بلاگ

  • تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش اول)

    گاوهای دوره انتقال

    در این دوره بدن گاو شیری دچار تعادل منفی انرژی شده و برای تأمین انرژی موردنیاز بافت پستانی و بافت ماهیچه‌ای نیازمند انتقال گسترده چربی‌ها از بافت چربی به کبد است. کبد به‌منظور خارج کردن NEFA به شکل VLDL، وابسته به حضور فسفاتیدیل کولین است. در صورت عدم کافی بودن کولین بخش زیادی از چربی‌ها در کبد تجمع می‌یابد. از این‌رو در وهله اول بهبود ماده خشک مصرفی و سپس استفاده از کولین پوشش‌دار و الباقی ملزومات در دوره انتقال و اوایل شیردهی در گاوهای شیری بسیار حائز اهمیت است. هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی به ازای درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایمان بر سلامتی گاوها تأثیر می‌گذارد:

    • افزایش احتمال ابتلا به متریت تا 8 درصد
    • افزایش احتمال ورم پستان بالینی تا 10 درصد
    • افزایش احتمال کتوز تا 8 درصد

    بر اساس مطالعات مورد بررسی، می‌توان نتیجه گرفت که کولین پوشش‌دار (RPC) به‌طور قابل توجهی مصرف ماده خشک و عملکرد تولیدی را در مرحله انتقال و اوایل دوره شیردهی بهبود می‌بخشد.

    CholiPEARL با فرآیند انکپسولاسیون انجمادی پاششی  تولید شده که به افزایش بهره‌وری گاوها با بهبود عملکرد کبد کمک می‌کند که در به حداکثر رساندن سوددهی گله مهم و مؤثر است. راندمان جذب روده ای کولین رهاشده از این محصول بیش از 90 درصد است.

    مشکلات متابولیکی دوره انتقال

    سه هفته قبل و بعد زایش مهمترین و آسیب‌پذیرترین دوره برای گاو شیری است. نیازهای متابولیک او به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد و نحوه همگام شدن با دوره انتقال بر عملکرد دام در بقیه دوره شیردهی تأثیر می‌گذارد. بنابراین، داشتن یک برنامه مدیریت سلامت خوب برای گاوهای انتقالی به‌منظور داشتن عملکرد موفق شیری بسیار مهم است.

    گاوهای دوره انتقال در هفته آخر آبستنی کاهش مصرف ماده خشک را تجربه می‌کنند و اوایل دوره شیردهی معمولاً با افزایش بروز اختلالاتی که تولید و بقا را به خطر می‌اندازند مشخص می‌شود. گاوهایی که انتقال موفقیت آمیزی به مرحله شیردهی ندارند، در برابر مشکلات متعددی (اختلالات متابولیک) که درست پس از زایمان رخ می‌دهد آسیب پذیر هستند. اختلالات اساسی تولید و تولید مثل در دوره گذار به سه محور اصلی تقسیم می‌شوند:

    الف) اختلالات مربوط به متابولیسم انرژی (کتوز، کبد چرب، اسیدوز و جابجایی شیردان)

    ب) اختلالات مربوط به متابولیسم مواد معدنی (هایپوکلسیمی، تب شیر، هایپومنیزیمی، لنگش و ادم پستان)

    ج) مشکلات مربوط به سیستم ایمنی (ورم پستان، متریت/اندومتریت و جفت ماندگی)

    بررسی تحقیقات

    • تحقیقات نشان می‌دهد که 50 تا 60 درصد گاوهای دوره انتقال کبد چرب متوسط تا شدید را تجربه می‌کنند (Bobe et al., 2004).
    • جذب روزانه اسیدهای چرب توسط کبد در زمان زایمان 13 برابر افزایش یافت و از 100 گرم در روز به 1300 گرم در روز رسید (رینولدز و همکاران، 2003).
    • دراکلی (2001) تخمین زد که در طول پیک غلظت NEFA خون، تقریباً 600 گرم چربی در 24 ساعت رسوب می‌کند که مربوط به افزایش 6 تا 7 درصد وزنی در چربی کبد است.

    بهینه سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد.

    در بررسی تحقیقات منتشر شده در مجله علوم دامی (Suthar et. al., 2013)، 5884 گاو از 10 کشور اروپایی از نظر سطح کتوز تحت بالینی مورد بررسی قرار گرفتند. مشخص شد که در اروپا، کتوز تحت بالینی از 11 تا 36 درصد در سطح مزرعه متغیر است که به وضوح می تواند با کاهش سود مرتبط باشد. کتوز با سایر اختلالات متابولیک مرتبط است، به عنوان مثال جفت ماندگی (ROP) و غیره که باعث افزایش ضرر اقتصادی گله می‌شود. در همان مطالعه، مشخص شد که گاوهای مبتلا به کتوز تحت بالینی 1.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به متریت، 9.5 برابر احتمال بیشتر ابتلا به کتوز بالینی و 5 برابر احتمال بیشتر در ابتلا به جابجایی شیردان داشتند.

    سلامت بهینه کبد

    تغذیه کولین به دلیل نقش آن در عملکرد بهتر کبد در مدیریت دوره انتقال و اوایل شیردهی، بسیار حائز اهمیت می‌باشد. نقش کولین در بهبود مصرف ماده خشک در مرحله انتقال،افزایش سطح تولید، و سلامتی استدلال قوی برای تامین کولین زیستی فراهم می کند.

    • در طی دوران انتقال، مکمل کولین غلظت NEFA پلاسما را تغییر می‌دهد. این امر خروج و انتقال چربی کبد را افزایش می‌دهد و منجر به کاهش غلظت چربی کبد و کاهش خطر ابتلا به کبد چرب می‌شود. در صورت استفاده از کولین پوشش‌دار قبل و بعد از زایمان، خطر  ابتلا به کتوز بالینی و تحت بالینی و عوارض کلی کاهش می‌یابد.

    ترجمه و گردآوری: سحر کریمی

  • تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    تأثیر پروبیوتیک‌ها بر نرخ بهبود اسهال در گوساله‌های تازه متولد شده

    مقدمه

    اسهال یک بیماری گوارشی است و دلیل اصلی آن (صرف نظر از عوامل عفونی و غیرعفونی) بروز اختلال در تعادل میکروبی دستگاه گوارش است. اسهال همراه با مجموعه ای از ناهنجاری‌های متابولیکی، ایمیونولوژیکی و تغذیه ای رخ می‌دهد. در نتیجه این عوامل، ضعف و ناکارآمدی سیستم ایمنی و بروز نمونیا را خواهیم داشت. بیماری‌های تنفسی مسئول 21 درصد مرگ و میرها تا پیش از شیرگیری هستند.

    شایع‌ترین علل مرگ و میر گوساله

    درصد مرگ و میر ناشی از اسهال در نوزادان دام‌های مختلف از 20 تا 100 درصد متغیر است و بیشترین خطر مرگ در طول 4 هفته اول زندگی تخمین زده شد. مرگ و میر گوساله در این دوره را می‌توان بین مرگ و میر پری‌ناتال (مرده‌زایی پس از 270 روز بارداری – 24 ساعت پس از تولد) و مرگ و میر نئوناتال (مرگ بین 1 تا 28 روزگی) دسته‌بندی کرد. سخت‌زایی به ‍‎‌‌عنوان مهم‌ترین علت مرگ و میر پری‌ناتال همراه با کمبود اکسیژنی و تروما به‌دنبال سخت‌زایی و تا حد بسیار کمتری، مرگ داخل رحمی و دفع زودرس جفت گزارش شده است، در حالی‌که ذات الریه و اسهال شایع‌ترین علل مرگ و میر نئوناتال هستند. با این حال، در بیشتر موارد، علت مرگ و میر گوساله‌ها چند عاملی است که اغلب به دلیل ترکیبی از عوامل عفونی و مدیریت غیربهینه است.

    فلور میکروبی پس از تولد

    دوران ابتدایی تولد به‌عنوان یک دوره حیاتی برای رشد و توسعه دستگاه گوارش در گاو شناخته شده است.پس از تولد، نخستین چالش هجوم حجم گسترده ای از انواع میکروارگانیسم‌ها از محیط پیرامون به دستگاه گوارش است. تنظیم به موقع فلور دستگاه گوارش می‌تواند – تا حد معینی – خطر اسهال و مرگ را در گوساله‌ها کاهش دهد. در این مرحله با وارد کردن و جایگزین کردن تعداد زیادی از میکروارگانیسم‌های مفید به دستگاه گوارش می‌توان جمعیت میکروبی توانمندی برای مقابله با میکروب‌های بیماری‌زا به‌وجود آورد. با این حال، مطالعات نشان داده‌اند که گوساله‌ها بیشترین احتمال ابتلا به اسهال را بین 1 تا 15 روزگی دارند.

    بررسی تحقیقات

    در مطالعه‌ای گوساله ها به  4 گروه دریافت کننده باکتری‌های اسیدلاکتیک  (Lactococcus lactis subsp. lactisPediococcus pentosaceus, and Lactobacillus plantarum)، مخمر ( Saccharomyces cerevisiae)، باکتری‌های اسیدلاکتیک  + مخمر و گروه کنترل تقسیم شدند. افزایش وزن گروه‌های دریافت‌کننده باکتری‌های اسیدلاکتیک  + مخمر، باکتری‌های اسیدلاکتیک و گروه مخمر (به ترتیب 0.6، 0.6 و 0.61) بیشتر از گروه کنترل (0.47) بود. گروه کنترل (39%) دارای بالاترین میزان اسهال در بین تمام تیمارها (باکتری‌های اسیدلاکتیک + مخمر: 22%، باکتری‌های اسیدلاکتیک  : 28% و مخمر: 26%) بود.

    پروبیوتیک‌ها می‌توانند به تعادل ساختار جمعیت فلور روده در حیوانات، تولید مواد فعال بیولوژیکی در روده‌ها، افزایش فراوانی باکتری‌های مفید و کاهش فراوانی باکتری‌های بیماری‌زا کمک کنند. در این مطالعه، اثر ترکیبی باکتری‌های اسید لاکتیک و مخمر به‌طور قابل توجهی باعث افزایش فراوانی باکتری‌های مفید در روده گوساله شد. این نشان می‌دهد که پروبیوتیک‌های ترکیبی در گروه مخمر+ اسید لاکتیک نسبت به اسید لاکتیک یا مخمر تأثیر بهتری بر فلور روده گوساله‌ها داشتند. مداخلات پروبیوتیکی بلوغ جمعیت میکروبی روده را از طریق افزایش تنوع میکروبی افزایش می‌دهد، که می‌تواند توسعه سیستم گوارشی و ایمنی را افزایش داده و مقاومت به بیماری را ایجاد کند. نشان داده شد که پروبیوتیک‌ها فراوانی میکروفلور روده گوساله‌های مبتلا به اسهال را تنظیم می‌کنند که برای کاهش خطر اسهال گوساله‌ها مفید است.

    میکروبیولوژی

    در این مطالعه، باکتری‌های اصلی در میکروبیوم روده Firmicutes، Actinobacteria و Bacteroidetes بودند. تحقیقات قبلی نشان دادند که Firmicutes و Bacteroidetes برخی از گروه‌های میکروبی اصلی در فلور روده گوساله‌های سالم هستند. اکتینوباکتری‌ها در حفظ هموستاز روده، در تجزیه کربوهیدرات‌های مشتق شده از علوفه، التهاب و پاسخ‌های خود ایمنی بدن نش ایفا می‌کنند. در این تحقیق فراوانی اکتینوباکتری‌ها در گروه‌های باکتری‌های اسیدلاکتیک  و مخمر + باکتری‌های اسیدلاکتیک به طور معنی‌داری بیشتر از گروه های کنترل و مخمر بود. افزودن باکتری‌های ترکیبی اسید لاکتیک + مخمر و باکتری‌های اسید لاکتیک به تنهایی به طور معنی‌داری فراوانی اکتینوباکتری‌ها را در دستگاه روده افزایش داد.

    چهار جنس نسبتاً فراوان در میکروبیوتای روده Faecalibacterium، Collinsella، Blautia و Bifidobacterium بودند. بیفیدوباکتریوم یک سویه مفید است که به سطح مخاط روده می‌چسبد و به طور مؤثر ساختار فلور روده را بهبود می‌بخشد. در مطالعه‌ای دیگر خوکچه‌های مبتلا به اسهال به‌میزان قابل توجهی بیفیدوباکتریوم کمتری در مدفوع خود داشتند. در این مطالعه ثابت شد که مصرف پروبیوتیک‌ها تکثیر بیفیدوباکتریوم را تحریک می‌کند. به دلیل تهاجم و تخریب مخاط روده توسط باکتری‌های بیماری‌زا، گوساله‌های اسهالی قادر به جذب مؤثر مواد مغذی از طریق روده نیستند. این مواد مغذی به شکل اسهال دفع می‌شوند و رشد فکالی‌باکتریوم را در تعداد زیادی افزایش می‌دهند، که ممکن است توضیح دهنده مقدار زیاد فکالی‌باکتریوم در مدفوع گوساله‌های گروه کنترل باشد. در نهایت، Blautia یک باکتری ضد التهابی است که پروتئین باکتریواستاتیک تولید می‌کند و کلونیزاسیون توسط باکتری‌های بیماری‌زا را مهار می‌کند.

    Liu B, Wang C, Huasai S, Han A, Zhang J, He L, Aorigele C. Compound Probiotics Improve the Diarrhea Rate and Intestinal Microbiota of Newborn Calves. Animals (Basel). 2022 Jan 28;12(3):322. doi: 10.3390/ani12030322. PMID: 35158646; PMCID: PMC8833761.

    Probo M, Veronesi MC. Clinical Scoring Systems in the Newborn Calf: An Overview. Animals (Basel). 2022 Nov 3;12(21):3013.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • هشتمین همایش بین المللی و نمایشگاه خوراک دام، طیور و آبزیان ایران (فیداکسپو)

    هشتمین همایش بین المللی و نمایشگاه خوراک دام، طیور و آبزیان ایران (فیداکسپو)

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    هشتمین همایش بین المللی و نمایشگاه خوراک دام، طیور و آبزیان ایران (فیداکسپو)

    هشتمین نمایشگاه فیداکسپو با حضور تعاونی‌ و اتحادیه‌ها، شرکت‌های ایرانی و خارجی از 23 تا 26 آبان ماه، بخش‌هایی از توانمندی‌های صنعت خوراک دام، طیور و آبزیان را به نمایش گذاشت.

    طی روزهای برگزاری این نمایشگاه، 11 سمینار مرتبط با موضوع نمایشگاه نیز برگزار شد.

    با برگزاری این نمایشگاه به مدت ۴ روز، شرکت دامدار برتر بر این باور است که می‌تواند با حضور در این فرصت‌های بزرگ، محصولات و خدمات خود را به دست مشتریان جدیدی تحویل دهد و با همکاری‌های جدید به پیشرفت بیشتری دست یابد.

    همچنین از اهداف دیگر دامدار برتر برای شرکت در این نمایشگاه عبارت بود از:

    • ایجاد فرصت جهت برقراری ارتباط و شناسایی شرکت‌های معتبر داخلی و خارجی
    • آشنایی با آخرین دستاوردهای تخصصی ارائه شده از سوی شرکت کنندگان
    • در اختیار گذاردن فرصت انعقاد قراردادهای همکاری و توسعه فعالیت‌های اقتصادی
    • یافتن نمایندگان فعال
    • شناخت نیازهای مشتری
    • ارزیابی افزایش یا کاهش توان صنعت دام کشور
    • شناخت توانایی‌های علمی، پژوهشی و صنعتی کشور
    • آشنایی و تبادل تجربیات شرکت‌ها با یکدیگر در یک مکان مناسب و زمان کوتاه

    در نهایت، شرکت دامدار برتر به امید ادامه‌ی پیشرفت و رشد خود در زمینه‌ی دام و طیور، از همه‌ی همکاران، مشتریان، و بازدیدکنندگان نمایشگاه تشکر می‌کند. این شرکت با باور به خدمات خود، در ادامه‌ی راه خود، پویا و نوآور خواهد بود تا بتواند نقش برجسته‌تری در بازار جهانی دام و طیور ایفا نماید.

    [/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_gallery ids=”10437,10412,10401,10403,10402,10405,10406,10394,10396,10398,10413,10390,10392″ layout=”masonry” items_click_action=”popup_image”][/vc_column][/vc_row]

  • مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مقدار بهینه ذخایر بافت عضلانی برای گاوهای دوره انتقال

    مشخصه اصلی دوره انتقال مصرف کم ماده خشک (DMI) که برای تأمین انرژی و نیازهای اسیدآمینه برای جنین و تولید شیر پس از زایمان ناکافی است.

    هنگامی‌که گاو دچار تعادل منفی موادمغذی می‌شود، از ذخایر بافت بدن خود برای غلبه بر این کمبود استفاده می‌کند. گاوهای شیری تقریباً 40 و 20 درصد از ذخایر چربی و عضلانی خود را از زمان زایش تا دو ماه اول شیردهی استفاده می‌کنند. با این‌حال، بین گاوها در مقدار بافت مصرفی بر اساس عوامل مختلفی از جمله ژنتیک، مدیریت و مقدار بافت موجود تنوع زیادی وجود دارد. در حالی‌که بیشتر تحقیقات بر روی چربی متمرکز شده است، تمرکز مجددی بر روی نقش بافت عضلانی در این دوره وجود دارد.

    مروری بر ذخایر بافت چربی

    نمره‌گذاری وضعیت بدن گاو (مقیاس 1 تا 5) امکان ارزیابی چشمی ذخایر چربی بدن را فراهم می‌کند. به طور کلی، گاوهایی با ذخایر چربی بیشتر از بافت بیشتری برای نیازهای شیردهی استفاده می‌کنند. ذخیره بیش از حد چربی در زمان زایمان منجر به متابولیسم گاو در اوایل شیردهی و ایجاد بیماری‌های متابولیک (به عنوان مثال کتوز و کبد چرب)، کاهش مصرف خوراک و کاهش تولید شیر می‌شود. با این حال، ذخایر چربی ناکافی در زمان زایمان منبع انرژی در دسترس گاو برای استفاده در اوایل شیردهی را محدود می‌کند. بنابراین، ذخایر چربی ایده‌آل برای گاوهای شیری در هنگام زایمان تعریفی است تا ترکیبی از تولید شیر، سلامت حیوانات و مصرف خوراک را به حداکثر برسانند.

    تمرکز بر ذخایر بافت عضلانی

    بافت عضلانی نقش متفاوتی از بافت چربی در بدن ایفا می‌کند، زیرا انرژی کمتری دارد، نقش ساختاری بافتی ایفا می‌کند و می‌تواند اسیدهای آمینه را نیز تأمین کند. مشاهده کردیم که بافت عضلانی قبل از زایمان تا حدود سه تا چهار هفته در شیردهی استفاده می‌شود. آمینو اسیدهای عضلانی هم برای جنین در حال رشد و هم برای تولید شیر پس از زایمان به‌کار می‌روند.

    این اسیدهای آمینه را می‌توان برای تغییرات متابولیسمی که گاوها در گذر از دوره خشکی به شیردهی متحمل می‌شوند، اعمال کرد. این تغییرات، مانند افزایش اندازه کبد، افزایش دستگاه گوارش و تغییرات غدد پستانی، به گاو اجازه دستیابی به سطوح بالایی از تولید شیر می‌دهد. تصور می‌شود که استفاده از بافت چربی برای تعادل انرژی منفی (NEB) در زمان زایمان آغاز می‌شود و حداقل تا پنج هفته در شیردهی ادامه می‌یابد تا به تأمین منبع انرژی برای نیازهای شیردهی کمک کند. بنابراین، بافت عضلانی ممکن است به عنوان یک منبع انرژی و سوخت آمینواسیدی برای شروع انتقال به شیردهی باشد و چربی به عنوان پل بین این شکاف عمل می‌کند تا زمانی که گاوها مواد مغذی کافی از خوراک دریافت کنند.

    ذخایر بافت عضله و چربی در دوره انتقال

    راه‌های مختلفی برای ارزیابی ذخایر ماهیچه‌ای گاو وجود دارد، اما ساده‌ترین راه استفاده از تصاویر اولتراسوند است. یکی از رایج‌ترین مکان‌ها برای سونوگرافی بین دنده 12 و 13 است (شکل 3a).

    ضخامت عضلات پشت با ذخایر عضلانی کل بدن مرتبط است، جایی‌که حیوانات با ضخامت عضلانی بیشتر، عضله کل بدن بیشتری دارند (شکل 3b).

    به طور مشابه، گاوهایی با ضخامت چربی پشتی بیشتر، چربی کل بدنشان بیشتر است. تحقیقات ما بر ردیابی تغییرات این ذخایر از یک ماه قبل از زایمان تا دو ماه اول شیردهی در گاوهایی با ذخایر عضلانی بالا یا کم متمرکز بود.

    گاوهایی که در اواخر بارداری ذخایر عضلانی بیشتری داشتند، در طول دوره خشکی چربی بیشتری به دست آوردند. برعکس، گاوهایی که عضله کمتری داشتند، بافت عضلانی بیشتری به دست آوردند (شکل 1).

    هنگامی‌که حیوانات زایش کردند، گاوهای پر عضله بیشتر از عضلات استفاده کردند و گاوهایی که چربی بیشتری داشتند بیشتر از چربی استفاده کردند. گاوهای پر عضله بیشتر از هر دو ذخایر (عضله و چربی) در طول مطالعات استفاده کردند. با توجه به این مشاهدات، ممکن است رابطه‌ای بین مقدار این دو ذخیره بدن مورد استفاده در گاوهای شیری در طول دوره انتقال وجود داشته باشد. خارج از تغییرات ذخیره بافتی، گاوهایی با ذخایر عضلانی بیشتر، گوساله‌های بزرگتری به دنیا آوردند.

    علاوه بر این، آن‌ها همچنین 5 پوند شیر کمتر در روز تولید کردند (شکل 2). بنابراین، مقدار ذخایر ماهیچه‌ای یک گاو می‌تواند بر جریان مواد مغذی از دوره خشکی تا اوایل شیردهی تأثیر بگذارد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    سم‌چینی در اواخر آبستنی خطر سقط جنین را افزایش می‌دهد

    در مطالعه حاضر نشان داده شد که سم‌چینی در اواخر دوره آبستنی، احتمال سقط جنین را در گاوهای شیری افزایش می‌دهد. تحقیقات در دانشگاه Aarhus، دانمارک نشان داد که کوتاه کردن سم حدوداً در اوایل دوره خشک شدن (Far off) منجر به بروز کمتر درماتیک کف سم در شیردهی بعدی می‌شود. با این‌حال، به‌خاطر داشته باشید که کوتاه کردن سم می‌تواند برای گاو استرس‌زا باشد. همانطور که می‌دانید هنگام سم‌چینی، تسمه‌هایی از زیر سینه و شکم گاو می‌بندند. این ممکن است باعث فشار بر اندام‌های داخلی گاو، از جمله رحم شود.

    Peter T. Thomsen، دانشمند ارشد از گروه علوم دامی دانشگاه Aarhus بیان کرد: ترکیب استرس و فشار خارجی روی رحم ممکن است خطر سقط جنین را در گاوهایی که در اواخر بارداری سم‌چینی شده‌اند، افزایش دهد.

    بنابراین، او و همکارانش از دانشگاه AU و دانشگاه Copenhagen به منظور بررسی کوتاه کردن سم در اواخر بارداری به‌عنوان عامل خطر در رابطه با سقط جنین در گاوهای شیری مطالعه‌ای در مقیاس بزرگ انجام دادند.

    خلاصه تحقیق

    محققان داده‌های پایگاه اطلاعات دام دانمارک در مورد همه گاوهای آبستن از سال 2012 تا 2018 را بررسی کردند.

    نتیجه آبستنی: سقط جنین یا زایمان (به ‌دنیا آمدن گوساله زنده یا مرده)

    گاوهایی که در 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده‌اند، 2.4 برابر بیشتر احتمال سقط جنین داشتند.

    حجم وسیعی از اطلاعات پایگاه داده در دسترس بود، زیرا دامداران دانمارکی موظفند نتیجه آبستنی را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دانمارک گزارش دهند. علاوه بر این، بیش از نیمی از کل گله‌های شیری، ثبت سم‌چینی برای هر گاو را به صورت الکترونیکی به پایگاه اطلاعات دام دانمارک گزارش می‌دهند. این مطالعه شامل 1,476,013 آبستنی بود که در طی آن حداقل یک بار در طول آبستنی سم‌چینی انجام شده بود.

    لنگش: نگاهی به باروری، تولید و کنترل شیر

    لنگش یکی از بیماری‌های کلیدی است که باعث مشکلات بهداشتی، رفاهی و زیان تولید می‌شود.

    افزایش احتمال سقط

    نتایج نشان داد که 1.24 درصد تمام آبستنی‌ها منجر به سقط جنین در یک سوم آخر آبستنی شد. احتمال سقط جنین در آبستنی‌های دوقلو در مقایسه با تک قلو بیشتر بود. علاوه بر این، گاوهای جرسی نسبت به سایر نژادها به طور قابل توجهی ریسک سقط جنین کمتری داشتند. تقریباً 29 درصد از کل گاوهایی که در این مطالعه شرکت داشتند در 8 هفته آخر قبل از زایمان یا سقط سم‌چینی داشتند.

    در نهایت، تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که احتمال سقط جنین در گاوهایی که در اواخر آبستنی سم‌چینی شدند به طور قابل توجهی بالاتر بود. تامسن می‌گوید: احتمال سقط جنین در گاوهایی که 4 هفته آخر آبستنی سم‌چینی شده بودند، 2.4 برابر بیشتر از گاوهایی بود که بیش از 8 هفته قبل از پایان آبستنی سم‌چینی داشتند.

    نظر کارشناس: لنگش و مراقبت از سم: ایده‌ها و تغییرات جدید مورد بررسی

    سارا پدرسن، متخصص RCVS در بهداشت و تولید گاو نگاه عمیق‌تری دارد.

    حتی با وجود اینکه با این طرح نمی‌توان صد در صد نتیجه گرفت که کوتاه کردن سم علت مستقیم این سقط‌ها است، Peter T. Thomsen، براساس داده‌های وسیع و جامع، بیان کرد که هنگام سم‌چینی در اواخر آبستنی احتیاط شود. بنابراین در زمان آبستنی این نکته را در نظر بگیرید و قبل از تصمیم‌گیری در مورد سم‌چینی گاو آبستن مزایا و معایب را به طور کامل در نظر بگیرید.

    علاوه براین Thomsen بیان کرد: “البته، شرایطی وجود دارد که لازم است گاو را در اواخر بارداری سم‌چینی کرد. در این مواقع، با گاو باید تا حد امکان به آرامی رفتار کرد و توصیه می‌کنیم که هر بار فقط یک پا را بلند کنید تا فشار فیزیکی روی رحم در حین سم‌چینی محدود شود”.

    منبع

    Linda Søndergaard Sørensen, Aarhus University

    گردآوری و ترجمه: سحر کریمی

  • نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    نقش مخمر پروبیوتیکی در تغذیه نشخوارکنندگان

    تعادل فلور میکروبی شکمبه نقش مهمی در انتخاب خوراک دارد و می‌تواند منجر به بهره‌وری بهتر دام شود. چندین فرضیه در مورد نحوه عملکرد مخمر پروبیوتیکی در تغذیه دام ارائه شده است. با این حال، اکثر آن‌ها بر اثرات مثبت اصلاح جمعیت میکروبی شکمبه تاکید دارند. اولین و گسترده‌ترین تأثیر این است که مخمر رشد باکتری‌ها (سلولولیتیک، آمیلولیتیک و پروتئولیتیک) و تک یاخته‌ها را تحریک می‌کند. اکثر فلور میکروبی شکمبه بسیار حساس به O2 هستند. مخمرهای پروبیوتیک اکسیژن را از شکمبه حذف می‌کنند و محیط بی‌هوازی بهتری را برای رشد باکتری‌ها فراهم می‌کنند.

    روزانه 16 لیتر اکسیژن از طریق تغذیه، نشخوار و ترشح بزاق می‌تواند وارد شکمبه شود. در داخل شکمبه، سلول‌های مخمر از اکسیژن برای فرآیند متابولیک خود استفاده می‌کنند. ذرات خوراک تازه بلعیده شده دارای قند و الیگوساکاریدهای کوچک است. مخمر پروبیوتیک این ذرات کوچک را متابولیزه کرده و پپتیدها، پلی پپتیدها و اسیدهای آمینه تولید می‌کند. این فعالیت تنفسی مخمر پروبیوتیک پتانسیل کاهش اکسیداسیون را در شکمبه کاهش می‌دهد.

    تغییر منفی در پتانسیل ردوکس (20mV-) در شکمبه با افزودن مخمر پروبیوتیک مشاهده شد. این تغییر شرایط بی هوازی بهتری را در شکمبه ایجاد می‌کند.

    محیط فوق به محافظت از باکتری‌های شکمبه در برابر آسیب‌های اکسیژن و تحریک رشد باکتری‌های تخریب‌کننده سلولز کمک می‌کند. این شرایط همچنین در فرآیند تخریب سلولز (هضم سلولز) مفید خواهد بود.

    کمبود تنفسی مخمر پروبیوتیک جهش‌یافته نمی‌تواند رشد باکتری را تحریک کند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم خاصیت مهار O2 مخمرها برای رشد زیست توده میکروبی شکمبه بسیار مهم است، بنابراین هنگام انتخاب مخمر پروبیوتیک برای نشخوارکنندگان، خاصیت مهار O2 اهمیت دارد (شکل 1).

    شکل 1

    مخمرهای پروبیوتیک اثرات مفیدی بر روی گونه‌های باکتریایی متابولیزه‌کننده لاکتات دارند. S. cerevisiae فاکتورهای رشد مختلفی را فراهم می‌کند که برای رشد گونه‌های باکتریایی تخمیرکننده اسید لاکتیک ضروری هستند، مانند Megasphaera elsdenii یا Selenomonas ruminantium. در حیوانات شیری، کاهش غلظت اسید لاکتیک در داخل شکمبه با افزودن مخمر زنده مشاهده شد (شکل 2).

    شکل 2

    ترجمه و تدوین: سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

     

  • تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    تغییرات نیازهای گوساله در NASEM 2021 نسبت به NRC 2001

    کتاب NASEM که در پایان سال *2021* منتشر شد، دانش روز در مورد مواد مغذی برای گاوهای شیرده و خشک، تلیسه‌های در حال رشد و گوساله‌های جوان را بیان کرد. نویسندگان مدل ریاضی برای تخمین نیاز موادمغذی و همچنین تأمین موادمغذی ایجاد کردند. اصطلاح گوساله برای متمایزکردن گوساله از تلیسه‌ در NASEM جدید با سه ویژگی تعریف شد: گوساله‌ها کمتر یا مساوی 18٪ وزن بلوغ دارند، از شیر گرفته نشده و کمتر از 12 هفته سن دارند. برای گوساله‌های هلشتاین، این حدود 125 کیلوگرم یا 275 پوند است.

    معادلات جدید NASEM برای پیش‌بینی مصرف خوراک خشک در گوساله‌ها

     این تغییر بزرگی نسبت به نسخه 2001 می‌باشد که پیش‌بینی از خوراک خشک ارائه نمی‌کرد. در مدیریت تغذیه گوساله‌ها با افزایش سن نیاز به انتقال از خوراک مایع به جامد می‌باشد.

    بنابراین، چه عاملی باعث مصرف غذای خشک می‌شود، استارتر، علوفه یا هر دو؟

    متغیرهایی که NASEM در مدل خود مهم در نظر گرفت: وزن بدن گوساله، دریافت انرژی (به عنوان انرژی قابل سوخت و ساز) از خوراک مایع و زمانی‌که برای اولین بار به گوساله غذای استارتر داده می‌شود. آن‌ها همچنین دما را در مدل خود در نظر گرفتند و در نهایت دو معادله طراحی کردند: یکی برای آب و هوای معتدل‌تر و دیگری برای آب و هوای گرم‌تر و نیمه گرمسیری، جایی‌که میزان مصرف خوراک به‌طور مداوم کمتر است.

    مصرف ماده خشک گوساله‌ها در حدود 40 روزگی به 1 کیلو و در 68 روزگی به 2 کیلو می‌رسد. هر دو معادله پیش‌بینی می‌کند که وقتی به گوساله‌ها شیر بیشتری داده شود، گوساله‌ها دیرتر مصرف غذای جامد را شروع می‌کنند. بنابراین زمان بیشتری طول می‌کشد تا به هدف مصرف 1 و 2 کیلو خوراک جامد برسند. پس وقتی به گوساله‌ها شیر بیشتری می‌دهیم، سن مصرف خوراک جامد گوساله‌ها و سرعت افزایش مصرف به تأخیر می‌افتد. این مدت پیامدهای مهمی دارد، به‌ویژه هنگامی‌که به زمان از شیرگرفتن گوساله فکر می‌کنیم.

    محرک اصلی رشد در مدل جدید NASEM چیست؟ مصرف ماده خشک، مصرف پروتئین، یا مصرف ME؟

    نیازهای انرژی برپایه نیاز انرژی نگهدای و نیاز رشد است. انرژی نگهداری مقدار انرژی است که گوساله برای حفظ وزن بدن، انجام وظایف بدن و حفظ دمای بدن (گرم کردن یا خنک‌کردن) استفاده می‌کند. عوامل دیگری که بر نحوه محاسبه ME تأثیر می‌گذارند، از جمله میزان رشد شکمبه و رژیم غذایی.

    نیاز نگهداری براساس وزن بدن گوساله و تصحیحات مربوط به محیط، میزان بلوغ و جیره غذایی می‌باشد. انرژی خالص مورد نیاز برای رشد، ارزش کالری بافت‌های رسوب شده می‌باشد. هنگامی‌که ما انرژی خالص موردنیاز برای نگهداری و رشد را برآورد کردیم، می‌توانیم مقادیر انرژی قابل متابولیسم را براساس بازدهی استفاده از نیاز نگهداری برای انرژی خالص محاسبه کنیم.

    سمینار Jim Quigley

    ترجمه: سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بروز آبستنی از دست‌رفته در گاوهای شیری در مراحل مختلف تا 90 روز آبستنی

    بازده تولیدمثل مستقیماً با سودآوری گله مرتبط است. گاوهایی که به‌درستی تشخیص آبستنی شده‌اند باید بررسی شوند تا در صورت آبستنی از دست‌رفته (PL) به‌موقع آن‌ها را دوباره تلقیح کنید.

    جمع آوری داده‌ها و نتایج تولید مثل

    نتایج حاضر از متاآنالیز 46 مطالعه به‌دست آمده است:

    19723 پرونده تشخیص بارداری برای گاوهای شیری استفاده شد.

    سونوگرافی ترانس رکتال روش غالب در مطالعات بود (چند مطالعه همچنین دارای لمس رکتوم، اندازه گیری گلیکوپروتئین خاص بارداری، یا ژن 15 تحریک شده با اینترفرون بودند).

    4 دوره خطر برای PL تعیین شد: اوایل (19 تا 32 روز) و اواخر (30 تا 45 روز) دوره‌های رویانی و اوایل (45 تا 60 روز) و اواخر (60 تا 90 روز) دوره‌های جنینی

    نتایج PL

    در مراحل اولیه رویانی (19 تا 32 روز) به طور متوسط 27٪ (95٪ فاصله اطمینان = 21 تا 33٪) بود.

    برای اواخر مرحله رویان (30 تا 45 روز) به طور متوسط 13% (95% فاصله اطمینان = 10 تا 16%) بود.

    در مراحل اولیه جنین (45 تا 60 روز) به طور متوسط 7٪ (1 تا 4٪) بود.

    برای اواخر مرحله جنینی (60 تا 90 روز) به طور متوسط 2٪ (1 تا 3٪) بود.

    بین 28 تا 110 روز آبستنی 12.3 درصد بود.

    بین 29 تا 90 روز آبستنی 12.7 درصد بود.

    مطالعه مروری حاضر بر PL در 90 روز اول آبستنی در گاوهای شیری بوده است که نتایج تاکیدی بر تنوع قابل توجه در نرخ PL در مراحل اولیه رویانی می‌باشد.

  • اهمیت ریکاوری در اسب‌های ورزشی، استقامتی و کورسی

    اهمیت ریکاوری در اسب‌های ورزشی، استقامتی و کورسی

    اهمیت ریکاوری در اسب‌های ورزشی، استقامتی و کورسی

    اهمیت ریکاوری اگر بیشتر از خود ورزش نباشد، کمتر از آن نیز نخواهد بود. تلاش فراوانِ اسب در مسابقات ورزشی سبب ایجاد آسیب­‌های فیزیکی، فیزیولوژیکی و متابولیکی به ماهیچه­‌ها، کبد، کلیه‌­ها، قلب و ذخایر آب و الکترولیتی بدن می‌­شود. زمان و محتوای خوراک بعدی، برنامه­‌ریزی درست فعالیت­‌های ورزشی و از همه مهم­تر استفاده از مکمل­‌های مناسب و مهندسی‌شده، می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی بر زمان بهبودی و توانایی و تمایل جانور برای فعالیت­‌های بدنی بعدی داشته باشد.

    بازسازی ذخایر انرژی سلول ماهیچه

    نخستین گام مهم بازسازی ذخایر انرژی سلول­‌های ماهیچه‌­ای مورد استفاده در طول ورزش سنگین است. اگر اسب مجبور است در روزهای بعد نیز در تمرین ورزشی یا مسابقات شرکت کند، این نیاز آشکارتر می­‌شود. باید توجه داشت که نیاز به انرژی، فراتر از تأمین انرژی برای عملکرد ماهیچه‌ها برای فعالیت­‌های بدنی بعدی است، زیرا سلول‌ها برای فرآیند ترمیم و بهبود کارکرد سیستم ایمنی نیز به انرژی نیاز دارند. فعالیت ماهیچه‌­ای از یک‌سو سبب مرگ و آسیب بسیاری از سلول­‌های ماهیچه­‌ای می‌گردد و از سوی دیگر سیستم ایمنی را با کمبود انرژی و اُفت کارکرد مواجه می‌­کند. تمرینات ورزشی سنگین و مسابقات، سبب مستعد شدن اسب به ابتلا به انواعی از بیماری­‌های عفونی و ناهنجاری‌های متابولیکی می­‌گردد.

    مهم­ترین ذخیره‌­ی انرژی ماهیچه­‌ها، گلیکوژن

    گلوکز خون فقط 10 درصد انرژی سلول ماهیچه­‌ای را تأمین می­‌کند و مابقی انرژی باید از گلیکوژن ذخیره‌­ای در ماهیچه و بافت چربی تأمین شود. ماهیچه­‌ها در آغاز برای تأمین انرژی، از گلیکوژن ذخیره‌­ای خود استفاده می‌­کنند و فقط پس از 30 تا 60 دقیقه به سراغ چربی‌­ها می­‌روند؛ بنابراین تا مدت نسبتاً زیادی وابستگی شدیدی به ذخایر گلیکوژنی خود دارند. فعالیت‌­های بدنی می­‌تواند بین 30 تا 55 درصد ذخایر گلیکوژنی ماهیچه‌­ها را در مدتی کوتاه مصرف کند.

    آسیب ماهیچه

    از سوی دیگر، فعالیت ورزشی سبب دفع شدید آب و الکترولیت­‌های بدن از طریق عرق کردن می‌­شود. ماهیچه‌­ها، افزون بر از دست دادن ذخایر گلیکوژنی، آب و الکترولیت­‌های خود، دچار آسیب‌­های فیزیکی (ریزتروما یا Microtrauma)، مرگ سلولی و آسیب­‌های اکسیداتیو نیز می­‌شوند. مصرف اکسیژن زیاد توسط ماهیچه­‌های در حال فعالیت، موجب تولید مقادیر زیادی رادیکال آزاد اکسیژنی (ROS) می‌­گردد که به‌شدت به سلول­‌های ماهیچه‌­ای آسیب وارد کرده و سبب آسیب و مرگ بسیاری از آن­‌ها می­‌شود. رادیکال­‌های آزاد اکسیژنی، به غشاء، DNA، میتوکندری‌­ها (اندامک تولید انرژی در سلول) و ذخایر ویتامینی سلول ماهیچه­‌ای به‌ویژه ویتامین‌­های A، E و C آسیب‌­های جبران‌­ناپذیری وارد می­‌کنند.

    ارکان مهم در بازسازی ماهیچه

    جبران آب ازدست‌رفته­‌ی بدن (از طریق عرق کردن) را رِهیدراسیون (Rehydration) و جبران الکترولیت­‌های ازدست‌رفته را بازتعادل الکترولیتی (Electrolyte Rebalance) می‌­نامند. ترمیم سلول­‌های ماهیچه‌­ای آسیب­‌دیده و تولید سلول­‌های ماهیچه­‌ای جدید، نیازمند انواعی از آمینواسیدها به‌ویژه آمینواسیدهای شاخه­‌دار (BCAA) لوسین، ایزولوسین، والین و نیز آمینواسیدهای ضروری چون لایزین، متیونین، ترئونین، و آرجینین است. بازسازی ذخایر گلیکوژنی سلول ماهیچه‌­ای نیز نیازمند منابع کربوهیدراتی سهل‌­الوصول و سریع‌­الهضم می‌­باشد.

    از سوی دیگر به دلیل کمبود گلیکوژن، ماهیچه برای تأمین انرژی مورد نیاز خود از سه آمینواسید شاخه­‌دار لوسین، ایزولوسین، والین استفاده می‌­کند. این سه آمینواسید نقش مهمی در ساختار ماهیچه داشته و مصرف شدن آن‌­ها برای تأمین انرژی، سبب هدر رفتن این 3 آمینواسید ارزشمند و نیز تحلیل بیش‌ازپیش ماهیچه­‌ها می‌­شود.

    ریکاوری (Recovery) کلیه­‌ی اقداماتی که پس از پایان فعالیت ورزشی اسب، برای جبران و بازسازی ذخایر گلیکوژنی، آب، الکترولیت‌­های بدن و نیز ترمیم سلول­‌های ماهیچه‌­ای آسیب­‌دیده انجام می­‌شود، می‌باشد.

    مدیریت پس از مسابقات

    باید توجه داشت که پس از پایان فعالیت بدنی، نخستین کاری که توسط بدن اسب انجام می­‌شود، جبران آب و الکترولیت‌­های ازدست‌رفته، بازسازی ذخایر گلیکوژنی، ترمیم سلول­‌های ماهیچه­‌ای آسیب­‌دیده و نیز تولید سلول­‌های ماهیچه‌­ای جدید است. تمایل بدن اسب برای این بازسازی­‌ها، به‌طور خودبه­‌خودی و ذاتی وجود دارد، ولی مشکل اینجاست که در بیشتر باشگاه­‌ها و پانسیون­‌ها مدیریت تغذیه و تیمار اسب در دوره‌­ی پس از فعالیت بدنی به‌درستی انجام نمی­‌شود.

    در زمان مدیریت نادرست، اسب پس از پایان فعالیت بدنی و در دوره‌­ی استراحت، برای بازسازی ذخایر گلیکوژنی ماهیچه‌­های خود منابع کربوهیدراتی سهل‌­الوصول و سریع­‌الهضمی در اختیار ندارد. به دنبال آن بدن جانور برای جبران گلیکوژن ازدست‌رفته به سراغ پروتئین­‌های ماهیچه‌­ای رفته و آن­‌ها را تجزیه می­‌کند. آمینواسیدهای حاصل از تجزیه‌­ی پروتئین­‌های ماهیچه­‌ای وارد کبد شده و به گلوکز تبدیل می­‌شوند. این گلوکز بعد از ورود ماهیچه‌­ها به شکل گلیکوژن ذخیره‌ می‌­گردد. نتیجه‌­ی نهایی این فرآیند، تحلیل یا آتروفی ماهیچه­‌ای (Muscle Atrophy) است. تحلیل ماهیچه‌­ای، فاجعه­‌بارترین رخدادِ ممکن برای یک اسب ورزشی است و بسیاری از مالکان با این مشکل مواجه هستند.

    جمع بندی

    ریکاوری، ضروری­‌ترین کار برای بهبود کارکرد سیستم ایمنی، جلوگیری از تحلیل ماهیچه‌­ای، تأمین آب و الکترولیت­‌های ازدست‌رفته و تأمین انرژی برای فعالیت­‌های ورزشی بعدی است. بخشی از ریکاوری، مربوط به دوره‌­ی پیش از آغاز فعالیت ورزشی و بخش اصلی آن مربوط به دوره­‌ی پس از پایان فعالیت ورزشی است.

    گردآوری: محمد چمنی

  • نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    نیازهای بافری جیره گاوهای شیرده

    بافرها ترکیباتی هستند که در برابر تغییرات pH شکمبه در هنگام تغذیه با دانه زیاد، علوفه کم، علوفه ریز خرد شده و علوفه تخمیر شده (سیلاژ) مقاومت می‌کنند. نیاز به عوامل بافری در جیره گاوهای شیری تابعی از ترشح بزاق، ظرفیت بافری خوراک، پتانسیل تولید اسید جیره و اسیدیته خوراک است. بافرها عمدتاً به‌منظور کاهش اثر شرایط اسیدی جیره حاوی غلات نسبتاً بالا استفاده می‌شوند. اصطلاح بافر عموماً برای چندین ترکیب از جمله بی‌کربنات‌ها، کربنات‌ها، هیدروکسیدها و اکسیدها به کار می‌رود.

    سه منبع اصلی برای بافری کردن وضعیت اسیدی شکمبه گاوهای شیری وجود دارد که شامل:

    • بافری که به طور طبیعی در بزاق وجود دارد
    • ظرفیت بافر خوراک مصرفی
    • مکمل‌های بافری

    توانایی گاوها در بافری کردن

    گاوها 10 تا 32 لیتر بزاق به ازای هر کیلوگرم ماده خشک خوراک با میانگین 18/2 لیتر به ازای هر کیلوگرم خوراک مصرفی تولید می‌کنند. تولید بزاق با مصرف علوفه بسیار بیشتر از زمانی است که غلات مصرف می‌شود. عواملی که در ترشح بزاق مهم هستند، محتوای ماده خشک خوراک، علوفه مصرفی و اندازه ذرات علوفه است. بزاق گاو، حاوی 125 میلی اکی والان در لیتر بی‌کربنات و دارای pH 4/8 است. اسیدیته شکمبه از 5/5 تا 7 متغیر است و بنابراین، اثر بافری بزاق در حفظ pH مطلوب شکمبه بسیار مهم است. تخمیر دانه توسط میکروارگانیسم شکمبه منجر به تولید اسید می‌شود و سیلو باعث تشکیل اسید پیش ساخته در شکمبه می‌شود.

    این اسید باید توسط گاوها از طریق بزاق آن‌ها خنثی یا بافری شود تا pH شکمبه بین 5/5 تا 7 حفظ شود.

    گاوهایی که با 20 کیلوگرم ماده خشک تغذیه می‌شوند، بسته به سطح علوفه در جیره، می‌توانند معادل 3418 تا 3617 گرم در روز بی‌کربنات سدیم در بزاق خود تولید کنند (جدول 1). بنابراین مصرف علوفه نقش مهمی در میزان بافر مورد نیاز حیوان دارد. اگر نسبت دانه به علوفه جیره گاو 70:30 باشد، جیره باید حاوی حدود 0/5 درصد بی‌کربنات سدیم باشد تا همان ظرفیت بافر طبیعی جیره با نسبت 50:50 را داشته باشد.

    ظرفیت بافر خوراک

    ظرفیت بافر علوفه‌ها را می‌توان به عنوان درجه‌ای که مواد علوفه‌ای در برابر تغییرات pH مقاومت می‌کنند تعریف کرد. علوفه‌های با ظرفیت بافری بالا در برابر کاهش زیاد pH شکمبه مقاومت می‌کنند. حبوبات تمایل دارند ظرفیت بافری بالاتری نسبت به سیلوی علوفه و جو داشته باشند. از آنجایی که علوفه‌ها از نظر ظرفیت بافری متفاوت هستند، نیاز بافر جیره گاوهایی که با علوفه‌های مختلف تغذیه می‌شوند متفاوت خواهد بود.

    بنابراین، این امکان وجود دارد که گاوهایی که با سیلاژ جو تغذیه می‌شوند نسبت به گاوهایی که با سیلاژ یونجه یا یونجه تغذیه می‌شوند به بافرهای اضافه شده پاسخ بهتری بدهند. محتوای پروتئین، خاکستر کل و کاتیون (Na, K) علوفه‌ها شاخص‌های خوبی برای ظرفیت بافر کل هستند. ظرفیت بافر با افزایش این معیارها افزایش می‌یابد.

    جیره کم‌فیبر

    کمبود علوفه با کیفیت بالا اغلب منجر به مصرف جیره‌های با غلات بالا برای تأمین انرژی موردنیاز گاوهای شیرده می‌شود. با افزایش نسبت غلات در جیره، pH شکمبه، نسبت استات به پروپیونات شکمبه و درصد چربی شیر کاهش می‌یابد. نشخوار و ترشح بزاق نیز در نتیجه کاهش مصرف فیبر جیره کاهش می‌یابد. کاهش ترشح بزاق، ناشی از فیبر مؤثر ناکافی (علوفه خرد شده بلند) در جیره را میتوان با تغذیه مکمل‌های بافری جبران کرد.

    در جیره‌های حاوی غلظت کم فیبر، افزودن بافرهای غذایی منجر به افزایش pH شکمبه می شود. سودمندترین اثر بافرهای افزوده شده بر pH شکمبه 4 تا 9 ساعت پس از مصرف (زمانی‌که PH شکمبه به پایین‌ترین مقدار می‌رسد) خواهد بود. برای حداکثر هضم سلولز محدوده بهینه pH پیشنهادی 6/4 تا 6/8 است. هنگامی که PH شکمبه 6/5 باشد، 40 درصد از NDF جیره هضم می‌شود، در حالی‌که در pH 5/5 هضم کمتر از 20 درصد است و در  5 pH  اساساً هضم NDF انجام نمی‌شود.

    متداول‌ترین دلایل برای افزودن بافر به جیره، جبران کاهش ترشح بزاق گاوهایی است که با مقادیر ناکافی علوفه تغذیه می‌شوند و خنثی کردن اسیدیته اضافی شکمبه ناشی از تخمیر دانه‌های نشاسته‌ای است. در حالت ایده‌آل، بافرها باید در طول فواصل شدیدترین تولید اسید در شکمبه آزاد شوند یا باید با آزادسازی مداوم از افت ناگهانی pH شکمبه جلوگیری کنند. در هنگام انتخاب بافر خوش طعم بودن مورد توجه قرار می‌گیرد. زمانی‌که بافرها در TMR تغذیه می‌شوند یا با بخش سیلو جیره مخلوط می‌شوند، طعم معمولاً مشکلی ایجاد نمی‌کند. از آنجایی که جیره‌های پرانرژی در اوایل شیردهی تغذیه می‌شوند، استفاده از بافرها در این مرحله کاربردی است.

    Reza Khorasani, Department of Agricultural Food and Nutritional Science,University of Alberta

    ترجمه سحر کریمی