بلاگ

  • هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری

    هایپوکلسمی در گاوهای شیری از مشکلات متابولیکی رایج در دامداری می‌باشد. همانطور که می‌دانیم غلظت کلسیم خون گاوها پس از زایمان غالباً پایین است. هرچند نحوه مدیریت و رفتار با این حیوانات در طول زمان تغییر کرده است.

    Luciano Caixeta، دانشیار دامپزشکی گروه گاوشیری در دانشگاه مینه‌سوتا، از تحقیقات اخیر در مورد هیپوکلسمی صحبت کرد. هایپوکلسمی به عنوان غلظت کم کلسیم خون همراه با علائم بالینی یا بدون علائم بالینی تعریف می‌شود. وی بیان کرد که هایپوکلسمی بالینی حدود 1% گاوها را تحت تاثیر قرار می‌دهد، در حالی‌که اثرات هایپوکلسمی تحت بالینی در مزارع گاو شیری عمدتاً بین 25% تا 73% مشاهده می‌شود.

    مواد و روش

    ایشان پس از بررسی تأثیرات مختلف هایپوکلسمی روی گاوها داده‌های مربوط به مطالعه 300 گاو شیری شکم دوم به بالا را گزارش کردند.

    آن‌ها گاوها را در زمان زایمان به چهار گروه از نظر غلظت کلسیم خون تقسیم کردند:

    1. نورموکلسمی – 41٪. این دسته از گاوها به ندرت زمین‌گیر می‌شوند.
    2. هیپوکلسمی گذرا – 13٪. این دسته از گاوها زمین‌گیر می‌شوند اما به سرعت به حالت عادی برمی‌گردند.
    3. هیپوکلسمی مداوم – 19٪. این دسته از گاوها زمین‌گیر می‌شوند ولی به طور کامل به حالت عادی برنخواهند گشت.
    4. هیپوکلسمی گذرا – 27٪. زمین‌گیر شدن در این دسته از گاوها دیرتر اتفاق خواهد افتاد اما به طور کامل به حالت عادی برنمی‌گردند.

    گاوهای مبتلا به هیپوکلسمی پایدار و گذرا هستند که در دامداری مشکل ایجاد می‌کنند. داده‌ها نشان داد که گاوهایی که صرفاً در روز زایمان کلسیم خون پایینی داشتند نسبت به گاوهایی که تا چند روز پس از زایمان کلسیم خون پایینی داشتند، به بیماری‌های کمتری مبتلا شدند، کمتر از گله حذف شدند و شیر بیشتری تولید کردند.

    هنگامی‌که دامداری هایپوکلسمی بالینی دارد، اولین چیزی که باید ارزیابی شود توان ایستادن گاو است. اگر گاو قادر به ایستادن نیست، باید به تدریج بطری داخل وریدی گلوکونات کلسیم 23% یا CMPK دریافت کند.

    در ادامه Caixeta توضیح داد که غلظت کلسیم خون گاو زمین‌گیر به میزان قابل توجهی پایین است و به افزایش ناگهانی غلظت کلسیم خون نیاز دارد و بطری داخل وریدی در این زمان انتخاب خوبی است. گاوهایی که توان ایستادن دارند سطح کلسیم خون پایینی ندارند و یک بطری داخل وریدی سطح کلسیم را خیلی بالا می‌برد و باعث می‌شود تا چرخه‌های تنظیم کلسیم فعال شود و سطح کلسیم کاهش یابد. تزریق همزمان بطری دوم با بطری اول واکنش مشابهی ایجاد می‌کند و کلسیم بیش از حد نیاز فراهم شده و به دنبال آن سطح کلسیم کاهش می‌یابد. استفاده از ویال دوم به صورت داخل وریدی 12 ساعت بعد یا تزریق زیر جلدی بطری دوم نیز بی اثر است. تنها در صورتی که یک گاو دوباره زمین بخورد باید یک بطری دیگر کلسیم داخل وریدی دریافت کند.

    نتیجه‌گیری

    گاوهای شکم اول به بولوس کلسیم نیاز ندارند، اما گاوهای چندشکم پرتولید، گاوهای لنگ یا هر گاوی که در حین زایمان کاهش مصرف ماده خشک داشته است، مصرف بولوس کلسیمی سودمند خواهد بود. در نتیجه خوراندن کلسیم به گاوهایی که پیرامون زایش لنگش داشتند نسبت به گاوهای سالم، مفیدتر خواهد بود و همچنین برای گاوهایی که در دوره شیردهی قبلی تولید بالاتری داشتند، خوراندن کلسیم سودمندتر خواهد بود. مدیریت سطح کلسیم حول زایش و درمان انتخابی گاوها برای هایپوکلسمی باعث صرفه جویی در هزینه تولید کننده می‌شود. همچنین به گاوها کمک می‌کند تا با موفقیت بیشتری به دوره شیردهی بعدی منتقل شوند.

    Hoard’s Dairyman Intel 2023

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

     

  • سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    [vc_row][vc_column][vc_column_text]

    سيستم­‌های اسکور بندی بالينی در گوساله­‌های نوزاد

    • مقدمه‌

    اسکور بالینی (Clinical scores) يکی از موارد مهم در مدیریت پرورش گوساله‌­ی نوزاد (در آغاز تولد و هفته‌های نخست پس از تولد) است. اسکورهای بالینی برای ارزیابی زنده‌­مانی گوساله­‌ی نوزاد و تشخیص و نظارت بر اسهال و بیماری‌های تنفسی گوساله استفاده می‌شود. اين اسکورها به دامپزشکان و دامپروران کمک می‌کند تا گوساله‌هایی را که نیاز به کمک دامپزشکی دارند، به‌سرعت شناسايی کنند. اسکورهای بالینی درواقع اعدادی هستند که به يک گوساله داده می‌شوند تا همبستگی ميان احتمال بروز بيماری (اسهال يا بيماری­‌های تنفسی) و ويژگي­های ظاهری گوساله را برقرار نمايند و به دامپزشک کمک می‌کند تا گوساله‌هایی را که نیاز به کمک دامپزشکی دارند، شناسایی کند.

    نرخ گزارش شده­‌ی مرگ‌ومیر گوساله در کشورهای اروپایی از 3.87 تا 7 درصد متغیر است و بیشترین خطر مرگ در طول 4 هفته‌­ی نخست زندگی رخ می‌دهد.

    مرگ و میر گوساله

    مرگ‌ومیر گوساله در این دوره را می‌توان به دو بخش دسته‌­بندی کرد:

    • مرگ‌ومیر پری­ناتال (Perinatal): مرده زایی پس از 260 روز بارداری تا 48 ساعت پس از تولد؛
    • مرگ‌ومیر نوزادان (Neonatal mortality): مرگ گوساله­ بین 3 تا 30 روزگی پس از تولد.

    گزارش‌­ها نشان داده‌­اند که دلايل اصلي مرگ‌ومیر پري­ناتال (يا مرده­‌زايی) در درجه­‌ی نخست، سخت­‌زايی و آسيب‌­های ناشی از آن (کمبود اکسیژن و ترومای حاصل از سخت‌­زايی)، و تا حد بسیار کمتری، مرگ درون­‌رحمی و خروج زودرس جفت (Placental expulsion) مي­‌باشد. اين در حالی است که اسهال و ذات‌الریه شایع‌ترین علل مرگ نوزادان پس از تولد هستند. بااین‌حال، در بیش­تر موارد، فاکتورهای چندعاملی (Multifactorial) سبب مرگ‌ومیر گوساله‌ها می‌­شوند. منظور از فاکتورهای چندعاملی، ترکیبی از عوامل مادری (Dam factors)، عوامل عفونی و مدیریت غیر بهینه است.

    خطر بروز مرگ‌ومیر پری­ناتال، طی سال­‌های اخیر افزایش یافته است. افزایش مرگ‌ومیر پری­ناتال در کشورهای پيشرفته موجب مشکلات زير شده است:

    • کاهش شمار گوساله‌ها به‌عنوان جایگزینی برای دام­‌های حذف شده (برای کشتار يا فروش)؛
    • کاهش کارايی توليد؛
    • به تأخیر انداختن پيشرفت ژنتيکی.

    درنتیجه، برنامه‌های مديريتی که مرگ‌ومیر در گوساله‌های نوزاد را به حداقل برسانند، برای دامپروران بسيار ارزشمند خواهند بود. يک ابزار ارزشمند برای این منظور، کاربرد سیستم‌های رتبه‌­بندی (Scoring system) است که دامداران و دامپزشکان را قادر می‌سازد تا یک رویکرد سیستماتیک در این زمینه درپیش گیرند. سیستم‌های رتبه‌­بندی، ابزاری برای ارزیابی عینی و بیان وضعیت بالینی و دسته‌­بندی گوساله­‌های بیمار هستند.

    • اسکورهای زنده­‌مانی (Viability Scores)

    2-1- اسکور آپگار (APGAR Score)

    در کشورهای پيشرفته، برنامه‌های مراقبت‌های پيش و پس از زایمان منجر به موفقیت بسیار بالایی برای پیش­گیری از مشکلات در نوزادان تازه متولدشده‌ی انسان شده است. بخشی از این موفقیت به دلیل الزام انجام روش­‌های استاندارد برای بررسی سلامت و زنده­‌مانی (با استفاده از رتبه‌­دهی یا اسکور) در عرض چند دقیقه‌­ی نخست پس از تولد نوزاد انسان است. در سال 1953 نخستين روش رتبه‌­دهی زنده­‌مانی نوزاد انسان، توسط پزشکی آمريکايی به نام ویرجینیا آپگار (Virginia Apgar) باهدف امکان ارزیابی همه­‌ی نوزادان انسان در سراسر جهان و تحت تمام شرایط بالینی ممکن، پيشنهاد و اجرا شد. این رتبه­‌بندی شامل پنج فراسنجه­‌ی زير بود:

    • ضربان قلب (Heart rate
    • تلاش تنفسی (Respiratory effort
    • تحریک‌پذیری انعکاسی يا رفلکسی (Reflex irritability
    • تونوس ماهيچه­‌ای (Muscle tone
    • رنگ (Color).

    هدف این رتبه­‌بندی، ارزیابی اختلالات يا ناپايداري‌­های هِمودینامیکی (Hemodynamic compromise or instability) در نوزاد انسان بود. دانش هِمودینامیک به دانشی گفته می­‌شود که در آن به بررسی دینامیک جریان خون (حرکت­‌شناسی خون) یعنی کاهش، افزایش یا توقف جریان خون در بافت‌­های گوناگون بدن پرداخته می­‌شود. دینامیک جریان خون ارتباط مستقیمی با سیستم قلبی – رگی، سیستم عصبی، سیستم ماهیچه‌­ای، سیستم تنفسی، سیستم هورمونی و … دارد؛ ازجمله ارزیابی­‌های هِمودینامیکی نوزاد می­‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • سیانوز (Cyanosis): کبودي پوست به دليل کمبود اکسيژن خون؛
    • هایپوپِرفیوژن (Hypoperfusion): کاهش يا اُفت جريان خون به يک بافت يا اندام؛
    • بردی­کاردی (Bradycardia): کاهش شمار ضربان قلب به زير حدِ بهنجار؛
    • هایپوتونی (Hypotonia): کاهش تونوس ماهيچه­‌هاي اسکلتی؛
    • توقف تنفسی یا آپنه (Respiratory depression, or apnea).
    • تدوین و گردآوری: دکتر محمد چمنی

    [/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][us_btn label=”دانلود فایل پی دی اف” link=”%7B%22url%22%3A%22https%3A%2F%2Fdamdarbartardairyfarm.com%2Fwp-content%2Fuploads%2F2024%2F01%2F%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%8A-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C%D9%86%DB%8C.pdf%22%2C%22target%22%3A%22_blank%22%7D” align=”center”][/vc_column][/vc_row]

  • ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    ایمنی و اثربخشی لووسل (Saccharomyces cervisiae CNCM I-1077)

    مقدمه

    به دنبال بررسی اتحادیه ایمنی مواد غذایی اتحادیه اروپا (EFSA) در مورد مواد افزودنی و یا مواد مورد استفاده در خوراک دام (FEEDAP) جهت بررسی علمی در مورد ایمنی و اثربخشی Levucell® SC برای گاوهای شیری، گاو پرواری، دام سبک و شتر نتایج زیر حاصل گردید.

    مواد و روش

    پایداری 9 بچ SC20 هنگام مخلوط شدن با پیش مخلوط ویتامین و مواد معدنی برای گوسفند، پیش مخلوط معدنی برای گاو و پیش مخلوط معدنی برای گاو و بز آزمایش شد و مقدار 0.3-1٪ گنجانده شد. نمونه‌ها در کیسه‌های آلومینیومی در دمای 20 درجه سانتیگراد به مدت 6 ماه (سطوح مورد انتظارCFU/kg 1010-1011) نگهداری شدند. بیان شد که میزان افت زنده‌مانی در طول این زمان بسیار کم (log0.5>) بود.

    پایداری سه بچ SC20 هنگام مخلوط شدن با خوراک مش (آردی) برای نشخوارکنندگان (غلظت مورد انتظار 109CFU/kg)، نگهداری در کیسه‌های آلومینیومی و در دمای 20 درجه سانتی‌گراد به مدت 3 ماه آزمایش شد. میزان افت زنده‌مانی در این مطالعه قابل اغماض است.

    سه دسته از محصول لووسل (SC10 ME) و سه دسته از محصول لووسل با قابلیت پلت (SC Titan) با خوراک نشخوارکنندگان شیری (غلظت مورد انتظار 109 ×  5- 1010×  1 CFU در کیلوگرم)، در معرض پلت کردن (در 50-65 درجه سانتی‌گراد)، مخلوط شدند. در کیسه‌های آلومینیومی بسته‌بندی و در دمای 20 درجه سانتی‌گراد به مدت 3 ماه نگهداری شد.

    برای تعیین میزان زنده‌مانی در طول پلت کردن شمارش مخمر قبل و بعد فرآیند اندازه گیری شد. در هیچ کدام از آزمایش‌ها افت در شمار میکروبی پس از پلت کردن و پس از 3 ماه نگهداری مشاهده نشد. این گزارش نشان‌دهنده پایداری در برابر پلت شدن و ذخیره‌سازی بود.

    جمع‌بندی

    این مطالعه به خوبی نتایج واقعی استفاده از محصول لووسل در انواع خوراک و میکس با ویتامین و مواد معدنی را نشان می‌دهد که پس از 3 تا 6 ماه از مقدار زنده‌مانی لووسل SC20 کاسته نشده است و این محصول توانایی زنده‌مانی خود را حفظ کرده است و با موارد ذکر شده تقابل ندارد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تعادل الکترولیت و ذخیره‌سازی گلیکوژن در ماهیچه اسب

    تعادل الکترولیت و ذخیره‌سازی گلیکوژن در ماهیچه اسب

    تعادل الکترولیت و ذخیره‌سازی گلیکوژن در ماهیچه اسب

    بسیاری از پژوهش­‌ها نشان داده‌­اند که ذخیره­‌سازی گلیکوژن در ماهیچه، همیشه همراه با آب و الکترولیت‌­ها است. به‌عنوان نمونه، هر گرم گلیکوژن ذخیره‌شده در ماهیچه همیشه همراه با 3 تا 4 گرم آب و یک گرم پتاسیم است. تأمین هر گرم پتاسیم همراهِ گلیکوژن نیز نیازمند 1/5 گرم سدیم و مقادیری منیزیم و کلسیم است. بنابراین عدم وجود هم‌زمان آب و الکترولیت­‌ به میزان کافی در سلول ماهیچه‌­ای، عملاً امکان ذخیره­‌سازی گلیکوژن در ماهیچه را از بین می‌­برد.

    رهیدراسیون و تعادل الکترولیتی

    پس از پایان فعالیت ورزشی آب‌رسانی (رِهیدراسیون) و الکترولیت‌رسانی به بدن مقدم بر هر کار دیگری است.

    بسیاری از اسب­داران بر پایه‌ی یک تصور نادرست و قدیمی، از دادن آب به اسب پس از فعالیت ورزشی (به دلایلی چون کولیک یا لنگش) خودداری می­‌کنند. امروزه این تصور کاملاً رَد و منسوخ شده است و اگر کولیک یا لنگشی رخ دهد، به دلیل عدم مدیریت درست برای سرد کردن بدن پس از ورزش است.

    بعد از کاهش دمای بدن و رسیدن ضربان قلب و تنفسبه حالت نرمال، آب ولرم و تمیز در اختیار اسب قرار دهید.

    اصطلاح آب طلایی و آب الکترولیتی

    یکی دیگر از دلایل سرد کردن بدن، جلوگیری از ادامه‌­ی عرق کردن و ممانعت از دفع بی­‌دلیل آب و الکترولیت­‌های بیشتر است. بنابراین باید در کوتاه­ترین زمان ممکن پس از سرد شدن بدن، طبیعی شدن ضربان قلب و تنفس، آب فراوان و باکیفیت به اسب داد.

    در اختیار قرار دادن آب در کوتاه­ترین زمان ممکن پس از پایان فعالیت ورزشی را به‌اصطلاح آب طلایی (Golden Water) می­‌نامند. این زمان، بهترین فرصت ممکن برای تأمین الکترولیت­‌های ازدست‌رفته­‌ی بدن نیز می­‌باشد که با افزودن این الکترولیت­‌ها به آب مصرفی می­‌توان هم‌زمان با آب‌رسانی به اسب، الکترولیت­‌های لازم را نیز تأمین کرد.

    بنابراین، پیش از بازسازی ذخایر گلیکوژنی، باید حتماً آب و الکترولیت‌­ را تأمین کرد و در غیر این صورت بازسازی ذخایر گلیکوژنی یا انجام نمی­‌شود و یا با راندمان بسیار پایینی انجام می­‌شود. به آبی که به آن الکترولیت­‌ها اضافه شود، آب الکترولیتی (Electrolytic Water) می‌گویند. استفاده از آب الکترولیتی برای جبران کمبود آب و الکترولیت‌های بدن بسیار سودمندتر از آب معمولی است.

    عدم دسترسی آب پس از تمرین

    عدم دسترسی اسب به آب پس از پایان فعالیت ورزشی، دو مشکل دیگر را هم ایجاد خواهد کرد:

    نخست، کمبود آب بدن موجب عدم تولید مخاط محافظتی در مجاری هوایی می‌شود و اسب را مستعد آسم می­‌کند. در حالت طبیعی این مخاط محافظتی، گردوغبار و میکروب‌­های ورودی به مجاری تنفسی را جذب کرده و به بیرون از بدن هدایت می­‌کند.

    دوم، اسبی که دچار کمبود آب بدن یا دِهیدراسیون (Dehydration) است، خوراک علوفه‌­ای و کنسانتره­‌ی خشک را به دلیل کاهش بزاق به سختی بلع می‌کند. در این وضعیت ممکن است دچار انسداد مری (Choke) و یا انسداد روده (کولیک) به دلیل کمبود ترشح مخاط در دستگاه گوارش شود. بنابراین مشاهده­‌ی کولیک، انسداد مری و لنگش به دلیل کمبود آب و الکترولیت­‌های بدن پس از ورزش و عرق کردن زیاد است.

    نکته‌­ی مهم دیگر این است که مصرف آبِ معمولی به‌تنهایی دارای اثر آب‌رسانی کمتری نسبت به آب دارای الکترولیت‌­ها است. اگر آب به صورت آبِ معمولی مصرف شود، فقط حدود 40 درصد آن جذب و مابقی از راه ادرار دفع می‌­شود و برای جبران آب ازدست‌رفته (طی عرق کردن در حین ورزش)، اسب باید در چند نوبت حجم زیادی آب بنوشید.

    این در حالی است که با این کار فقط کمبود آب بدن جبران می­‌شود، نه الکترولیت­‌های ازدست‌رفته!

    در چنین شرایطی، الکترولیت­‌های ازدست‌رفته فقط از راه مصرف خوراک، قابل جبران است و برای اسبی که در هر ساعت فعالیت بدنی ممکن است تا 15 لیتر عرق حاوی الکترولیت از دست بدهد، جبران این الکترولیت­‌ها نیازمند مصرف مقدار زیادی کنسانتره است که اسب را با خطر کولیک مواجه می­‌کند.

    استفاده از آبِ الکترولیت­‌دار که حالتی هیپوتونیک (Hypotonic Water) دارد، هم سبب جذب بیش از 75 درصد آب می‌­شود و هم به‌سرعت الکترولیت‌­های ازدست‌رفته را جبران می­‌کند.

    کمبود آب و الکترولیت‌های بدن

    از دست دادن آب و الکترولیت­‌های بدن باعث چروک شدن (Cell Shrinkage) سلول­‌های بدن و به‌ویژه ماهیچه‌­ها می‌شود. در نتیجه کارکرد فیزیولوژیکی آن‌­ها را به‌شدت به مخاطره می‌­اندازد. کمبود آب، باعث غلیظ شدن خون و افزایش ضربان قلب برای هدایت این خونِ غلیظ در رگ­‌ها و به دنبال آن افزایش فشارخون می­‌شود. با غلیظ شدن خون، انعطاف‌­پذیری سلول­‌های قرمز خون کاهش می‌یابد در نتیجه امکان آسیب دیدن آن­‌ها در حین عبور از مویرگ‌­ها در بخشی از بافت­‌های ماهیچه­‌ای وجود دارد.

    انسداد یا کاهش جریان خون به بخش­‌هایی از بافت ماهیچه­‌ای سبب کمبود اکسیژن در آن بخش (یا همان ایسکِمی موضعی) و دردهای عضلانی می­‌شود.­ یکی از دلایل مهم بروز درد عضلانی در اسب، پس از پایان فعالیت ورزشی، همین مورد است.

    آبِ هیپوتونیک دارای اسمولاریته­‌ای کمتر از اسمولاریته­‌ی خون است. به همین دلیل، به‌سرعت همراه با الکترولیت­‌های موجود در خود، جذب خون و سلول‌­های بدن می‌­شود. بدین ترتیب خون را رقیق کرده و مشکلات گفته‌شده در بالا پیش نمی‌­آیند.

  • ریکاوری بعد از تمرینات اسب ورزشی

    ریکاوری بعد از تمرینات اسب ورزشی

    ریکاوری بعد از تمرینات اسب ورزشی

    بازسازی ذخایر گلیکوژنی ماهیچه نیز دارای یک‌ زمانِ طلایی است. این زمان طلایی در فاصله‌ی زمانی کوتاهی پس از پایان فعالیت ورزشی است. در اسب (برخلاف انسان) بازسازی ذخایر گلیکوژنی ماهیچه فرآیندی بلندمدت بوده و بین 48 تا 72 ساعت به طول می‌کشد. هرچه استفاده از مکمل گلیکوژن‌ساز به تأخیر بیافتد، بازسازی ذخایر گلیکوژنی ماهیچه نیز با تأخیر بیشتری انجام می‌شود. استفاده از مکمل گلیکوژن‌ساز در کمتر از یک ساعت پس از پایان فعالیت ورزشی، دارای بهترین نتیجه خواهد بود. البته لازم است قبل یا همزمان با آن آب همراه با الکترولیت در اختیار اسب قرار گیرد. استفاده از مکمل آمینواسیدهای شاخه‌دار نیز باید حتماً پس از پایان فعالیت ورزشی انجام شود.

    نکات مهم در مورد عرق اسب:

    غدد عرقی انسان بیشتر از نوع اکرین (ECCRINE) هستند. این غدد، عرقی هیپوتونیک تولید می‌کنند که در مقایسه با سایر مایعات بدن، حاوی غلظت کمتری از الکترولیت‌ها است. این امر اسمولاریته پلاسمای خون را افزایش می‌دهد و سبب تحریک تشنگی و تمایل شدید به نوشیدن آب در انسان می‌گردد. در اسب برخلاف انسان، بیشترِ غدد عرقی از نوع آپوکرین (APOCRINE) هستند. غدد آپوکرینِ اسب، عرقی هایپرتونیک تولید می‌کنند که در مقایسه با سایر مایعات بدن، حاوی غلظت زیادی از الکترولیت‌ها است. عرق هایپرتونیک، اسمولاریته‌ی خون را افزایش نمی‌دهد و به همین دلیل، سبب تحریک تشنگی نمی‌شود که یکی از دلایل اصلی عدم تمایل اسب به خوردن آب در فعالیت‌های ورزشی می‌باشد. بنابراین، اسبی که به‌شدت عرق می‌کند، مقادیر فراوانی الکترولیت از دست می‌دهد، به‌شدت در معرض خطر کم‌آبی (دِهیدراسیون)، تنش گرمایی، خستگی و گرفتگی ماهیچه‌ای، آریتمی قلبی (نامنظم شدن ضربان قلب که بسیار خطرناک است) و… قرار دارد.

    نکته‌ی بسیار مهم در مورد دوره‌ی زمانی ریکاوری:

    ریکاوری در اسب یک فرآیند بلندمدت است و نباید انتظار داشت که فقط پس از پایان فعالیت بدنی، با یک دوره استفاده از مکمل‌های ویژه‌ی ریکاوری بتوان شرایط فیزیولوژیکی، متابولیکی و ایمنی‌شناختی را به‌سرعت به حالت نرمال برگرداند.

    در اسب‌های ورزشی، استقامتی و کورسی دوره‌ی زمانی ریکاوری برای دستگاه‌های گوناگون بدن متفاوت است؛ این دوره برای ترمیم ریه‌ها 1 تا 2 روز، بازسازی ذخایر گلیکوژنی ماهیچه‌ها و کبد و نیز بهبود شرایط دستگاه گوارش 2 تا 3 روز، تعادل الکترولیتی 5 تا 7 روز، ترمیم ماهیچه‌های آسیب‌دیده 7 تا 10 روز، بهبود کارکرد سیستم ایمنی 2 هفته، بهبود و ترمیم آسیب‌های استخوانی، تاندونی و مفاصل (به شرطی که جدی نباشند) 3 تا 4 هفته می‌باشد.

    حال پرسش این است: ” اگر ریکاوری کامل روزها یا هفته‌ها زمان می‌برد، پس چگونه است که یک اسب می‌تواند به صورت روزانه به تمرین ورزشی بپردازد و یا 2 تا 3 روز در مسابقات شرکت کند؟” در طی دوره‌ی ریکاوری، اسب در حال تلاش دائمی برای بهبودی‌های جزئی و تدریجی است و بدون کمک‌های تغذیه‌ای و مدیریتی، قادر به انجام این کار نیست”.

    انجام عمل ریکاوری نه‌تنها نیازمند مکمل‌های مناسب بر اساس هدفِ کاربرد آن‌ها است، بلکه نیازمند مدیریت درستِ کاربرد آن‌ها و نیز مدیریت دقیق ورزش توسط فردی خُبره می‌باشد.

  • سودمندی استفاده از مخمرها

    سودمندی استفاده از مخمرها

    سودمندی استفاده از مخمرها (ساکارومایسز سرویسه)

    مقدمه

    مخمرها میکروارگانیسم یوکاریوت از خانواده قارچ‌ها هستند. معمولاً اندازه 10 میکرومتر دارند و دارای یک غشاء هسته، دیواره سلولی و محتوای سیتوپلاسمی می‌باشند. مخمرها هتروتروف‌اند یعنی به مواد آلی به عنوان منابع انرژی و مواد مغذی وابسته هستند. همه مخمرها شبیه هم نبوده و تاکنون 60 جنس و 1500 گونه از مخمر شناخته شده‌اند و تنها تعداد محدودی از آن‌ها به صورت تجاری قابل استفاده هستند. با توجه به توانایی ویژه و خصوصیات تغذیه‌ای مخمر ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae)، بهترین گونه برای استفاده برای تغذیه حیوان می‌باشد. برای این گونه هزاران سویه مختلف وجود دارد که با توجه به خواص ژنتیکی دارای فعالیت و متابولیسم متفاوت می‌باشند. بنابراین، محصولی از مخمر برای کاربرد خاص در تغذیه حیوانات استفاده می‌شود که باید به دقت انتخاب گردد تا نتیجه مطلوب حاصل شود.

    انواع مختلف مخمر و محصولات حاصل از آن در تغذیه دام استفاده می‌شود که شامل:

    مخمر زنده (پروبیوتیک)

    مخمرهای زنده یا پروبیوتیک‌ها به عنوان میکروارگانیسم‌های زنده‌ای شناخته می‌شوند که با مصرف مقادیر کافی، باعث افزایش سودمندی برای سلامت دام می‌شوند. یکی از چالش‌های تولید مخمر، اطمینان از زنده و فعال ماندن آن در طی فرآیند تولید، فرآوری خوراک، انبارداری و تا زمان رسیدن به دستگاه گوارش می‌باشد.

    مخمرهای زنده باعث ایجاد اثرات مثبت بر نشخوارکنندگان ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae CNCM1-1077) و تک معده‌ای‌ها (Saccharomyces Cerevisiae CNCM1-1079) می‌شوند و این وابسته به سویه مخمر مورد استفاده می‌باشد. فوایدی از سویه‌های خاص مخمر برای کنترل pH شکمبه (کاهش خطر اسیدوز) در نشخوارکنندگان وجود دارند که از طریق بهبود شرایط تخمیر شکمبه، بهبود قابلیت هضم فیبر و افزایش استقرار میکروبی شکمبه حاصل می‌شود. در تک معده‌ای‌ها مخمرهای زنده می‌توانند سبب بهبود هضم از طریق اثرات سودمند بر فلورمیکروبی دستگاه گوارش شوند که سبب بهبود راندمان خوراک و عملکرد حیوان می‌شوند. همچنین مخمرها می‌توانند به حفظ سلامت دستگاه گوارش و کاهش بروز علائم اختلالات گوارشی کمک کنند.

    سلول کامل مخمر غیر فعال

     بیشتر مواد مغذی در سیتوپلاسم سلول مخمر قرار دارد و سلول‌های مخمر باید لیز شوند تا این مواد مغذی را رها کنند که برای حیوان قابل جذب باشند. سویه مخمر و فرآیند تولید (مثل شرایط خشک کردن) می‌تواند خصوصیات، ساختار، ترکیب و راندمان محصول نهایی را تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به فرآیند غیر فعال‌سازی (که از فرآوری‌های حرارتی، مکانیکی و شیمیایی استفاده می‌شود) انواع مختلفی از مخمرهای غیر فعال وجود دارند.

    مخمر اتولیز

    اتولیز یک فرآیند خودهضمی می‌باشد که سلول از طریق عمل آنزیم‌های هضمی داخلی (آنزیم‌های اندوژنوس) باعث غیر فعال شدن خودش می‌شود. فرآیند اتولیز نسبت به فرآیندهای هیدرولیز کمتر قابل کنترل و جهت‌دهی است. پروتئین‌ها و نوکلوئوتیدها تنها به مقدار کمی جدا می‌شوند. این مخمرها در جیره حیوانات برای افزایش خوشخوراکی و حمایت از سلامت دستگاه گوارش و هضم غذا استفاده می‌شوند و اثر پری بیوتیکی دارند.

    مخمرهای هیدرولیز

    مخمرهای هیدرولیز از هضم سلول مخمر توسط آنزیم اگزوژنوس تولید می‌شوند. آنزیم‌های انتخابی در طی فرآیند تولید به‌صورتی اضافه می‌شوند که سطح مطلوبی از هیدرولیز حاصل شود. پروتئین‌ها به پپتیدهای با اندازه کوچک و اسیدهای نوکلوئیک تقسیم می‌شوند و فرآیند هیدرولیز کاملاً قابل کنترل و جهت‌دهی است و در نهایت مواد مغذی با قابلیت هضم نسبتاً بالا تولید می‌شوند. مخمرهای هیدرولیز دارای دیواره سلولی و عصاره مخمر هستند و در هیچ مرحله‌ای از فرآیند هیدرولیز از هم جدا نمی‌شوند.

    مخمرهای غنی غیرفعال

    این مخمرها با مواد معدنی یا ویتامین‌ها غنی شده‌اند که نوع خاصی از مخمرهای غیر فعال هستند. همانند انسان‌ها، مخمرها وقتی در معرض تابش نور UV قرار می‌گیرند، می‌توانند به طور طبیعی ویتامین D را تولید کنند.

    در این فرآیند استرول‌های طبیعی درون مخمر (ارگوسترول) به ویتامین D (ارگوکلسیفرول) تبدیل می‌شوند. همچنین مخمرها توانایی گرفتن یا ورود مواد معدنی کمیاب (سلنیوم، کروم، ید، منگنز و …) را به درون سلول خود دارند و این ویژگی برای تولید یک توده مخمر غنی از مواد معدنی ایده‌آل است. مخمر S.Cerevisiae NCYCR397 می‌تواند سلنیم غیر آلی را استفاده کرده و سپس به صورت سلنو-آمینواسید آلی (سلنو-متیونین و سلنو-سیستئین) وارد پروتئین‌های مخمر کند. سلنیوم در فرم آلی دارای قابلیت دسترسی بالاتری است.

    دیواره سلولی مخمر

    دیواره سلولی مخمر در حقیقت بخش نامحلول مخمر هیدرولیز و یا اتولیز است که بعد از جداسازی از محتوای عصاره مخمر حاصل می‌شود، 40-30 درصد وزن خشک سلول مخمر را تشکیل می‌دهد و شامل دو لایه است. لایه خارجی غنی از مانان اولیگوساکاریدها (MOS) است، 30-20 درصد وزن دیواره سلولی را تشکیل می‌دهد که وابسته به شرایط فرآوری می‌باشد. MOS مسئول جلوگیری از اتصال باکتری‌های نامطلوب به سطح مخمر، تبادلات غشائی، تخلخل یا نفوذپذیری و به طور گسترده‌تر حفاظت از مخمر در برابر عوامل محیطی است.

     لایه داخلی غنی از بتا 1 و 3-گلوکان و بتا 1 و 6-گلوکان و 35-20 درصد وزن دیواره سلولی مخمر را تشکیل می‌دهد که سبب حالت استحکام و انعطاف‌پذیری در دیواره سلولی می‌شود. همچنین این لایه حاوی کیتین (حدود 2 درصد دیواره سلولی) است که نقش اصلی در تکمیل دیواره سلولی (انسجام دیواره) دارد. ساختار و ترکیب دیواره سلولی مخمر تأثیر مستقیم روی خصوصیات بیولوژیکی دیواره سلولی و فعالیت آن دارد. هر محصول دیواره سلولی مخمر ویژگی منحصر به فرد دارد که عملکرد و کاربرد آن را در تغذیه دام مشخص می‌کند.

    دیواره سلولی مخمر به طور ویژه در همه گونه‌های حیوانات می‌تواند:

    1)       به حفظ سلامت دستگاه گوارش کمک کند.

    2)       باعث حمایت از استفاده از خوراک و عملکرد رشد حیوانات شود.

    3)       باعث تقویت سیستم ایمنی و سیستم طبیعی دفاعی بدن شود.

    4)       مایکوتوکسین‌های خاص را جذب می‌کند.

     عصاره مخمر

    عصاره‌های مخمر بخش محلول در آب هستند و عمدتاً از طریق سانتریفیوژ مخمرهای هیدرولیز تولید می‌شوند و وابسته به فرآیند پس از تخمیر هستند. عصاره مخمر به عنوان منبع مواد مغذی و یا طعم دهنده استفاده می‌شوند که غنی از پروتئین (بیش از 60 درصد) و پپتیدها بوده و همچنین حاوی میزان زیادی از ویتامین‌های گروه B می‌باشند. حدود 50 درصد نیتروژن عصاره مخمر به صورت اسیدهای آمینه آزاد می‌باشند و به عنوان سوبسترا برای فلور طبیعی دستگاه گوارش حیوانات استفاده می‌شوند. عصاره مخمر حاوی اسید نوکلوئیک (از جمله آدنین) و نوکلئوتیدها هستند. همچنین غنی از مواد معدنی است و به هر دو فرم خشک و مایع قابل استفاده هستند. نوع عصاره مخمر تولیدی به شدت وابسته به ماهیت آنزیم‌های مورد استفاده و همچنین شرایط فرآوری (مدت هیدرولیز، دما و …) دارد.

    تفاوت عملکرد مخمر زنده و کشت مخمر

    مخمر زنده

    مصرف اکسیژن، کاهش تولید لاکتات، افزایش مصرف لاکتات، بهبود محیط برای رشد باکتری‌های سلولایتیک و قارچ‌ها، بهبود هضم فیبر، تغذیه باکتری‌های مفید، بعد از مرگ چسبیدن به توکسین‌ها، تنظیم اسیدیته شکمبه

    کشت مخمر

    بهبود محیط برای رشد باکتری‌های سلولایتیک و قارچ‌ها، بهبود هضم فیبر، تغذیه باکتری‌های مفید، بعد از مرگ چسبیدن به توکسین‌ها، تنظیم اسیدیته شکمبه

    جمع بندی

    مخمرها یک منبع با ارزش از ترکیبات دارای ارزش غذایی برای تغذیه حیوان هستند. هر محصول مخمر ویژگی‌های خاص خودش را دارد و دارای اثرات سودمندی روی سلامت و عملکرد رشد حیوان به خصوص در طی دوره‌های استرس‌زا و پرچالش مثل دوران از شیرگیری، اختلالات بیماری، استرس گرمایی و.. می‌باشد. تعداد زیادی از محصولات خالص مخمر شامل مخمرهای زنده و مشتقات آن در بازار تغذیه دام قابل دسترس هستند.  بهترین گونه برای استفاده در تغذیه حیوان مخمر ساکارومایسز سرویسه (Saccharomyces Cerevisiae) می‌باشد که برای این گونه هزاران سویه مختلف وجود دارد. با توجه به تحقیقات صورت گرفته و تأیید انستیتو تحقیقات بین المللی اینرا (INRAE) با بیش از 3500 کارمند در اتحادیه اروپا و انجام آزمایشات متعدد در ایالت متحده مناسب‌ترین سویه برای محیط شکمبه در نشخوارکنندگان CNCM1-1077 Saccharomyces Cerevisiae  (LEVUCELL) می‌باشد. ضمناً شمار میکروبی کل واقعی (CFU) و میزان مصرف اهمیت ویژه‌ای در انتخاب مخمر دارد.

    www.lallemandanimalnutrition.com

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • ۷ نکته جهت کنترل تنش سرمایی

    ۷ نکته جهت کنترل تنش سرمایی

    ۷ نکته جهت کنترل تنش سرمایی

    با سرد شدن هوا، گاوها برای گرم نگه داشتن بدن به انرژی نگهداری بیشتری نیاز پیدا می‌کنند. گاوها به طور طبیعی می‌توانند با رشد پوشش زمستانی ضخیم و متراکم در برابر هوای سرد مقاومت کنند، اما این کار به زمان نیاز دارد. نحوه نگهداری، بستر و محیط در این زمان نقش حائز اهمیتی دارد. به عنوان مثال، گاوها ممکن است در بهاربندهای فری استال‌، انرژی کمتری در مقایسه با فضای باز از دست دهند. وزارت کشاورزی انتاریو در کانادا گزارش کرد که تنش سرمایی بسته به شرایط پوشش بدن در دمای بین 0 تا 7 درجه سانتیگراد شروع می‌شود.

    تأثیر تنش سرمایی بر متابولیسم و تولید شیر

    تغییرات بیولوژیکی عمده‌ای در دمای سرد رخ می‌دهد:

    • با کاهش دمای هوا، انرژی نگهداری مورد نیاز گاو به‌منظور حفظ دمای بدن 10 درصد افزایش می‌یابد. سرمای باد این شرایط را شدیدتر می‌کند و بدن دام به انرژی بیشتری نیاز دارد. ماده خشک مصرفی در زیر نقطه انجماد، معمولاً بین 5 تا 10 درصد برای دستیابی به انرژی جیره افزایش می‌یابد.

    • مصرف آب در هوای سرد کاهش می‌یابد.

    • با تغییر در تقسیم انرژی و کاهش بالقوه مصرف آب، در نهایت میانگین تولید شیر کاهش می‌یابد. قابل توجه است که گاوهای شیری حتی در دمای حدود 5- درجه به حفظ تولید شیر خود ادامه خواهند داد. البته برای حفظ گرمای بدن و تولید شیر، گاوها با کاهش نمره وضعیت بدنی مواجه شدند.

    توصیه‌های مدیریتی در فصل سرما

    • استفاده از افزودنی‌های خوراک: تغییرات جیره زمستانی و افزایش مصرف خوراک می‌تواند چالش‌هایی را در هضم موادمغذی ایجاد کند. در شرایط تنش سرمایی بهترین انتخاب استفاده از مخمر زنده  مختص شکمبه مانند Saccharomyces cerevisiae CNCM I-1077 (LEVUCELL SC) – در تمام مراحل شیردهی برای کاهش خطر اسیدوز شکمبه تحت حاد (SARA) می‌باشد.

    • کنترل علوفه سیلو شده و محتوی ماده خشک: اطمینان از نسبت مناسب علوفه به دانه
    • مدیریت آخور: تشویق گاوها به مصرف خوراک
    • تمیز نگه‌داشتن بستر
    • کنترل تجهیزات گاوداری و جلوگیری از یخ‌زدگی آن‌ها
    • کنترل آب مصرفی: چک کردن آب و جلوگیری از یخ‌زدگی
    • کنترل وضعیت بدنی گاوها

    زمستان هر مشکلی به همراه بیاورد، این نکات می‌تواند به جبران ضررها، بهره‌وری و محافظت از گله کمک کند.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL منبع کولین پوشش‌دار برای نشخوارکنندگان

    ™CholiPEARL نوعی کولین پوشش‌دار است که با استفاده از فناوری اختصاصی انکپسولاسیون انجمادی پاششی توسط شرکت Kemin تولید می‌شود. فرآیند انجماد پاششی منجر به حفظ کولین از تجزیه میکروبی شکمبه می‌شود و در عین حال حداکثر آزادسازی و جذب بهتر (90 درصد) را در روده کوچک تضمین می‌کند. بنابراین، ™CholiPEARL یک منبع مؤثر کولین برای حیوانات نشخوارکننده است.

    نقش کولین در بهبود عملکرد کبد گاوهای شیری

    کولین یک ماده مغذی ضروری است که به سلامت و عملکرد مطلوب حیوانات کمک می‌کند. یکی از نقش‌های اصلی آن سنتز فسفاتیدیل کولین است که جزء ضروری غشای سلولی می‌باشد. در کبد، فسفاتیدیل کولین نیز برای تولید مولکول‌هایی به نام لیپوپروتئین‌های با چگالی بسیار کم (VLDL) مورد نیاز است. VLDL مولکول‌های مهمی هستند که از طریق آن‌ها چربی از کبد خارج می‌شود.

    تجمع چربی در کبد برای گاو شیری تهدید است، زیرا ظرفیت کبد را برای متابولیسم کافی پروتئین (سم‌زدایی آمونیاک)، کربوهیدرات (گلوکونئوژنز) و چربی کاهش می‌دهد.

    کولین همچنین منبع گروه‌های متیل است که در واکنش‌های ترانس متیلاسیون در بافت‌ها مهم هستند. برخی از این واکنش‌ها در متابولیسم انرژی و پروتئین نقش دارند. بنابراین کولین نقش مهمی در متابولیسم انرژی در گاوهای شیری دارد. بنابراین، سطح ناکافی جیره غذایی ممکن است تولید شیر را محدود کرده و بر سلامت گاوهای شیری تأثیر بگذارد. مکمل گاوها با کولین (به شکل عبوری از شکمبه) با بهبود سلامت و عملکرد تولید همراه است. این امر به ویژه در گاوهای شیری در دوره انتقال، زمانی که فراهمی انرژی اغلب محدود است و گاوها به دلیل تعادل منفی انرژی تحت استرس هستند، اهمیت دارد. در این شرایط، چربی‌های بدن به عنوان اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA) بسیج می‌شوند تا انرژی کافی برای بدن تأمین کنند.

    NEFA باید مستقیماً به انرژی متابولیزه شود و یا در کبد به VLDL تبدیل شود. سپس VLDL به عنوان منبع انرژی توسط بافت‌های مختلف بدن استفاده می‌شود یا برای بهبود محتوای چربی شیر در شیر ترشح می‌شود. مکمل کولین می‌تواند به حفظ سلامت کبد کمک کند (شکل 1A). این درصورتی ممکن است که NEFA در گردش به اندازه کافی به انرژی و یا VLDL متابولیزه و از تجمع چربی در کبد جلوگیری شود (شکل 1B). ناتوانی کبد در عملکرد صحیح می‌تواند منجر به کتوز و سایر اختلالات متابولیکی، باروری پایین، تولید کم و کاهش تولید شود.

    کولین عبوری از شکمبه در نشخوارکنندگان

    مطالعات آزمایشگاهی نشان داده‌اند، کولینی که به‌طور طبیعی در خوراک‌ها یا به‌عنوان منابع کولین محافظت‌نشده وجود دارد، به آسانی توسط میکروب‌های شکمبه تجزیه می‌شود (شکل 2).

    در چندین مطالعه مشاهده شده است که مکمل کولین پوشش‌دار تولید شیر را بهبود می‌بخشد و به عملکرد کبد کمک می‌کند. افزایش تأمین کولین در روده‌ تولید شیر را در گاوهای شیرده تقریباً 7 درصد نسبت به گروه شاهد بهبود می‌بخشد.

    یکی از نقش‌های اصلی کولین سنتز فسفاتیدیل کولین است که جزء ضروری غشای سلولی است. علاوه بر این، این فسفاتیدیل کولین برای سنتز و ترشح مولکول‌های معروف به لیپوپروتئین های با چگالی بسیار کم (VLDL) در کبد مورد نیاز است. VLDL مولکول‌های مهمی هستند که برای جلوگیری از تجمع چربی در کبد ضروری هستند. بنابراین وضعیت کولین یک عامل کلیدی در کاهش شدت و بروز کبد چرب است و در گاوهای شیری دوره انتقال کاربرد دارد.

    چه زمانی باید کولین پوشش‌دار استفاده شود؟

    در طول دوره انتقال، گاوهای شیری به دلیل تعادل منفی انرژی تحت استرس هستند. در نتیجه، چربی‌های بدن برای تأمین انرژی کافی به بدن بسیج می‌شوند. چربی‌های بدن باید در کبد به VLDL تبدیل شوند تا به عنوان منبع انرژی توسط بافت‌های مختلف بدن مورد استفاده قرار گیرند.

    با توجه به نقش کولین در ترشح VLDL، دوره مصرف برای استفاده از کولین پوشش‌دار در شکمبه در طول دوره انتقال 3 هفته قبل تا 3 ماه پس از زایمان توصیه می‌شود.

    ™CholiPEARL قبل و بعد از زایمان به ترتیب 50-28 گرم در گاو در روز توصیه می‌شود.

    ™CholiPEARL یک محصول ارزشمند برای تأمین کولین پوشش دار برای نشخوراکنندگان است. این محصول با عیور از شکمبه، کولین را از تجزیه میکروبی حفظ کرده و پس از ورود به روزده، محتویات خود را آزاد می‌کند. ™CholiPEARL با فرایندکپسولاسیون انجمادی پاششی توسط شرکت Kemin تولید شد. حائز اهمیت است که راندمان جذب آن بیش از 90 درصد می‌باشد.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    افزایش قابلیت هضم خوراک در گاوهای دوره انتقال

    دوره انتقال در گاوهای شیری از مرحله خشک شدن تا مرحله پس از زایمان و تازه‌زا ادامه دارد. این دوره به دلیل تغییرات غذایی، متابولیک و فیزیولوژیکی یک زمان بحرانی در نظرگرفته می‌شود. مدیریت خوراک در این دوران بسیار مهم است، زیرا در دوره انتقال از یک جیره غذایی با فیبر بالا به یک جیره غذایی سرشار از کربوهیدرات‌های قابل تخمیر سریع می‌تواند یک چالش برای سلامت شکمبه باشد.

    تغییرات دستگاه گوارش پس از زایمان

    مطالعات مختلف بافت شناسی دیواره شکمبه را قبل و بعد از زایمان تجزیه و تحلیل کردند. در برخی از مطالعات، تغییر جیره غذایی (افزایش سطح کربوهیدرات‌های غیر ساختاری NFCs) از 3 هفته قبل تا 6 هفته پس از زایمان رخ داد. خراشیدگی نرمال دیواره شکمبه و کاهش چین‌خوردگی بین لایه‌های اپیتلیال را گزارش کردند.

    علاوه بر این، تجزیه و تحلیل ژنتیکی نشان می‌دهد که دیواره شکمبه از طریق تغییرات در سطح بیان ژن به التهاب پاسخ می‌دهد. به عنوان مثال، سطح سیتوکین ضد التهابی IL-10 در اپیتلیوم شکمبه پس از زایمان دو برابر می‌شود. اتصالات محکمی که سلول‌های اپیتلیال را در کنار هم نگه می‌دارند، پس از زایمان ضعیف می‌شوند. این می‌تواند انتقال پاتوژن‌ها و اندوتوکسین‌ها (مانند لیپوپلی ساکاریدها یا  LPS) از شکمبه را افزایش دهد که منجر به التهاب، عدم تعادل متابولیک و سایر چالش‌ها می‌شود.

    تطابق جیره غذایی

    جیره غذایی گاوهای تازه‌زا و انتظار زایش را تطبیق دهید:

    انرژی: جیره گاوهای انتظار زایش: 1/62 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک ; جیره گاو تازه‌زا:  2/06 مگاکالری در کیلوگرم ماده خشک.

    پروتئین خام: جیره گاوهای انتظار زایش: 12-14%; جیره گاو تازه‌زا :17-18٪

    فراهمی فیبر مؤثر با اندازه ذرات کافی (حداقل 30٪ NDF در جیره گاوهای انتظار زایش ؛ > 27٪ در جیره غذایی گاو تازه‌زا)

    از میکروبیوتای شکمبه در این دوره خاص با حمایت از باکتری‌های فیبرولیتیک حمایت کنید، که استخراج مواد مغذی را بهبود می‌بخشد و به افزایش pH شکمبه کمک می‌کند.

    بررسی تحقیقات

    آزمایش‌های متعددی مزایای مصرف مخمر زنده S. cerevisiae CNCM I-1077 (LEVUCELL SC) را در طی دوره انتقال بررسی کرده‌اند.

    هنگامی‌که 30 روز قبل از زایش مخمر زنده به عنوان بخشی از جیره روزانه استفاده ‌شود، از سطوح بالای انرژی در اوایل شیردهی پشتیبانی می‌کند. میانگین اثرات عملکرد بلافاصله پس از زایمان عبارتند از:

    2/3 + کیلوگرم در روز تولید شیر،

    0/7 + کیلوگرم در روز برای وزن بدن،

    1/5 + کیلوگرم برای مصرف ماده خشک (DMI)، که کمبود انرژی را در این دوره بحرانی محدود می‎‌کند.

    این مطالعات شواهدی از نتایج مثبت علاوه بر عملکرد گاوهای شیری، در شاخص‌های مختلف تولید مثل و رفاه (رفتار تغذیه، pH شکمبه و غیره) ارائه می‌دهند.

    تغذیه تلیسه‌ها

    تلیسه ها قبل از اولین زایش به دلیل توسعه گسترده سیستم پستانی نیاز به مواد مغذی بیشتری دارند. بنابراین، حمایت از تغذیه تلیسه از اهمیت بیشتری برخوردار است. تعادل انرژی منفی در تلیسه‌ها حتی بیشتر خواهد بود.

    Nov 28, 2023

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام

  • تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    تأثیر تغذیه کولین پوشش‌دار CholiPEARL بر عملکرد گاوهای شیری (بخش دوم)

    بررسی متاآنالیزهای اخیر

    در طول دهه گذشته مطاعات و تحقیقات عمده‌ای بر مکمل کولین پوشش‌دار (RPC) شده است. کولین با افزایش خروج لیپوپروتئین با چگالی بسیار کم (VLDL) از کبد، عملکرد کبد را بهبود داده و در نتیجه پروفایل‌های متابولیک، تولید شیر و تولید مثل را بهبود می‌بخشد. برای درک بهتر اهمیت RPC، متاآنالیزی (Elke et. al., 2019) برای ارزیابی اثرات مکمل RPC، از 20 روز (12±) قبل از زایمان تا 53 روز (31±) پس از زایمان در مورد تاثیر RPC روی مصرف خوراک، عملکرد تولید شیر و پروفایل‌های متابولیکی گاوهای شیری در اوایل پس از زایمان انجام شد.

    بهبود مصرف 200 گرم ماده خشک قبل از زایمان و 500 گرم پس از زایمان همراه با بهبود وزن بدن و نمره وضعیت بدنی (جدول 1)، سلامت متابولیک و عملکرد مطلوب گاوهای شیری مرتبط است.

    متاآنالیز مکمل کولین در بیست و یک آزمایش، بهبود قابل توجهی در تولید شیر، ترکیب شیر و بازدهی خوراک نشان داد (جدول 2).

    ارتباط مصرف ماده خشک با بروز اختلالات متابولیک

    کاهش در مصرف ماده خشک و تعادل انرژی در طول دوره انتقال با متریت، ورم پستان و کتوز همراه است. در مطالعه اخیر (Baez et. al., 2019)، با استفاده از داده‌های 476 گاو (139 اولین و 337 چند باروری) از 9 آزمایش در سال‌های 2007 تا 2015 در واحد شیری تحقیقاتی دانشگاه فلوریدا واقع در شهر لاهه، فلوریدا نتایج جمع آوری شد. نتیجه‌گیری به اینصورت بود که هر 0.1 درصد کاهش در میانگین ماده خشک مصرفی از درصد وزن بدن (DMI%BW) در 3 روز قبل از زایش، احتمال وقوع متریت را 8 درصد، احتمال ورم پستان بالینی را 10 درصد و احتمال وقوع کتوز را 8 درصد افزایش داد (جدول 3).

    الزام مصرف مکمل کولین پوشش‌دار

    متأسفانه، تغذیه کولین به صورت کولین کلرید یا از طریق مواد غذایی غنی از کولین مانند جو، کنجاله سویا یا کنجاله پنبه دانه نمی‌تواند نیاز کولین را تأمین کند زیرا بیش از 80 درصد کولین این منابع توسط میکروب‌ها در شکمبه تجزیه می‌شود. از این رو، محفاظت شکمبه‌ای برای تأمین کولین کلرید قابل در دسترس مورد نیاز است.

    CholiPEARLTM: منبع کولین کلرید عبوری از شکمبه

    CholiPEARL یک منبع کولین کلرید مقرون به صرفه عبوری از شکمبه و قابل دسترس در روده برای استفاده نشخوارکنندگان است. ارائه مکمل کولین قابل دسترس در روده تأثیر مثبتی بر عملکرد و سلامت حیوانات داشته است.

    CholiPEARL با فرآیند Micropearls®

    به منظور ارائه حداکثر کولین زیست فراهم برای انتقال سالم در گاوها، ™ CholiPEARL با فرآیند ®Micropearls عرضه می‌شود که منجر به کپسولاسیون مناسب برای دستیابی به حداکثر بای پس شکمبه و منبع موجود کولین در روده می‌شود.

    فواید CholiPEARL در بهبود عملکرد کبد

    بهینه‌سازی سلامت کبد در مرحله انتقال می‌تواند به طور قابل توجهی اختلالات متابولیک را کاهش دهد. آزمایشی که بر روی مکمل CholiPEARL انجام شد به طور قابل توجهی هاپتوگلوبین سرم را افزایش داد که با کاهش بالقوه تجمع چربی کبد و افزایش عملکرد کبد در طول فاز انتقال همراه است.

    فواید CholiPEARL در بهبود تولید شیر

    بهبود سلامت گاوهای شیری به‌طور مستقیم کارایی مصرف مواد مغذی را افزایش می‌دهد. در مجموع 5 آزمایش مکمل‌سازی با CholiPEARL به‌طور متوسط منجر به 8.5٪ بهبود در تولید شیر شد.

    فواید CholiPEARL در بهبود کیفیت شیر

    استفاده از مکمل کولین در جیره گاوهای شیری کیفیت شیر را بهبود می‌بخشد. CholiPEARL به عنوان یک دهنده متیل عمل می‌کند و اجازه می‌دهد تا مواد مغذی بیشتری برای سنتز مواد مغذی شیر در غدد پستانی در دسترس باشد.

    فواید CholiPEARL در کاهش بروز اختلالات متابولیک

    هزینه اختلالات متابولیک پس از زایمان قابل توجه است. این هزینه‌ها شامل هزینه‌های درمان و نیروی کار، همراه با از دست دادن تولید شیر و کارایی تولید مثل است. CholiPEARL اختلالات متابولیک را کاهش می‌دهد و گاو را قادر می سازد تولید شیر را در کل دوره شیردهی به حداکثر برساند.

    ترجمه : سحر کریمی | دکتری تخصصی تغذیه دام