3) و افزایش سهم نیتروژن محلول می‌باشد (Baumont 2011) .

    *پروتئین خام نشان‌دهنده محتوی پروتئین و سایر منابع بدون ارزش غذایی نیتروژن (نیتروژن محلول و آمونیاک)، هر دو محصولات قابل تخریب پروتئین می‌باشد.

    نیتروژن محلول اضافی موجب اختلال در عملکرد و سلامت حیوان می‌شود

    میکروفلور شکمبه توانایی استفاده از تمام آمونیاک اضافی منشأ گرفته از سیلو را نداشته و از این رو از طریق دیواره شکمبه جذب خواهد شد و از طریق خون به کبد منتقل می‌شود. در کبد، اوره سم زدایی شده از طریق کلیه به سمت ادرار و بزاق دفع می‌گردد. ظرفیت سم‌زدایی از کبد و کلیه محدودیت دارد و از این‌رو آمونیاک اضافی و اوره در خون و آمونیاک در شکمبه مشاهده می‌شود. این سطوح بالا منجر به مشکلات سلامتی متعددی برای حیوان عمدتاً به علت سمیت آمونیاک می‌شود.

    • آلکالوزیس

    آلکالوز تجمع نیتروژن محلول اضافی در شکمبه هست. وقتی pH شکمبه تا 7/2 افزایش یابد حالت آلکالوز در نظر گرفته می‌شود.

    • سایر علائم کلینیکال
    مسمومیت تحت حاد

    مصرف مداوم سیلو با کیفیت پایین

    مسمومیت حاد

    چرای علوفه جوان، خوردن تصادفی سطوح بالای اوره، تغییر سریع جیره

    مشکلات تولیدمثلی:

    سقط جنین و ناباروری

    ورم پستان

    اختلال سیستم ایمنی

    عوارض متابولیکی:

    افت تولید شیر

    فعالیت کم شکمبه

    مرگ

    • از دست دادن انرژی و تأثیر بر عملکرد

    فراتر از مشکلات ذکر شده، دفع اوره اضافی به معنی مصرف انرژی می‌باشد که می‌تواند برای تولید شیر یا گوشت استفاده شود. از دست دادن انرژی بابت 2 درصد بیش بود پروتئین جیره 0/36 مگاکالری در روز هست که معادل با پتانسیل تولید 0/5 لیتر شیر در روز می‌باشد.

      (=0.375 NEL =0.22 UFL) Vanderhaar (1998)

    1 L milk=0.75 NEL=0.44 UFL

    • اوره خون و شیر

    بررسی میزان اوره خون کمبود یا بیش‌بود نیتروژن جیره را نشان می‌دهد. زمانی‌که آمونیاک به بیش از 50 میلی‌گرم در میلی‌لیتر در مایع شکمبه برسد از دیواره شکمبه عبور می­‌کند (Lewis et al., 1957) . به محض اینکه آمونیاک به 1 میلی‌گرم در 100 میلی‌لیتر برسد (آلکالوز خون)، کشنده می‌شود (Maladies des bovins 2000, institute de lelevage).

    غلظت اوره بین خون و سایر مایعات بدن، به ویژه با بزاق، ادرار و شیر تمایل به تعادل رسیدن دارد، بنابراین اوره شیر شاخص خوبی برای پروتئین مصرفی از خوراک می‌باشد.

    اوره پایین غلظت ایده آل اوره بالا
    میلی‌گرم نیتروژن اوره به ازای هر لیتر شیر

    100>

    100-160

    >160

    میلی‌مول اوره به ازای هر لیتر شیر

    36>

    36-57

    >57

    میلی‌گرم اوره به ازای هر لیتر شیر 214> 214-343

    >343

    مجموع

    تولید شیر پایین

    سطوح ایده آل برای فلور شکمبه

    هدر رفت نیتروژن/پروتئین

    راهکار خوب برای کنترل پروتئولیز در سیلو

    کیفیت خوب سیلو به معنی پروتئولیز کم می‌­باشد.

    نیتروژن محلول

    (% از کل نیتروژن)

    نیتروژن آمونیاکی (N-NH3)

    (% از کل نیتروژن)

    ذرت

    50%> 5%>

    علوفه

    50%>

    7%>

    لگومینه 50%>

    10%>

    دو فاکتور اصلی مؤثر در پروتئولیز، آنزیم‌های سلول علوفه و میکروارگانیسم‌های پروتئولایتیک می­‌باشد که باید فعالیت هر دو آنزیم در اسرع وقت محدود شود. مطمئناً سیلو کردن اصولی، باعث تخمیر بهتر و در نتیجه کاهش تلفات پروتئین می‌شود.

    راهکارها

    در کوتاه مدت
    • تنظیم جیره: در جیره با سطوح بالای نیتروژن محلول، چندین شرایط باید اعمال شود.
    1. تأمین نیاز انرژی که برای عملکرد مناسب شکمبه لازم است.
    2. رقیق کردن سیلو کم کیفیت با سایر ترکیبات: جلوگیری از نیتروژن محلول اضافی و به حداقل رساندن مشکلات متابولیکی به دلیل سطوح بالای نیتروژن
    3. مقدار اوره جیره را تطبیق دهید: صرفاً وقتی جیره کمبود نیتروژن محلول داشته باشد اوره مورد نیاز است. برای مثال زمانی‌که جیره غنی از سیلوی ذرت یا فقیر از سیلوی علوفه باشد.
    4. تغییر تدریجی: شروع با یک سوم مقدار نهایی و افزایش تدریجی
    بلند مدت (برداشت بعدی)
    • ماده خشک:

    ماده خشک بالاتر احتمال پروتئولیز را کاهش می‌دهد. ماده خشک بالا فعالیت آنزیم‌های پروتئولیتیک را مهار می‌کند.

    • اسیدیته:

    اطمینان از اسیدی شدن سریع و قوی به منظور مهار پروتئاز و باکتری‌های پروتئولایتیک

    • فاصله زمانی بین کود پاشی و برداشت:

    کود نیتروژن بالایی دارد و بنابراین منجر به افزایش ظرفیت بافری علوفه می‌شود.

    • بی‌هوازی کردن:

    عدم حضور اکسیژن از فعالیت پروتئازها جلوگیری می‌کند و به اسیدی شدن کمک می‌کند.

    • جلوگیری از آلودگی زمین/خاک:

    میکروارگانیسم‌های پروتئولایتیک عمدتاً در خاک قرار گرفته، بنابراین ارتفاع برداشت باید بالاتر از 7-6 سانتی‌متر باشد.

    • دما:

    از حرارت سیلو جلوگیری شود زیرا با بالارفتن دمای سیلو واکنش میلارد رخ داده و پروتئولیز صورت می‌گیرد. استفاده از افزودنی‌های سیلو بر پایه لاکتوباسیلوس بوخنری

    • استفاده از باکتری‌های اسیدلاکتیک:

    اسیدی کردن سریع و افزایش پایداری هوازی منجر به محدود شدن یا مهار ترکیبات دخیل در پروتئولیز می‌شود.

    بیش 160 میلی گرم اوره در هر لیتر شیر، نشان‌دهنده بیش‌بود نیتروژن برای حیوان و اختلال در مصرف پروتئین است. این به معنی هدر رفت خوراک و ضرر اقتصادی می‌باشد. علاوه بر این، نیتروژن اضافی منجر به مشکلات متابولیکی (کاهش تولید) و ناباروری می‌شود.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • سمینار الگوریتم تشخیص و درمان بیماری­‌های گاو تازه‌زا

    سمینار الگوریتم تشخیص و درمان بیماری­‌های گاو تازه‌زا

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    الگوریتم تشخیص و درمان بیماری­‌های گاوهای تازه‌زا

    شرکت دامدار برتر مهر پایدار با توجه به چالش­‌های پیش رو در بحث مدیریت گاوهای تازه‌زا در شرایط تنش گرمایی با سخنرانی آقای دکتر آریا بدیعی و با موضوع الگوریتم تشخیص و درمان بیماری­‌های گاو تازه‌زا برگزار کرد. این سمینار در روز چهارشنبه 21 تیر ماه 1402 در هتل بین المللی لاله اجرا شد.

    این همایش با استقبال دامداران و فعالان صنعت دامپروری برگزار شد و به سرفصل­‌هایی از جمله هایپوکلسیمی، بیماری­‌های پس از زایش، پروتکل‌­های پیشگیری از بیماری‌های پی در پی پس از زایش پرداخته شد.

    آقای دکتر بدیعی در ابتدا به چالش­‌های ایجاد شده به‌دنبال بیماری‌­های متابولیکی گاوهای تازه‌زا برای دامداران پرداختند. ایشان دوره تازه‌زا را از این جهت دارای اهمیت می‌دانند که در هیچ یک از مقاطع شیردهی و زندگی دام تغییرات گسترده‌ای به اینصورت رخ نمی‌دهد. از جمله رخدادهای مرتبط با هایپوکلسیمی، به عدم تناسب میزان مصرف ماده خشک با نیازهای غذایی دام و بالانس منفی مواد مغذی اشاره کردند.

    مقاومت گاوهای تازه‌زا به بیماری‌های عفونی نسبت به سایر گله کمتر است و دام در این دوره از طریق رحم و پستان بیشتر با عوامل عفونی در تماس است. با توجه به آمار گزارشات و تحقیقات 35 درصد گاوهای تازه زایش کرده حداقل یکبار دچار بیماری‌­های عفونی یا متابولیکی پس از زایش شده‌اند. به همین جهت مانیتورینگ و ارزیابی گاوهای تازه‌زا ضرورت پیدا می­‌کند که لازم است در سطح انفرادی و گله انجام گیرد.

    ایشان افزودند که به منظور تعیین ریسک بیماری‌های پس از زایش لازم است احتمال وقوع بیماری در کنار تاثیر آن بررسی گردد. کتوز و هایپوکلسیمی با در نظر گرفتن ضرر اقتصادی و احتمال وقوع، بالاترین ریسک و خطر را در دامداری به دنبال خواهد داشت. برخلاف انتظار که جابجایی شیردان و ورم پستان بالاترین ضرر اقتصادی را در بین دامداری‌­ها داشتند؛ با توجه به میزان وقوع، ریسک کمتری در پی خواهند داشت.

    بررسی تحقیقات

    ایشان گزارش کردند که در تحقیقی 18 درصد حذف دام‌ها طی 120 روز پس از زایش مشاهده شد. همچنین افزودند احتمال حذف گاوهایی با بیش از یک بیماری پس از زایش نسبت به گاوهای سالم 3 برابر بیشتر بود. نکته قابل توجه در بین بیماری‌­های پس از زایش بیشترین احتمال حذف دام در صورت ابتلا به یک بیماری به جابجایی شیردان، ورم پستان و تب شیر تحت بالینی اختصاص یافت و بیماری جفت ماندگی زمانی که همراه با سایر بیماری­‌ها نباشد احتمال حذف بالایی نداشته و در صورت همراه بودن بیماری‌­های متابولیکی احتمال حذف دام افزایش می‌­یابد.

    دسته‌بندی بیماری‌های گاو تازه‌زا پس از زایش:

    ایشان به منظور مانیتورینگ دقیق‌تر و راحت‌تر، بیماری‌­های پس از زایش را به دو دسته طبقه‌بندی کردند.

    دوره اول 48 ساعت اول زایش:

    پارگی رحم و واژن، هایپوکلسیمی بالینی، ورم پستان، اندوتوکسمیا، جفت ماندگی

    دوره دوم در بین روزهای 3 تا 21 پس از زایش:

    کتوز، جابجایی شیردان، بیماری‌های عفونی، سندروم گاو چاق، ورم پستان و اسیدوز شکمبه بیماری‌های شایع در این دوره هستند.

    ارتباط بیماری‌های رحمی با میزان کلسیم

    در ادامه ارتباط بین بیماری­‌های رحمی و آبستنی پس از زایمان با میزان کلسیم خون بررسی شد و پروتکل‌­های مورد استفاده به منظور مدیریت این دوره بیان شد. ایشان تاکید داشتند که به منظور جلوگیری از واکنش‌­های پی‌درپی  لازم است مخاط واژن، درجه حرارت بدن، پر بودن شکمبه، تست رکتوم، سخت‌زایی و دهیدراسیون گاوها بصورت انفرادی توسط تکنسین زایشگاه بررسی و ثبت گردد. همچنین افزودند که به منظور مانیتورینگ در دوره دوم حتما روز 3 و 7 بعد زایش گاوها یکبار معاینه شوند و شاخص‌­های زیر بررسی گردد: شیر، درجه حرارت بدن، تست رکتوم، اسکور شکمبه، اسکور مدفوع، نمره وضعیت بدنی، ترشحات رحمی، لنگش و بتاهیدروکسی بوتیرات خون.

    اهمیت درمان بیماری‌های گاو تازه‌زا

    اهمیت درمان بیماری­‌های گاو تازه‌زا به این خاطر است که هر اتفاقی در دوره گاو تازه‌زا، تاثیراتش تا پایان دوره شیردهی همراه دام خواهد بود. در صورت مشاهده برخی علائم ضرورتاً لازم به تزریق و درمان آنتی بیوتیکی نخواهد بود زیرا علاوه بر مقاومت آنتی بیوتیکی، درصورت تشخیص اشتباه و عدم نیاز به درمان آنتی بیوتیکی احتمال ابتلا به سایر بیماری­‌ها وجود خواهد داشت، در نتیجه لازم نیست الزاما درمان آنتی بیوتیکی برای تمام دام‌ها انجام گیرد.

    نمره وضعیت بدنی در گاوهای تازه‌زا به دو علت اهمیت دارد، اول اینکه هر گاوی که نمره وضعیت بدنی بالای 4 دارد باید در گروه توجه خاص قرار گیرد که شامل مصرف پروپیلن گلایکول، بررسی احتمال بروز کبد چرب می‌باشد، نحوه درمان و شدت درمان در این دام شدیدتر خواهد بود؛ زیرا این دام‌ها دچار نقص سیستم ایمنی هستند.

    در مورد گاوهایی که نمره وضیت بدنی آن­‌ها کمتر از 4 می‌­باشد دو مفهوم را برای ما داشته، دلیل اول اینکه این گاوها احتمالا گاوهای با تولید بالا بوده و زود آبستن شده، در نتیجه در طی دوره شیردهی فرصت کافی برای بازسازی بافت­‌های بدن را نداشته اند.

    در صورت زیاد بودن تعداد این دام‌­ها لازم است زمان آبستنی در گله تغییر یابد. در بین دام­‌های شکم یک این موضوع بیشتر دیده می‌شود و مشکل عمده‌ای که ایجاد می‌کند این است که این گاوها تولید شیر خوبی در دوره شیردهی بعدی نخواهند داشت چون ذخایر چربی کافی جهت حمایت از تولید بیشتر نداشتند. ولی اگر سابقه تولید بالا و آبستنی زود نداشته باشند احتمال بیماری مثل لنگش، یون، دو قلوزایی و یا آبسه کبدی هست. تغییرات نمره وضعیت بدنی اهمیت دارد که در طول مدت زمان 2 تا 3 ماهه قابل بررسی می‌باشد.

    بررسی علایم احتمال بیماری

    در صورت مشکوک بودن هر گاو از نظر بیماری، در ابتدا چک کردن درجه حرارت می­‌تواند بیماری عفونی را از غیرعفونی متمایز کنید.

    درجه حرارت طبیعی بسته به داشتن یا نداشتن استرس گرمایی متفاوت می‌باشد. اگر تعداد بالایی از دام‌ها دمای بدن بالای 39.5 داشتند می‌­توان نتیجه گرفت که دام‌­ها دچار استرس گرمایی هستند. در تابستان مصرف دارو افزایش می‌یابد زیرا در بسیاری از گله‌ها استرس گرمایی با پنومونی اشتباه گرفته می‌شود و همینطور دام‌­های تازه‌زا مستعد پنومونی هستند. ایشان افزودند که در زمستان درجه حرارت بالای 39.3 تب در نظر گرفته می‌­شود ولی در تابستان لازم است درجه حرارت گله چک شود و در صورت نداشتن تنش حرارتی دمای بالاتر از 39.5 به عنوان تب در نظر گرفته می­‌شود.

    درصورتی­‌که در زمستان در گله درجه حرارت، اسکور مدفوع ترشحات رحم و… بررسی شد و تعداد زیادی از دام‌ها با مشکلات ورم پستان، متریت و.. نداشتند ولی درجه حرارت بالا داشتند، این گاوها مشکوک به درگیری‌های ویروسی هستند و الزامی به درمان آنتی بیوتیکی وجود ندارد. اگر دام درجه حرارت طبیعی داشت ولی ترشحات واژنی غیرطبیعی بود، احتمالا با متریت روبرو هستیم. پس درجه حرارت شاخص کافی برای متریت در این دوره نیست. بیماری متریت وقوع بعد زایش زیاد هست و بالاترین مصرف آنتی بیوتیک بعد ورم پستان را دارد که باقیمانده، مقاومت و عفونت‌های ثانویه از عوارض همراه آن می‌­باشد.

    راهکار بررسی بیماری‌های شایع

    در نهایت ایشان راهکاری برای بررسی بیماری­‌های شایع و نیاز به درمان در این دوره ارائه دادند. سیستم نمره‌­دهی شاخص‌­های زیر در جدول 1 ارائه شده است.

    این شاخص ها شامل درجه حرارت بدن ( بین 37.5 تا 39.2، بالای39.2 تا 39.5، بالای 39.5 و زیر 37.5)، سابقه سخت زایی (عدم سابقه سخت زایی، شدید، خفیف)، اسکور شکمبه (شکمبه خالی و پر)، تولید شیر (بدون تغییر، افت شیر در حد 10 درصد، افت شیر بیش از 30 درصد)، اسکور درد (دم در حالت طبیعی و خم نبودن کمر، دم در حالت طبیعی و خم بودن پشت، پشت خم و تکان دادن شلاقی دم)، سابقه جفت ماندگی (عدم سابقه، سابقه دار، جفت مانده)، ترشحات رحمی (شفاف، سفید، قرمز خونی و بدبو، قرمز قهوه ای)، روزهای زایش (بالاتر از 15، 10تا 15، زیر 10) می‌­باشند.

    در نهایت مجموع این امتیازات تعیین کننده نوع بیماری و نیاز به درمان خواهند بود. براساس امتیازاتی که تعریف شد احتمال اینکه دام نیاز به درمان دارد یا خیر تعیین می­‌شود. اگر جمع نمرات کمتر از 5 بود درمان نیاز نیست، بین 5 تا 10 بود نیاز به چک کردن مجدد بین 10 تا 15 نیاز به مصرف آنتی بیوتیک و بین 15 تا 20 علاوه بر آنتی بیوتیک به داروی ضدالتهاب نیز نیاز دارد و در نهایت در صورتی‌که بالای 20 بود حتما سرم هایپرتونیک نیاز دارد.

    [/vc_column_text][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwY2xhc3MlM0QlMjJ3LXNlcGFyYXRvciUyMHVzX2N1c3RvbV81MzlmMTVlZSUyMHNpemVfY3VzdG9tJTIwd2l0aF9saW5lJTIwd2lkdGhfZGVmYXVsdCUyMHRoaWNrXzMlMjBzdHlsZV9zb2xpZCUyMGNvbG9yX3NlY29uZGFyeSUyMGFsaWduX2NlbnRlciUyMHdpdGhfY29udGVudCUyMiUyMHN0eWxlJTNEJTIyaGVpZ2h0JTNBNzBweCUyMiUzRSUzQ2RpdiUyMGNsYXNzJTNEJTIydy1zZXBhcmF0b3ItaCUyMiUzRSUzQ2klMjBjbGFzcyUzRCUyMmZhciUyMGZhLWZhcyUyMGljb24tZGFtZGFyYmFydGFyJTIwZmEtM3glMjIlM0UlM0MlMkZpJTNFJTNDJTJGZGl2JTNFJTNDJTJGZGl2JTNF[/vc_raw_html][us_text text=”جدول امتیازدهی” tag=”h3″][vc_column_text]

    درجه حرارت بدن کمتر از ۳۷.۵

    نمره ۴

    بین ۳۷.۵ و۳۹.۲

    نمره ۰

    بین ۳۹.۲ و ۳۹.۵

    نمره ۱

    بالاتر از ۳۹.۵

    نمره ۲

    سابقه سخت زایی بدون سابقه

    نمره ۰

    سخت زایی خفیف

    نمره ۱

    سخت زایی شدید

    نمره ۳

    نمره پرشدگی شکمبه اسکور نرمال شکمبه

    نمره ۰

    شکمبه خالی

    نمره ۰

    تولید شیر بدون تغییر

    نمره ۰

    افت تولید تا ۱۰ درصد

    نمره ۱

    افت تولید بیش از ۳۰ درصد

    نمره ۳

    نمره درد حالت نرمال دم و کمر

    نمره ۰

    کمر خمیده و حالت دم نرمال

    نمره ۱

    کمر خمیده و تکان شلاقی دم

    نمره ۲

    سابقه جفت ماندگی عدم سابقه

    نمره ۰

    سابقه دار

    نمره ۲

    جفت مانده

    نمره ۳

    ترشحات رحمی شفاف

    نمره ۰

    سفید

    نمره ۱

    قرمز قهوه ای

    نمره ۵

    بوی ترشحات رحمی نرمال

    نمره ۰

    بوی بد

    نمره ۵

    روزهای شیردهی بالای ۱۵ روز

    نمره ۰

    بین ۱۰ تا ۱۵

    نمره ۱

    کمتر از ۱۰

    ۲

    [/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwY2xhc3MlM0QlMjJ3LXNlcGFyYXRvciUyMHVzX2N1c3RvbV81MzlmMTVlZSUyMHNpemVfY3VzdG9tJTIwd2l0aF9saW5lJTIwd2lkdGhfZGVmYXVsdCUyMHRoaWNrXzMlMjBzdHlsZV9zb2xpZCUyMGNvbG9yX3NlY29uZGFyeSUyMGFsaWduX2NlbnRlciUyMHdpdGhfY29udGVudCUyMiUyMHN0eWxlJTNEJTIyaGVpZ2h0JTNBNzBweCUyMiUzRSUzQ2RpdiUyMGNsYXNzJTNEJTIydy1zZXBhcmF0b3ItaCUyMiUzRSUzQ2klMjBjbGFzcyUzRCUyMmZhciUyMGZhLWZhcyUyMGljb24tZGFtZGFyYmFydGFyJTIwZmEtM3glMjIlM0UlM0MlMkZpJTNFJTNDJTJGZGl2JTNFJTNDJTJGZGl2JTNF[/vc_raw_html][us_text text=”تصاویری از سمینار” tag=”h3″][us_image_slider ids=”9982,9983,9988,9989,9990,9991″ nav=”dots” fullscreen=”1″ autoplay=”1″][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwY2xhc3MlM0QlMjJ3LXNlcGFyYXRvciUyMHVzX2N1c3RvbV81MzlmMTVlZSUyMHNpemVfY3VzdG9tJTIwd2l0aF9saW5lJTIwd2lkdGhfZGVmYXVsdCUyMHRoaWNrXzMlMjBzdHlsZV9zb2xpZCUyMGNvbG9yX3NlY29uZGFyeSUyMGFsaWduX2NlbnRlciUyMHdpdGhfY29udGVudCUyMiUyMHN0eWxlJTNEJTIyaGVpZ2h0JTNBNzBweCUyMiUzRSUzQ2RpdiUyMGNsYXNzJTNEJTIydy1zZXBhcmF0b3ItaCUyMiUzRSUzQ2klMjBjbGFzcyUzRCUyMmZhciUyMGZhLWZhcyUyMGljb24tZGFtZGFyYmFydGFyJTIwZmEtM3glMjIlM0UlM0MlMkZpJTNFJTNDJTJGZGl2JTNFJTNDJTJGZGl2JTNF[/vc_raw_html][us_text text=”بخش اول سمینار “الگوریتم تشخیص و درمان بیماری‌های دام‌های تازه‌زا“.” tag=”h3″][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjI0NzgzMTE2Mjk3NSUyMiUzRSUzQ3NjcmlwdCUyMHR5cGUlM0QlMjJ0ZXh0JTJGSmF2YVNjcmlwdCUyMiUyMHNyYyUzRCUyMmh0dHBzJTNBJTJGJTJGd3d3LmFwYXJhdC5jb20lMkZlbWJlZCUyRmtQZnNTJTNGZGF0YSU1QnJuZGRpdiU1RCUzRDQ3ODMxMTYyOTc1JTI2ZGF0YSU1QnJlc3BvbnNpdmUlNUQlM0R5ZXMlMjIlM0UlM0MlMkZzY3JpcHQlM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html][us_text text=”بخش دوم سمینار “الگوریتم تشخیص و درمان بیماری‌های دام‌های تازه‌زا“.” tag=”h3″][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjIyODA2NjIyNDYzMCUyMiUzRSUzQ3NjcmlwdCUyMHR5cGUlM0QlMjJ0ZXh0JTJGSmF2YVNjcmlwdCUyMiUyMHNyYyUzRCUyMmh0dHBzJTNBJTJGJTJGd3d3LmFwYXJhdC5jb20lMkZlbWJlZCUyRkR2ZGVYJTNGZGF0YSU1QnJuZGRpdiU1RCUzRDI4MDY2MjI0NjMwJTI2ZGF0YSU1QnJlc3BvbnNpdmUlNUQlM0R5ZXMlMjIlM0UlM0MlMkZzY3JpcHQlM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html][vc_column_text]جهت مشاهده سمینار الگوریتم تشخیص و درمان بیماری­‌های گاو تازه‌زا و سایر ویدیوهای آموزشی، می‌توانید به صفحه آپارات دامدار برتر مهر پایدار مراجعه کنید.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][/vc_column][/vc_row]

  • جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    جدیدترین تغییرات NASEM درباره مایکوتوکسین‌ها

    آکادمی ملی علوم، مهندسی و پزشکی (National Academies of Science and Medicine: NASEM) جدیدترین (هشتمین) اطلاعات، مقالات و مطالعات درباره نیازهای تغذیه‌ای گاو شیری را در سال 2021 منتشر کرده است.

    مایکوتوکسین‌ها

    مایکوتوکسین‌ها توکسین‌هایی هستند که توسط قارچ‌ها تولید و به فراوانی در خوراک دام (علی‌الخصوص سیلاژ) دیده می‌شوند. رشد قارچ‌ و گسترش مایکوتوکسین‌ها بستگی به مزرعه و شرایط محیطی، عملیات برداشت و ضایعات احتمالی به گیاه قبل از برداشت است. خوشبختانه وجود قارچ در خوراک به سرعت منجر به تولید مایکوتوکسین نمی‌شود. با این‌حال خوراک‌های آلوده قارچ باید از نظر گونه‌ی قارچ و احتمال تولید مایکوتوکسین مورد بررسی قرار گیرند. مایکوتوکسین‌ها بر عملکرد گاو تاثیر منفی داشته و اثرات آنتی بیوتیکی آن‌ها موجب نابودی باکتری‌های شکمبه می‌گردد. مایکوتوکسین‌های رایج در خوراک دام عبارتند از: آفلاتوکسین، دئوکسی‌نیوالنون، فومونیزین، اوکراتوکسین و زیرالنون.

    آفلاتوکسین‌ها

    آفلاتوکسین‌ها توسط آسپرژیلوس فلاووس(Aspergillus flavus) و آسپرژیلوس پارازیتیکوس(Aspergillus parasiticus) تولید می‌شوند. این سموم اغلب در نهاده‌هایی چون ذرت، سورگوم و تخم پنبه وجود دارند. آفلاتوکسین‌ها در شرایط دمای بالاتر و هوای خشک در زمان رشد گیاه تولید می‌شوند. دام‌هایی که خوراک‌های با آفلاتوکسین بالا مصرف می‌کنند دچار کاهش مصرف خوراک و افت تولید شیر می‌شوند.

    علاوه بر تاثیری که آفلاتوکسین‌ها بر کاهش تولید دارند، وارد شیر هم می‌شوند و از این جنبه هم دارای مضراتی هستند. به همین دلیل سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) سطح مجاز آفلاتوکسین‌ها را در خوراک دام 20 میکروگرم در هر کیلوگرم خوراک دام قرار داده است.

    دئوکسی‌نیوالنون

    این سموم با نام کلی دان (DON) یا وُمیتوکسین شناخته و توسط فوزاریوم‌ها تولید می‌شوند. این سموم در اغلب غلات دیده می‌شوند. اثرات منفی این سموم در کاهش مصرف خوراک و کاهش تولید پروتئین میکروبی در شکمبه می‌باشد. گاوهای شیری با فعالیت میکروبی که دارند قادرند DON را به de-epoxy DON (DOM-1) تغییر داده و اثرات منفی آن را خنثی کنند. از این جهت نسبت به این سموم مقاومت دارند.

    فومونیزین‌ها

    این سموم توسط طیف وسیعی از فوزاریوم‌ها از قبیل فوزاریوم ورتیسیلیوئید (Fusarium verticillioides) و  فوزاریوم پرولیفراتوم (Fusarium proliferatum) تولید و در ذرت و فراورده‌های فرعی آن یافت می‌شوند. آلودگی گیاهان در شرایط گرما و رطوبت و فصل رویش گیاه اتفاق می‌افتد. فومینیزین به سه نوع B3، B2، B1 دسته بندی می‌شود که حد مجاز آن‎‌ها برای گاو شیری 15 میلی‌گرم در کیلوگرم جیره می‌باشد.

    اکراتوکسین

    اکراتوکسین A به دلیل اینکه به میزان زیادی به اکراتوکسین آلفا تجزیه می‌شود مشکل حادی ایجاد نمی‌کند. با این وجود مقدار 12 میلی‌گرم در هر کیلوگرم وزن بدن گاو می‌تواند برای سلامتی دام مشکل ایجاد نماید. این توکسین توسط گونه‌های آسپرژیلوس و پنی‌سیلیوم تولید می‌شود. حدود مجاز در خوراک برای این سموم مشخص نشده است. این سموم در دانه غلات و بخصوص ذرت وجود دارند.

    زیرالنون

    زیرالنون اغلب به همراه دئوکسی‌نیوالنون وجود دارد. هر دو این سموم توسط گونه‌های قارچ فوزاریوم تولید می‌شوند. زیرالنون در دانه‌های غلات، سیلاژ، مراتع لگومینه و گراس به وفور یافت می‌شود. در صورتی که زیرالنون جیره از 20-10 میلی‌گرم بالاتر رود می‌تواند منجر به کاهش عملکرد تولیدمثلی دام گردد.

    پیشگیری و درمان

    از آن‌جایی که مایکوتوکسین‌ها بر عملکرد تولیدی و تولیدمثلی دام اثر منفی دارند، شناسایی نوع مایکوتوکسین و میزان آن امری ضروری است. بهتر است تک تک خوراک‌ها بطور جداگانه برای مایکوتوکسین‌ها آزمایش شوند تا میزان دقیق و منبع آلودگی مشخص گردد.  برای جلوگیری از اثرات مخرب مایکوتوکسین‌ها از توکسین بایندرها استفاده می‌شود. باید توجه داشت که پیشگیری از آلودگی با توکسین‌ها با توکسین بایندر موثر و جاذب توکسین بهتر و کم ضررتر از مدیریت کردن پس از آلودگی می‌باشد.

    برداشت علوفه در شرایط ایده‌آل و انبار کردن در شرایط مطلوب (فاقد رطوبت و دمای مناسب) بهترین روش پیشگیری از آلودگی است.

    همانگونه که در ابتدا بیان کردیم وجود قارچ در خوراک الزاماً به معنی وجود مایکوتوکسین‌ها نمی‌باشد. خوراک‌های مشکوک به مایکوتوکسین بالا بایستی از نظر غلظت سم و نوع سم مورد بررسی قرار گیرند. همواره در دامداری بایستی روش‌های کنترلی مختلفی برای خوراک‌ها و افزودنی‌های مختلف از نظر توکسین‌ها وجود داشته باشد.

    برگرفته از:

    National Academies of Sciences, Engineering, and Medicine. 2021. Nutrient Requirements of Dairy Cattle: Eighth Revised Edition. Washington, DC: The National Academies Press. Doi.org/10.17226/25806.

    مترجم: امیر شبدینی 

  • مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال، یکی از چالش برانگیزترین دوره‌ها

    مدیریت گاو شیری دوره انتقال یکی از چالش بر انگیزترین دوره‌ها در یک دامداری است. در این دوران گاوها 4 چالش اصلی فیزیکی را تجربه می‌کنند: کاهش مصرف ماده‌ی خشک، افزایش نیاز به مواد مغذی، سرکوب سیستم ایمنی و استرس سیستمیک و التهاب به خصوص در زمان زایمان.

    بنابراین بهترین رویکرد برای مدیریت این دسته از گاوها پرداختن به این چالش‌هاست. اگر ما به کاهش مصرف ماده خشک و افزایش نیازهای غدایی بپردازیم، بیشترین اثرات منفی عبارتند از:

    1/ ورود دام به تعادل منفی انرژی (زیرا گاوها بیش از دریافت مواد غذایی که دریافت می‌کنند، مصرف می‌کنند)

    2/ افزایش بروز بیماری‌های متابولیکی مثل کتوز و کبد چرب.

    اگرچه ما نمی‌توانیم میزان نیازهای تغذیه‌ای گاو را در این دوران کاهش دهیم، با این‌حال می‌توانیم با مدیریت صحیح افت مصرف ماده‌ی خشک را کاهش دهیم.

    در دوره انتقال، در صورت عدم مدیریت صحیح، گاوها درجاتی از سرکوب شدن سیستم ایمنی را تجربه خواهند کرد. با این‌حال یک پاسخ استرس‌زا یا التهاب تشدید شده ممکن است این سرکوب سیستم ایمنی را تشدید کرده و خطر ابتلا به بیماری را افزایش دهد.

    تلفات گاوهای شیری مرتبط با بیماری‌ها به خوبی شناخته شده است. اما غیر از این در راس آن بر رفاه گاوها و اقتصاد دامداری تاثیرگذار است. این شرایط تاثیرات طولانی مدت به روی بهره‌وری و باروری گاوها، کاهش تولید شیر و نرخ لقاح و افزایش تلفات دام‌ها حیوانات دارد. با کنترل کردن استرس و التهاب بعد از زایمان، احتمال بروز بیماری‌ها و عملکرد ضعیف در تولید شیر کاهش می‌یابد.

    مدیریت دوره انتقال

    1/ حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب

    اقدامات مدیریتی برای گاوهای انتقالی باید بر حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و کاهش التهاب متمرکز شود. برای حداکثر کردن مصرف ماده خشک، ترکیب جیره (بخصوص فیبر و انرژی) یکی از مهم‌ترین عوامل است.

    2/ بهترین فرمولاسیون جیره

    اگرچه می‌توان بهترین فرمولاسیون جیره با بهترین مواد اولیه را داشته باشیم؛ ولی اگر گاوها به آن خوراک دسترسی نداشته باشند این فرمولاسیون عملاً بدون استفاده می‌شود.

    3/ دسترسی به خوراک تازه

    در دوران انتقال گاوها بایستی حداقل 23 ساعت در طول شبانه‌روز به خوراک تازه دسترسی داشته باشند. فقط در حین تمیز کردن آخور بین دو وعده‌ی خوراک بایستی آخور خالی شود.

    روش های تحریک گاوها برای رفتن به آخور و غذا خوردن

    1/  Push up

    2/ دفعات بیشتر خوراک‌ریزی.

    Push-up

    توصیه می‌شود در 2 تا 4 ساعت ابتدایی خوراک‌ریزی، Push-up انجام شود. بهتر است در 2 ساعت اولیه‌ی خوراک‌ریزی که خوراک تازه است، هر 30 دقیقه Push-up صورت پذیرد.

    push-up

    push-up2

    روش‌های مختلف Push-up

    تناوب خوراک‌دهی

    تحقیقات نشان داده‌اند در ارتباط با دفعات خوراک‌دهی در حالتی که 4 بار در روز انجام شود،  باعث تحریک گاوها برای رفتن به آخور  و غذا خوردن می‌شود.

    غذا دادن به گاوها، 4 بار در روز از نظر حمل و نقل و کارگری در دامداری کار دشواری است. پیشنهاد می‌شود حداقل 2 بار و به طور ایده‌آل 3 بار غذای تازه برای گاوها در دوران انتقال ریخته شود.

    در صورتی‌که گاو محل خاصی برای خوردن خوراک در آخور نداشته باشد، هیچ‌یک از روش‌های بالا جواب نخواهد داد. بنابراین یه عامل مهم در این مرحله عبارت است از: تراکم مناسب در بهاربند و آخورها.

     دو روش برای مدیریت تراکم دام در بهاربند وجود دارد:

    یکی از این روش‌ها بر اساس مساحت بهاربندها و روش دوم بر اساس مساحت و مدیریت آخورهاست. بهترین‌ترین روش مدیریت آخور است.

    با اندازه گیری آخور بر حسب سانتی‌متر و تقسیم کردن آن به تعداد گاوهای داخل بهاربند فضای مخصوص برای هر گاو محاسبه می‌شود. به طور ایده آل 76 سانتی‌متر برای هر گاو نیاز است.

    روش دیگر که می‌تواند باعث افزایش مصرف ماده خشک شود، حداقل جابجایی گاوها بین بهاربندها است. این روش استرس را کاهش می‌دهد و از برخورد گاوهای شکم اول با گاوهای شکم بالاتر جلوگیری می‌کند.

    پاسخ‌های التهابی و درمان ضد التهابی

    گاوهایی که سخت‌زایی دارند پاسخ التهابی بیشتری در دوران پس از زایمان دارند، در نتیجه با احتمال بیشتری به بیماری‌های مرتبط با التهاب نسبت به گاوهای با زایمان نرمال دارند. در نتیجه تشخیص به موقع و کمک مناسب به گاوهای سخت‌زا برای کاهش التهاب و استرس در این دوران ضروری است. بنابراین آموزش کارکنان دامداری اولین و شاید مهم‌ترین گام برای رسیدن به این هدف است.

    مطالعات نشان داده‌اند گاوهایی که سخت‌زایی را تجربه کرده‌اند و برای آن‌ها ضد التهاب سطح متوسطی تجویز شده، حدود 5 کیلوگرم  شیر بیشتر در 30 روز اول پس از زایمان نسبت به گاوهای سخت‌زایی که درمان دریافت نکرده بودند؛ تولید کردند.

    به طور مشابه گاوهای چند شکم‌زای (شکم 2 به بالا) درگیر با سخت‌زایی که  با داروهای ضد التهاب سطح متوسط درمان شده بودند، در مقایسه با گاوهایی که دارو دریافت نکرده بودند، التهاب سیستمی کمتری داشتند و در 60 روز ابتدای شیردهی، حدود 2 کیلوگرم در روز شیر بیشتری تولید کردند.

    در جدیدترین تحقیقات مشخص شد، در گاوهایی که داروهای ضد التهاب خفیف را دریافت کرده بودند احتمال ابتلا به بیماری‌های رحمی مانند متریت در کاهش یافت و همچنین سبب بهبود آبستنی شد (Barragan et al., 2021).

    می‌توان نتیجه گرفت کنترل یا تعدیل التهاب در دوران پس از زایمان مفید است. اگر دقت کرده باشید از واژه تعدیل استفاده کردیم نه کاهش. دلیل آن این است که گاوها به استرس و پاسخ التهابی برای پروسه‌هایی مثل شروع زایمان و دفع جفت نیاز دارند.

    در تحقیقی که به گاوها در حین و بعد از زایمان یک داروی ضد التهابی قوی تزریق شد، دام‌ها نرخ مرده‌زایی، تب بعد از زایمان، جفت‌ماندگی و متریت بالاتر و تولید شیر پایین‌تری داشتند (Newby et al., 2017).

    نتیجه‌گیری

    مدیریت دوره انتقال گاوها یکی از مهم‌ترین ابعاد و جنبه‌های مدیریت گاوداری است که می‌تواند باعث تضمین تولید گاوهای شیرده در دوران شیردهی می‌شود.

    اهداف اصلی در مدیریت گاوهای دوره انتقال به حداکثر رساندن مصرف ماده خشک و تعدیل استرس و التهاب می‌باشد. فرمولاسیون عالی و مدیریت آخور موجب حداکثر شدن مصرف ماده خشک می‌شود. با این‌حال اگر گاوها دسترسی کافی به خوراک نداشته باشند تمامی این اقدامات بی اثر خواهد شد. مراقبت از گاو در زمان زایمان و کمک به زایمان در صورت نیاز و همچنین درمان‌های حمایتی با داروهای ضد التهابی متوسط برای تعدیل استرس و التهاب پس از زایمان مطلوب است و به کاهش حذف دام‌ها در این دوران می‌انجامد.

    این مقاله اخیراً در مزرعه لنکستر در تاریخ 4/4/2021 چاپ شده است.

    مترجم: امیر شبدینی

  • نحوه نمره‌دهی پر شدگی شکمبه بعنوان شاخصی مفید در ارزیابی مقدار مصرف خوراک

    نحوه نمره‌دهی پر شدگی شکمبه بعنوان شاخصی مفید در ارزیابی مقدار مصرف خوراک

    نمره پر شدگی شکمبه معیاری از مقدار خوراک مصرفی و سرعت عبور مواد در ساعت‌های پیشین می‌باشد

     هنگامی که از پشت به پهلوی سمت چپ گاو نگاه می‌کنید، می‌توانید شکمبه را بررسی و ارزیابی نمایید. پر بودن شکمبه تلفیقی از مقدار خوراک مصرفی، سرعت هضم و سرعت عبور مواد به شیردان و روده‌هاست. سرعت هضم و سرعت عبور تحت تاثیر خصوصیات ترکیبات جیره (یعنی سرعت تجزیه اجزای مواد خوراکی در شکمبه)، اندازه ذرات و نسبت اجزای تشکیل دهنده جیره قرار دارند.

    امتیاز 1

    پهلوی سمت چپ (که به مثلث هانش معروف است) فرو رفتگی عمیقی دارد و پوست زیر زائده مهره کمری به سمت داخل خم شده است. چین پوست روی استخوان هوک در راستای عمودی به داخل مثلث هانش انحنای عمیقی پیدا کرده است. پشت آخرین دنده کوتاه بیشتر از پهنای یک دست فرو رفته و در نمای جانبی، این قسمت حالت چهار گوش دارد. بدیهی است این گاو یا چیزی نخورده یا خوراک کمی مصرف کرده است. علت آن می تواند بیماری ناگهانی، کافی نبودن خوراک یا بد خوراکی باشد.

    امتیاز 2

    پوست زیر زائده‌ی مهره کمری به سمت داخل خم شده است. چین پوست روی استخوان هوک به صورت مورب به سمت آخرین دنده کوتاه متمایل شده و پشت آخرین دنده کوتاه به اندازه پهنای یک کف دست فرورفته است. این قسمت از پهلو ظاهری مثل مثلث دارد. غالبا این امتیاز در هفته اول پس از زایش گاوها دیده می‌شود. در بقیه چرخه شیردهی این امتیاز نشانه خوراک مصرفی ناکافی یا بالا بودن سرعت عبور مواد است.

    امتیاز 3

    پوست زیر مهره‌ی کمری به اندازه پهنای یک کف دست در راستای عمودی پایین رفته و سپس به سمت بیرون بالا می‌آید. چین پوست روی استخوان هوک دیده نمی شود و گودی پشت آخرین دنده کوتاه هنوز قابل مشاهده است. این امتیاز برای گاوهای شیرده‌ای که خوراک مصرفی خوبی داشته‌اند و خوراک به مدت کافی در شکمبه مانده است مناسب می‌باشد.

    امتیاز 4

    پوست زیر مهره کمری به سمت بیرون می‌چرخد. گودی پشت آخرین دنده کوتاه قابل مشاهده نیست. این نمره برای گاوهای اواخر دوره شیردهی و گاوهای خشک مناسب است.

     

    امتیاز 5

    به دلیل پر بودن زیاد شکمبه مهره کمری قابل مشاهده نیست. پوست ، روی کل سطح شکم کاملا کشیده شده است. بین دنده‌ها و پهلو فضای قابل مشاهده وجود ندارد و در واقع مثلث هانش به نوعی ناپدید شده است. این نمره برای گاوهای خشک مناسب است.

    دکتر احسان محجوبی، 92

  • مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر گاو شیری

    مقایسه پروفایل سرم متابولیک و میزان تولید شیر در گاوهای شیری که 15 روز قبل از زایش امتیاز وضعیت بدنی‌شان ثابت بوده و گاوهایی که کاهش امتیاز وضعیت بدنی داشته‌اند.

    مقدمه

    تغییر در امتیاز وضعیت بدنی (BCS) معیاری غیرمستقیم برای سنجش توازن انرژی است. توازن انرژی قبل از زایش می‌تواند بر میزان تولید شیر و سلامت دام در دوره شیردهی تأثیرگذار باشد. این احتمال وجود دارد که به دلیل توازن منفی انرژی ، BCS گاوها قبل از زایش کاهش یابد. در مقاله حاضر بررسی می‌کنیم که آیا کاهش امتیاز وضعیت بدنی 15 روز قبل از زایش، بر شیردهی، پروفایل BCS و شرایط متابولیکی در دوره انتقال و اوایل دوره شیردهی تأثیر می‌گذارد یا خیر.

    روش کار

    میزان BCS در 98 گاو هلشتاین فریژن از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش مورد ارزیابی قرار گرفت (امتیاز 1= نحیف و امتیاز 5 = فربه). گاوها به دو گروه تقسیم شدند: گاوهایی که امتیاز وضعیت بدنی‌شان از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش کم نشده بود (ثابت، گاوهای BCS-M، تعداد: 55) و گاوهایی که امتیاز وضعیت بدنی‌شان از 15 روز قبل از زایش تا روز زایش کاهش یافته بود (کاهش، گاوهای BCS-L، تعداد: 43، میانگین کاهش: 0.29 ±0.11). اثرات ثابت گروه BCS، گوساله‌زایی، هفته (روزی که سوابق تولید شیر تحلیل می‌شوند)، تعامل آنها و نیز اثرات تصادفی گاو با استفاده از رویه PROC MIXED مؤسسه SAS بررسی شد.

    نتایج

    قبل از زایش، غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M، بالاتر بود (0.88 در مقابل 0.78 میلی مول بر لیتر). بعد از زایش نیز غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M ، در هفته اول (0.93 در مقابل 0.71)، هفته دوم (0.84 در مقابل 0.69) و هفته چهارم (0.81 در مقابل 0.63) بالاتر بود. در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M، غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید (BHB) در هفته اول (0.72 در مقابل 0.57 میلی مول بر لیتر)، هفته دوم (0.97 در مقابل 0.70)، و هفته چهارم (0.94 در مقابل 0.67) بیشتر بود. در گاوهای BCS-L در مقایسه با گاوهای BCS-M از یک هفته قبل از زایش (2.23 در مقابل 1.37) تا هفته دوم (1.68 در مقابل 0.89) و هفته چهارم (2.21 در مقابل 1.59) کاهش شدید غلظت انسولین مشاهده شد.

    در گاوهای BCS-L در هفته سوم و چهارم که مقدار BHB بیشتر یا مساوی 1.4 میلی مول بر لیتر است و نیز در هفته اول، سوم و چهارم که مقدار BHB بیشتر یا مساوی 1.2 میلی مول بر لیتر است شیوع کتوزیس بدون نشانه افزایش یافته بود. گاوهای BCS-L در هفته اول در مقایسه با گاوهای BCS-M سطح کلسیم پایین‌تری داشتند (2.33 در مقابل 2.27 میلی مول بر لیتر). از نظر تولید شیر و شیر تصحیح شده برای انرژی، تفاوتی میان دو گروه وجود نداشت. گاوهای BCS-L طی 75 روز از دوران شیردهی میزان BCS پایین‎تری داشتند. به طور کلی، امتیاز سلول‌های بدنی در گاوهای BCS-L بالاتر بود به طوریکه این امتیاز در روزهای 45، 60 و 75 بالاترین مقدار را داشت.

    در مجموع در گاوهای BCS-L تولید چربی بیشتر بوده و درصد چربی در طول دوره افزایش چشمگیری داشته است. همچنین، به طور کلی درصد لاکتوز در گاوهای BCS-L کمتر بود به طوریکه در روز 60 به پایین‌ترین مقدار رسید. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که کاهش BCS قبل از زایش در گاوهای شیری می‌تواند تأثیرات مهمی بر وضعیت متابولیکی، ترکیبات شیر، امتیاز سلول‌های بدنی و پروفایل BCS آنها داشته باشد.

    نتیجه‌گیری و بحث

    دوره انتقال در گاوهای شیری دوره‌ای است که از سه هفته قبل از زایش شروع شده و تا هفته سوم بعد از زایش ادامه می‌یابد (گرومر، 1995؛ دارکلی، 1999). این دوره مهم‌ترین دوره در چرخه شیردهی است (گرومر، 1995؛ هازی و همکاران، 2005) زیرا 50 درصد از گاوها در دوره انتقال ممکن است دچار بیماری شوند (لوبلان، 2010). این بیماری‌ها می‌توانند ماهیت متابولیکی، تغذیه‌ای یا عفونی داشته باشند (مولیگان و دوهرتی، 2008). در دوره نزدیک زایش که سه هفته قبل از تاریخ پیش‌بینی شده زایش است (دان و همکاران، 2006)، ممکن است مقدار غذای گاوها کاهش یابد که این امر می‌تواند منجر به توازن منفی انرژی گردد.

    این اصل به صورت عمومی پذیرفته‌شده است که تغییرات زیانبار وضعیت متابولیکی، یکی از نتایج توازن منفی انرژی در دوره قبل و بعد از زایش است. وضعیت نامناسب متابولیکی در این دوره عموماً با سطح پایین سلامتی و کاهش باروری مرتبط است. تحقیقات نشان داده‌اند که در صورت افزایش غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه پیش از زایش به بالاتر از 0.5 میلی مول بر لیتر، خطر جفت‌ماندگی، افزایش مدت بارداری، کاهش تولید شیر و التهاب رحم را افزایش داده (اوسپینا و همکاران، 2010 الف و ب؛ چاپینال و همکاران، 2011، 2012 الف) و همچنین احتمال جابجایی شیردان را بالا می‌برد (لوبلان و همکاران، 2005). غلظت BHB قبل از زایش به میزان بیش از 0.8 میلی مول بر لیتر موجب کاهش تولید شیر و افزایش خطر جابجایی شیردان شد (چاپینال و همکاران، 2012 ب). به نظر می‌رسد وضعیت منفی انرژی در دوره نزدیک زایش نیز ارتباطی با سرکوب شدید سیستم ایمنی به دلیل نقص عملکرد نوتروفیل در دوره قبل از زایش داشته باشد (هامون و همکاران، 2006).
    غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه و بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید که بیانگر توازن منفی انرژی است موجب کمبود کلسیم خون در اوایل دوره شیردهی می‌شود (مارتینز و همکاران، 2012؛ ریبریو و همکاران، 2013). در این راستا باید توجه کرد که راهبردهای تغذیه‌ای برای گاوها در دوره انتقال منجر به تغییر منفی وضعیت کلسیم آنها نشود. بسیاری از پژوهش‌ها نشان داده‌اند که غلظت کلسیم برای سلامت گاو مهم است. غلظت کمتر از 2.0 میلی مول بر لیتر می‌تواند موجب بروز التهاب رحم، جابجایی شیردان، کاهش تولید شیر و کاهش نرخ بارداری در اولین جفت‌گیری شود (چاپینال و همکاران، 2011، 2012 ب؛ مارتینز و همکاران، 2012). به علاوه، مشخص شده است که تغییر منفی وضعیت کلسیم در گاوهای شیری، تأثیرات مخربی بر عملکرد نوتروفیل دارد (مارتینز و همکاران، 2014).

    بسیاری از راهبردهای تغذیه‌ای به منظوربهبود شرایط تغذیه، سلامت و بازدهی گاوها در دوره انتقال، مورد حمایت بین‌المللی قرار گرفته‌اند. یکی از این راهبردهای تغذیه‌ای عبارتست از تغذیه انرژی به صورت کنترل یا محدود شده در دوره خشک (دان و همکاران، 2005؛ کاردوسو و همکاران، 2013؛ روشه و همکاران، 2013). برخی از پژوهش‌ها در خصوص راهبرد تغذیه‌ای کنترل‌شده انرژی برای گاوهای اواخر دوره بارداری بیانگر تغییرات مطلوب در برخی، و نه همه، پارامترهای متابولیکی و تولید در دوره پیش از زایش می‌باشند (کوئگ و همکاران، 2009؛ کاردوسو و همکاران، 2013). اما باید بررسی کنیم که آیا این راهبرد تغذیه‌ای با انرژی محدود شده در دوره خشک برای همه انواع گاوها، سیستم‌های تولید، راهبردهای رژیم غذایی پیش از دوره، BCS گاوهای خشک و مدت دوره خشک مناسب است یا خیر. همچنین، باید ارزیابی کرد که هر گونه کاهش BCS در دوره قبل از زایش که به موجب راهبرد مذکور ایجاد شده است، بر وضعیت متابولیکی گاوها تأثیر مثبت دارد یا منفی. استفاده از راهبرد تغذیه کنترل شده انرژی در دوره نزدیک به زایش، خواه تصادفی باشد یا تعمدی، ممکن است به تنهایی مفید نباشد (کارادوسو و همکاران، 2013).

    علاوه بر مواردی که در آنها جیره کنترل شده انرژی قبل از زایش برنامه‌ریزی شده است، موارد زیاد دیگری نیز وجود دارند که تغییر منفی وضعیت متابولیکی و توازن منفی انرژی قبل از زایش به دلیل تغذیه ناکافی و سوء مدیریت در دامپروری به وجود آمده‌اند. چنین مواردی می‌تواند تأثیر بیشتری بر سلامت و بازدهی گاوها داشته باشند چرا که ممکن است میزان محدودیت شدیدتر باشد. اما کمبود شدید تغذیه قبل از زایش اغلب از طریق پژوهش کنترل‌شده مشخص نمی‌شود بلکه معمولاً با ارزیابی سلامت گله نمایان می‌گردد.

    عواقب ناشی از کاهش BCS و تغییر منفی وضعیت متابولیکی قبل از زایش بر وضعیت متابولیکی و پروفایل BCS گاوهای قبل از زایش معمولاً در تحقیقات گزارش نشده‌اند. بنابراین هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیر کاهش BCS بر ترکیبات سرم متابولیکی، ترکیبات معدنی، تولید شیر و ترکیبات شیر 15 روز قبل از زایش است. رژیم غذایی گاوهای مورد استفاده در پژوهش حاضر انرژی مورد نیاز آنها در دوره قبل از زایش را تأمین می‌کرد (انجمن تحقیقات غذا و کشاورزی، 1993).

  • تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    تأثیرات پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه بر عملکرد تولید در گاوهای هلشتاین شکم اول

    مواد و روش‌ها

    هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات افزایش پروتئین خام (CP) خوراک بر عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی طی 21 روز بعد از زایش می‌باشد.

    تعداد 30 رأس گاو شیری هلشتاین چند نوبت زایش که از نظر میزان تولید شیر در دروه شیردهی قبلی، امتیاز وضعیت بدنی (BCS) در زمان زایش و تعداد دفعات زایش نزدیک به هم بودند، از زمان زایش تا 21 روز بعد از زایش به صورت تصادفی در سه گروه جیره غذایی تقسیم شدند.

    جیره‌های غذایی عبارتند از 16% پروتئین خام با 5% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ (RUP) مبتنی بر ماده خشک (16CP)، 18.7% پروتئین خام با 7% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (19CP) و 21.4% پروتئین خام با 9% پروتئین غیرقابل تجزیه در شکمبه‌ مبتنی بر ماده خشک (21CP).

    این جیره‌های غذایی از نظر انرژی خالص برای شیردهی (حدود 1.7 مگاکالری در هر کیلوگرم از ماده خشک) یکسان بودند و میزان پروتئین خام با استفاده از کنجاله گلوتن ذرت و پودر ماهی افزایش داده شد.

    نتایج

    ماده خشک مصرفی نیز با افزایش میزان پروتئین خام خوراکی از 16% به 19% ماده خشک افزایش یافت، اما پروتئین خام خوراکی بیشتر از 19% تأثیری بر ماده خشک مصرفی نداشت. در گاوهایی که با رژیم 21CP و 19CP تغذیه شده بودند، در مقایسه با گاوهای تغذیه شده با جیره 16CP تولید شیر به ترتیب 4.7 و 6.5 کیلوگرم در روز بیشتر بود. در گاوهای تغذیه شده با 21CP در مقایسه با 16CP مقدار شیر تصحیح شده 4% بیشتر بود (36 در مقابل 31.4 کیلوگرم در روز).

    با افزایش پروتئین خام خوراک، درصد و تولید پروتئین شیر، تولید لاکتوز و نیتروژن اوره‌ای شیر نیز افزایش یافت. درصد لاکتوز و تولید چربی شیر در هر سه جیره غذایی یکسان بودند اما با افزایش درصد پروتئین خام، درصد چربی شیر کاهش یافت. سطح بالای پروتئین خام دفع نیتروژن شیر را افزایش داده و در مقابل بازدهی نیتروژن شیر را کاهش داد.

    در جیره‌های 19CP و 21CP در مقایسه با جیره 16CP قابلیت هضم ماده خشک، پروتئین خام و فیبر شوینده خنثی به طور مشهودی بالاتر بود. امتیاز وضعیت بدنی طی 21 روز بعد از زایش، در گاوهایی که با جیره 19CP و 21CP تغذیه شدند نسبت به گاوهایی که از جیره 16CP استفاده کردند کاهش کمتری داشت.

    سطح بالاتر پروتئین خام موجب افزایش غلظت سرم آلبومین، نیتروژن اوره و همچنین نسبت آلبومین به گلوبولین شده و در مقابل آسپارتات آمینوترانسفراز، اسیدهای چرب غیراستریفه و بتاهیدروکسی‌بوتیریک اسید را کاهش داد؛ اما تأثیری بر گلوبولین، گلوکز، کلسترول یا تری اسيل گليسرول نداشت.

    این یافته‌ها نشان دادند که افزایش پروتئین خام خوراک تا 19 درصد ماده خشک با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌، موجب بهبود ماده خشک مصرفی، عملکرد تولید و شاخص‌های سوخت‌وساز پروتئین و انرژی از روز زایش تا 21 روز بعد از زایش می‌گردد.

    بحث

    گاوها بعد از زایش با توازن تغذیه‌ای منفی به ویژه انرژی و پروتئین مواجه می‌شوند زیرا مصرف مواد غذایی کمتر از میزانی است که برای شیردهی لازم است. تغذیه گاوها با جیره‌های غذایی سرشار از غلات، یکی از روش‌هایی است که برای کاهش توازن منفی انرژی (NEB) مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما چنین جیره‌هایی به دلیل تولید زیاد پروپیونات، می‌تواند موجب کاهش ماده خشک مصرفی و در نتیجه افزایش خطر اختلالات متابولیکی شود. همچنین، تزریق داخل شیردانی گلوکز برای کاهش توازن منفی انرژی نیز نتوانست تأثیری بر ماده خشک مصرفی و تولید شیر بلافاصله بعد از زایش شود.

    توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز (MP) در مقایسه با توازن منفی انرژی توجه پژوهشگران کمتری را به خود جلب کرده است. گاوهایی که دچار کمبود پروتئین می‌شوند، ماهیچه‌های اسکلتی و سایر منابع پروتئینی‌ بدن را مورد استفاده قرار می‌دهند. طی 5 تا 6 هفته اول بعد از زایش، ذخایر پروتئین قابل مصرف 8 تا 12 کیلوگرم است.

    در طول این مدت، مصرف ذخایر پروتئین برای تأمین آمینو اسید و گلوکز مورد نیاز برای غدد شیری ضروری است اما مصرف بیش از حد آن منجر به افزایش احتمال اختلالات متابولیکی، نقص عملکرد سیستم ایمنی و عملکرد ضعیف باروری و شیردهی می‌شود.

    تعدادی از گزارش‌های قبلی نشان می‌دهد که افزایش پروتئین خام در جیره غذایی گاوهای شیری به بیش از 16.7% تأثیری بر تولید شیر یا ترکیبات آن ندارد اما در سایر تحقیقات با افزایش پروتئین خام خوراک از طریق مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه، تأثیرات مثبتی بر تولید شیر مشاهده شده است.

    لاو و همکارانش (2009) گزارش کرده‌اند که افزایش میزان پروتئین خام از روز زایش تا 150 روز بعد از زایش، موجب افزایش ماده خشک مصرفی و تولید شیر و همچنین کاهش غلظت بتا-هیدروکسی‌بوتیریک اسید شده اما تأثیری بر غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه نداشته است.
    اغلب پژوهش‌های مذکور در اوایل (بعد از روز 21) یا اواسط شیردهی گاوهای شیری انجام شده‌اند. تنها چند پژوهش بر افزایش تأمین پروتئین در گاوهای شکم اول تمرکز کرده‌اند.

    لارسن و همکارانش (2014) تأثیرات تزریق داخل شیردانی کازئین را بر عملکرد گاوها در دوره انتقال از روز زایش تا روز 29 شیردهی، بررسی کرده‌اند. آن‌ها متوجه شدند که ذخایر بیشتر پروتئین قابل سوخت‌وساز بعد از زایش، می‌تواند میزان تولید شیر را به طور چشم‌گیری افزایش دهد و غلظت پروتئین پلاسما و وضعیت ایمنی گاوهای شیری را بهبود بخشد.

    لارسن و همکارانش (2014) دریافتند که ذخیره پروتئین قابل سوخت‌وساز در گاوهای بعد از زایش اهمیت بیشتری نسبت به ذخیره انرژی دارد.
    در یک پژوهش گسترده در زمینه تأثیرات تزریق کازئین بر ماده خشک مصرفی در گاوهایی که تغذیه اختیاری دارند، مارتینو و همکارانش (2016) به این نتیجه رسیدند که ارتباطی بین مقادیر توازن پروتئین قابل سوخت‌وساز و تزریق کازئین وجود دارد. آن‌ها نشان دادند که تزریق کازئین موجب افزایش ماده خشک مصرفی در گاوهایی شده است که با توازن منفی پروتئین قابل سوخت‌وساز مواجه بودند. اما تزریق کازئین به گاوهایی که توازن پروتئین قابل سوخت‌وسازشان مثبت بود، باعث ایجاد اثرات منفی بر ماده خشک مصرفی گردید.

    این امر ممکن است به دلیل اکسیداسیون بیش از حد نیاز آمینواسید و در نتیجه افزایش اکسیداسیون کبدی آستیل-کوآ و کمک به اشباع رخ دهد. در نتیجه، فرض بر این است که در صورتی‌که توازن پروتئین گاو منفی باشد، تأمین بیشتر پروتئین قابل سوخت‌ساز با استفاده از مکمل‌های پروتئین غیر قابل تجزیه در شکمبه‌ در گاوهای شکم اول، می‌تواند باعث افزایش ماده خشک مصرفی طی چندین هفته بعد از زایش ‌گردد.

  • نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    نکات کاربردی برای افزایش بازدهی خوراک دام

    افزایش بازدهی خوراک دام یکی از مسائلی است که به طور مکرر در مورد آن صحبت شده، اما همیشه تفسیر یکسانی از آن ارائه نشده است. به همین ترتیب، اگر از افراد بپرسیم که در دامداری خود چگونه میزان بازدهی خوراک دام را ثابت نگه می‌دارند یا افزایش می‌دهند، چند نفر می‌توانند پاسخ واقعی بدهند؟ این موضوع در عین حال که تا حدودی دشوار و بسیار چند بعدی است، اما شاید تعجب کنید که مدیریت ساده روزانه تا چه حد می‌تواند بر این موضوع تأثیرگذار باشد.

    به خاطر داشته باشید که اساس تولید شیر، تغذیه است. متأسفانه این احتمال وجود دارد که خوراک، بیشتر از حد یا کمتر از حد مصرف شود و یا به درستی مدیریت نشود. در تولید شیر، به ویژه در شرایط پیچیده امروزی، تغذیه دام نخستین حوزه‌ای است که می‌خواهیم از آن بیشترین بهره‌برداری را با کمترین میزان هدررفت داشته باشیم.

    دانشگاه کنتاکی، علمی‌ترین تعریف عددی از بازدهی خوراک دام را ارائه می‌دهد. طبق این تعریف باید میزان تولید شیر اصلاح‌شده 3.5 درصد چربی ، در ازای هر یک کیلو ماده خشک مصرفی محاسبه شود. به طور خاص، بازدهی مطلوب برای گاوهای هلشتاین بین 630 گرم تا 800 گرم شیر به ازای هر 450 گرم خوراک است. در مفهوم گستره‌تر، بازدهی می‌تواند به معنای استفاده حداکثری از مواد مغذی با کمترین میزان هدررفت باشد. هر گاه خوراک دور ریخته شود یا در بدن گاو به درستی تبدیل به مواد مغذی نشود، بازدهی نامناسب است.

    مصرف مواد غذایی

    یکی از مهم‌ترین اقداماتی که می‌توانید برای بهبود بازدهی خوراک دام انجام دهید، ارتقا و نظارت بر مصرف مواد غذایی است. بله می‌توانید کارهایی انجام دهید تا گاوهایتان را بیشتر به سمت آخور هدایت کنید و در عین حال میزان هدررفت مواد غذایی را کاهش دهید.

    هنگامیکه یک گاو در مراحل ابتدایی شیردهی، غذای کافی مصرف می‌کند تا بتواند از گوساله اش مراقبت کند، هر 450گرم از ماده خشک به طور متوسط حدود 900 گرم شیر تولید می‌کند. صرف‌نظر از زیاد بودن مقدار جیره، یک گاو فقط بر اساس میزان مصرف خود می‌تواند مواد غذایی را جذب کند. گاوهای تازه‌زا و تلیسه‌های شکم اول بیشتر مستعد مصرف ماده خشک کمتری هستند و بیشتر در معرض تأثیرات منفی آن قرار دارند.

    گاوهای پر شیر، هم برای نگهداری از گوساله­ شان و هم برای تولید شیر نیاز به دریافت مقدار بیشتری ماده خشک (DMI) دارند. طبق برآوردها، یک گاو هلشتاین پر شیر به صورت روزانه باید معادل 4.0 درصد از وزن خودش ماده خشک مصرف کند. این مقدار برای گاوهای کم شیر فقط 3.0 درصد است.

    اما تنها هدررفت و میزان دریافت ماده خشک، مورد نظر نیست بلکه کیفیت علوفه نیز نقش مهمی در بازدهی خوراک دام ایفا می‌کند. با افزایش درصد (NDF)، میزان بازدهی خوراک دام کاهش می‌یابد. یافته‌ها نشان می‌دهند که افزودنی‌های خوراک دام از جمله تثبیت‌کننده‌ها، یونوفورها، مخمر، مواد میکروبی و غیره تأثیرات مثبتی بر بازدهی خوراک داشته‌اند. ممکن است این افزایش بازدهی چندان چشمگیر نباشد اما در یک گله تولیدمحور، حتی اندکی افزایش در هر یک از دام‌ها می‌تواند در مجموع تأثیرگذار باشد.

    در نهایت به جیره غذایی که در اختیار هر گروه خاص از دام‌ها قرار می‌دهید، توجه کنید. تنظیم یک رژیم غذایی خاص برای گاوهای تازه‌زا و گاوهای نزدیک به زایمان به منظور تأمین نیازهای غذایی آنها، از اهمیت زیادی برخوردار است. به این ترتیب با هر  غذایی که مصرف می‌کنند، نیازهای غذایی آنها در مراحل مختلف شیردهی‌شان تأمین می‌شود. به همین ترتیب، گاوهای خشک نیازی به خوارک با ارزش غذایی بالا ندارند.

    نقش مدیریت خوراک

    عوامل محیطی، دلیل اصلی کاهش خوراک دام‌هاست. تنش گرمایی از دمای 21.1 درجه سانتی­گراد شروع می‌شود و می‌تواند بر اساس شاخص رطوبت، افزایش چشمگیری داشته باشد. هرگاه تنش گرمایی رخ دهد، میزان مصرف خوراک کاهش می‌یابد. نصب مه­پاش و تعداد پنکه کافی در داخل بهاربند و به ویژه در بالای آخور، می‌تواند بسیار مؤثر باشد.

    فضای کم آخور موجب می‌شود گاوهای ضعیف‌تر نتوانند به قدر کافی غذا بخورند. توصیه کلی در این مورد این است که در آخور برای هر گاو حداقل 70 تا 76.2 سانتی­متر فضا در نظر گرفته شود. اما این فضا در گروه‌های خاص (مانند تازه‌زا، گاوهای قبل از زایمان، گاوهای قرنطینه‌شده) باید 91.5سانتی­متر باشد.

    نحوه ترکیب مجموع جیره ترکیبی (TMR) می‌تواند بر غذای گاوهای شما تأثیر بگذارد. اندازه نامناسب قطعات یا ترکیب نادرست آنها می‌تواند منجر به جدا شدنشان از یکدیگر و هدر رفتنشان شود. همچنین ممکن است موجب بروز مشکلات سلامتی مانند اسیدوز و در نتیجه کاهش بازدهی خوراک گردد. به علاوه، کیفیت پایین علوفه که طعم مطلوبی ندارند، مانع بازگشتن حیوانات برای خوردن منم غذا می‌شود. اگر مجموع جیره ترکیبی رطوبت بسیار بالایی داشته باشد، نه تنها باعث فاسد شدن خوراک می‌شود بلکه میزان دریافت غذا را نیز کاهش می‌دهد. توصیه کلی ما این است که مجموع جیره ترکیبی بین 48 تا 52 درصد حفظ شود.

    مطمئناً دام‌های شما فقط می‌توانند به اندازه‌ای که خوراک در اختیارشان قرار می‌دهید تغذیه کنند. معمولاً پیشنهاد می‌شود که خوراک 22 ساعت از روز در دسترس آنها باشد (با احتساب 2 ساعتی که در بهاربند‌های قرنطینه یا در شیردوشی  هستند). برای کاهش عدم تمایل به تغذیه، می‌توان خوراک را در آخور جلو آورده و هم­زد استفاده کرد. هر قدر غذا دورتر در آخور قرار گیرد، گاو در هنگام گرسنگی باید تلاش بیشتری برای غذا خوردن داشته باشد. در نتیجه ترجیح می‌دهد که غذا را رها کرده و بخوابد. اگر غذا پراکنده شده باشد، سطح وسیع‌تری از علوفه توسط اکسیژن تخریب می‌گردد. اگر غذا برای مدت زیادی بیرون از آخور بماند، احتمال اینکه حتی بعد از بالا آمدن غذا گاوها آنها را بخورند کمتر است. برای نظارت بر استفاده کارآمدتر از غذا، توصیه می‌شود بعد از هر بار تغذیه بیشتر از 3 تا 5 درصد از غذا باقی نماند.

    بازدهی خوراک دام در هر یک از دام‌ها و در نژادهای مختلف بسیار متنوع است. توجه داشته باشید که بیشتر معادلات مربوط به بازدهی بر اساس پژوهش‌های انجام‌شده روی نژاد هلشتاین به دست آمده‌اند. به همین ترتیب، میزان دریافت ماده خشک و نیازهای غذایی نیز متفاوت است. بهره‌مندی از یک متخصص تغذیه که اهداف شخصی، منابع تغذیه‌ای و ویژگی‌های دام‌های شما را بشناسد، دارایی مهمی است که در رسیدن به حداکثر بازدهی خوراک به شما کمک می‌کند.

    نویسنده: ژاکلین کریموفسکی