دسته: گاو شیری

  • افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    دوره انتقال در گاوهای شیری از مرحله خشک شدن تا مرحله پس از زایمان و تازه‌زا ادامه دارد. این دوره به دلیل تغییرات غذایی، متابولیک و فیزیولوژیکی یک زمان بحرانی در نظرگرفته می‌شود. مدیریت خوراک در این دوران بسیار مهم است، زیرا در دوره انتقال از یک جیره غذایی با فیبر بالا به یک جیره غذایی سرشار از کربوهیدرات‌های قابل تخمیر سریع می‌تواند یک چالش برای سلامت شکمبه باشد.

    تغییرات دستگاه گوارش پس از زایمان

    مطالعات مختلف بافت شناسی دیواره شکمبه را قبل و بعد از زایمان تجزیه و تحلیل کردند. در برخی از مطالعات، تغییر جیره غذایی (افزایش سطح کربوهیدرات‌های غیر ساختاری NFCs) از 3 هفته قبل تا 6 هفته پس از زایمان رخ داد. خراشیدگی نرمال دیواره شکمبه و کاهش چین‌خوردگی بین لایه‌های اپیتلیال را گزارش کردند.

    علاوه بر این، تجزیه و تحلیل ژنتیکی نشان می‌دهد که دیواره شکمبه از طریق تغییرات در سطح بیان ژن به التهاب پاسخ می‌دهد. به عنوان مثال، سطح سیتوکین ضد التهابی IL-10 در اپیتلیوم شکمبه پس از زایمان دو برابر می‌شود. اتصالات محکمی که سلول‌های اپیتلیال را در کنار هم نگه می‌دارند، پس از زایمان ضعیف می‌شوند. این می‌تواند انتقال پاتوژن‌ها و اندوتوکسین‌ها (مانند لیپوپلی ساکاریدها یا  LPS) از شکمبه را افزایش دهد که منجر به التهاب، عدم تعادل متابولیک و سایر چالش‌ها می‌شود.

    تطابق جیره غذایی

    جیره غذایی گاوهای تازه‌زا و انتظار زایش را تطبیق دهید:

    انرژی: جیره گاوهای انتظار زایش: 1/62 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک ; جیره گاو تازه‌زا:  2/06 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک.

    پروتئین خام: جیره گاوهای انتظار زایش: 12-14%; جیره گاو تازه‌زا :17-18٪

    فراهمی فیبر مؤثر با اندازه ذرات کافی (حداقل 30٪ NDF در جیره گاوهای انتظار زایش ؛ > 27٪ در جیره غذایی گاو تازه‌زا)

    از میکروبیوتای شکمبه در این دوره خاص با حمایت از باکتری‌های فیبرولیتیک حمایت کنید، که استخراج مواد مغذی را بهبود می‌بخشد و به افزایش pH شکمبه کمک می‌کند.

    بررسی تحقیقات

    آزمایش‌های متعددی مزایای مصرف مخمر زنده S. cerevisiae CNCM I-1077 (LEVUCELL SC) را در طی دوره انتقال بررسی کرده‌اند.

    هنگامی‌که 30 روز قبل از زایش مخمر زنده به عنوان بخشی از جیره روزانه استفاده ‌شود، از سطوح بالای انرژی در اوایل شیردهی پشتیبانی می‌کند. میانگین اثرات عملکرد بلافاصله پس از زایمان عبارتند از:

    2/3 + کیلوگرم در روز تولید شیر،

    0/7 + کیلوگرم در روز برای وزن بدن،

    1/5 + کیلوگرم برای مصرف ماده خشک (DMI)، که کمبود انرژی را در این دوره بحرانی محدود می‎‌کند.

    این مطالعات شواهدی از نتایج مثبت علاوه بر عملکرد گاوهای شیری، در شاخص‌های مختلف تولید مثل و رفاه (رفتار تغذیه، pH شکمبه و غیره) ارائه می‌دهند.

    تغذیه تلیسه‌ها

    تلیسه ها قبل از اولین زایش به دلیل توسعه گسترده سیستم پستانی نیاز به مواد مغذی بیشتری دارند. بنابراین، حمایت از تغذیه تلیسه از اهمیت بیشتری برخوردار است. تعادل انرژی منفی در تلیسه‌ها حتی بیشتر خواهد بود.

    Nov 28, 2023

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    بررسی متاآنالیزهای اخیر

    در طول دهه گذشته مطاعات و تحقیقات عمده‌ای بر مکمل کولین پوشش‌دار (RPC) شده است. کولین با افزایش خروج لیپوپروتئین با چگالی بسیار کم (VLDL) از کبد، عملکرد کبد را بهبود داده و در نتیجه پروفایل‌های متابولیک، تولید شیر و تولید مثل را بهبود می‌بخشد. برای درک بهتر اهمیت RPC، متاآنالیزی (Elke et. al., 2019) برای ارزیابی اثرات مکمل RPC، از 20 روز (12±) قبل از زایمان تا 53 روز (31±) پس از زایمان در مورد تاثیر RPC روی مصرف خوراک، عملکرد تولید شیر و پروفایل‌های متابولیکی گاوهای شیری در اوایل پس از زایمان انجام شد.

    بهبود مصرف 200 گرم ماده خشک قبل از زایمان و 500 گرم پس از زایمان همراه با بهبود وزن بدن و نمره وضعیت بدنی (جدول 1)، سلامت متابولیک و عملکرد مطلوب گاوهای شیری مرتبط است.

    متاآنالیز مکمل کولین در بیست و یک آزمایش، بهبود قابل توجهی در تولید شیر، ترکیب شیر و بازدهی خوراک نشان داد (جدول 2).

    ارتباط مصرف ماده خشک با بروز اختلالات متابولیک

    کاهش در مصرف ماده خشک و تعادل انرژی در طول دوره انتقال با متریت، ورم پستان و کتوز همراه است. در مطالعه اخیر (Baez et. al., 2019)، با استفاده از داده‌های 476 گاو (139 اولین و 337 چند باروری) از 9 آزمایش در سال‌های 2007 تا 2015 در واحد شیری تحقیقاتی دانشگاه فلوریدا واقع در شهر لاهه، فلوریدا نتایج جمع آوری شد. نتیجه‌گیری به اینصورت بود که هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی از درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایش، احتمال وقوع متریت را 8 درصد، احتمال ورم پستان بالینی را 10 درصد و احتمال وقوع کتوز را 8 درصد افزایش داد (جدول 3).

    الزام مصرف مکمل کولین پوشش‌دار

    متأسفانه، تغذیه کولین به صورت کولین کلرید یا از طریق مواد غذایی غنی از کولین مانند جو، کنجاله سویا یا کنجاله پنبه دانه نمی‌تواند نیاز کولین را تأمین کند زیرا بیش از 80 درصد کولین این منابع توسط میکروب‌ها در شکمبه تجزیه می‌شود. از این رو، محفاظت شکمبه‌ای برای تأمین کولین کلرید قابل در دسترس مورد نیاز است.

    CholiPEARLTM: منبع کولین کلرید عبوری از شکمبه

    CholiPEARL یک منبع کولین کلرید مقرون به صرفه عبوری از شکمبه و قابل دسترس در روده برای استفاده نشخوارکنندگان است. ارائه مکمل کولین قابل دسترس در روده تأثیر مثبتی بر عملکرد و سلامت حیوانات داشته است.

    CholiPEARL با فرآیند Micropearls®

    به منظور ارائه حداکثر کولین زیست فراهم برای انتقال سالم در گاوها، ™ CholiPEARL با فرآیند ®Micropearls عرضه می‌شود که منجر به کپسولاسیون مناسب برای دستیابی به حداکثر بای پس شکمبه و منبع موجود کولین در روده می‌شود.

    فواید CholiPEARL در بهبود عملکرد کبد

    بهینه‌سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می‌تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد. آزمایشی که بر روی مکمل CholiPEARL انجام شد به طور قابل توجهی هاپتوگلوبین سرم را افزایش داد که با کاهش بالقوه تجمع چربی کبد و افزایش عملکرد کبد در طول فاز انتقال همراه است.

    فواید CholiPEARL در بهبود تولید شیر

    بهبود سلامت گاوهای شیری به‌طور مستقیم کارایی مصرف مواد مغذی را افزایش می‌دهد. در مجموع 5 آزمایش مکمل‌سازی با CholiPEARL به‌طور متوسط منجر به 8.5٪ بهبود در تولید شیر شد.

    فواید CholiPEARL در بهبود کیفیت شیر

    استفاده از مکمل کولین در جیره گاوهای شیری کیفیت شیر را بهبود می‌بخشد. CholiPEARL به عنوان یک دهنده متیل عمل می‌کند و اجازه می‌دهد تا مواد مغذی بیشتری برای سنتز مواد مغذی شیر در غدد پستانی در دسترس باشد.

    فواید CholiPEARL در کاهش بروز اختلالات متابولیک

    هزینه اختلالات متابولیک پس از زایمان قابل توجه است. این هزینه‌ها شامل هزینه‌های درمان و نیروی کار، همراه با از دست دادن تولید شیر و کارایی تولید مثل است. CholiPEARL اختلالات متابولیک را کاهش می‌دهد و گاو را قادر می سازد تولید شیر را در کل دوره شیردهی به حداکثر برساند.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    گاوهای دوره انتقال

    در این دوره بدن گاو شیری دچار تعادل منفی انرژی شده و برای تأمین انرژی موردنیاز بافت پستانی و بافت ماهیچه‌ای نیازمند انتقال گسترده چربی‌ها از بافت چربی به کبد است. کبد به‌منظور خارج کردن NEFA به شکل VLDL، وابسته به حضور فسفاتیدیل کولین است. در صورت عدم کافی بودن کولین بخش زیادی از چربی‌ها در کبد تجمع می‌یابد. از این‌رو در وهله اول بهبود ماده خشک مصرفی و سپس استفاده از کولین پوشش‌دار و الباقی ملزومات در دوره انتقال و اوایل شیردهی در گاوهای شیری بسیار حائز اهمیت است. هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی به ازای درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایمان بر سلامتی گاوها تأثیر می‌گذارد:

    • افزایش احتمال ابتلا به متریت تا 8 درصد
    • افزایش احتمال ورم پستان بالینی تا 10 درصد
    • افزایش احتمال کتوز تا 8 درصد

    بر اساس مطالعات مورد بررسی، می‌توان نتیجه گرفت که کولین پوشش‌دار (RPC) به‌طور قابل توجهی مصرف ماده خشک و عملکرد تولیدی را در مرحله انتقال و اوایل دوره شیردهی بهبود می‌بخشد.

    CholiPEARL با فرآیند انکپسولاسیون انجمادی پاششی  تولید شده که به افزایش بهره‌وری گاوها با بهبود عملکرد کبد کمک می‌کند که در به حداکثر رساندن سوددهی گله مهم و مؤثر است. راندمان جذب روده ای کولین رهاشده از این محصول بیش از 90 درصد است.

    مشکلات متابولیکی دوره انتقال

    سه هفته قبل و بعد زایش مهمترین و آسیب‌پذیرترین دوره برای گاو شیری است. نیازهای متابولیک او به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد و نحوه همگام شدن با دوره انتقال بر عملکرد دام در بقیه دوره شیردهی تأثیر می‌گذارد. بنابراین، داشتن یک برنامه مدیریت سلامت خوب برای گاوهای انتقالی به‌منظور داشتن عملکرد موفق شیری بسیار مهم است.

    گاوهای دوره انتقال در هفته آخر آبستنی کاهش مصرف ماده خشک را تجربه می‌کنند و اوایل دوره شیردهی معمولاً با افزایش بروز اختلالاتی که تولید و بقا را به خطر می‌اندازند مشخص می‌شود. گاوهایی که انتقال موفقیت آمیزی به مرحله شیردهی ندارند، در برابر مشکلات متعددی (اختلالات متابولیک) که درست پس از زایمان رخ می‌دهد آسیب پذیر هستند. اختلالات اساسی تولید و تولید مثل در دوره گذار به سه محور اصلی تقسیم می‌شوند:

    الف) اختلالات مربوط به متابولیسم انرژی (کتوز، کبد چرب، اسیدوز و جابجایی شیردان)

    ب) اختلالات مربوط به متابولیسم مواد معدنی (هایپوکلسیمی، تب شیر، هایپومنیزیمی، لنگش و ادم پستان)

    ج) مشکلات مربوط به سیستم ایمنی (ورم پستان، متریت/اندومتریت و جفت ماندگی)

    بررسی تحقیقات

    • تحقیقات نشان می‌دهد که 50 تا 60 درصد گاوهای دوره انتقال کبد چرب متوسط تا شدید را تجربه می‌کنند (Bobe et al., 2004).
    • جذب روزانه اسیدهای چرب توسط کبد در زمان زایمان 13 برابر افزایش یافت و از 100 گرم در روز به 1300 گرم در روز رسید (رینولدز و همکاران، 2003).
    • دراکلی (2001) تخمین زد که در طول پیک غلظت NEFA خون، تقریباً 600 گرم چربی در 24 ساعت رسوب می‌کند که مربوط به افزایش 6 تا 7 درصد وزنی در چربی کبد است.

    بهینه سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد.

    در بررسی تحقیقات منتشر شده در مجله علوم دامی (Suthar et. al., 2013)، 5884 گاو از 10 کشور اروپایی از نظر سطح کتوز تحت بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که در اروپا، کتوز تحت بالینی از 11 تا 36 درصد در سطح مزرعه متغیر است که به وضوح می تواند با کاهش سود مرتبط باشد. کتوز با سایر اختلالات متابولیک مرتبط است، به عنوان مثال جفت ماندگی (ROP) و غیره که باعث افزایش ضرر اقتصادی گله می‌شود. در همان مطالعه، مشخص شد که گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی 1.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به متریت، 9.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به کتوز بالینی و 5 برابر احتمال بیشتر در ابتلا به جابجایی شیردان داشتند.

    سلامت بهینه کبد

    تغذیه کولین به دلیل نقش آن در عملکرد بهتر کبد در مدیریت دوره انتقال و اوایل شیردهی، بسیار حائز اهمیت می‌باشد. نقش کولین در بهبود مصرف ماده خشک در مرحله انتقال،افزایش سطح تولید، و سلامتی استدلال قوی برای تامین کولین زیستی فراهم می کند.

    • در طی دوران انتقال، مکمل کولین غلظت NEFA پلاسما را تغییر می‌دهد. این امر خروج و انتقال چربی کبد را افزایش می‌دهد و منجر به کاهش غلظت چربی کبد و کاهش خطر ابتلا به کبد چرب می‌شود. در صورت استفاده از کولین پوشش‌دار قبل و بعد از زایمان، خطر  ابتلا به کتوز بالینی و تحت بالینی و عوارض کلی کاهش می‌یابد.

    ترجمه و گردآوری: سحر کریمی

  • مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مشخصه اصلی دوره انتقال مصرف کم ماده خشک (DMI) که برای تأمین انرژی و نیازهای اسیدآمینه برای جنین و تولید شیر پس از زایمان ناکافی است.

    هنگامی‌که گاو دچار تعادل منفی موادمغذی می‌شود، از ذخایر بافت بدن خود برای غلبه بر این کمبود استفاده می‌کند. گاوهای شیری تقریباً 40 و 20 درصد از ذخایر چربی و عضلانی خود را از زمان زایش تا دو ماه اول شیردهی استفاده می‌کنند. با این‌حال، بین گاوها در مقدار بافت مصرفی بر اساس عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، مدیریت و مقدار بافت موجود تنوع زیادی وجود دارد. در حالی‌که بیشتر تحقیقات بر روی چربی متمرکز شده است، تمرکز مجددی بر روی نقش بافت عضلانی در این دوره وجود دارد.

    مروری بر ذخایر بافت چربی

    نمره‌گذاری وضعیت بدن گاو (مقیاس 1 تا 5) امکان ارزیابی چشمی ذخایر چربی بدن را فراهم می‌کند. به طور کلی، گاوهایی با ذخایر چربی بیشتر از بافت بیشتری برای نیازهای شیردهی استفاده می‌کنند. ذخیره بیش از حد چربی در زمان زایمان منجر به متابولیسم گاو در اوایل شیردهی و ایجاد بیماری‌های متابولیک (به عنوان مثال کتوز و کبد چرب)، کاهش مصرف خوراک و کاهش تولید شیر می‌شود. با این حال، ذخایر چربی ناکافی در زمان زایمان منبع انرژی در دسترس گاو برای استفاده در اوایل شیردهی را محدود می‌کند. بنابراین، ذخایر چربی ایده‌آل برای گاوهای شیری در هنگام زایمان تعریفی است تا ترکیبی از تولید شیر، سلامت حیوانات و مصرف خوراک را به حداکثر برسانند.

    تمرکز بر ذخایر بافت عضلانی

    بافت عضلانی نقش متفاوتی از بافت چربی در بدن ایفا می‌کند، زیرا انرژی کمتری دارد، نقش ساختاری بافتی ایفا می‌کند و می‌تواند اسیدهای آمینه را نیز تأمین کند. مشاهده کردیم که بافت عضلانی قبل از زایمان تا حدود سه تا چهار هفته در شیردهی استفاده می‌شود. آمینو اسیدهای عضلانی هم برای جنین در حال رشد و هم برای تولید شیر پس از زایمان به‌کار می‌روند.

    این اسیدهای آمینه را می‌توان برای تغییرات متابولیسمی که گاوها در گذر از دوره خشکی به شیردهی متحمل می‌شوند، اعمال کرد. این تغییرات، مانند افزایش اندازه کبد، افزایش دستگاه گوارش و تغییرات غدد پستانی، به گاو اجازه دستیابی به سطوح بالایی از تولید شیر می‌دهد. تصور می‌شود که استفاده از بافت چربی برای تعادل انرژی منفی (NEB) در زمان زایمان آغاز می‌شود و حداقل تا پنج هفته در شیردهی ادامه می‌یابد تا به تأمین منبع انرژی برای نیازهای شیردهی کمک کند. بنابراین، بافت عضلانی ممکن است به عنوان یک منبع انرژی و سوخت آمینواسیدی برای شروع انتقال به شیردهی باشد و چربی به عنوان پل بین این شکاف عمل می‌کند تا زمانی که گاوها مواد مغذی کافی از خوراک دریافت کنند.

    ذخایر بافت عضله و چربی در دوره انتقال

    راه‌های مختلفی برای ارزیابی ذخایر ماهیچه‌ای گاو وجود دارد، اما ساده‌ترین راه استفاده از تصاویر اولتراسوند است. یکی از رایج‌ترین مکان‌ها برای سونوگرافی بین دنده 12 و 13 است (شکل 3a).

    ضخامت عضلات پشت با ذخایر عضلانی کل بدن مرتبط است، جایی‌که حیوانات با ضخامت عضلانی بیشتر، عضله کل بدن بیشتری دارند (شکل 3b).

    به طور مشابه، گاوهایی با ضخامت چربی پشتی بیشتر، چربی کل بدنشان بیشتر است. تحقیقات ما بر ردیابی تغییرات این ذخایر از یک ماه قبل از زایمان تا دو ماه اول شیردهی در گاوهایی با ذخایر عضلانی بالا یا کم متمرکز بود.

    گاوهایی که در اواخر بارداری ذخایر عضلانی بیشتری داشتند، در طول دوره خشکی چربی بیشتری به دست آوردند. برعکس، گاوهایی که عضله کمتری داشتند، بافت عضلانی بیشتری به دست آوردند (شکل 1).

    هنگامی‌که حیوانات زایش کردند، گاوهای پر عضله بیشتر از عضلات استفاده کردند و گاوهایی که چربی بیشتری داشتند بیشتر از چربی استفاده کردند. گاوهای پر عضله بیشتر از هر دو ذخایر (عضله و چربی) در طول مطالعات استفاده کردند. با توجه به این مشاهدات، ممکن است رابطه‌ای بین مقدار این دو ذخیره بدن مورد استفاده در گاوهای شیری در طول دوره انتقال وجود داشته باشد. خارج از تغییرات ذخیره بافتی، گاوهایی با ذخایر عضلانی بیشتر، گوساله‌های بزرگتری به دنیا آوردند.

    علاوه بر این، آن‌ها همچنین 5 پوند شیر کمتر در روز تولید کردند (شکل 2). بنابراین، مقدار ذخایر ماهیچه‌ای یک گاو می‌تواند بر جریان مواد مغذی از دوره خشکی تا اوایل شیردهی تأثیر بگذارد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    در مطالعه حاضر نشان داده شد که سم‌چینی در اواخر دوره آبستنی، احتمال سقط جنین را در گاوهای شیری افزایش می‌دهد. تحقیقات در دانشگاه Aarhus، دانمارک نشان داد که کوتاه کردن سم حدوداً در اوایل دوره خشک شدن (Far off) منجر به بروز کمتر درماتیک کف سم در شیردهی بعدی می‌شود. با این‌حال، به‌خاطر داشته باشید که کوتاه کردن سم می‌تواند برای گاو استرس‌زا باشد. همانطور که می‌دانید هنگام سم‌چینی، تسمه‌هایی از زیر سینه و شکم گاو می‌بندند. این ممکن است باعث فشار بر اندام‌های داخلی گاو، از جمله رحم شود.

    Peter T. Thomsen، دانشمند ارشد از گروه علوم دامی دانشگاه Aarhus بیان کرد: ترکیب استرس و فشار خارجی روی رحم ممکن است خطر سقط جنین را در گاوهایی که در اواخر بارداری سم‌چینی شده‌اند، افزایش دهد.

    بنابراین، او و همکارانش از دانشگاه AU و دانشگاه Copenhagen به منظور بررسی کوتاه کردن سم در اواخر بارداری به‌عنوان عامل خطر در رابطه با سقط جنین در گاوهای شیری مطالعه‌ای در مقیاس بزرگ انجام دادند.

    خلاصه تحقیق

    محققان داده‌های پایگاه اطلاعات دام دانمارک در مورد همه گاوهای آبستن از سال 2012 تا 2018 را بررسی کردند.

    نتیجه آبستنی: سقط جنین یا زایمان (به ‌دنیا آمدن گوساله زنده یا مرده)

    گاوهایی که در 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده‌اند، 2.4 برابر بیشتر احتمال سقط جنین داشتند.

    حجم وسیعی از اطلاعات پایگاه داده در دسترس بود، زیرا دامداران دانمارکی موظفند نتیجه آبستنی را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دانمارک گزارش دهند. علاوه بر این، بیش از نیمی از کل گله‌های شیری، ثبت سم‌چینی برای هر گاو را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دام دانمارک گزارش می‌دهند. این مطالعه شامل 1,476,013 آبستنی بود که در طی آن حداقل یک بار در طول آبستنی سم‌چینی انجام شده بود.

    لنگش: نگاهی به باروری، تولید و کنترل شیر

    لنگش یکی از بیماری‌های کلیدی است که باعث مشکلات بهداشتی، رفاهی و زیان تولید می‌شود.

    افزایش احتمال سقط

    نتایج نشان داد که 1.24 درصد تمام آبستنی‌ها منجر به سقط جنین در یک سوم آخر آبستنی شد. احتمال سقط جنین در آبستنی‌های دوقلو در مقایسه با تک قلو بیشتر بود. علاوه بر این، گاوهای جرسی نسبت به سایر نژادها به طور قابل توجهی ریسک سقط جنین کمتری داشتند. تقریباً 29 درصد از کل گاوهایی که در این مطالعه شرکت داشتند در 8 هفته آخر قبل از زایمان یا سقط سم‌چینی داشتند.

    در نهایت، تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که احتمال سقط جنین در گاوهایی که در اواخر آبستنی سم‌چینی شدند به طور قابل توجهی بالاتر بود. تامسن می‌گوید: احتمال سقط جنین در گاوهایی که 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده بودند، 2.4 برابر بیشتر از گاوهایی بود که بیش از 8 هفته قبل از پایان آبستنی سم‌چینی داشتند.

    نظر کارشناس: لنگش و مراقبت از سم: ایده‌ها و تغییرات جدید مورد بررسی

    سارا پدرسن، متخصص RCVS در بهداشت و تولید گاو نگاه عمیق‌تری دارد.

    حتی با وجود اینکه با این طرح نمی‌توان صد در صد نتیجه گرفت که کوتاه کردن سم علت مستقیم این سقط‌ها است، Peter T. Thomsen، براساس داده‌های وسیع و جامع، بیان کرد که هنگام سم‌چینی در اواخر آبستنی احتیاط شود. بنابراین در زمان آبستنی این نکته را در نظر بگیرید و قبل از تصمیم‌گیری در مورد سم‌چینی گاو آبستن مزایا و معایب را به طور کامل در نظر بگیرید.

    علاوه براین Thomsen بیان کرد: “البته، شرایطی وجود دارد که لازم است گاو را در اواخر بارداری سم‌چینی کرد. در این مواقع، با گاو باید تا حد امکان به آرامی رفتار کرد و توصیه می‌کنیم که هر بار فقط یک پا را بلند کنید تا فشار فیزیکی روی رحم در حین سم‌چینی محدود شود”.

    منبع

    Linda Søndergaard Sørensen, Aarhus University

    گردآوری و ترجمه: سحر کریمی

  • نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    تعادل فلور میکروبی شکمبه نقش مهمی در انتخاب خوراک دارد و می‌تواند منجر به بهره‌وری بهتر دام شود. چندین فرضیه در مورد نحوه عملکرد مخمر پروبیوتیکی در تغذیه دام ارائه شده است. با این حال، اکثر آن‌ها بر اثرات مثبت اصلاح جمعیت میکروبی شکمبه تاکید دارند. اولین و گسترده‌ترین تأثیر این است که مخمر رشد باکتری‌ها (سلولولیتیک، آمیلولیتیک و پروتئولیتیک) و تک یاخته‌ها را تحریک می‌کند. اکثر فلور میکروبی شکمبه بسیار حساس به O2 هستند. مخمرهای پروبیوتیک اکسیژن را از شکمبه حذف می‌کنند و محیط بی‌هوازی بهتری را برای رشد باکتری‌ها فراهم می‌کنند.

    روزانه 16 لیتر اکسیژن از طریق تغذیه، نشخوار و ترشح بزاق می‌تواند وارد شکمبه شود. در داخل شکمبه، سلول‌های مخمر از اکسیژن برای فرآیند متابولیک خود استفاده می‌کنند. ذرات خوراک تازه بلعیده شده دارای قند و الیگوساکاریدهای کوچک است. مخمر پروبیوتیک این ذرات کوچک را متابولیزه کرده و پپتیدها، پلی پپتیدها و اسیدهای آمینه تولید می‌کند. این فعالیت تنفسی مخمر پروبیوتیک پتانسیل کاهش اکسیداسیون را در شکمبه کاهش می‌دهد.

    تغییر منفی در پتانسیل ردوکس (20mV-) در شکمبه با افزودن مخمر پروبیوتیک مشاهده شد. این تغییر شرایط بی هوازی بهتری را در شکمبه ایجاد می‌کند.

    محیط فوق به محافظت از باکتری‌های شکمبه در برابر آسیب‌های اکسیژن و تحریک رشد باکتری‌های تخریب‌کننده سلولز کمک می‌کند. این شرایط همچنین در فرآیند تخریب سلولز (هضم سلولز) مفید خواهد بود.

    کمبود تنفسی مخمر پروبیوتیک جهش‌یافته نمی‌تواند رشد باکتری را تحریک کند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم خاصیت مهار O2 مخمرها برای رشد زیست توده میکروبی شکمبه بسیار مهم است، بنابراین هنگام انتخاب مخمر پروبیوتیک برای نشخوارکنندگان، خاصیت مهار O2 اهمیت دارد (شکل 1).

    شکل 1

    مخمرهای پروبیوتیک اثرات مفیدی بر روی گونه‌های باکتریایی متابولیزه‌کننده لاکتات دارند. S. cerevisiae فاکتورهای رشد مختلفی را فراهم می‌کند که برای رشد گونه‌های باکتریایی تخمیرکننده اسید لاکتیک ضروری هستند، مانند Megasphaera elsdenii یا Selenomonas ruminantium. در حیوانات شیری، کاهش غلظت اسید لاکتیک در داخل شکمبه با افزودن مخمر زنده مشاهده شد (شکل 2).

    شکل 2

    ترجمه و تدوین: سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

     

  • بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بازده تولیدمثل مستقیماً با سودآوری گله مرتبط است. گاوهایی که به‌درستی تشخیص آبستنی شده‌اند باید بررسی شوند تا در صورت آبستنی از دست‌رفته (PL) به‌موقع آن‌ها را دوباره تلقیح کنید.

    جمع آوری داده‌ها و نتایج تولید مثل

    نتایج حاضر از متاآنالیز 46 مطالعه به‌دست آمده است:

    19723 پرونده تشخیص بارداری برای گاوهای شیری استفاده شد.

    سونوگرافی ترانس رکتال روش غالب در مطالعات بود (چند مطالعه همچنین دارای لمس رکتوم، اندازه گیری گلیکوپروتئین خاص بارداری، یا ژن 15 تحریک شده با اینترفرون بودند).

    4 دوره خطر برای PL تعیین شد: اوایل (19 تا 32 روز) و اواخر (30 تا 45 روز) دوره‌های رویانی و اوایل (45 تا 60 روز) و اواخر (60 تا 90 روز) دوره‌های جنینی

    نتایج PL

    در مراحل اولیه رویانی (19 تا 32 روز) به طور متوسط 27٪ (95٪ فاصله اطمینان = 21 تا 33٪) بود.

    برای اواخر مرحله رویان (30 تا 45 روز) به طور متوسط 13% (95% فاصله اطمینان = 10 تا 16%) بود.

    در مراحل اولیه جنین (45 تا 60 روز) به طور متوسط 7٪ (1 تا 4٪) بود.

    برای اواخر مرحله جنینی (60 تا 90 روز) به طور متوسط 2٪ (1 تا 3٪) بود.

    بین 28 تا 110 روز آبستنی 12.3 درصد بود.

    بین 29 تا 90 روز آبستنی 12.7 درصد بود.

    مطالعه مروری حاضر بر PL در 90 روز اول آبستنی در گاوهای شیری بوده است که نتایج تاکیدی بر تنوع قابل توجه در نرخ PL در مراحل اولیه رویانی می‌باشد.

  • نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    بافرها ترکیباتی هستند که در برابر تغییرات pH شکمبه در هنگام تغذیه با دانه زیاد، علوفه کم، علوفه ریز خرد شده و علوفه تخمیر شده (سیلاژ) مقاومت می‌کنند. نیاز به عوامل بافری در جیره گاوهای شیری تابعی از ترشح بزاق، ظرفیت بافری خوراک، پتانسیل تولید اسید جیره و اسیدیته خوراک است. بافرها عمدتاً به‌منظور کاهش اثر شرایط اسیدی جیره حاوی غلات نسبتاً بالا استفاده می‌شوند. اصطلاح بافر عموماً برای چندین ترکیب از جمله بی‌کربنات‌ها، کربنات‌ها، هیدروکسیدها و اکسیدها به کار می‌رود.

    سه منبع اصلی برای بافری کردن وضعیت اسیدی شکمبه گاوهای شیری وجود دارد که شامل:

    • بافری که به طور طبیعی در بزاق وجود دارد
    • ظرفیت بافر خوراک مصرفی
    • مکمل‌های بافری

    توانایی گاوها در بافری کردن

    گاوها 10 تا 32 لیتر بزاق به ازای هر کیلوگرم ماده خشک خوراک با میانگین 18/2 لیتر به ازای هر کیلوگرم خوراک مصرفی تولید می‌کنند. تولید بزاق با مصرف علوفه بسیار بیشتر از زمانی است که غلات مصرف می‌شود. عواملی که در ترشح بزاق مهم هستند، محتوای ماده خشک خوراک، علوفه مصرفی و اندازه ذرات علوفه است. بزاق گاو، حاوی 125 میلی اکی والان در لیتر بی‌کربنات و دارای pH 4/8 است. اسیدیته شکمبه از 5/5 تا 7 متغیر است و بنابراین، اثر بافری بزاق در حفظ pH مطلوب شکمبه بسیار مهم است. تخمیر دانه توسط میکروارگانیسم شکمبه منجر به تولید اسید می‌شود و سیلو باعث تشکیل اسید پیش ساخته در شکمبه می‌شود.

    این اسید باید توسط گاوها از طریق بزاق آن‌ها خنثی یا بافری شود تا pH شکمبه بین 5/5 تا 7 حفظ شود.

    گاوهایی که با 20 کیلوگرم ماده خشک تغذیه می‌شوند، بسته به سطح علوفه در جیره، می‌توانند معادل 3418 تا 3617 گرم در روز بی‌کربنات سدیم در بزاق خود تولید کنند (جدول 1). بنابراین مصرف علوفه نقش مهمی در میزان بافر مورد نیاز حیوان دارد. اگر نسبت دانه به علوفه جیره گاو 70:30 باشد، جیره باید حاوی حدود 0/5 درصد بی‌کربنات سدیم باشد تا همان ظرفیت بافر طبیعی جیره با نسبت 50:50 را داشته باشد.

    ظرفیت بافر خوراک

    ظرفیت بافر علوفه‌ها را می‌توان به عنوان درجه‌ای که مواد علوفه‌ای در برابر تغییرات pH مقاومت می‌کنند تعریف کرد. علوفه‌های با ظرفیت بافری بالا در برابر کاهش زیاد pH شکمبه مقاومت می‌کنند. حبوبات تمایل دارند ظرفیت بافری بالاتری نسبت به سیلوی علوفه و جو داشته باشند. از آنجایی که علوفه‌ها از نظر ظرفیت بافری متفاوت هستند، نیاز بافر جیره گاوهایی که با علوفه‌های مختلف تغذیه می‌شوند متفاوت خواهد بود.

    بنابراین، این امکان وجود دارد که گاوهایی که با سیلاژ جو تغذیه می‌شوند نسبت به گاوهایی که با سیلاژ یونجه یا یونجه تغذیه می‌شوند به بافرهای اضافه شده پاسخ بهتری بدهند. محتوای پروتئین، خاکستر کل و کاتیون (Na, K) علوفه‌ها شاخص‌های خوبی برای ظرفیت بافر کل هستند. ظرفیت بافر با افزایش این معیارها افزایش می‌یابد.

    جیره کم‌فیبر

    کمبود علوفه با کیفیت بالا اغلب منجر به مصرف جیره‌های با غلات بالا برای تأمین انرژی موردنیاز گاوهای شیرده می‌شود. با افزایش نسبت غلات در جیره، pH شکمبه، نسبت استات به پروپیونات شکمبه و درصد چربی شیر کاهش می‌یابد. نشخوار و ترشح بزاق نیز در نتیجه کاهش مصرف فیبر جیره کاهش می‌یابد. کاهش ترشح بزاق، ناشی از فیبر مؤثر ناکافی (علوفه خرد شده بلند) در جیره را میتوان با تغذیه مکمل‌های بافری جبران کرد.

    در جیره‌های حاوی غلظت کم فیبر، افزودن بافرهای غذایی منجر به افزایش pH شکمبه می شود. سودمندترین اثر بافرهای افزوده شده بر pH شکمبه 4 تا 9 ساعت پس از مصرف (زمانی‌که PH شکمبه به پایین‌ترین مقدار می‌رسد) خواهد بود. برای حداکثر هضم سلولز محدوده بهینه pH پیشنهادی 6/4 تا 6/8 است. هنگامی که PH شکمبه 6/5 باشد، 40 درصد از NDF جیره هضم می‌شود، در حالی‌که در pH 5/5 هضم کمتر از 20 درصد است و در  5 pH  اساساً هضم NDF انجام نمی‌شود.

    متداول‌ترین دلایل برای افزودن بافر به جیره، جبران کاهش ترشح بزاق گاوهایی است که با مقادیر ناکافی علوفه تغذیه می‌شوند و خنثی کردن اسیدیته اضافی شکمبه ناشی از تخمیر دانه‌های نشاسته‌ای است. در حالت ایده‌آل، بافرها باید در طول فواصل شدیدترین تولید اسید در شکمبه آزاد شوند یا باید با آزادسازی مداوم از افت ناگهانی pH شکمبه جلوگیری کنند. در هنگام انتخاب بافر خوش طعم بودن مورد توجه قرار می‌گیرد. زمانی‌که بافرها در TMR تغذیه می‌شوند یا با بخش سیلو جیره مخلوط می‌شوند، طعم معمولاً مشکلی ایجاد نمی‌کند. از آنجایی که جیره‌های پرانرژی در اوایل شیردهی تغذیه می‌شوند، استفاده از بافرها در این مرحله کاربردی است.

    Reza Khorasani, Department of Agricultural Food and Nutritional Science,University of Alberta

    ترجمه سحر کریمی

  • آخرین مطالعات در ارتباط با تغذیه چربی در جیره گاوهای شیری

    آخرین مطالعات در ارتباط با تغذیه چربی در جیره گاوهای شیری

    آخرین مطالعات در ارتباط با تغذیه چربی در جیره گاوهای شیری

    اسید پالمتیک

    استفاده از مکمل‌های چربی جیره به فرم غنی از C16 (عموماً 90-80%) در صنعت گاوشیری رایج است.

    در مطالعات دانشگاه Laval University در کانادا تأثیر مصرف مکمل‌های غنی از  C16 به میزان 2% ماده خشک جیره، در گاوهای اوایل دوره شیردهی 2 یا 3 مرتبه دوشش در روز ارزیابی شد.

    مکمل‌سازی با C16 تولید شیر را از 46.2 به 48 کیلوگرم در روز و چربی شیر را از 3.77 به 4.03% افزایش داد. سه مرتبه دوشش در روز تولید شیر را 3 کیلوگرم در روز افزایش داد، اگرچه چربی شیر 0.12% کاهش داشت.

    با این‌حال تولید چربی و پروتئین شیر با افزایش نوبت شیردوشی افزایش یافت.

    در تحقیقی دیگر Michigan State University اثر مکمل غنی از C16 در تلیسه‌ها از گوساله‌زایی تا روز 23 شیردهی بررسی کردند. افزایش معنی‌دار چربی شیر در هفته دوم (0.36%+) و هفته سوم (0.37%+) گزارش شد. تأثیر معنی‌دار بر ماده خشک مصرفی یا تولید شیر در طی این آزمایش گزارش نشد.

    محققین University of Florida و University of Utah با استفاده از مطالعات In Vitro گزارش کردند که اسیدهای چرب غیراشباع قابلیت هضم فیبر، غلظت استات و اسیدهای چرب فرار شکمبه را کاهش می‌دهد.

    افزودن C16 قابلیت هضم فیبر و غلظت کل اسیدهای چرب فرار را افزایش داد که نشان‌دهنده اثرات مفید روی تخمیر شکمبه توسط مکمل‌سازی با این نوع محصولات است.

    اولئیک اسید

    اخیراً تأثیر اولئیک اسید بر افزایش تقسیم موادمغذی به سمت چربی بدن ثابت شد.

    محققین Michigan State University نشان دادند که افزایش تقسیم انرژی به چربی بدن منجر به افزایش تأمین اولئیک اسید تا حدی به واسطه افزایش انسولین پلاسما شد. در مطالعات بیشتر، نشان دادند که اولئیک اسید موبیلیزاسیون ذخایر چربی بدن و تحریک لیپوژنز را کاهش می‌دهد.

    در اوایل دوره شیردهی مصرف اولئیک اسید به‌منظور به حداقل رساندن از دست دادن چربی بدن و اثرات منفی پی در پی آن بر سلامتی و تولیدمثل مفید خواهد بود. چربی‌های کلسیمی قابلیت هضم ماده خشک، فیبر و چربی کل خوراک را نسبت به اولئیک اسید محافظت نشده در شکمبه بهبود داد.

    در اوایل دوره شیردهی از اسیدهای چرب کلسیمی برای رساندن اسیدهای چرب ضروری به روده باریک، جلوگیری از اثرات منفی روغن‌های محافظت نشده در شکمبه بر قابلیت هضم فیبر و بازدهی خوراک می‌توان استفاده کرد. چربی‌های کلسیمی مؤثرترین روش برای رساندن اسید اولئیک از طریق شکمبه به روده باریک، هضم و استفاده در فرایندهای بیولوژیکی هستند.

    اسیدهای چرب خوراک و شیر

    تأثیرات نوع مکمل چربی بر کیفیت محصولات لبنی تولیدی مورد توجه کارخانجات قرار گرفت.

    مکمل‌سازی جیره با مکمل چربی غنی از  C16 منجر به افزایش سختی کره شد، درحالی‌که اسیدهای چرب کلسیمی (حاوی اسیداولئیک با نقطه ذوب پایین) سختی کره را کاهش می‌دهد.

    همچنین در مطالعات بیشتر این گروه، افزایش سطوح مکمل غنی از C16 بین 0 تا 2% ماده خشک جیره منجر به افزایش خطی در سختی کره شد.

    تحقیقات قابلیت هضم چربی

    طی تحقیق در دانشگاه Michigan State University با افزایش محتوی دانه کتان کامل در جیره، قابلیت هضم NDF کاهش و قابلیت هضم چربی کل افزایش یافت.

    تولید چربی و پروتئین شیر با افزایش دانه کتان افزایش یافت، ولی اثری بر تولید شیر نداشت. در مطالعات دیگر Penn State University افزایش غلظت دانه کتان کامل جیره در رنج 0 تا 9.9 % دفع دانه‌های هضم نشده در مدفوع را افزایش داد.

    به‌طور میانگین 2.3% دانه‌های مصرفی، غیرقابل هضم بوده و در مدفوع مشاهده شد. دانشگاه Penn State University گزارش کرد، مکمل چربی با استئاریک اسید C18 بالا (یعنی 55%) (با 36% C16) رنج 0 تا 3% ماده خشک جیره تأثیر سودمندی بر تولید شیر یا چربی شیر نداشت.

    نویسنده Richard Kirkland

    ترجمه سحر کریمی

  • زمان و نحوه استفاده از افزودنی سیلو

    زمان و نحوه استفاده از افزودنی سیلو

    بهترین زمان و نحوه‌ استفاده از افزودنی سیلو

    کیفیت علوفه سیلو شده به چگونگی روند تخمیر در سیلو (به‌وسیله باکتری‌های تولیدکننده اسید لاکتیک) بستگی دارد. امروزه افزودنی‌های سیلو وارد بازار شده‌اند که می‌توانند در جهت حفظ بهتر محصول عمل کنند. افزودنی‌های سیلو حاوی باکتری‌های بی‌هوازی تولیدکننده لاکتیک اسید می‌باشد. این باکتری‌ها با تولید سریع مقادیری از اسیدلاکتیک و تغییر روند تخمیر سیلو در حفظ کیفیت سیلو عمل می‌کنند. البته قابل ذکر است که دو نوع سیلو بسته به شرایط (انواع محصول، آب و هوا، تراکم بسته‌بندی، سرعت پوشش) هرگز یکسان نیستند.

    افزودنی سیلو: هموفرمنتاتیو و هتروفرمنتاتیو

    باکتری‌های افزودنی سیلو در 2 دسته کلی (هتروفرمنتاتو، هموفرمنتاتیو) قرار می‌گیرند. البته بر اساس فعالیت و لزوم استفاده می‌توان باکتری‌ها را به 3 دسته زیر تقسیم کرد. بر طبق تحقیقات در صورت وجود ترکیبی از هر 3 نوع می‌توان بهترین پاسخ را گرفت.

    آغازکننده‌ها (از دسته هموفرمنتاتیوها) که معمولاً از دسته انتروکوکوس‌ها Enterococcus faecium یا پدیوکوکوس‌ها Pediococcus هستند. این دسته باکتری‌ها در مقابل آلودگی به کلستریدیا از طریق کاهش سریع اسیدیته از 7 به 4 در طی 48 ساعت باعث حفظ پروتئین سیلاژ می‌شوند.

    باکتری‌های هموفرمنتاتیو (تخمیر همسان) که از دسته باکتری‌های لاکتوباسیلوس و معمولاً سویه پلانتاریوم Lactobacillus plantarum است، این باکتری‌ها می توانند قندهای محلول را به اسید لاکتیک تبدیل کنند که مکانیسم اصلی در سیلوسازی به حساب می آید.

    باکتری‌های هترفرمنتاتیو (تخمیر غیر همسان) که یکی از باکتری‌های لاکتوباسیلوس برویس، لاکتوباسیلوس کفیری یا لاکتوباسیلوس بوخنری است که آن‌ها می‌توانند بخشی از اسید لاکتیک موجود در سیلاژ را به اسید استیک تبدیل کنند که در حفظ پایداری هوازی سیلو اهمیت دارد. باکتری‌ هتروفرمنتاتیو که اخیراً مورد استفاده قرار گرفته است Lactobacillus buchneri می‌باشد.

    هموفرمنتورها به این معنی است که مولکول‌های قند 6 کربنی را فقط به یک محصول (اسید لاکتیک) تبدیل می‌کنند ولی هتروفرمنتورها چندین محصول تولید می‌کند. به عنوان مثال، ممکن است یک قند 6 کربنه را به یک اسید لاکتیک + یک اسید استیک + دی اکسید کربن (CO2) تبدیل کنند. یا یک قند 6 کربنه را به یک اسید لاکتیک + یک اتانول + CO2 تبدیل کنید. یا یک اسید لاکتیک را به یک اسید استیک + CO2 تبدیل کنید.

    بهترین افزودنی سیلو

    بنابراین نوع افزودنی که باید استفاده شود تا حدی به هدف بستگی دارد. اگر می‌خواهید کیفیت محصول را تا حد امکان نزدیک به کیفیت محصول قبل سیلو کردن حفظ کنید، از افزودنی استفاده کنید که تولید اسید لاکتیک را به حداکثر می‌رساند (یک هموفرمنتاتیو). اگر هدف جلوگیری از گرم شدن سیلو هست، از افزودنی‌ استفاده کنید که اسید استیک تولید می‌کند که هتروفرمنتر L. buchneri است.

    L.buchneri یکی از راه حل‌های اخیر گونه هتروفرمنتاتیو L. buchneri است که اسید استیک را هم از قند و هم از اسید لاکتیک تولید می‌کند.  مطالعات نشان داد که سیلوهای دارای با L. buchneri نسبت به سیلوهایی که افزودنی سیلو نداشتند از نظر هوازی پایدارتر بودند. علت این پایداری اسید استیک می‌باشد که رشد مخمرها و کپک‌ها را مهار می‌کند. از نظر تلفات ماده خشک، سیلاژهای حاوی L. buchneri حد واسط بین عدم استفاده و مصرف افزودنی سیلو (سیلو پلاس) هموفرمنتاتیو بوده‌اند.

    بر طبق تحقیقات افزودنی سیلو در صورت وجود ترکیبی از هر 3 دسته باکتری می‌تواند بهترین پاسخ را دهد، بطور مثال باکتری‌های آغازکننده می‌توانند در pH 6.5 فعال شده و تولید اسیدلاکتیک را آغاز کنند و پلانتاروم فرایند تخمیر را در کنار پدیکوکوس ادامه دهد و همچنین بوخنری منجر به حفظ پایداری هوازی سیلو شود.

    شرایط نگهداری

    به طور کلی در مکانی خنک و خشک نگهداری شود. از آب کلردار برای رقیق کردن افزودنی‌ها استفاده نکنید، مگر اینکه سطح کلر کمتر از 1 پی پی ام باشد یا اینکه افزودنی حاوی مواد شیمیایی برای مراقبت از کلر باشد.

    مدیریت خوب: موثرترین راه برای کاهش تلفات ماده خشک و انرژی در علوفه‌های سیلو شده

    کربوهیدرات‌هایی که به راحتی در دسترس هستند، مانند قندهای غنی از انرژی، با نسبت بیشتری از فیبر یا پروتئین ناپدید می‌شوند. بنابراین، وقتی تلفات ماده خشک زیاد باشد، علاوه بر علوفه کمتری برای تغذیه، کیفیت سیلو پایین‌تر خواهد بود. افزودنی‌ها ابزاری برای کاهش 2-3 درصد پرت ماده خشک هستند، بنابراین در کاهش تلفات نقش دارند. با این‌حال، آن‌ها بیشترین تأثیر خود را بر تلفات زمانی دارند که همراه با شیوه‌های مدیریت خوب سیلو استفاده شوند.

    بنابراین استفاده از سیلو پلاس (که حاوی باکتری‌های آغاز کننده، هموفرمنتاتیو و هتروفرمنتاتیو باشد) در کنار مدیریت مناسب، می‌تواند سیلاژ با کیفیت خوب و پرت پایین ایجاد کند که نه تنها از ضرر جلوگیری کند، بلکه چندین برابر هزینه آن به دامدار سود برساند.

    ترجمه و گردآوری: سحر کریمی